پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

وقتی «یاهل» اسرائیلی از آب درآمد


وقتی «یاهل» اسرائیلی از آب درآمد

گفت و گو با «کامران رسول زاده» و «آرون حسینی»

بهانه اصلی این گفت و گو، انتشار قطعه «آی» با صدای «کامران رسول زاده» بود که همین باعث شد سراغش برویم و پای صحبت هایش بنشینیم امابا توجه به فعالیت های اخیر این هنرمند و اینکه او امسال بالاخره توانست نخستین کنسرتش را روی صحنه ببرد، تصمیم گرفتیم گفت و گویی مفصل تر و جامع تر را با او داشته باشیم.

همین باعث شد پیشنهاد حضور «آرون حسینی» (از جدیدترین استعدادهای تنظیم کشور) هم که دوستی و همکاری صمیمانه ای را هم با کامران رسول زاده دارد، بخواهیم در این گفت و گو حاضر شود.

بحث از گذشته ای نه چندان دور شروع شد و به فعالیت های اخیر رسید و سرانجام در انتهای بحث این دو هنرمند از همکاری های بزرگ جهانی خبر دادند که قطعا برای هر ایرانی باعث افتخاری بزرگ خواهد بود. این تنها گفت و گوی منتشر شده از این دو چهره پرخبر این روزهای بازار موسیقی کشور است که در آن از این همکاری های جهانی پرده برداری شده است.

کامران: من آدم اخلاق گرایی هستم. در جامعه و عصری که اخلاق بزرگترین اصل فراموش شده در بین آدم هاست، هنر، فرآیندی است که منجر به فرهنگ سازی می شود و هنرمند به عنوان واسطه خلق آثار هنری، باید صاحب اخلاق انسانی باشد وگرنه عرصه هنر به بازار دلالان و بی هنران تبدیل می شود.

ورود من به موسیقی پاپ با شرکتی بود که خیلی معروف بود اما آلبوم من را به درستی پخش نکرد و این شد که تمام زحماتم در آلبومی که «بی سرانجام» نام داشت در سال ۸۷ بی سرانجام ماند. همانجا بود که فهمیدم دنیای موسیقی و مارکت موسیقی چقدر پیچیده است و رفتارها، رفتارهایی مافیایی است.

من در مورد بازار صحبت می کنم و صرفا منظورم بازار موسیقی است. مثلا وزارت ارشاد در همه این سال ها قوانین خود را داشته و جلو رفته. در برخی مواقع سختگیری هایی داشته ولی به هر حال چارچوب، همان بوده که همه می دانیم.

ما هم چون در این کشور زندگی می کنیم به این قوانین همیشه احترام گذاشته ایم. بعد از ارشاد، به سد بزرگی می رسیم به نام شرکت های موسیقی، که آنها در شکل گرفتن و گل کردن یک اثر تاثیر زیادی دارند.

کامران: همان قطعه «تو که چشمات خیلی قشنگه» که جزو پربیننده ترین قطعات موسیقی پاپ ایران است را من در سال ۸۵ ساخته بودم ولی دلم نمی آمد خودم آن را اجرا کنم چون پیش خودم فکر می کردم که منی که قطعه فاخری مثل «درخت» را در رزومه ام دارم، چرا باید با این قبیل آثار سعی کنم خودم را به همه بشناسانم. شاید همین قطعه «همین امشب می میرم» که ملودی آن برای دوست خوبم، «مورات ککیلی» هست و ترانه فارسی اش را برای اولین بار من نوشتم و کاور آن را خودم با جلب رضایت کمپانی ترک صاحب اثر، به زبان فارسی خواندم، باعث شد کمی دیده شوم تازه آن هم بعد از اینکه یک خواننده در یک مسابقه خوانندگی پربیننده آن را خواند و ادعا کرد که مال خودش است!

که من از طریق دوستانم باخبر شدم. ترانه این کاور را هم در سال ۸۲ در دوران دانشجویی نوشته بودم! پس می بینی که اگر یک کمپانی از من حمایت درستی می کرد هم خودش ذینفع بود هم من این همه سال پشت جریان های مافیایی منزوی نمی شدم.

