چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

همدلی آمیخته با دانش روز


همدلی آمیخته با دانش روز

در هنر همه هنرها گوهری ناسفته از غیب می رسد كه باید سفته شود و این هنر و صناعت هنرمند است كه باید به كار سفتن بیاید

تازه ترین اجرای گروه دستان، كه مجموعه ای از ساخته های حمید متبسم را شكل می دهد، با آواز شهرام ناظری به بازار موسیقی عرضه شده است. این كار از آن جهت اهمیت دارد كه فضایی تازه از یكی از قله های آهنگسازی در موسیقی ایرانی، با ابتنا بر شناخت دقیق از سنت های موسیقی ایرانی و نیز دانش آهنگسازی را توأمان در خود دارد. همچنین باید از تجربه تازه (یا شاید بهتر است بگوییم تداوم تجربه) شهرام ناظری در استفاده از تحریر در ساخت یك ملودی و آهنگ و ممزوج در آن نام برد. استفاده دقیق از سازها و توانایی های شگرف آن، همانند تمبك پژمان حدادی كه در اوج كارش، گاه تا تداعی یك ملودی در ذهن خواننده پیش می رود، و نیز سرعت و تمپوی قابل اعتنای قطعات و اجراها را باید از شاخصه های این گروه به شمار آورد. ضمن آنكه تأكید بر ریتم های لنگ نیز از ویژگی های این گروه است. نوشته زیر تحلیلی است بر آثار گروه دستان كه از نظر شما می گذرد.

در هنر- همه هنرها- گوهری ناسفته از غیب می رسد كه باید سفته شود و این هنر و صناعت هنرمند است كه باید به كار سفتن بیاید (محمدرضا ریخته گران _ تأملی در مبانی نظری هنر).

شاید این نوشته نقد _ به مفهوم كلاسیك آن _ تلقی نگردد. آنچه در این مقال مورد عنایت نویسنده بوده است، تفسیر، برداشت و قضاوتی هنری است از آثار ساخته و اجرا شده گروه دستان در سالیان اخیر. با توجه به اجرای صحنه ای مرداد ماه امسال و نیز چند اثر منتشره این گروه در قالب آلبوم، از جمله آخرین آنها (لولیان) بی مناسبت ندیدم كه برخی از مهم ترین نقاط ارزشمند هنر گروه دستان را در این زمان مطرح كنم. نكته نخست توجه به اصول زیبا شناسی كانتی _ كه مبنای نظرات فلاسفه هنر متاخر نیز قرار گرفت _ می باشد . او از نخستین متفكرانی بود كه به بررسی روشن تفاوتهای ساختاری قضاوت های منطقی، قضاوت های شخصی و قضاوت های هنری پرداخت. در توضیحی همگون با حوصله این نوشتار باید گفت: قضاوت های هنری مفهومی حد واسط دو نوع قضاوت ذكر شده است. قضاوت های هنری، نه به انعطاف و نرمش قضاوت های شخصی_ كه اساساً مبتنی بر سلیقه فردی است- و نه به انضمام، قالب پذیری و قانونمندی قضاوت های منطقی و قانونمندی به معنای عام آنچه كه در مبحث قضاوت های هنری عنوان می شود، تلفیقی است از دو مفهوم مذكور، یعنی هنرمند آگاه و با ذوق با توجه به معیارهای سنجش ارزش اثر هنری، اثری را ارزنده ارزیابی كرده و از آن لذت می برد و به خاطر اهمیت این موضوع، مخاطبان دیگر را نیز به تعمق در زیبایی اثر مذكور فرا می خواند. او انتظار دارد، سایر مخاطبان نیز زیبایی های فرمال و محتوایی اثر مذكور را دریابند ... بر همین اساس وی به نقد و بررسی اثر می پردازد. [هورنر _ ۱۳۸۱ _ ص ۶۱]

روشن است همان گونه كه فرآیند نقد و انتقاد هنری، به مفهوم كوبیدن و نادیده گرفتن ارزش های اثر هنری نیست، ذكر هرگونه نقطه قوت اثر هنری نیز به معنای تمجید بی منطق و بزرگنمایی غرض ورزانه نیست.

