پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

امام موسی صدر عزت شیعه


امام موسی صدر عزت شیعه

قریب یك سال است همه ملت شیعه , خاصه برادران لبنانی به فراق ایشان مبتلا هستند و خبر ندارند كه ایشان در چه شرایطی به سر می برند

بعد از حمد و ثنای‌ ذات‌ باری‌تعالی‌ و تقدس‌ و درود بی‌پایان‌ به‌ روان‌ پاك‌ حضرت‌ ختمی‌مرتبت‌(ص‌) و ۱۲ نفر از اوصیای‌ گرامش‌ از علی‌ابن‌ ابیطالب‌(ع‌) تا حضرت‌ مهدی‌ موعود (ارواحنا له‌ الفداه‌) و درود بی‌پایان‌ به‌ روان‌ پاك‌ شهدای‌ فضیلت‌ و نیز درود بی‌حد و حصر به‌ روان‌ پاك‌ شهدای‌ انقلاب‌ و درود بی‌پایان‌ به‌ رهبر انقلاب‌ حضرت‌ امام‌ خمینی‌ و درود بی‌حد و حصر به‌ برادر عزیز و دوست‌ مكرم‌ خودم‌ حضرت‌ آیت‌الله‌ آقای‌ امام‌ موسی‌ صدر دامت‌ بركاته‌ كه‌ قریب‌ یك‌سال‌ است‌ همه ملت‌ شیعه‌، خاصه‌ برادران‌ لبنانی‌ به‌ فراق ایشان‌ مبتلا هستند و خبر ندارند كه‌ ایشان‌ در چه‌ شرایطی‌ به‌سر می‌برند.

می‌خواهم‌ در اینجا مختصری‌ از حالات‌ این‌ شخصیت‌ كم‌نظیر را برای‌ برادران‌ دینی‌ و كسانی‌ كه‌ كلام‌ من‌ به‌ ایشان‌ ابلاغ‌ می‌شود، بازگو كنم‌. بنده‌ در سال‌ ۱۳۴۹ هجری‌ قمری‌ وارد قم‌ شدم‌، یعنی‌ در زمان‌ مرحوم‌ آیت‌الله‌ حائری‌. همان‌ روز اول‌ یا دوم‌ با پدر بزرگوار آقا سیّد موسی‌ صدر نزدیك‌ شدم‌ و مورد لطف‌ و عنایت‌ آن‌ آیت‌الله‌ بزرگ‌ مرحوم‌ آقاسید صدرالدین‌ صدر قرار گرفتم‌. شاید در ایران‌ و عراق و كلیه كشورهای‌ مسلمان‌نشین‌ بیتی‌ به‌ شریفی‌ بیت‌ آیت‌الله‌ صدر نباشد كه‌ اگر بخواهم‌ تفصیل‌ دهم‌، شاید از مقصد اصلی‌ باز بمانم‌. این‌ خاندان‌ از یك‌ سو به‌ صاحب‌ وسائط‌ مربوط‌ است‌ و از سوی‌ دیگر به‌ مرحوم‌ سیدمحمد صدرالدین‌. آقاسیدمحمد صدر هم‌ كه‌ یك‌ دوره‌ نخست‌وزیر عراق بود، همیشه‌ ریاست‌ مجلس‌ اعیان‌ عراق را داشت‌. خاله‌زاده ایشان‌، پدر آقاسیدمحمد، آقاسیدحسن‌، آیت‌الله‌ بزرگ‌، از شخصیتهای‌ بسیار ارزنده اسلام‌ و دارای‌ كتب‌ و نوشته‌های‌ بسیار مفید و مؤثر است‌. وقتی‌ كه‌ من‌ به‌ مرحوم‌ حضرت‌ آیت‌الله‌ صدر نزدیك‌ شدم‌، آقا سیدموسی‌ خیلی‌ كوچك‌ بود. ایشان‌ با برادرشان‌ آقاعلی‌ كه‌ از ایشان‌ چندسالی‌ بزرگتر است‌ و آیت‌الله‌ آقای‌ حاج‌ سیدرضا صدر ـ كه‌ فعلاً هستند و یكی‌ از چهره‌های‌ روحانی‌، مفید، مؤثر و بسیار روشن‌اند ـ زندگی‌ می‌كردند. شخصیت‌ آقای‌ حاج‌ سیدرضا در علم‌ و معنویات‌ و اخلاق شاید بر عموم‌ مردم‌ مجهول‌ باشد. اصلاً این‌ بیت‌ یك‌ امتیاز خاصی‌ دارد.

