جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

چند پیشنهاد برای افزایش منابع مالی دانشگاه ها ی دولتی


چند پیشنهاد برای افزایش منابع مالی دانشگاه ها ی دولتی

مهم ترین هدف دانشگاه ها ارائه خدمات آموزشی و پژوهشی به جامعه است همچنین وظیفه افزودن بر سرمایه های انسانی هر جامعه ای را دانشگاه ها به عهده دارند

مهم‎ترین هدف دانشگاه‎ها ارائه خدمات آموزشی و پژوهشی به جامعه است. همچنین وظیفه افزودن بر سرمایه‎های انسانی هر جامعه‎ای را دانشگاه‎ها به عهده دارند.

بدیهی است چنانچه دانشگاه‌ها‌ از اعتبارات مالی کافی برای تحقق اهداف خود برخوردار نباشند، در انجام وظایف خود با مشکل مواجه می‎شوند و نمی‎توانند به طور صحیح در جهت چرخه توسعه اقتصادی کشور عمل نمایند. بنابراین تامین اعتبارات مالی مکفی یکی از مهم‎ترین چالش‎های پیش روی دانشگاه‎ها است.

رشد تقاضا برای آموزش عالی در طول ربع آخر قرن بیستم و احتمال ادامه روند افزایش آن در قرن بیست و یکم، آموزش عالی را با محدودیت‌های زیادی به ویژه در زمینه تامین مالی بخش عمومی آموزش عالی مواجه کرده است. کمبود منابع مالی، محدودیت‌هایی را در زمینه پاسخگویی به انتظارات از آموزش عالی به ویژه در زمینه کیفیت آموزش عالی به وجود آورده است. به همین دلیل اعتبار و ثبات دانشگاه‌ها در بسیاری از کشورها زیر سوال رفته است. هم‌اکنون بیشترین چالش‌هایی که دانشگاه‌ها با آن مواجهند در قالب سوالات زیر مطرح می‌شود: دانشگاه‌ها چگونه منابع مالی خود را افزایش دهند؟ چگونه منابع مالی خود را متنوع سازند؟ چگونه تخصیص بهینه منابع به شکل بهینه در داخل دانشگاه شکل بگیرد و مدیریت شود؟ و بالاخره اینکه چگونه دانشگاه‌ها با وجود این مشکلات از پس مسوولیت‌های اجتماعی خود برآیند و استقلال سازمانی خود را حفظ کنند؟

اما کمبود منابع مالی دانشگاه‎ها مشکلی است که کم و بیش همه کشورهای جهان با آن مواجهند. این مشکل در دو دهه اخیر تشدید شده است؛ چراکه به دنبال افزایش قیمت نفت و بروز بحران‎های متعدد در تجارت بین‎الملل، رشد اقتصادی کشورهای پیشرفته کاهش یافت و دولت‌ها‌ی این کشورها نتوانستند درآمدهای مالیاتی خود را افزایش دهند. در نتیجه منابع تخصیص یافته به آموزش عالی کاهش یافت. از طرف دیگر، در کشورهای توسعه نیافته، به دنبال درپیش گرفتن سیاست اقتصاد بازار آزاد، نقش حمایتی دولت کاهش یافت و به تقلیل مخارج دولت و از جمله مخارج آموزش عالی در این کشورها منجر شد. در این میان وضعیت دانشگاه‎های ایران بغرنج‎تر است. معمولا دانشگاه‎های دنیا برای تامین بودجه خود از پنج منبع: ۱ـ بودجه دولتی ۲ـ فروش خدمات آموزشی و پژوهشی ۳ـ شهریه دانشجویی ۴ـ کمک‎های مردمی (موقوفات) و۵- کمک‌ها‌ی خارجی؛ استفاده می‎کنند به طوری که اگر در یکی از این زمینه‎ها با مشکل تامین مالی مواجه شوند، می‎توانند دیگر زمینه‎ها را فعال کنند و به جبران کسری بودجه خود اقدام کنند. اما در بسیاری از کشورهای جهان، عمده‎ترین ممر درآمدی دانشگاه‎ها بودجه دولتی است. از آنجا که بازده آموزش عالی؛ کوتاه‌مدت و عینی نیست، بنابراین دولت‌ها‌ همواره با تنگ نظری بودجه دانشگاه‎ها را تامین می‎کرده اند. از این رو همیشه بودجه سرانه واقعی دانشجو با رشد کم یا حتی منفی مواجه بوده است.