درباره این گروه كم نشنیده ایم. گروهی نسبتاً با سابقه، یكدل و یك نفس، با توانایی ها و قریحه موسیقایی ممتاز اعضایش. تجمع نخبگانی نظیر: حمید متبسم، سعید فرج پوری، حسین بهروزی نیا، پژمان حدادی و بهنام سامانی.

●انسجام گروه دستان: در زمانه ای كه انسجام از اغلب گروه های ایرانی رخت بربسته است، مثال زدنی است.بی شك، یكدلی و ارتباط ارگانیك قوی اعضای گروه دستان، انسجام و در نهایت درخشش آثارشان را سبب شده است. در این تعامل ارگانیك، هیچ چیزی مستقل نیست و همه در جهت جلوه گوهر سفته حقیقت، در تكاپویند. بر آگاهان روشن است كه هنر شرقی ارتباط ناگسستنی با معنویت، عرفان و مفاهیم معنوی از این دست دارد. هنرمند شرقی هر لحظه ذهن مخاطب را به كنش وامی دارد، در واقع از زمان مشاهده و مواجهه با اثر، مجری و مخاطب، نوعی تعامل دوسویه را آغاز می كنند. تعاملی احساسی، روانی و معنوی كه تا پایان شهود و مواجهه اثر، برقرار است. در یك كلام موسیقی و هنر شرقی، ایستا و لایتغیر نیست (حتی در زمان اجرا). هنر شرقی بدون در نظر گرفتن ارتباط دو سویه اثر _ مخاطب یا مجری _ مخاطب، كامل نیست. در موسیقی شرقی نیز شاید به دلیل همین ارتباط معنوی، مبنای بداهه پردازی و خلق در لحظه است. در موسیقی ناب شرقی، كمپوزیسیون به مفهوم غربی - به معنای پدیده صوتی ثابت، تدوین یافته و غیرقابل تغییر- معنایی ندارد. حتی در قطعات از پیش ساخته و به ظاهر لایتغیر، «تغایر اصوات یكسان در حین تلاقی» (همان هتروفونیك مصطلح در اتنوموزیكولوژی) مشخصاً دیده می شود؛ به اندازه ای كه پیدا نمودن دو اجرای یكسان از یك قطعه، در موسیقی محلی و كلاسیك شرقی تقریباً غیرممكن است. در موسیقی شرقی همه چیز پویا، سیال و در تكاپو است. سكون وجود ندارد و .... مجری موسیقی، نوبه نو با حس، روان و ذات وجود مخاطب در تعامل قرار دارد. همین معنویت- كه لحظه به لحظه متغیر و نوشونده است _ مجری را سرمست می سازد و هنرمند در لحظه فراآوری می كند... به دیگر سخن، كمپوزیسیون غربی، جوابگوی شئون متافیزیكی موسیقی شرقی نیست. ارتباط معنوی نه تنها بین مجری و مخاطب بلكه میان مجریان موسیقی شرقی نیز جریان دارد. هیچ یك از آثار جاویدان تاریخ موسیقی ایران، از این قانون مستثنی نبوده است. موسیقی ایرانی بدون همدلی و همرنگی هیچ است. آری، براستی آنچه از دل بربیاید، لاجرم بر دل نشیند. گروه دستان، شاید از معدود گروه های حال حاضر جامعه هنری ما باشد كه با عنایت به این ارتباط معنوی، آثار شاخصی خلق كرده است. جای بسی تأسف است كه ضدارزش هایی نظیر دشیفر نوازی و استودیونوازی در جامعه امروز ما ارزش تلقی شده است. ضدارزش هایی كه به شكل یك بحران جدی، به پیكره معنویت و الوهیت هنر شرقی لطمه وارد می سازد. امید است همدلی ها، ارزش دوباره خود را به دست بیاورند و به همه جامعه هنری ما تسری پیدا كنند.