زمانی‌ كه‌ آقاموسی‌ تحصیلات‌ جدید را به‌ پایان‌ برد و گویا تصدیقش‌ را گرفت‌، مرحوم‌ آیت‌الله‌ صدر به‌خاطر اینكه‌ او استعداد فوقالعاده‌ای‌ داشت‌، گفت‌ خوب‌ است‌ كه‌ ایشان‌ استعدادش‌ را در رشته دین‌ و علم‌ دین‌ صرف‌ كند. از همان‌ كوچكی‌ ـ هنوز گویا بالغ‌ نشده‌ بود، شاید هم‌ شده‌ بود و من‌ یادم‌ نیست‌، اما می‌دانم‌ كه‌ معمم‌ نبود ـ مشغول‌ تحصیل‌ علوم‌ قدیمه‌ شد آن‌ هم‌ با پیشرفتهای‌ خیلی‌ فوقالعاده‌. ظرف‌ چندسال‌ مقامات‌ شامخه‌ای‌ را از علوم‌ قدیمه‌ به‌دست‌ آورد و حائز مراتب‌ عالیه علمیه‌ و عملیه‌ شد. در این‌ خلال‌ دوران‌ دانشسرا را هم‌ گذراند. در حین‌ آنكه‌ مشغول‌ تحصیلات‌ علوم‌ قدیمه‌ بود و شاید در آن‌ قریب‌ به‌ اجتهاد رسیده‌ بود، دوره دكتری‌ را هم‌ گذراند. آن‌ زمان‌ بنده‌ در بیت‌ مرحوم‌ آیت‌الله‌ صدر بودم‌؛ تقریباً از سال‌ ۱۳۵۶ قمری‌. بعد از فوت‌ مرحوم‌ آیت‌الله‌ حائری‌، ارتباط‌ من‌ با مرحوم‌ آیت‌الله‌ صدر شبانه‌روزی‌ بود و خیلی‌ از كارهای‌ ایشان‌ هم‌ برعهده من‌ بود. به‌ همین‌ خاطر من‌ با این‌ آقازاده‌ها معاشرت‌ شبانه‌روزی‌ داشتم‌. از جهت‌ اخلاق و از جهت‌ تحصیلات‌، آقا موسی‌ یك‌ امتیاز و فوقالعادگی‌ خاص‌ داشت‌. ایشان‌ دوران‌ تحصیلاتش‌ را در قم‌ و پیش‌ اساتید بزرگ‌ گذراند. قسمتی‌ از فلسفه‌ را خدمت‌ علامه طباطبایی‌ تحصیل‌ كرد و فقه‌ و اصول‌ را هم‌ خدمت‌ اساتید بزرگ‌ حوزه قم‌ و پدر بزرگوارش‌. اینكه‌ تلمذش‌ خدمت‌ امام‌ چه‌ بود، به‌ یاد ندارم‌. ولی‌ علی‌ایّحال‌، دوران‌ تحصیلات‌ ایشان‌ به‌طور خوبی‌ پایان‌ یافت‌. متأسفانه‌ بنده‌ در این‌ زمان‌ عازم‌ یزد شدم‌. مسافرت‌ حداكثر برای‌ ۲ ماه‌ بود كه‌ متأسفانه‌ وقتی‌ وارد یزد شدم‌ دیگر اقامت‌ گزیدم‌ و تا به‌حال‌ همین‌طور در یزد هستم‌.