آرون: لفظ نابغه که به من اطلاق می کنند را دوست ندارم. نابغه آنهایی هستند که با کمترین امکانات، بهترین محصول را ارائه می دهند. مثلا دوستی را می شناسم که واقعا از نظر من استعداد شگفت انگیزی در موسیقی الکترونیک است اما با تاکسی کار می کند! برای خود من هم عجیب است این اتفاق. این خاصیت کشور ماست. کسی که علم یک چیزی را داشته باشد ولی قادر به نشان دادن و ارائه آن نباشد همیشه بیرون گود می ماند.

متاسفانه در کشور ما موضوعی به نام الهام گرفتن از یک کار خوب جا نیفتاده و همه به کپی کردن عادت کرده اند. اینکه از یک اثر الهام گرفته شود و سعی شود از آن چیزی آموخته شود، در بین ما وجود ندارد. اگر قرار باشد در موسیقی پاپ ادامه دهم، سعی می کنم که به سلیقه مردم توجه داشته باشم ولی در هر حال سلیقه و تاثیر من روی این آثار ملموس خواهد بود، هر چند کوچک.

کامران: زبان فارسی یک زبان کامل و ظریف و عاشقانه است و مخاطب فارسی زبان اندیشه بسیار گسترده ای دارد. فقط باید با یک تلنگر ساده بیدارش کرد. من در کتاب شعر اولم با عنوان: «فکر کنم بارانِ دیشب مرا شسته، امروز توام» با ساده ترین عبارات وارد خلوت مخاطب شده ام. با یک واژه آنقدر می توان بازی ها کرد که آدم مست می شود. بنابراین مخاطب، به دلی لکامل بودن زبان فارسی، بستر ذهنی آماده ای دارد. ترانه درخت هم از این دست ترانه هاست، ساده اما عمیق. البته باز تاکید می کنم که ما مخاطبان بسیار هوشمند و فرهیخته ای داریم و اگر دست کمش بگیریم مجبور می شود به دست کمِ ما قانع شود.

آرون: «بهترین» یک امر مطلق نیست ولی من کارهای سیروان و کوشان حداد را دوست دارم. کوشان حداد از دوستان قدیمی من است و با او ارتباط دارم، کارهای سیروان را نیز دوست دارم چون سعی می کند کارهایش از چیزی که در موسیقی پاپ ماست جلوتر باشد.

آرون: من اشباع شدن را دوست ندارم زیرا در موازات کارهایی که برای دوستانم انجام می دهم کارهای بین المللی را هم پیش می برم و از هیچ کدام کم نکرده ام و اتفاقا هفته پیش با یکی از کمپانی های معروف هلندی قرارداد بسته ام. راستش من حدود ۷ ماه پیش از طریق سایت ساندکلود یکسری از کارهایم را به اشتراک گذاشتم. یاهل من را در سایت ساندکلود به لیست دوستانش اضافه کرد و کارهایم را گوش داد و خوشش آمد. برای من ایمیل ارسال کرد که حاضری برای من ریمیکس انجام بدهی؟ من هم قبول کردم و کار معروف «سول» را انتخاب کردم و ایشان پروژه کار را برای من ارسال کردند. بعد از طریق خود ایشون پیشنهاد همکاری برای یک قطه به من داده شد و به صورت رسمی از لیبل «پرفکتو» ایمیل ارسال کردند. بعد از مدتی از طریق سایت ویکیپدیا فهمیدم ایشان اسرائیلی هستند و من هم به همین خاطر همکاری ام را لغو کردم. خدا را شکر الان مشغول همکاری با گزینه های خیلی خیلی بهتر از ایشان هستم.

آرون: تلاش می کنم آینده ام را همانطوری که در ذهنم هست بسازم. اگر نشد باز هم تلاش می کنم که حداقل قسمت کوچکی از آن را بسازم.

کامران: ببخشید، من اینجا به جای آرون حرف می زنم. یک برنامه هایی است که اگر قرار باشد کسی خبردار شود تو خبردار می شوی و قطعیت ندارند اگر در موردش حرف نزنیم بهتر است!



همچنین مشاهده کنید