درکشورهای در حال توسعه، دانشگاه‌ها‌ تنها موسساتی هستند که در نیروی کار خود، ظرفیت سرمـایه دانش ایجـاد می‌کنند، تنها موسساتی هستند که می‌توانند اقتصاد دانش پایه را حمایت کنند و تنها موسساتی هستند که در زمینه زایش دانش نو و انتقال تکنولوژی، می‌توانند فعالیت کنند. بنابراین حمایت مالی از دانشگاه‌ها‌ جزو وظایف ذاتی دولت است. اما تخصیص بودجه دولتی همواره کمتر از نیاز واقعی و بدون توجه به رشد مورد انتظار متغیرهایی نظیر تعداد اعضای هیات علمی، دانشجویان، کارکنان اداری و فضاهای فیزیکی و تجهیزات آزمایشگاهی صورت می‎پذیرد. به عبارت دیگر، گرچه بودجه اسمی دانشگاه‎ها افزایش می‎یابد، اما بودجه واقعی آنها کم می‎شود. کاهش واقعی بودجه؛ خود را در کاهش کیفیت انجام وظایف دانشگاه‎ها و موسسات آموزش عالی نشان خواهد داد و چون آموزش عالی یک حوزه فرابخشی است، بنابراین تبعات کاهش کیفیت آن را سایر بخش‎ها خواهند دید. از این رو، دانشگاه‎ها اگر تنها منتظر افزایش بودجه سنواتی دولتی باشند، همه ساله وضعیت خود را بدتر خواهند

دید.

ساختار آموزش عالی در ایران برگرفته از نظامی متمرکز است. ساختار متمرکز معمولا برای یک محیط باثبات و ساده طراحی می‎شود و چنین ساختاری پاسخ‎گوی محیط پیچیده نخواهد بود. ساختار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی ایران همواره در حال تغییر و تحول بوده است. در شرایط فعلی که سرعت در نشان دادن واکنش به تغییرات محیطی و اخذ تصمیم در زمره عناصر مهم اداره سازمان‌ها‌ به شمار می‎آید، ساختار آموزش عالی کشور به دلیل تمرکز آن، توانایی همگامی با شرایط و تغییرات موجود را ندارد. ساختاری که بدون تحلیل محیط داخلی و خارجی طراحی شود، احتمالا اثربخش نخواهد بود.

درآموزش عالی سوال اساسی این است که چه کسی باید هزینه‌های آموزش عالی را تامین کند؟ آیا منابع مورد نیاز بخش آموزش عالی باید از کل جامعه مالیات دهنده گرفته شود یا از دانشجویان یا از کسانی که فارغ‌التحصیلان را استخدام می‌کنند؟ گرچه موسسات آموزش عالی ظرفیت بالقوه تامین بخشی از مخارج خود را از طریق فروش خدمات دارا هستند، بدون استثنا پاسخ به این قبیل پرسش‌ها را باید در بافت سیاسی یافت. اگر شرایط مناسب باشد، طرح‌های مربوط به تامین مالی دانشگاه‌ها می‌تواند به اجرا درآید، خصوصا اگر ظرفیت سازمانی برای اجرا وجود داشته باشد، حمایت سیاسی گسترده‌ای از تامین مالی آموزش عالی حاکم باشد، مردم و رسانه‌های گروهی ضرورت اجرای برنامه‌ها را درک کنند و پشتیبانی خود را از سیاست‌های اعلام شده، به عمل آورند، طرح‌های حمایت مالی می‌تواند اجرا شود. منبع حمایتی مجزا اما مهم برای اجرای برنامه‌ها، رسانه‌ها هستند. مطبوعات و رسانه‌ها برای جا انداختن و فرهنگ‌سازی اجرای برنامه‌ها در قشر وسیع‌تری از جامعه، نقش اساسی دارند.