بعداً شنیدم‌ كه‌ ایشان‌ بعد از فوت‌ مرحوم‌ آیت‌الله‌ سید شرف‌الدین‌ كه‌ از چهره‌های‌ بسیار بزرگ‌ عالم‌ تشیع‌ بود و قرابت‌ خیلی‌ نزدیك‌ هم‌ با بیت‌ آیت‌الله‌ صدر داشت‌، به‌ لبنان‌ رفته‌اند. مرحوم‌ سید شرف‌الدین‌ سالهای‌ متمادی‌ در لبنان‌ مشغول‌ ترویج‌ و تبلیغ‌ دین‌ و نوشتن‌ كتب‌ بودند. ایشان‌ آثار ارزنده‌ای‌ دارند: المراجعات‌ ، الفصول‌ المهمه‌ ، ابوهریره‌ و كتابهای‌ دیگری‌ كه‌ الا´ن‌ همه‌ یادم‌ نیست‌. هرچه‌ نوشته‌اند شاید از جهت‌ امتیاز و ابتكار در درجه اول‌ باشد. خیلی‌ مرد بزرگی‌ بود. آقاسید شرف‌الدین‌ كه‌ به‌ رحمت‌ ایزدی‌ پیوست‌، اهالی‌ لبنان‌ با اینكه‌ از اهل‌ علم‌ بركنار نبودند و عده زیادی‌ اهل‌ علم‌ داشتند، مع‌الوصف‌ می‌خواستند كه‌ شخصیت‌ خیلی‌ فوقالعاده‌ای‌ رهبریشان‌ را به‌عهده‌ گیرد و خوشبختانه‌ قرعه‌ به‌نام‌ امام‌ موسی‌ صدر افتاد و ایشان‌ را از ایران‌ دعوت‌ كردند. ایشان‌ به‌ لبنان‌ تشریف‌فرما شدند. همان‌ روزهای‌ اول‌، اشخاصی‌ كه‌ برای‌ زیارت‌ این‌ پیشوا می‌آمدند، شیفته كمالات‌، اخلاق و مزایایی‌ كه‌ اختصاص‌ به‌ ایشان‌ داشت‌، شدند. حتی‌ شنیدم‌ كه‌ وقتی‌ فرانسویها به‌ خدمت‌ ایشان‌ می‌آمدند، با آنها به‌زبان‌ فرانسوی‌ صحبت‌ می‌كرد.با عربها به‌ لسان‌ عربی‌ سخن‌ می‌گفت‌ و فارسی‌ هم‌ كه‌ زبان‌ مادری‌ ایشان‌ می‌بود. گویا زبان‌ انگلیسی‌ را هم‌ می‌دانستند.

