شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

انقلاب بی بدیل تاریخ


انقلاب بی بدیل تاریخ

مقایسه انقلاب ایران با انقلابهای فرانسه و روسیه با تأکید بر رهبری امام خمینی ره

تاریخ جهان رخداد ها و تحولات عظیمی را تجربه نموده است. جنگ های عالمگیر و خانمانسوز، بر آمدن و بر افتادن خاندان ها و سلسله های حکومتگر اختراعات و اکتشافات خارق العاده و هزارن واقعه بزرگ و کوچک دیگر، همچنین در صفحات پرشمار تاریخی وقایعی ثبت و ضبط گردیده اند که نام های مشابهی با یکدیگر داشته و بعضا تأثیرات یکسانی را نیز در نقاط مختلف بر جای گذارده اند از جمله این وقایع انقلاب های متعددی است که در گوشه و کنار جهان در دوران ها و برهه های مختلف در مکان های متفاوت به وقوع پیوسته اند. هر چند تعداد انقلاب های جهان بسیارند اما به گواهی تاریخ چند انقلاب با توجه به عمق تحولات و تأثیراتی که برجای گذاشته اند بیش از دیگر انقلاب ها نامبردار شده اند. در این میان مورخین و پژوهشگران حوزه تاریخ و به طور مشخص انقلاب از سه انقلاب به انقلاب کبیر تعبیر می نمایند این سه انقلاب عبارتند از: انقلاب فرانسه (۱۷۸۹)، انقلاب روسیه (۱۹۱۷) و انقلاب اسلامی ایران (۱۹۷۹).‏

چنان که ذکر شد انقلاب ها تشابهات و نیز وجوه افتراقی با یکدیگر داشته اند. در این مقال به مقایسه ای تطبیقی میان انقلاب های روسیه و فرانسه با انقلاب اسلامی ایران پرداخته خواهد شد که خود گویای عظمت، شکوه و جایگاه ویژه انقلاب اسلامی ایران در جهان و در میان انقلاب های بزرگ دنیا است. در این بررسی جهت رعایت اختصار از عوامل متعدد فقط سه فاکتور مهم در سه انقلاب مذکور مورد مقایسه قرار خواهد گرفت این فاکتورها عبارت اند از:

۱) وضعیت اقتصادی رژیم های پیش از انقلاب

۲) وضعیت سیاسی و نظامی رژیم های مستقر

۳) نقش رهبری در جریان انقلاب.‏

از نظر اقتصادی رژیم حاکم بر فرانسة قرن هجدهم دچار ضعف قابل ملاحظه ای بود. شاخصه های مبین وضعیت اقتصادی این کشور بر وخامت وضعیت اقصادی این کشور دلالت دارند شاید گویا ترین شاهد در خصوص وضعیت اقتصادی فرانسه در دوران ماقبل انقلاب اظهارات دوک اورلئان، نایب‌السلطنة فرانسه باشد وی در این‌ زمینه‌ می‌گوید: "دیناری‌ وجه‌ نقد در خزاین‌ سلطنتی‌ و صندوق های‌ عایدات‌ نداریم‌ که‌ لازم ترین‌ مصارف‌ را بتوان‌ پرداخت‌ چون‌ به‌ امور مالی‌ رسیدگی‌ می‌ کنم، می‌ بینم‌ خالصجات‌ دولتی‌ فروخته‌ شده، عواید دولتی‌ تقریباً‌ معدوم‌ گردیده‌ و عایدات‌ عادی‌ نیز به عنوان‌ مساعده‌ به‌ مصرف‌ رسیده‌ و انواع‌ و اقسام‌ اسناد تعهد آور مالی‌ دولتی‌ در دست‌ مردم‌ است‌ که‌ به‌ مبالغ‌ هنگفت‌ بالغ‌ شده‌ و حتی‌ محاسبه‌ و تعیین‌ میزان‌ آن‌ نیز از امکان‌ خارج‌ است." ناگفته نماند عده ای قلیل در فرانسه در دوران ماقبل انقلاب از رفاه اقتصادی بهره مند بودند اما عموم مردم این کشور دچار فقر شدید بودند.‏