مقوله مهم دیگری كه در آثار اجرایی گروه دستان بارز است، كمپوزیسیون های (آهنگسازی های) این گروه است. بیشترین و ممتازترین آثار ساخته شده گروه دستان، به كوشش آهنگساز توانای ایرانی _ حمید متبسم _ صورت گرفته است. با توجه به وضع كنونی آهنگسازی ایرانی، بسیاری از آثار گروه دستان را (كه اغلب ساخته و پرداخته متبسم است) می توان عینی ترین و شبیه ترین شكل ممكن به مفهوم كمپوزیسیون ارزیابی نمود. به نظر این نویسنده، آنچه از مفهوم كمپوزیسیون اصیل، زیبا و درخشان در موسیقی ایرانی مراد می شود، به دو شكل است؛ صورت اول كه اغلب در آثار قدما (نظیر ركن الدین خان، حاج علی اكبر شهنازی) و یا حتی در بسیاری از آثار معاصرین دیده می شود، مستقیماً و به نحو اكمل و اتم تحت تأثیر الگوهای انتزاعی ردیف دستگاهی می باشد. فونكسیون صداها، محور و محتوای صوتی جملات ابداع شده در این گونه قطعات، از منطق ردیف و ارزش در محور و محتوای جملات مشابه _ در ردیف دستگاهی - مطابقت می كند. به نوعی شاید بتوان ادعا نمود این گونه قطعات همان جملات متد آزاد ردیف می باشند كه حال به شكلی ریتمیك ظهور یافته اند. در این قطعات، برداشت ذهنی هنرمند از ردیف، احساس و بیان مستقل و انحصاری سازنده و انعكاس شخصیت هنرمند در اثر، در حاشیه قرار دارد و آنچه در متن و اهمیت است، ایمیتاسیون (تقلید) هر چه بیشتر فرمال و استتیك ردیف دستگاهی است. در واقع خلق اثری _ هر چه شبیه تر به الگوهای ردیف، - مراد و غایت است. شاید شایسته ترین معادل فارسی كمپوزیسیون در این نوع فراآوری ها، عنوان «نواسازی» باشد و بعید نیست آگاهان موسیقی ایرانی بنا به ویژگی های فوق الذكر این نوع، برای آن تعبیر نواسازی را برگزیدند تا از این میان تفاوت میان نواسازی و آهنگسازی نیز تا حدودی تبیین گردد.

و اما نوع دوم؛ سازنده با توجه به ردیف و اصول استتیك آن، با برداشت، بیان و احساس خود به فراآوری و ابداع همت می گمارد. وی با تعمق، الهام و برداشت (و نه تقلید صرف) از مفاهیم ردیف و با جذب و درك روح متعالی حاكم بر آن، به خلق ملودی جدید می پردازد؛ ملودی كه اگر چه بعضاً _ به ظاهر _ با محتوای ظاهری و سطحی ردیف انطباق دقیق ندارد، اما كاملاً ضابطه مند و نشأت گرفته از ردیف است. به دیگر سخن، سازنده در این نوع قطعات، با درك روح و با برداشت (و نه تكرار مجدد آن) از مفاهیم ردیف به خلق آثاری همگون با ردیف دست می یازد.