در سال‌ ۱۳۲۹ به‌ مكه معظمه‌ مشرف‌ شدم‌. چندین‌ نوبت‌ ایشان‌ را ملاقات‌ كردم‌: در مسجدالحرام‌، در منزلشان‌ و در مدینه طیّبه‌. ایشان‌ می‌فرمود كه‌ من‌ قسمت‌ عمده وقتم‌ را معطوف‌ سخنرانیها می‌كنم‌. همه‌جا می‌روم‌. حتی‌ اگر بخواهم‌ در فلسطین‌ اشغالی‌ هم‌ بروم‌ سخنرانی‌ كنم‌ برای‌ من‌ مانعی‌ ندارد؛ اگرچه‌ خودم‌ امتناع‌ دارم‌ از رفتن‌ به‌ آنجا. مردی‌ بسیار بسیار فوقالعاده‌ بود. روشن‌ بود. قدم‌ كه‌ در لبنان‌ گذاشت‌، اوضاع‌ آنجا را عوض‌ كرد. به‌ قدری‌ شیعیان‌ لبنان‌ در وضع‌ بدی‌ به‌سر می‌بردند كه‌ هركس‌ دوره آن‌ روز شیعیان‌ لبنان‌ را می‌دید به‌ رقت‌ می‌افتاد. از همه‌ چیز بركناربودند. فقر و بیچارگی‌ سراپایشان‌ را گرفته‌ بود. مدرسه‌ نداشتند، درمانگاه‌ نداشتند، بیمارستان‌ نداشتند. و این‌ سید بزرگوار كه‌ قریب‌ ۲۰ سال‌ تمام‌ بر شیعیان‌ لبنان‌ رهبری‌ داشت‌، تمام‌ نیازهای‌ كشور لبنان‌ را تقریباً برطرف‌ كرد. یعنی‌ هر نیازی‌ را كه‌ مردم‌ داشتند، برایشان‌ به‌صورت‌ خوشی‌ برآورده‌ می‌كرد. مدرسه‌های‌ متعددی‌ برای‌ بچه‌های‌ شیعیان‌ (چه‌ دخترانه‌ و چه‌ پسرانه‌)، دبیرستان‌ و دانشكده‌ ساخت‌. اموالی‌ را كه‌ از صدقات‌، وجوه‌ برّیه‌ و وجوه‌ دیگر به‌دستش‌ می‌آمد، نمی‌گذاشت‌ حیف‌ و میل‌ شود و در همین‌ راهها صرف‌ می‌كرد. به‌ این‌ معنی‌ ایشان‌ آنچه‌ را كه‌ مردم‌ نداشتند و به‌ آن‌ نیازمند بودند، با استفاده‌ از همین‌ صدقات‌ و وجوه‌ شرعی‌ و بیت‌المال‌ مسلمین‌ برآورده‌ كرد. كم‌كم‌ كار به‌ جایی‌ رسید كه‌ شیعیان‌ لبنان‌ را كه‌ خیلی‌ در انظار مردم‌ خوار بودند و كسی‌ عنایتی‌ به‌ آنها نداشت‌، چنان‌ پیش‌ آورد تا به‌حدی‌ رسیدند كه‌ در ردیف‌ دیگر كسانی‌ قرار گرفتند كه‌ در لبنان‌ بودند و بلكه‌ شاید وضعیت‌ برتری‌ نیز یافتند. چرا كه‌ رهبرشان‌ مرد بزرگی‌ بود. همان‌طور كه‌ خود امام‌ موسی‌ صدر بر كلیه صاحبان‌ مسئولیت‌ لبنان‌ و آنهایی‌ كه‌ چرخاننده كلیه كارهای‌ لبنان‌ و زعمای‌ آنجا بودند تفوق داشت‌، شیعه‌ را هم‌ بالا آورد و تفوق داد.

تا او بود، اسرائیل‌ هم‌ هیچ‌ غلطی‌ نمی‌توانست‌ بكند، از این‌ جهت‌ كه‌ افكار مردم‌ را منعطف‌ كند یا منحرف‌ كند. با اینكه‌ ایشان‌ سمتش‌ ریاست‌ مجلس‌ اعلای‌ شیعه‌ بود، ولی‌ می‌شد گفت‌ كه‌ امام‌ موسی‌ صدر كمتر از رئیس‌ جمهور نبود، بلكه‌ بالاتر بود. به‌قدری‌ نفوذ و قدرت‌ داشت‌ كه‌ همین‌ كه‌ اتومبیلش‌ به‌ مرز می‌رسید، بدون‌ مطرح‌شدن‌ این‌ پرسش‌ كه‌ آیا پروانه‌ای‌ دارید یا ندارید، رد می‌شد. در جهان‌ كمتر رهبر مذهبیی‌ دیده‌ شده‌ كه‌ تا این‌ اندازه‌ صاحب‌ نفوذ و قدرت‌ باشد. كمتر كسی‌ نیز در چنین‌ مدت‌ كوتاهی‌ در یك‌ كشور همچون‌ خدمتی‌ را كه‌ او در لبنان‌ نمود، كرده‌ است‌.