روسیه نیز از نظر وضعیت اقتصادی به فرانسه شباهت داشت. شرایط‌ اقتصادی‌ در روسیه‌ قبل‌ از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، وضع‌ مطلوبی‌ نداشت. این کشور در این دوره درگیر دو جنگ‌ بزرگ خارجی‌ شد که این امر بر شدت‌ نابسامانی های‌ اقتصادی‌ افزود، رکود اقتصادی‌ که‌ تا سال‌ ۱۹۰۹ دوام‌ داشت‌ شرایط‌ ناگواری‌ را برای‌ کارکنان‌ و دهقانان‌ ایجاد کرده‌ بود، از یک‌ سو بیکاری‌ را سخت‌ دامن‌ می ‌زد و از سوی‌ دیگر شرایط‌ کار و میزان‌ درآمد دو طبقة کارگر و کارفرما‌ را طاقت‌ فرسا و غیر قابل‌ تحمل‌ ساخته‌ بود اعتصاباتی‌ که‌ در این‌ دوران‌ کارگران‌ راه‌ می ‌انداختند عمدتاً‌ ماهیت‌ اقتصادی‌ داشت‌ و مرتباً‌ بر تعداد اعتصابات‌ و شماره‌ شرکت‌ کنندگان‌ در اعتصابات‌ افزوده‌ می‌ شد.‏

اما ایران در دوره قبل از انقلاب وضعیتی کاملا متفاوت با روسیه و فرانسه داشت. در ایران پیش از انقلاب افزایش فوق العاده قیمت نفت و ارتقای فزون از حد در آمد های نفتی رژیم یک دوران رونق اقتصادی را در پی آورد به گونه ای که در ایران، در اواخر حکومت‌ رژیم شاه‌، ایران‌ در مطلوبترین‌ سطح‌ از قدرت‌ اقتصادی‌ که‌ در تمام‌ سلطنت‌ ۵۷ ساله‌ رژیم‌ پهلوی‌ بی‌سابقه‌ بود، به‌ سر می‌برد. در این برهه رژیم‌ ایران‌ نه‌ تنها تبدیل‌ به‌ یکی‌ از دولت های‌ ثروتمند شده‌ بود بلکه‌ جامعه‌ ایرانی‌ را به‌ یک‌ جامعه‌ کاملاً‌ مصرفی‌ تبدیل‌ کرده‌ بود. ‏

وضعیت سیاسی نظامی رژیم های پیش از انقلاب و به طور مشخص اقتدار نظامی آنها نیز از جمله عوامل مهمی است که در مقایسه سه انقلاب می بایست لحاظ گردد. واقعیت این است که یک از مهمترین‌ ابزار های اعمال قدرت‌ و حاکمیت‌ رژیم‌ های

سیاسی‌ بویژه‌ آنهایی‌ که‌ با بحران ها و فشار های‌ داخلی‌ و خارجی مواجه‌ می ‌باشند و نیاز به‌ تهدید، ارعاب‌ و‌ سرکوب‌ حرکتهای‌ معارض‌ و مخالف‌ خود را دارند قدرت‌ نظامی‌ آنها است. ‏

وضعیت ارتش فرانسه در دوران پیش از انقلاب وضعیتی مطلوب نبود. ارتش این کشور در یک دوره جنگ های طولانی که قریب به ۲۶ سال به طول انجامید ضمن اینکه خسارات ها و لطمات فروانی را متحمل شده بود دستاورد قابل ملاحظه ای کسب نکرده بود. این وضعیت از طرفی انسجام و استحکام قوة قهریه این کشور را تضعیف نموده بود و از سوی دیگر روحیه آنها به شدت ضعیف شده و این امر باعث گشت در دوره اوج گیری بحران در فرانسه ارتش این کشور از توان و روحیه لازم برای سرکوب مردم انقلابی برخوردار نباشد. ‏

وضعیت نظامی روسیه نیز بهتر از فرانسه نبود این کشور نیز مانند فرانسه جنگ های طاقت فرسای متعددی انجام داده و عایدی نصیب این کشور نشده بود. توضیح اینکه روسیه در دوران قبل از انقلاب در سه جنگ بزرگ شرکت نموده بود؛‌ جنگهای‌ کریمه‌، جنگ با ژاپن (که در آن روسیه قدرتمند مغلوب کشور کوچک ژاپن شده بود) و جنگ جهانی اول به شدن توان ارتش روسیه را تحلیل برده بود. این در حالی بود که اندک زمانی قبل از آن روسیه یکی از قدرت های بزرگ نظامی جهان بود.

