چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

ایران مهد دانش جهان بود


ایران مهد دانش جهان بود

نگاهی به دانش قدیم و علوم جدید

بیشتر دانش امروزی در اعصار باستان تا قبل از رنسانس (دوره شکوفایی علم و هنر در اروپا ) شناخته شده بود. آن دانش ها از کجا به انسان های آن عصر رسیده بود؟ پاسخ به این سوال بسیار مشکل است. اما با دانستن حقایقی هرچند اندک می توان به اهمیت این پرسش پی برد.

بومیان استرالیا از ایام باستان تاکنون از روش انتقال خون از انسان به انسانی دیگر استفاده می کنند. اما این دانش در علم پزشکی امروز تازگی دارد.

در کتاب عهد عتیق هندوها جزئیات دقیق ساخت ماشینی پرنده را در ۲۰۰ بند شرح داده اند که قرن ها قبل از ابداع برادران رایت است.

ساکنان انگلستان از نوعی کامپیوتر سنگی در استون هنچ برای پیش بینی کسوف و خسوف استفاده می کردند.

نقشه های (ره نامه) بسیاری از قرن ها قبل به دست آمده که به وضوح قاره ها و اقیانوس ها را ترسیم کرده اند و حتی سیر حرکت و مسیر کشتی ها را نشان داده اند. نقشه آراتستن در ۲۲۰۰ سال پیش به خوبی آسیا و اروپا را نشان داده است و نقشه پیر رئیس به گونه یی است که گویی تصاویر را به کمک ماهواره ها ترسیم کرده اند.

در سال ۱۵۴۹ میلادی یک راهب متعصب و جوان اسپانیایی به نام «دیه گو دولندا» مجموعه بزرگی از قوانین قوم مایا را در کتابخانه مکزیک پیدا کرد. او در یادداشت های خود چنین نوشته است؛ «ما همه را آتش زدیم زیرا غیر از موهومات و شرح ماشین آلات عجیب و غریب شیاطین چیزی نداشتند.»

او از کجا می توانست با دانش اندک خود بفهمد کتاب ها درباره چه چیز است؟ چرا که امروزه با این همه دانشمند و ریاضیدان هنوز رمز سه عدد از کتاب های مایا کشف نشده باقی مانده است.۱

وقتی دولندا مسن تر شد و به مقام اسقفی رسید، متوجه شد چه جرم غیرقابل جبران و وحشیانه یی را مرتکب شده است. تلاش زیادی به عمل آورد بلکه نسخه های دیگری از کتاب های مایاها را پیدا کند ولی موفق نشد.

بطلمیوس در کتاب خود به نام «مجستی» کلیه اطلاعات جغرافیایی موجود در قرن دوم را قید کرده است. این ستاره شناس مناطق استوایی قاره آفریقا قسمت های علیای رودخانه نیل و سلسله جبال موجود در قلب آفریقا را به خوبی تشریح کرده است.اما ۱۸۰۰ سال بعد یعنی در قرن نوزدهم وقتی آفریقای مرکزی توسط اروپاییان مورد کاوش قرار گرفت، آنها کوه ها را پوشیده از برف یافتند و گزارش هایی در این رابطه به انجمن جغرافیای سلطنتی انگلستان در لندن رسید.

اما دانشمندان آنها را به سخره گرفتند و بارش برف را در زیر خط استوا قبول نمی کردند و آن را بی معنی می دانستند اما مسلماً بطلمیوس و دانشمندان دیگری در عهد باستان از هموطنان اروپایی خود در قرون ۱۸ و ۱۹ اطلاعات وسیع تری داشتند.۱

ابوریحان بیرونی به خوبی طول و عرض جغرافیایی را می دانست و شهرهای خراسان را با مختصات جغرافیایی دقیق گزارش کرده است. بیرونی برای تعیین طول و عرض جغرافیایی شهرها چند وسیله رصد ساخته است. او عرض جغرافیایی شهر بلخ را ۴۱/۳۶ درجه محاسبه کرد که شماره درست امروزی آن ۴۵/۳۶ درجه است. بیرونی همچنین به ساختن کره جغرافیایی زمین دست زد و قاعده تسطیح کره بر سطح مستوی و ترسیم نقشه های جغرافیایی را به وجود آورده و از سرزمینی صحبت کرده است که آن سوی ربع مسکون قرار دارد که امروزه آن را امریکا می نامند.۲

«ای تایکس» در کتاب خود از حمامی در اصفهان نام می برد که توسط شیخ بهایی از دانشمندان قدیم ایران طراحی شده است و آب گرم مصرفی این حمام بزرگ از طریق یک تون که از فلز بوده و ساختمان ویژه یی داشته و توسط تنها یک شمع تامین می شده است.

آیا فلز به کار رفته در آن از آلیاژ مخصوصی بوده یا ساختمان حمام طراحی پیشرفته یی داشته است؟۱

به هر حال سعی ما در این است که در این گفتار بخشی از دانش مهندسی را در روزگاران باستان مرور می کنیم تا از سهم واقعی مردمی که در پیشرفت علم از دیرباز تا امروز نقش داشتند، باخبر شویم.

