جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

مفروضات و عینیات منطقه ای و بین المللی در روابط ایران و روسیه


مفروضات و عینیات منطقه ای و بین المللی در روابط ایران و روسیه

هرچند, وجود برخی دیدگاه ها و منافع مشترک منطقه ای و بین المللی میان ایران و روسیه غیرقابل انکار است و باید با تأکید بر سیاست چندبرداری از همه ظرفیت ها, از جمله ظرفیت های روسیه برای تأمین منافع ملی استفاده کرد, اما به نظر می رسد, این فرض که به تبع تیره شدن روابط روسیه با غرب و قرار گرفتن این کشور در وضعیت مشابه با ایران, تعاملات با مسکو را می توان به سطح «راهبردی» ارتقاء داد, چندان صحیح نباشد

تعمیق اختلافات میان روسیه و غرب و فشار مضاعف غربی‌ها بر مسکو برای تحقق اهداف تهاجمی خود، به بروز دیدگاه‌هایی در سیاست خارجی این کشور مبنی بر ضرورت تقویت بردارهای جنوبی و شرقی دامن زده است. این رویکرد بیش از هرچیز با هدف تقویت ابزارها در عرصه خارجی مطمح نظر قرار گرفته، چرا که بسیاری در مسکو بر این تأکیدند که چالش جاری با غرب در کوتاه و حتی میان مدت قابل ترمیم نخواهد بود. تأکید تحلیل‌گران روس بر تقویت روابط با ایران به عنوان کشوری مهم در ژئوپولتیک اوراسیا و بازیگری تأثیرگذار در روندهای خاورمیانه در همین راستا قابل ارزیابی است.

در تهران نیز بسیاری با استقبال از این وضعیت، از آن به عنوان «فرصتی» در سیاست خارجی و گشایش فصلی جدید در روابط ایران و روسیه یاد می‌کنند. ضرورت‌های ژئوپولیتیکی خصوصاً در مقابل سیاست تهاجمی غرب، استفاده از روسیه به عنوان وزنه تعادل در برابر غرب، بایستگی تقویت تعاملات برای مقابله با تهدیدات و بی‌‌ثباتی‌های منطقه‌ای، بهره‌گیری از ظرفیت‌های عینی در روابط دوجانبه و محذور تهران به توسعه روابط با مسکو در شرایط فشار بین‌المللی از جمله دلایل این استقبال است. مبنای آن نیز فرض وجود دیدگاه‌ها و منافع مشترک در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی با روسیه است. با این وجود، بررسی «برخی» منافع و اهداف دو کشور در «بعضی» از این عرصه‌ها این فرض را تأیید نمی‌کند و بعضاً، تباین‌ها و حتی اختلافات مشهود است.

عرصه منطقه‌ای؛

در حوزه سیاست منطقه‌ای، روسیه که آسیای مرکزی، حوزه خزر و قفقاز جنوبی را همچنان «حوزه نفوذ» خود می‌داند، مایل به تقویت نفوذگذاری هیچ قدرتی از جمله ایران نبوده و نیست. مسکو به‌رغم تضعیف توان خود در این مناطق، با طرح ایده نواوراسیاگرایی به دنبال تحکیم موقعیت محوری خود در قالبی جدید است. این در حالی است که تهران در هدف‌گذاری بلندمدت خود برای تبدیل شدن به «قدرت منطقه‌ای»، تقویت نفوذ خود در این سه منطقه را نیز در دستور دارد، که به حتم خوش‌آیند مسکو نیست.

در این بین، هرچند «ثبات» و ممانعت از دخالت غرب در این سه حوزه نقطه مشترکی میان ایران و روسیه است که بارها مورد تأکید قرار گرفته، اما واقعیت این است که به جز مورد تاجیکستان در دهه ۱۹۹۰، هیچ همکاری منطقه‌ای قابل اشاره‌ای میان طرفین در این مناطق صورت نگرفته که «یکی» از عوامل آن، رویکرد «خودمدارانه» مسکو است. حتی در برخی موارد از جمله موضوع قره‌باغ و عضویت ایران در سازمان شانگهای بی‌توجهی و مخالفت‌هایی نیز از سوی مسکو نسبت به تمایلات همکاری‌جویانه منطقه‌ای تهران صورت گرفته است.