در این میان جنگ جهانی اول لطمات بیشتری به روسیه آورد. انقلاب نیز زمانی به وقوع پیوست که جنگ جهانی هنوز به پایان نرسیده بود. بدیهی است انتظار اقتدار از ارتشی مضحمل و درگیر ،انتظاری نابجا بود ضمن اینکه افسران و سربازان روسی که در جنگ های مکرر توان و روحیه خود را باخته بودند نه تنها تمایلی به سرکوب انقلابیون نداشتند بلکه نارضایتی هایی که در اثر جنگ های مذکور در ارتش به وجود آمده بود، سران و افسران ارتش را تبدیل به یکی از مخالفان سیاسی رژیم روسیه نموده بود. به این‌ ترتیب‌ نظام‌ سیاسی‌ حاکم‌ بر روسیه‌ قبل‌ از انقلاب‌ نه‌ تنها نیروی‌ نظامی‌ و قوای‌ مسلح‌ نیرومند و وفادار به‌ قدرت‌ سیاسی‌ با خود نداشتند بلکه‌ ارتشی‌ شکست‌ خورده، روحیه‌ از دست‌ داده‌ و عاصی‌ شده‌ از نظام‌ با پیوستن‌ به‌ کارگران‌ اعتصابی‌ نقشی‌ مهم‌ در پیروزی‌ انقلاب‌ بازی‌ کردند.

وضعیت نظامی ایران مانند وضعیت اقتصادی تفاوت آشکار با دو کشور فرانسه و روسیه داشت. ارتش‌ شاهنشاهی‌ ایران‌ بر خلاف‌ فرانسه‌ و روسیه‌ در طول‌ حداقل‌ ۵۷ سال‌ قبل‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ در هیچ‌ جنگ‌ خارجی‌ مهمی‌ شرکت‌ نکرده‌ بود. قدرت نظامی ایران به ظاهر در حد ایده آل قرار داشت. توجه ویژة شاه به ارتش و قوة نظامی، خرید پیشرفته ترین تسلیحات از آمریکا، رسیدگی به رفاه معیشتی نیرو های نظامی به طور مشخص ارتش، اظهار و اثبات وفاداری سران ارتش به شاه در برهه ای حساس نظیر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ همگی به شاه این احساس را می داد که وی به عنوان‌ فرمانده‌ کل نیروهای‌ مسلح، دارای یک‌ ارتش‌ قوی‌، نیرومند و در عین‌ حال‌ وفادار است که نه‌ تنها می ‌تواند نظام‌ سیاسی‌ او را در قبال‌ مخالفین‌ داخلی‌ حفظ‌ کند بلکه‌ با توجه‌ به‌ جاه‌ طلبی هایش‌ می‌تواند ابزار و اهرم‌ لازم‌ را برای‌ دخالت‌ در امور منطقه‌ و همسایگانش‌ و پیشبرد اهداف‌ بین‌المللی‌ او به عنوان ژاندارم منطقه فراهم‌ نماید.

یکی از مهم ترین عوامل در جنبش های اجتماعی عامل رهبری است.

به طور کلی در حرکت ها، نهضت ها و جنبش های سیاسی ـ اجتماعی می توان در سه مقطع نقش رهبری را مورد بررسی قرار داد. اولین مقطع زمانی که رهبران با دیدگاهی انتقادی به تقبیح رژیم مستقر پرداخته و ضعف ها، سستی ها و ناتوانی های آن را بر می شمارند آنان ضمن انتقاد شدید از وضعیت موجود از وضعیتی مطلوب سخن می رانند که در صورت شکست نظام مستقر توانایی استقرار در کشور را خواهد داشت. به این دسته از رهبران در این برهه رهبران ایدئولوگ گفته می شود. اما جریان حرکت ها و جنبش ها به اینجا ختم نمی شود بلکه پس از تقبیح رژیم و وضع موجود به همراه سخن گفتن از وضعیت مطلوب ضروری است مردم را به عنوان اصلی ترین و مهم ترین عنصر در حرکت های اجتماعی به میدان آورد زیرا تا زمانی که مردم قدم به صحنه نگذارند ایجاد تغییر نه مطلوب است نه ممکن.

بنابراین پس از رهبر یا رهبران ایدئولوگ رهبر یا رهبرانی بسیجگر پای در عرصه مبارزه گذارده و با سخن گفتن به زبان مردم و عامه فهم نمودن تعبیرات و گفته های رهبران ایدئولوگ از آنها می خواهند برای مبارزه با رژیم مستقر تا سرنگونی کامل آن به میدان آمده و مبارزه کنند. بنابراین در این مرحله رهبران به بسیج مردم و هدایت آنها در صحنه مبارزات سیاسی می پردازند. اما حرکتی کامل و موفق خواهد بود که علاوه بر وجه سلبی به وجه ایجابی نیز نظر افکند و برای فردای پس از پیروزی نهضت، جنبش و حرکت اجتماعی مردم برنامه ای مشخص داشته باشد. در این مرحله رهبر یا رهبران معمار وارد کارزار می شوند. آنان وضعیتی مطلوبی را که از سوی رهبران ایدئولوگ در مرحله اول ترسیم شده بود در برنامه عملیاتی و قابل اجرا ارائه نمود و مهم تر از آن در ایجاد و اجرای آن نقش آفرینی می کنند توضیح فزون تر اینکه تا قبل از این مرحله وجه سلبی حرکت یا جنبش یعنی سرنگونی نظام مستقر عملی شده و یا در شرف تحقق قرار دارد اما اگر در این مرحله رهبر یا رهبران معمار قدم به صحنه نگذارند موفقیت حرکت ممکن نخواهد بود چرا که مبارزه به هدف اولیه خود یعنی سرنگونی نظام موجود نزدیک شده در حالی که آنان برنامه ای برای دوره پس از پیروزی ندارند. اگر نهضت کنندگان فاقد رهبر معمار باشند و اگر جنبش به شکست نینجامد در بهترین فرض عده ای فرصت طلب بر موج ایجاد شده از حرکت های مردم سوار شده و نهضت مردمی را در راهی که خود صلاح می دانند به پیش خواهند برد. بنابراین وظیفه رهبر معمار ارائه برنامه فردای پیروزی و تلاش برای استقرار نظام نوین است. ‏