امام‌ موسی‌ صدر بی‌نهایت‌ شخصیت‌ بارز، روشن‌، فهمیده‌ و خدمتگذار بود كه‌ اگر بخواهیم‌ یك‌یك‌ خدمات‌ این‌ مرد شریف‌ بزرگ‌ را احصاء كنم‌ و بشمارم‌، شاید كتابها و طومارهایی‌ لازم‌ باشد. متأسفانه‌ سال‌ گذشته‌ دعوتی‌ از طرف‌ لیبی‌ و رئیس‌ جمهور آن‌ از امام‌ موسی‌ صدر شد. ایشان‌ حركت‌ كرد و گویا از راه‌ الجزایر به‌ طرف‌ لیبی‌ رفت‌. آنجا ملاقاتی‌ با بومدین‌ كرده‌ بود. شنیده‌ام‌ ـ حالا صدق و كذبش‌ را نمی‌دانم‌ ـ كه‌ او گفته‌ بود این‌ مسافرت‌ برای‌ شما صلاح‌ نیست‌ و به‌ این‌ سفر نروید. ایشان‌ با اتكای‌ به‌ خدا حركت‌ كرد و تشریف‌ برد.

پس‌ از پنج‌ شش‌ روز معلوم‌ شد كه‌ ایشان‌ مفقود شده‌اند. دولت‌ لیبی‌ می‌خواست‌ این‌ فقدان‌ را به‌ گردن‌ دولت‌ ایتالیا، مهمانخانه فلان‌ و گذرنامه چه‌ و... بیندازد. لكن‌ دولت‌ ایتالیا این‌ مسئولیت‌ را از خود سلب‌ كرد. امكان‌ ندارد كه‌ آیت‌الله‌ صدر ناگهان‌ از لیبی‌، قدم‌ به‌ ایتالیا گذاشته‌ باشد. به‌طوری‌كه‌ دوستانی‌ كه‌ واردند و ادله‌ و براهین‌ دولت‌ ایتالیا را ذكر كرده‌اند، می‌توان‌ مطمئن‌ بود كه‌ ایشان‌ پس‌ از رفتن‌ به‌ لیبی‌ مراجعت‌ به‌ ایتالیا نكرده‌اند. حال‌ چه‌ شده‌ است‌؟ در خود لیبی‌ است‌؟ در جای‌ دیگر است‌؟ كجا ایشان‌ را زندانی‌ كرده‌اند؟ در چه‌ شرایطی‌ ایشان‌ به‌سر می‌برد؟ آیا راحت‌ است‌، راحت‌ نیست‌؟ تحت‌ فشار است‌، تحت‌ فشار نیست‌؟ نمی‌دانیم‌. این‌ مصیبت‌ بزرگی‌ برای‌ ملت‌ شیعه‌ شده‌ است‌. بیت‌ آیت‌الله‌ صدر هم‌ بسیار ناراحت‌اند؛ خصوصاً علویه معظمه‌ والده محترمه ایشان‌، كه‌ صبیه حضرت‌ آیت‌الله‌ قمی‌، مرحوم‌ حاج‌ آقاحسین‌ قمی‌ است‌. ایشان‌ از محترمات‌ درجه یك‌ است‌، به‌قدری‌ بعد از شنیدن‌ این‌ قضیه‌ كه‌ تا مدتی‌ از ایشان‌ مكتوم‌ بود ناراحت‌اند كه‌ شبانه‌روز را با اشك‌ چشم‌ و گریه‌ می‌گذرانند. سایر خویشاوندان‌ ایشان‌ هم‌ تقریباً در ناراحتی‌ شدید به‌سر می‌برند.

