چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

ادبیات استفهامی در بستر رئالیسم


ادبیات استفهامی در بستر رئالیسم

ادبیات را از آن رو ادبیات می گویند كه زندگی را آن گونه كه واقعاً هست تصویر كند نشان دادن حقیقت – حقیقت بدون قید و شرط و صادقانه » یا آن جا كه می گوید «تنها انعكاس حقایق زندگی بشری می تواند نام هنر به خود بگیرد »

● نگاهی به مجموعه داستان سپید رود زیر سی و سه پل نوشته‌ی كیهان خانجانی

زبان، در كنار آن ، بی پیرایگی و صداقت محض و ایجاد نوعی فضای صمیمی، از ویژگی‌های بارز داستان‌های كتاب خانجانی است. داشتن لحن و دیالوگ‌های روح دار، سوژه‌های در خور و خاص و ‌پرداخت مفاهیمی كه به نوعی بازگو كننده‌ی تمام دغدغه‌ها و مسایلی است كه مخاطب با آن دست و پنجه نرم می‌كند، موید این گفته‌ی چخوف است:‌«ادبیات را از آن رو ادبیات می‌گویند كه زندگی را آن گونه كه واقعاً هست تصویر كند. نشان دادن حقیقت – حقیقت بدون قید و شرط و صادقانه.» یا آن جا كه می‌گوید: «تنها انعكاس حقایق زندگی بشری می‌تواند نام هنر به خود بگیرد.»

انسان‌های این مجموعه غالباً تنها، خسته ناامید، حیرت‌زده، تحقیر شده، یا به تغبیر فرانك اوكانر: «له شده» هستند؛ كه :‌«داستان كوتاه جز صدای انسان له شده نیست.»

این مجموعه به لحاظ ساختاری چند لایه‌ای و استفاده از تكنیك‌های مناسب،‌ مهم‌تر از همه منظر گاه‌ها و دیدگاه‌های متعدد در روایت؛ و نیز به لحاظ بار معنایی آن، كه نگاهی انتقادی به مسایل و دغدغه‌های اجتماعی روز و جدال با جهل و خرافه دارد؛ هم‌چنین به دلیل هم‌خوانی و تناسب بین ظرف و ساختار مدرن و پیكره‌ی مفاهیم و بار معنایی تازه‌ی آن، بی تردید عمیق و تاثیرگذار خواهد بود و می‌تواند در بره‌های طولانی مورد اقبال اجتماعی، بالاخص مخاطب خاص داستان قرار گیرد.

بیشتر داستان‌های این مجموعه دارای فرمی نمادین هستند كه بر بستری رئالیسمی بنا شده‌اند، داستان‌های «فراموشی»، «شجره‌ی ابتیاع نان»، «هجدهمین روز تابستان» داستان‌هایی واقع گرا و نمادین هستند. شخصیت‌ها، اعمال، ریزه‌كاری‌ها،‌واقعی و طبیعی‌اند و نمادها جز طبیعی واقعیت ها هستند و با آن ها در آمیخته‌اند، به طوری كه معنای دیگری غیر از معنای ظاهری به آن‌ها می‌دهند. به گفته‌ی همینگوی: مثل كوه یخ هستند كه سطحی از آن‌ها پیداست و سطح دیگر، دو سوم آن، پنهان است.

داستان‌هایی مثل «؟» نیز از نوع «داستان‌های وهمناك‌»اند كه باز بر بستری رئال استوار شده‌اند. مثل داستان‌های «عزاداران بیل» ساعدی و «ملكوت» و «خواب و خون» بهرام صادقی؛ سیاق رئالیسم جادویی ماركز و آثار بورخس.

وهمناكی حاصل از این نوع داستان‌ها را شاید بتوان به عنوان خطای حسی یا توهم راوی توجیه كرد. در این داستان‌ها الگوهای واقع ‌گرایی با ویژگی‌های نمادین و روان‌شناختی و خیال و وهم و عناصر رویا گونه و سحر‌آمیز، چنان می‌آمیزند كه تركیب جدیدی به وجود می‌آید كه به هیچ یك از عناصر سازنده‌‌اش شبیه نیست و خصوصیتی مستقل و جداگانه دارد.

به طور كلی داستان‌های این مجموعه، و به طور مشخص داستان «؟» ما را در مواجهه‌ای ذهنی و خیالی با وضعیت‌های ناشناخته یا كم‌تر شناخته شده قرار می‌دهد، تا سرانجام، خود به نوعی تعادل دست پیدا كنیم، تعادلی كه با دیدن وضعیت های متفاوت در نظرگاه‌های مختلف حاصل می‌شود.

می‌توان گفت داستان‌های این مجموعه، داستان‌های صداهای متفاوت است. صداهایی كه به گفته‌ی میلان كوندرا: «در عین تفاوت، استقلال نسبی خود را حفظ كر‌ده‌اند.»

به بیانی دیگر، این داستان ها جز «ادبیات استفهامی» یا «پرسشی» هستند كه خواننده را به دنبال پاسخ برای پرسش‌های مطرح شده در متن هدایت می‌كنند.

نرگس مقدسیان



همچنین مشاهده کنید