پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

کلینزمن یا هیدینک


کلینزمن یا هیدینک

کلینزمن, هیدینک, آره نا و حتی پریه را به دلیل آنکه آمریکا کشوری فوتبال خیز و فوتبالدوست نیست دچار مشکل خواهند شد هر مربی دیگری که بیاید نیز با چنین چالشی مواجه است ”گولاتی“ اگر مربی خارجی بیاورد به طور حتم به فوتبال آمریکا خدمت کرده است زیرا اگر مربی داخلی عهده دار هدایت این تیم شود از غایبان جام جهانی ۲۰۱۰ خواهیم بود

”بروس آره‌نا“ هم از تیم ملی آمریکا جدا شد تا ایالات متحده با چالشی دیگر مواجه شود. گزینه‌های جانشینی ”آره‌نا“ ۲ مربی بزرگی هستند که هریک کارنامه درخشانی دارند.

آن طور که برخی تصور می‌کنند مربیگری شغلی دائمی نیست کافی است در یک بازی نتوانید دست حریف را بخوانید و بازیکنان شما انگیزه کافی نداشته باشند، آنگاه دیگر جائی در تیم ملی ندارید!

”سونیل گولاتی“ که ریاست فدراسیون فوتبال آمریکا را بر عهده دارد، مسئله‌ای پیچیده پیش رو دارد و آن اینکه باید سکان هدایت تیم را به کسی بسپارد که بتواند آمریکا را به جام جهانی ۲۰۱۰ رهنمون کند؛ زیرا که تیم ملی نیازمند فردی است که وقت، انرژی و فکر خود را در اختیار تیم قرار دهد. فرقی نمی‌کند مربی بومی باشد و یا از کشوری دیگر آمده باشد، مهم این است که بتواند روحی تازه در کالبد تیم که از جام جهانی حذف شده (کمتر کسی انتظار داشت آمریکا از گروه صعود کند) بدهد. در حال حاضر ”گولاتی“ در شک و تردید به‌سر می‌برد.

او مدت زمان طولانی آره‌نا را روی نیمکت تیم ملی می‌دید و حالا در غیاب او که مرد وفاداری نشان می‌داد، حیرت زده شده است. اگر او به دنبال یافتن مربی جانشین و آن هم از میان مربیان آمریکائی است کسی بهتر از ”آره‌نا“ پیدا نمی‌شود، اما فراموش نکنیم که فوتبال آمریکا نیاز به تحول دارد. پیش از ”آره‌نا“ هم ”استیو همپسون“ یک مربی داخلی محسوب می‌شد، اما اگر ”گولاتیش به دنبال مربی خارجی باشد، نخستین گزینه ”یورگن کلینزمن“ است. مربی‌ای که چه در عرصه مربیگری و چه در دنیای بازیگری کارنامه درخشانی دارد. کلینزمن در جام جهانی، آلمان را بر سکوی سوم نشاند. گزینه بعدی ”هیدینک“ است که در ۲ جام جهانی اخیر ۲ تیم متفاوت را تا نیمه‌نهائی بالا آورد.

همه ما شناخت کاملی از این ۲ مربی داریم و می‌دانیم که آنها می‌توانند تیم را متحول کرده و ناممکن را ممکن کنند. ”کلینزمن“ مردی است که خود را با شرایط وفق می‌دهد، انعطاف‌پذیر است و باانگیزه کار می‌کند. به‌علاوه او به‌دلیل زندگی در آمریکا بیش از هر کس دیگری با فضای حاکم به فوتبال این کشور آشنا است. ”کلینزمن“ با پایان دوران بازیگری خود به آمریکا مهاجرت کرده و تا پیش از آغاز جام جهانی نیز در آن کشور به‌سر می‌برد. او مربی بزرگی است و هر چند نتوانست در جام جهانی مقامی بهتر از سومی به‌دست آورد، اما به هر حال هیچ‌کس به غیر از او نیز نمی‌توانست چنین کاری انجام دهد، اما نباید فراموش کند که اگر مربیگری آمریکا را بپذیرد هدایت تیمی را پذیرفته که نتوانسته از گروه خود (حتی به‌عنوان تیم دوم) صعود کند.

در سوی دیگر هیدینک قرار دارد که مربی صرفاً تاکتیکی است. او اگر نتیجه نگیرد یک شبه تاکتیک تیمی را عوض می‌کند تا به نتیجه دلخواه دست یابد. او توانست استرالیائی را که کمتر کسی تصور می‌کرد حتی از گروه خود صعود کند به دور حذفی ببرد، در نهایت استرالیا به تیم قهرمان (ایتالیا) باخت و از گردونه رقابت‌ها کنار رفت. از سوی دیگر بین استرالیا و آمریکا نیز شباهت‌هائی وجود دارد. آنها دارای بازیکنانی با قدرت بدنی بالا هستند.

نکته حائزاهمیت آنکه ”کلینزمن“ و ”هیدینک“ علاقه زیادی به انتخاب بازیکن از ایالات اسپانیائی‌زبان به‌خصوص ایالات غربی دارند. در صورتی‌که یک مربی داخلی به‌دلیل رعایت مصالح ملی به هر ۵۰ ایالت سفر می‌کند و از میان میلیون‌ها بازیکن با استعداد دست به انتخاب بازیکن می‌زند.

”آره‌نا“ در ایالت‌هائی که کمتر کسی می‌توانست موفق باشد و به انتخاب بازیکن دست بزند کامیاب بود، اما مهمترین مشکل وی کم‌دانشی در عرصه تاکتیک‌شناسی بود.

اگر کلینزمن به آمریکا بیاید تنها از او می‌خواهیم که روحیه تیمی را تقویت کند. ”آره‌نا“ اگر تاکتیک بالائی نداشت، اما به‌دلیل آنکه بومی بود می‌توانست حداقل با ایما و اشاره مقصود خود را به بازیکنان منتقل کند.

نکته دیگر آنکه کلینزمن، هیدینک، آره‌نا و حتی پریه‌را به‌دلیل آنکه آمریکا کشوری فوتبال‌خیز و فوتبالدوست نیست دچار مشکل خواهند شد. هر مربی دیگری که بیاید نیز با چنین چالشی مواجه است. ”گولاتی“ اگر مربی خارجی بیاورد به‌طور حتم به فوتبال آمریکا خدمت کرده است؛ زیرا اگر مربی داخلی عهده‌دار هدایت این تیم شود از غایبان جام جهانی ۲۰۱۰ خواهیم بود!

منبع: نیوزویک

نویسنده: فیلیپ باندی



همچنین مشاهده کنید