شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

روزه داری و سلامت


روزه داری و سلامت

اگر خوب بنگریم, رمضان را با سینه ای صبور می بینیم با دستانی مشتاق, باچهره ای بشاش, با لبانی به ذکر, با دامانی پر گل, با چشم اندازی پر امید, با دوستانی همراه, با قدمهایی پر طنین, با خبرهایی خوب

عمده عمر بشر در طول تاریخ، هرز رفته است و هدر شده! با ما هم عقیده نیستید؟

اگر بشر، تمامی حرفهای خیر خود را روی هم می انباشت. آیا نردبانی رو به آسمان نمی پرداخت؟

اگر بشر، تمامی فریادهای به حق خود را به سمت نابکاران جهت می داد، آیا نابکاری می ماند؟

اگر بشر، جوهر حرافی های خود را در شیشه می کرد، آیا هیچ قلمی بدون جوهر می ماند؟

و اگر بشر، قلم حراف خود را به بیل مبدل می کرد، آیا کشتزاری بی رونق می ماند؟

و اگر بشر، کاغذی را که ضایع می کند، در نشر کتاب خوب به کار می بست، آیا کسی بی نصیب از کتاب ارزان می ماند؟

و اگر تمام وقت ها و عمری را که بشر، صرف کوبیدن و تخطئه و پایین کشیدن همکیشان و همراهان خود کرده است، صرف دستگیری و مساعدت می کرد. آیا عالم گلستان نمی شد؟

بله، می شد، اما صد افسوس که این « اگر » های خوب، یک آرزو. و یک حسرت بیشتر نیستند. به اگرها می شود اندیشید، اما با آنها نمی توان زیست؟

در جامعه ما، بسیاری از سرمایه های ناب و حساس و بی بازگشت، خرج « منیت » های ما می شود: من، مال من، خانواده من، فهم من، من، من، من! البته قسمتی از این تعلقات، حق بشر است. اما فراتر از آن، مصیبتی است که آدمی، نه در وادی حق، که در عرصه ابلیس قدم می رند.

بشر اگر به اختیار خود بود و هیچ اصل و اصولی را نمی تافت، هیچگاه به « روح » خود نمی پرداخت.

اما خالق هستی، یک فرصت ویژه و ثابتی را برای بشر مؤمن تدارک دیده است تا در آن فرصت، مؤمن، فراتر از قیل و قالهای روزمره و عمر تلف کن، به خود، به روح خود می پردازد. این فرصت ناب و نورانی، رمضان است. ماه مبارکی که دستهای تمنایش را به سوی ما پیش آورده و ما را به جانب نور، فرا می خواند.

اگر خوب بنگریم، رمضان را با سینه ای صبور می بینیم. با دستانی مشتاق، باچهره ای بشاش، با لبانی به ذکر، با دامانی پر گل، با چشم اندازی پر امید، با دوستانی همراه، با قدمهایی پر طنین، با خبرهایی خوب، با وعده هایی خیر، با رازهایی سر به مهر، با اشاراتی از دوست، با نغمه هایی از بهشت، با طراوتی از باران، با سماجتی از نیاز، با حلاوتی از ناز، با دویدن، خرامیدن، افتادن، برخاستن، با سوز، با خراش، با زخم، با فریاد، با نجوا، با اشک، با اشک، با اشک، در کوفتن، پاسخ نشنیدن، در کوفتن، پاسخ نشنیدن، در کوفتن، در کوفتن، در کوفتن و ناگهان: دری که گشوده می شود ما را به اندرون فرا می خواند. اندرونی از نور محض. به وسعت هستی. و به وسعت یک لبخند نمکین دوست.

رمضان، ماه اصرار و درخواست و التجاست. اما نه فقط برای مؤمنینی که تک به تک، به گوشه انزوا در آیند و در خلوت خود، از دامان کبریایی حضرت حق، بیاویزند. این خلوت ها و استغاثه ها و خانه تکانی ها برای فرد فرد ما ضروری و لازم است. اما آن سو تر از آحاد یک امت، که هیمنه ی نظام نیز در رمضان، باید به توبه و بازگشت و خانه تکانی بپردازد.

در هیچ اندیشه و مرامی، « بازگشت »، حرکتی رو به « جلو » تلقی نمی شود الا در اسلام. توبه، اگر چه بازگشت است، اما در ذات خود، حرکتی است رو به جلو. بازگشت به چه؟ به دوران جاهلی؟ نه، به خود، به ذات و فطرت الهی خود. به این که: ما در این بلبشوی عالم، در چه موقفی قرار داریم و قرار است که چه بکنیم؟ پاسخ گویی به این سؤال مکرر، همان تذکر همیشگی و هشدار دهنده است که ما را از کج راهه ها به راه آورد. و از توجه به غیر، ما را به خالق هستی متوجه کند. در این میان، سیاستگذاران و گردانندگان نظام نیز باید به این سؤال اساسی بازگردند و موقف خود را مشخص کنند.

این که این انقلاب، به چه منظوری پا گرفته است و چه سرمایه هایی بای بر پایی آن صرف شده است و حالا، در این زمان، ما در کجای این اهداف مقدس قرار داریم؟ اگر بیراهه رفته ایم، بازگردیم. اگر آهسته رفته ایم، شتاب گیریم. اگر نامحرمان و دزدان به اندرون ما راه یافته اند، آنان را از حریم ناموس نظام برانیم. اگر به جای منفعت، لطمه زده ایم، پوزش بطلبیم. اگر به حرام خواری و حرام گویی در افتاده ایم، چرک و چربی آن را بروبیم و آب کنیم.

راستی اگر چشم دل خود را به روی هستی باز کنیم، باور خواهیم کرد که فراتر از « من و ما » ما، چه زیبایی های چشم نوازی بوده اند و از مدار توجه و تعلق ما دور بوده اند. هیچ آیا به این اندیشیده ایم که اگر دست ها و پاها و چشم ها و گوش ها و قلب و مغز ما، هر کدام به « من » خود می پرداختند و در ورای تعلق خود، به شاکله ای عزیزتر و بزرگتر و ناب تر مدد نمی کردند، ما به موجود شتر گاوپلنگی می ماندیم که در هر لحظه، به جانبی متمایل است و از انجام کوچکترین حرکت حساب شده عاجز است؟

اگر هر حنجره ای و قلمی و حرکتی و سرمایه داری در جامعه ما، تمنیات فردی و صنفی خود را دنبال کند و از مساعدت به کل نظام پرهیز کند، لاجرم زانوان این انقلاب الهی به زمین می رسد و کمین کردگان را برای دریدن ما جسور خواهد ساخت. رمضان، ماه عنایت و تدبر در کل هستی است.

ماه اندیشیدنبه علت ها و علت اصلی. شأن ما در این دایره وسیع، لکه ای و نقطه ای ناپیدا بیش نیست. که اگر به سیل نور بپیوندیم، ما را به اقیانوس کمال خواهد رساند و بر بقایمان انگشت خواهد نهاد. اما اگر نه، با همه ناپیدایی، بر « من » خود اصرار ورزیدیم و گردن برافروختیم و قوت قلم و حنجره و مال و جمعیت و طایفه خود را به رخ کشیدیم، با تلنگر جبر الهی تاریخ، به اعماق فراموشی و نیستی پرتاب خواهیم شد.

نه، ما قدر رمضان و سفره منورش را می دانیم. ما دوست داریم با سیل رمضان، به اقیانوس دوست بپیوندیم.



همچنین مشاهده کنید