شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

عاشورا گونه ای گریستن یا شیوه ای زیستن


عاشورا گونه ای گریستن یا شیوه ای زیستن

قرن ها از پی هم می آیند و می روند, اما هنوز واقعه ی عاشورا برای باورمندان به آن دردناک و جانسوز است

قرن ها از پی هم می آیند و می روند، اما هنوز واقعه ی عاشورا برای باورمندان به آن دردناک و جانسوز است. این حادثه ی غم انگیز، توانسته است احساسات و عواطف را جریحه دار کند و باری از اندوه و حرمان را بر دل آنان بنشاند. اشک هایی که به یاد شهیدان کربلا ریخته می شود، حتی در غم از دست رفتن پیامبر ریخته نشده و نمی شود. نزد باورمندان، فاجعه، چنان سهمناک و عمیق بوده است که هر ساله می توان بر آنان مویه کرد، بر سینه زد و روزها و هفته ها، ماتم زده بود و سیر طبیعی زندگی را برای مدتی بر هم زد. برنامه ی عادی و شادی ها را به حالت تعلیق در آورد و جامه ی سیاه بر تن نمود.

آیین ها و مناسکی پیرامون عاشورا، در طول تاریخ، شکل گرفته است و جماعت بسیاری بر برگزاری این آیین ها و شعائر همت می گمارند. بر سر می زنند و نوحه می خوانند. گاه چندان شور، بالا می گیرد که مویه کنان بر خود آسیب هایی وارد می کنند. (قمه زدن و زنجیر زدن). عزادارانی که کفش ها از پای بیرون می کنند و خود را در گل و لای می غلتانند و مصیبت را به نمایش می گذارند. جماعتی عظیم که گریه می کنند و یا خود را گریان نشان می دهند، بر عزای خویش افتخار می کنند. چنین می نماید که عاشورا بر گروه کثیری از جماعت باورمندان، تاثیری عاطفی و احساسی می گذارد. روح شان آزرده می شود و مهار احساسات از دستشان ربوده می گردد و بی اختیار، ناله آغاز می کنند و گریه ها می کنند.

برانگیخته شدن احساسات اجتماعی و عزاداری های مکرر، دست کم باید کارکردی را بر دوش داشته باشد که چنین پایدار مانده است. فارغ از این که آیا حزن و اندوه واقعی، آن هم به نحو گسترده و در قرن های پیاپی، وجود واقعی دارد یا خیر؟، می توان به نمایش حرن و اندوه و آیین هایی اشاره کرد که عزاداران با لباس های تیره، با چهره هایی غم زده و برگزاری مناسک سوگ، نوحه می خوانند و خود را ماتم زده می نمایند. پرسش از واقعی بودن ماتم از آن رو است که ماتم عمیق، آن هنگام برانگیخته می شود که شخص، در مواجهه ی با شرایطی مصیبت باری مانند از دست دادن عزیزی، متالم و متاثر می شود. خبری هولناک که غم جانسوزی را بر دل می نشاند و حزنی عمیق در جان آدمی ریشه می دواند. چنین می نماید که محرم، بیشتر از آن که عزا باشد، نمایش عزاداری است. انتظاری هم نیست که غیر از این اتفاق بیفتد، زیرا اشک های سوزناک آدمی، و سوختن در آتش درون، در هنگامه ی رویارویی شخصی با وضعیتی غم انگیز رخ می دهد.

در نمایش عزا و سوز، نوحه خوانان و مداحان، مهارت فراوانی در تحریک احساسات دارند. مداحان به منزله ی صنعت گران نوحه و اشک، با انواع شیوه ها و ترفندها، تلاش وافری می کنند تا با خلق فضای تیره ی روان شناختی، احساسات و عواطف را بجنبانند و چشم ها را گریان کنند. یکی از روش های کارآمد آن ها برای گریاندن، این است که فاجعه ی کربلا را، به امری شخصی تبدیل می کنند. امر شخصی به این معنا که گویی این کسان و نزدیکان خود اوست که دچار چنین سرنوشت غمباری شده اند. صحنه پردازی ماهرانه با سوز و گداز سبب می شود که هیجان عمومی تحریک شود.

مداحان، برای گریاندن مخاطبان خود، کاری می کنند که یک بار دیگر، مصیبت های از سر گذرنده ی افراد، در ساحت آگاهی شان قرار گیرد و همان احساسی را در خود تجربه کنند که در هنگام بروز آن حادثه ی دلخراش و یا واقعه ی مصیبت بار ایجاد شده بود. از این رو است که در هنگام مداحی، همواره به وضعیت رنج آور و سخت زندگی های مخاطبان، اشاره می کنند. مداحان، فریاد می زنند: "آی کسانی که فرزند از دست داده اید. ای کسانی که برادرتان را از دست داده اید. آی کسانی که پدر از دست داده اید. آی همه ی کسانی که مصیبت ها کشیده اید"، و او می خواهد که مخاطبان را با یاد زخم ها و دردهای شان بیندازند. یادآوری مصیبت های جاری در همه ی زندگی ها، از آن رو اهمیت دارد که فرد به نوعی به همسان انگاری با واقعه ی کربلا می رسد و بی اختیار می گرید و اشک بر چشمانش جاری می شود. به یاد از دست دادن برادر، فرزند، پدر و مادر و ... خویش می نالد. اینان بر مصیبت های خویش عزاداری می کنند و بر رنج های زندگی خویش، ناله یی پر سوز و گداز سر می دهند. مادری که فرزندش را در حادثه ی هولناکی از دست داده است، به یاد فرزند از دست رفته ی خویش، مویه می کند و یک بار دیگر آن تلخی را در ساحت آگاهی اش حاضر می یابد.

محرم، فرصتی می شود تا طعم تلخ مصیبت ها و دردهای پیشین و رنج های ناگوار اکنون، از حلقوم اندوهناک عزاداران فریاد زده شود. عزادارانی که با نگاه به عاشورا، بر خود می گریند و بدین گونه، خاطرات خود را از صافی آگاهی می گذرانند. با این همه باید پرسید: آیا لازم است کاروان غم انگیز زندگی و بودن را چنین سنگین کنیم و بر بار اندوهناک آن بیفزاییم؟ شاید وقت آن رسیده باشد که بر نمایش اندوه، تامل بیشتری کنیم و ضرورت آن را بسنجیم. نتایج و آثارش را بر زندگی ها ارزیابی نماییم و بپرسیم آیا دینداری، بدون گریه ممکن است؟ پرسش آخرین، اساسی تر و ضروری تر است. زیرا برخی افراد، دینداری شان را در لباس سیاه پوشیدن، سینه زدن، زنجیر زدن، نوحه خواندن و گریه کردن و دست آخر بر سفره ی نذری نشستن، خلاصه کرده اند. به راستی، عاشورا گونه ای گریستن است یا شیوه ای زیستن؟

علی زمانیان



همچنین مشاهده کنید