انقلاب اسلامی ایران ضمن اینکه در زمینه رهبری انقلاب با دو انقلاب فرانسه و روسیه تفاوت های عمده زیر را داشت تفاوتی اساسی با دو انقلاب یاد شده داراست که پس از ذکر تفاوت های زیر به تشریح آن خواهیم پرداخت. اما تفاوت های انقلاب ایران و انقلاب های روسیه و فرانسه در مورد عنصر رهبری:

۱) در انقلابهای‌ فرانسه‌ و روسیه‌ رهبران‌ انقلاب‌ از طبقات‌ متوسط‌ و بالای‌ جامعه‌ بوده‌اند در حالی که ‌ در انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ رهبران‌ انقلاب‌ وابسته‌ و متعلق‌ به‌ طبقات‌ محروم‌ و فقیر جامعه‌ بوده‌اند.

۲) در انقلابهای‌ فرانسه‌ و روسیه‌ بویژه‌ در انقلاب‌ روسیه‌ رهبران‌ مدافع‌ و نماینده‌ طبقه‌ای‌ بودند که‌ خود متعلق‌ به‌ آن‌ طبقه‌ نبودند در حالی که‌ در انقلاب‌ اسلامی‌ رهبران‌ انقلاب‌ دقیقاً‌ مدافع‌ طبقه‌ای‌ بودند که‌ از آن‌ طبقه‌ برخاسته‌ بودند.

۳) در انقلابهای‌ فرانسه‌ و روسیه‌ طبقه‌ روشنفکر و تحصیلکرده‌ رهبری‌ انقلاب‌ را بر عهده‌ داشته‌ و اشراف‌ و روحانیون‌ نقش‌ ضد انقلاب‌ را داشتند در حالی که‌ در انقلاب‌ اسلامی‌ رهبری‌ ضد انقلاب‌ را روشنفکران‌ وابسته‌ به‌ چپ‌ و راست‌ بر عهده‌ داشتند."‏

اما عمده ترین وجوه تفاوت نقش رهبری در انقلاب های روسیه و فرانسه با انقلاب اسلامی ایران نقش رهبری بی بدیل امام خمینی در مراحل مختلف نهضت از شکل گیری تا استقرار نظام نوین در کشور است. امام خمینی رهبری منحصر به فرد بود. ایشان رهبر ایدئولوگ، بسیجگر و معمار انقلاب اسلامی ایران بودند. چنین رهبری با شخصیتی منحصر به فرد، مقتدار، محبوب و مشروعیتی زاید الوصف نه تنها در انقلاب های فرانسه و روسیه بلکه در کل جریان ها، حرکت ها و نهضت های اجتماعی ـ سیاسی تاریخ بی نظیر است.

امام خمینی در آغاز نهضت اسلامی در دهه ۱۳۴۰، به عنوان رهبر ایدئولوگ، مشروعیت رژیم را زیر سئوال برده اقدامات، برنامه ها و سیاست های ضد ملی و ضد دینی رژیم پهلوی را به شدت تقبیح نمودند. پس از آن در حالی که در تبعید به سر می بردند هدایت و رهبری نهضت را به دست گرفته با پیام ها، مصاحبه ها، اعلامیه ها ،سخنرانی ها و هر روش و طریق ممکن مردم را به صحنه آورده و جریان مبارزه را هدایت نمودند. در مرحله آخر نیز با ارائه الگویی بی بدیل حکومت اسلامی را در قالب نظام جمهوری اسلامی ارائه و در جهت استقرار کامل آن نهایت تلاش خود را به کار گرفتند.

حجت الله کریمی



همچنین مشاهده کنید