به همین دلیل، هیچ گسیختگی از محتوای ردیف در این آثار احساس نمی شود. در این نحو كمپوزیسیون، بیان فردی هنرمند، برداشت ذهنی، احساس و ذوق ملودی پردازی هنرمند در عرض توجه به مفاهیم ردیف قرار می گیرد (نه اینكه یكی به دیگری بچربد). كمپوزیسیون به این شكل، به مفهوم كمپوزیسیون غربی نزدیك تر است و شاید بتوان این نوع كمپوزیسیون را «آهنگسازی» ترجمه نمود. لازم به ذكر است كه این نظریه و تقسیم بندی صرفاً جنبه فنومنولوژیك (پدیدار شناسانه) دارد و برای تبیین ماهیت مقوله آهنگسازی ایرانی مطرح شده است. لذا ادعایی بر رجحان یكی بر دیگری نیست، كما اینكه هر دو مستقیماً از ردیف وام دار هستند و انتخاب هر نوع، به دید ابزارگانی برای ابداع و فراآوری، امری سلیقگی است. حال پس از ذكر این تقسیم بندی، به بررسی آهنگسازی گروه دستان می پردازیم. آهنگسازی های اغلب آثار دستان، آهنگسازی به معنای خلق واقعی ملودی جدید بر مبنای معیارها و محتوای ردیف است(همان نوع دوم ذكر شده در سطور فوق). به همین دلیل آثار گروه دستان (بالاخص آثار حمید متبسم) بیانی جدید و روایتی انحصاری از موسیقی ایرانی است. ملودی ها جذاب و گیرا و مقام گردی ها موجز و متنوع و ملودی پردازی ها در عین توجه به شاخصه های هنر ملی ایران، بدیع است.

شاخصه ای كه به این كمیت و كیفیت در آثار كمتر آهنگساز امروزی موسیقی دستگاهی یافت می شود. فراموش نكنیم بزرگترین معضل كنونی موسیقی ملی ایران، نبود آهنگساز قابل و نخبه به تعداد كافی است. در واقع امروزه ما با نوعی بحران نبود آهنگساز طراز اول روبه رو هستیم. پس بدیهی است در چنین شرایطی وجود آهنگسازان خوش قریحه و توانایی (نظیر حمید متبسم) بسیار ضروری و غنیمت است. علاوه بر كمپوزیسیون، نكته شاخص دیگری در آثار گروه دستان _ به خصوص در آثار متبسم _ همواره مورد تحسین آگاهان موسیقی ایرانی بوده است و آن، تنظیم های درخشان ایرانی و بعضاً پولیفونی این آثار است. (آثاری از قبیل بامداد، بوی نوروز، شوریده دشتی...) ناگفته نماند این شاخصه، در آثار اكثر بزرگان همدوره حمید متبسم نظیر علیزاده، مشكاتیان و كیانی نژاد و كلهر نیز دیده می شود. در تنظیم های این بزرگان، خط هارمونیك یا كنترپوانتیك باس در مقابل ملودی، اهمیت فوق العادهِ ای دارد. در برخی موارد (در آثار این بزرگان) تنظیم های قطعات به قدری ملهم از موسیقی دستگاهی و ردیف هستند كه ملودی با س مذكور، خود یكی دیگر از جملات ردیف است (نمونه آن مجموعه دلشدگان اثر حسین علیزاده است). به عبارتی، در تنظیم های ایشان، چند ملودی از ردیف، با ارتباط و هماهنگی خاص و جالبی، به صورت عمودی به هم پیوند می خورد و با هم به گوش می رسد. بی شك برداشت صحیح و عمیق این نخبگان از محتوا و اصالت موسیقی ایرانی سبب توفیق آنان در خلق این گونه آثار است. بی تردید بسیاری با نگارنده هم عقیده اند كه این سه شاخصه ذكر شده (یعنی توجه به روح معنوی هنر شرقی، آهنگسازی به مفهوم واقعی ابداع اصیل و تنظیم های جذاب و كاملاً شرقی) سبب گشته تا گروه دستان _ در این كم فروغی هنر اصیل ایرانی _ به عنوان گروهی ممتاز بدرخشد. افسوس كه عموم درخشش این گروه توانا در خارج از میهن عزیزمان است. امید است با همكاری های سخاوتمندانه این بزرگان و با مساعدت مسئولان زمینه انتقال هنر و ذهنیت ناب این اساتید به هنرجویان مستعد نیز فراهم آید تا مگر هر چه زودتر بحران نبود گروه منسجم و آهنگساز قابل به مقدار مورد نیاز، مرتفع گردد.

كتاب نامه:

- هورنر و ویستاكوت _ كریس و امریس

ترجمه شهاب قندهاری _ ۱۳۸۱ _ آشنایی با فلسفه هنر_ میلاد نور- تهران

پویا سرایی



همچنین مشاهده کنید