متأسفانه‌ شنیده‌ شده‌ كه‌ یك‌ عده‌ در ایران‌ دست‌ و پا می‌كنند كه‌ روابط‌ بین‌ دولت‌ لیبی‌ و ایران‌ برقرار شود. با اینكه‌ گویا مراجع‌ محترم‌ گفته‌ بودند كه‌ تا تكلیف‌ امام‌ موسی‌ صدر روشن‌ نشود، دولت‌ ایران‌ حق‌ ایجاد روابط‌ با دولت‌ لیبی‌ را ندارد. ولی‌ جمعی‌ هستند كه‌ شاید بعضیشان‌ هم‌ مردمان‌ روشن‌ و فهمیده‌ و عاقلی‌ باشند و اصرار در این‌ امر دارند، حالا چه‌ اصراری‌ دارند بر این‌ معنا، من‌ هنوز نتوانستم‌ بفهمم‌ كه‌ وجه‌ اصرارشان‌ چه‌ است‌؟ یقیناً دولت‌ لیبی‌ از ایشان‌ با اطلاع‌ است‌ و می‌داند كجاست‌. مسئول‌ ایشان‌ هم‌ خود دولت‌ لیبی‌ است‌، به‌ جهت‌ اینكه‌ خود او دعوت‌ كرد. حال‌ این‌ با چه‌ حسابی‌ و با چه‌ قاعده‌ای‌ وفق‌ می‌دهد، من‌ نمی‌دانم‌! مهمان‌نوازی‌ یكی‌ از شئون‌ اعراب‌ است‌. دولتی‌ از چنین‌ شخصیت‌ بزرگی‌ دعوت‌ كند، او وارد بر آنها بشود و مع‌الوصف‌ در همان‌ كشور مفقود بشود و هیچ‌ عكس‌العملی‌ از خود نشان‌ ندهد.

هركه‌ با آنها تماس‌ بگیرد می‌گویند كه‌ ما از ایشان‌ خبری‌ نداریم‌. حتی‌ یك‌ نوبت‌ حضرت‌ آیت‌الله‌ العظمی‌ امام‌ خمینی‌ همین‌ آقای‌ قطب‌زاده‌ را فرستادند به‌ لیبی‌ تا راجع‌ به‌ آقای‌ صدر تحقیق‌ كند. ایشان‌ چند صباحی‌ در لیبی‌ بود، تماس‌ نزدیك‌ با خود قذافی‌ گرفت‌ و هرچه‌ خواست‌ اقراری‌ از قذافی‌ بگیرد همین‌ را شنید كه‌ ما خبر نداریم‌، اطلاع‌ نداریم‌، ایشان‌ از اینجا رفته‌اند به‌ ایتالیا و هرچه‌ شده‌ است‌ در ایتالیا شده‌ است‌! نخست‌وزیر لیبی‌ ( جلود ) هم‌ كه‌ به‌ ایران‌ آمد همین‌ حرفها را زد. خیر، صددرصد مسئول‌ خود دولت‌ لیبی‌ است‌ و باید از ایشان‌ اطلاع‌ كامل‌ به‌ اهل‌ لبنان‌، بازماندگانشان‌ و ارحامشان‌ بدهند كه‌ چه‌ شده‌ است‌؟ چه‌ كرده‌ است‌؟ در چه‌ زندانی‌ هستند؟ در كدام‌ گوشه دنیا به‌سر می‌برند؟ اینها را باید اطلاع‌ بدهند.

وظیفه دولت‌ ایران‌ هم‌ آن‌ است‌ كه‌ مادامی‌ كه‌ خبری‌ از این‌ شخصیت‌ بزرگ‌ نشود، قراردادی‌ با دولت‌ لیبی‌ منعقد نسازد. معنی‌ ندارد كه‌ چنین‌شخصیت‌ بزرگواری‌درآنجا محبوس‌باشد و دولت‌ایران‌ هم‌هیچ‌ نگوید. صلاح‌ كشور شیعه‌، صلاح‌ شیعیان‌ دنیا و صلاح‌ دولت‌ ایران‌ نیست‌ كه‌ تا زمانی‌ كه‌ از این‌ مرد بزرگ‌ خبر صحیحی‌ به‌دست‌ نیامده‌، با لیبی‌ پیمانی‌ ببندند و عهد قراری‌ بگذارند كه‌ موجب‌ رنجش‌ همه شیعیان‌ دنیا، بخصوص‌ ایران‌ و لبنان‌ و بالاخص‌ خانواده ایشان‌ خواهد شد.



همچنین مشاهده کنید