تصمیمات، نه هدف، بلکه ابزار دستیابی به اهداف هستند. تصمیمات جاری مراکز دانشگاهی، گرایش بالایی به برقراری سکون و ثبات و استمرار وضع موجود دارند و با ایده‌های جدید چندان همخوانی ندارند. از آنجا که رفتارهای دانشگاه‌ها عموما از نوع گسسته و تدریجی است، تغییرات نیز به تدریج اما با وقفه رخ می‌دهد، بنابراین می‌توان انتظار تحولات قابل توجه را در دانشگاه‌ها داشت. بنابراین نکته مهم این است که دانشگاه‌ها‌ به تدریج و گام به گام سیاست‌ها‌ی مربوط به استقلال مالی و افزایش ممرهای درآمدی خود را به اجرا گذارند و از افراط و تفریط در این زمینه اجتناب کنند.

● چند نکته و پیشنهاد

۱- سازمان‌های مسوول توزیع بودجه کشور، بودجه دانشگاهی را به جای سرمایه‌گذاری به عنوان هزینه مصرفی در نظر می‌گیرند به همین خاطر به دانشگاه‌ها کمتر از آنچه استحقاق دارند بودجه اختصاص می‌دهند.

۲- درصدی (مثلا یک یا دو درصد) از درآمد مشمول مالیات بنگاه‌های اقتصادی و صنایع تولیدی به دانشگاه‌ها اختصاص ‌یابد.

۳- سازمان‌های دولتی و خصوصی ملزم شوند درصدی از بودجه پژوهشی خود را از طریق دانشگاه‌ها هزینه کنند.

۴- مراکزی در داخل دانشگاه‌ها ایجاد شود که وظیفه آن یافتن مشتری و بازاریابی برای خدمات آموزشی، پژوهشی و مشاوره‌ای دانشگاه‌ها باشد.

۵- برای دانشگاه‌ها این امکان فراهم شود که در پروژه‌هایی به صورت بلندمدت سرمایه‌گذاری کنند و بتوانند از سود حاصل از این سرمایه‌گذاری برای هزینه‌های دانشگاهی استفاده کنند.

۶- بخشی از اختیارات هیات امناء به رییس دانشگاه واگذار شود تا کارها سریع‌تر انجام گیرد.

۷- موانع مختلف در توسعه روابط بین‌المللی دانشگاه‌ها برداشته شود، تا دانشجوی خارجی بیشتری جذب شود.

۸- مشکلات فرهنگی، مهم‌ترین مانع اختصاص موقوفات به دانشگاه‌ها است و باید در این زمینه کار تبلیغی و اطلاع‌رسانی وسیعی از جانب مسوولان سیاسی و مذهبی کشور، سازمان اوقاف و رسانه‌ها صورت پذیرد.

۹- درصدی از درآمدی که دانشگاه‌ها از راه‌ها‌یی غیر از بودجه دولتی کسب می‌کنند به عنوان تشویق به بودجه دانشگاه‌ در سال بعد اضافه شود.

۱۰- مدیریت دانشگاه‌ها ثبات بیشتری داشته باشد تا روسای دانشگاه‌ها زمان بیشتری برای اجرای برنامه‌های خود داشته باشند.

۱۱- میزان جذب منابع درآمدی اختصاصی دانشگاه‌ها در رتبه‌بندی آنها لحاظ شود.

۱۲- سازوکاری توسط وزارت امور اقتصادی و دارایی ایجاد شود تا افراد و خیرینی که به دانشگاه کمک می‌کنند از معافیت‌های مالیاتی برخوردار شوند.

۱۳- نظام‌های جدید آموزشی همچون آموزش مجازی به عنوان ممر درآمدی جدید دانشگاه‌ها مورد توجه قرار گیرد.

۱۴- کارگاه آموزشی مخصوص روسای دانشگاه‌ها در مورد اقتصاد آموزش‌عالی، مدیریت مالی دانشگاه‌ها و راهکارهای مختلف افزایش درآمد اختصاصی توسط استادان مجرب برگزار شود.

۱۵- حداقل یک نفر از اعضای هیات امنای دانشگاه‌ها از میان مدیران صنایع تولیدی و بنگاه‌های اقتصادی انتخاب شود.

۱۶- سمیناری توسط وزارت علوم در مورد راهکارهای تامین مالی دانشگاه‌ها‌ برگزار شود.

احمدرضا روشن

عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی



همچنین مشاهده کنید