در موضوع امنیت منطقه‌ای در مناطق شمالی نیز در حالی که ایران بر تأمین امنیت بر اساس الگوی «امنیت متقابل و جمعی» تأکید دارد، روسیه امنیت‌سازی با محوریت «خود» را ترجیح می‌دهد. در این ارتباط می‌توان به حضور نظامی آن در آسیای مرکزی از جمله در قالب «پیمان امنیت جمعی»، در قفقاز جنوبی از طریق پایگاه نظامی خود در ارمنستان و قرادادهای نظامی با اوستیای شمالی و آبخازیا (گرجستان) و در دریای خزر با تقویت مستمر ناوگان خود اشاره کرد که مغایر با دیدگاه‌های تهران است.

نوع مواجهه «زورمدارانه» مسکو با دو مورد اخیر در حوزه «سی‌ای‌اس» از جمله جنگ آن علیه گرجستان (۲۰۰۸) و جدا کردن دو جمهوری آبخازیا و اوستیای شمالی از این کشور و نیز بحران اوکراین (۲۰۱۴) و الحاق کریمه به خاک روسیه که ناشی از وجود رویکردی مسلط در سیاست خارجی این کشور در «خودبرتر پنداری» و فرض محق بودن به تأمین منافع فرضی خود در جغرافیای سایر کشورها حتی با توسل به زور است، نیز با اصول اولیه سیاست خارجی ایران (احترام به حاکمیت کشورها، عدم مداخله و احترام به معاهدات بین‌المللی) منطبق نبوده، بلکه مغایر است.

در میان مسائل خاورمیانه نیز باید به اسرائیل اشاره کرد، که از جمله مهم‌ترین نقاط اختلاف ایران و روسیه است. صرفه‌نظر از لابی قوی یهود در روسیه و فشار لابی یهود در عرصه بین‌الملل بر سیاست خارجی این کشور، واقعیت این است که اسرائیل شریکی مهم برای مسکو در خاورمیانه است و و مقامات کرملین در چندین مقطع تشکیک در هلوکاست و تهدیدات لفظی علیه اسرائیل از سوی مقامات تهران را مورد انتقاد قرار داده‌اند. مهم‌تر اینکه، به‌رغم ابراز نگرانی روسیه از برخی ابعاد برنامه هسته‌ای ایران، مقامات مسکو هیچ سخنی از تهدیدبودگی ذخایر کشتار جمعی اسرائیل به میان نمی‌آورند. رویکرد روسیه به حل مسئله فلسطینی– اسرائیلی که به مدل غربی نزدیک است نیز از دیگر موضوعات اختلافی تهران و مسکو در خاورمیانه است.

در این بین، هرچند آشکارتر شدن راهبرد ژئوپولیتیکی تهاجمی غرب علیه ایران و روسیه در خاورمیانه که در «دستکاری» بهار عربی و موضوع سوریه نمود یافت، سبب نزدیک‌تر شدن مواضع تهران و مسکو شده، اما واقعیت این است که روسیه نگاهی راهبردی به مشارکت با ایران در خاورمیانه ندارد و سیاست چندبرداری و تعامل با همه طرف‌ها از ترکیه تا اسرائیل، کشورهای عربی و ایران را ترجیح می‌دهد. نوسانات مکرر در روابط و فقدان الگوی پایدار مشارکتی در روابط مسکو با تهران را باید ناشی از این رویکرد دانست (یکی از چند علت).

عرصه بین‌المللی؛

در عرصه بین‌المللی نیز تفاوت‌هایی در رویکرد نظری و سیاست عملی ایران و روسیه قابل مشاهده است که فرض دیدگاه‌ها و منافع مشترک را تردید مواجه می‌کند. از جمله اینکه هرچند ایران در حوزه سیاست بین‌الملل بر تقویت عدالت سیاسی، مخالفت با سطه‌طلبی قدرت‌ها، مخالفت با دخالت در امور داخلی کشورها، احترام به حقوق و معاهدات بین‌المللی تأکید دارد، اما در مقابل، روسیه عملاً مدل «کنسرت قدرت‌ها» را ترجیح می‌دهد و تمایلات قدرت‌طلبانه خود را نیز پنهان نمی‌کند. اختلافات مسکو با غرب در شرایط حاضر نیز بر سر تقسیم قدرت و وظایف در چهارچوب «بازی بزرگ قدرت‌ها» است. پرواضح است که این رویکرد با دیدگاه‌های ایران برای ایجاد نظام بین‌الملل عادلانه‌تر از جمله از طریق تغییرات در سازمان ملل و بازبینی حق وتو در شورای امنیت در تباین آشکار است.

از جمله موضوعات مورد اختلاف ایران و روسیه در حوزه امنیت بین‌الملل نیز باید به مسئله عدم اشاعه هسته‌ای اشاره کرد. هرچند مسکو بارها ایران را به رعایت مفاد پیمان «ان‌پی‌تی» دعوت و اهمیت عدم اشاعه هسته‌ای را به تهران گوشزد کرده، اما از یک سو، مقامات این کشور از جمله شخص آقای پوتین به تکرار سلاح‌های هسته‌ای را رکنی مهم در دکترین نظامی این کشور دانسته و بر تقویت این بخش تأکید کرده‌اند، و از سوی دیگر، روسیه نسبت به سایر کشورهای دارای تسلیحات اتمی از جمله کره شمالی، پاکستان، هند و اسرائیل حساسیت مشابه با ایران را نداشته و حتی با آنها همکاری هسته‌ای نیز دارد. البته که از این رویکرد را می‌توان «دوگانه» دانست که محل اختلاف با تهران است.

در حوزه انرژی بین‌الملل نیز روسیه از دیرباز سیاست «ابرقدرت» انرژی را در دستور دارد و بر همین اساس، تضعیف موقعیت خود از جمله از سوی رقبایی چون ایران خصوصاً در بازار انرژی اروپا را بر نمی‌تابد. این مسئله، واقعیتی است که تحلیل‌گران روس آشکارا به آن اشاره می‌کنند. عدم تمایل مسکو به همکاری مستقیم با اوپک و سازمان صادرکنندگان گاز از همین رویکرد ناشی می‌شود که محل اختلاف با ملاحظات ایران است.

جمع‌بندی

هرچند، وجود برخی دیدگاه‌ها و منافع مشترک منطقه‌ای و بین‌المللی میان ایران و روسیه غیرقابل انکار است و باید با تأکید بر سیاست چندبرداری از همه ظرفیت‌ها، از جمله ظرفیت‌های روسیه برای تأمین منافع ملی استفاده کرد، اما به نظر می‌رسد، این فرض که به تبع تیره شدن روابط روسیه با غرب و قرار گرفتن این کشور در وضعیت مشابه با ایران، تعاملات با مسکو را می‌توان به سطح «راهبردی» ارتقاء داد، چندان صحیح نباشد. چرا که اولاً، فرض اینکه گویا هیج اختلافی میان دو کشور در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی وجود ندارد، محل سئوال است و ثانیاً، مبتنی کردن روابط با مسکو به عاملِ «گذرای» تقابل تهران و مسکو با غرب، تکرار اشتباه چندین ساله «سیاست‌زده» کردن این روابط است که تبعات منفی آن بارها تجربه شده است.

لذا، به نظر می‌رسد، باید با دیدی عینی به این اختلافات، و با در نظر داشتِ شرایط «بسیار متغیر» منطقه‌ای و بین‌الملل، منافع «موازی» با مسکو شناسایی شده و متناسب با آنها به هدف‌گذاری اقدام کرد. این همان رویکردی است که مسکو نسبت به تهران دارد و در هیج مقطعی از دوره پساشوروی حتی در شرایط حاضر «راهبرد (بلندمدتی)» را در روابط با تهران در دستور نداشته است. به نظر می‌رسد، اقبال اخیر آن به تهران نیز به این سبب باشد که ایران جبهه و لایه‌ای در برابر سیاست تهاجمی غرب است که می‌تواند در تخفیف «ضربه‌های» آن مثمرثمر باشد.

باید به این مهم توجه داشت که غرب برای پیشبرد سیاست توسعه‌طلبانه خود در خاورمیانه در مقابل ایران، و در اروپای شرقی و «سی‌ای‌اس» در مقابل روسیه، به «دشمن‌سازی» نیاز «مبرم» دارد که تأکید و تبلیغ ایجاد جهبه ضدغربی از سوی تهران و مسکو می‌تواند بهانه‌ای مناسب در این زمینه و پیچیدگی بیشتر شرایط باشد. اما همچنان که اشاره شد، به‌رغم فشارهای غرب و وجود برخی اختلافات میان روسیه و ایران، منافع مشترک و ظرفیت‌های بسیاری در روابط دو طرف وجود دارد که می‌توان در عین وجود این فشارها و اختلافات، به آنها التفات عملی داشت و با «واقع‌گرایی» از آنها برای تقویت منافع دو طرف استفاده کرد.

نویسنده: علیرضا نوری

منبع: سایت موسسه مطالعات ابرار معاصر تهران



همچنین مشاهده کنید