در گفتار اول ابتدا به دانش جغرافیا در گذشته های دور می پردازیم و حدود و ثغور عالم در روزگاران باستان را بیان می کنیم.

● گردش زمین

گالیله در سال ۱۶۳۲ با سر و صدای فراوان ثابت کرد زمین به دور خورشید می چرخد و به قول مورخان انفجار عقاید را در اروپا به وجود آورد. اما او خود به خوبی می دانست کشف او چیزی جز تایید محاسبات کپلر نیست. و کپلر هم در سال ۱۶۰۰ حدوداً ۳۰ سال قبل از گالیله با خواندن آثار کپرنیک لهستانی و تکمیل و تصحیح محاسبات او به گردش زمین پی برده بود و تنها فرق در این بود که کپرنیک مسیر را دایره یی فرض کرده بود اما بعدها کپلر مسیر بیضوی را برای آن پیشنهاد کرد. اما کپرنیک در سال ۱۵۰۰ و در ابتدای آغاز رنسانس که آثار یونانی منابع و مراجع مطالعاتی اروپاییان را فراهم کرده بود با مطالعات آثاری از آریستارکیوس که در سال ۲۰۰ قبل از میلاد زمین را متحرک می دانست پی به گردش زمین و ثابت بودن خورشید برد. و نجوم بطلمیوسی را که بر مبنای سکون زمین بود، رد کرد.۲۰ پس می بینیم که کشف گالیله مرهون دانشمندانی است که قبل از او پایه های اندیشه او را استوار کرده بودند و شاید بگوییم یک کار دسته جمعی تاریخی به نام گالیله ثبت شده است.۳

حال که سخن به اینجا رسید بد نیست بدانیم که قرن ها قبل از کپرنیک در ایران دانشمندان در مورد حرکت زمین و سکون آن اختلاف نظر داشتند و در مورد آن بحث می کردند. مثلاً ابوریحان در کتاب الهند راجع به مشکل حرکت زمین گفت وگو کرده است و از نظر ریاضی این حرکت را ممکن می دانسته. وی می گوید من اسطرلابی (ستاره یاب) را که ابوسعید زنجیری ساخته بود، دیدم. از آن بی اندازه خوشم می آید و بسیار آن را ستوده ام زیرا این اسباب بر پایه این فکر که مورد پذیرش عده یی است، قرار دارد که اثر تغییر مکانی که به نظر ما می رسد، ناشی از حرکت زمین است نه حرکت آسمان زیرا چه زمین در حرکت باشد چه آسمان، نتیجه یکی است.۲

جغرافیا و ستاره شناسی دانش هایی هستند که نیاکان ما از هزاران سال پیش به خوبی آن را شناخته بودند و به طور مرموزی که هنوز هم برخی شناخته شده نیست به محاسبات دقیق دست یافته بودند. آنها با روشی بسیار درست که تقریباً مشابه روش های امروزه ماست، کره زمین را در طول و عرض جغرافیایی مشخص کرده بودند و مختصات شهرها، فواصل و ساعات را به دست می آوردند.

● تقسیمات کره زمین در زمان های باستان

دانشمندان گذشته عقیده داشتند تنها یک چهارم شمالی کره زمین قابل سکونت است و آن را ربع مسکون می نامیدند چرا که آنها زیر خط استوا را مکانی مناسب برای زندگی نمی دانستند و در آنجا هم تمدن هایی را سراغ نداشتند. و از طرفی آن سوی دیگر زمین یعنی قاره امریکا نیز برای آنها شناخته نشده بود. به همین منظور دانشمندان آن روزگار غربی ترین نقطه جهان را در غرب آفریقا یعنی سرزمین مغرب یا مراکش امروزی می دانستند. و آن سوی اقیانوس اطلس را دریاهای خوفناک و غیرقابل عبور توصیف می کردند. و همچنین شرقی ترین حد عالم را آن سوی جزایر واق واق (ژاپن امروزی) می دانستند. آنها برای اینکه این محدوده را به خوبی معرفی کنند، جزیره یی واقع در غرب کشور مراکش را انتخاب و آن را مبداء نصف النهارات قرار داده بودند. گویند این کار را بطلمیوس کرد (قرن دوم) و مبداء نصف النهار را در جزیره فارو۱۰ از مجمع الجزایر هفت گانه خالدات قرار داد. این جزیره که حدوداً ۸۰۰ کیلومتر از سواحل مغرب یا مراکش فاصله دارد، نقطه مناسبی برای مبداء و ابتدای خشکی ها در غرب است و همان گونه که گفتیم شرقی ترین حد عالم را هم جزایر واق واق (ژاپن) می دانستند.

نصف النهار مبداء فارو۱۱ با گذر از این جزیره درست از کنار قاره آفریقا می گذرد و آن را دربر می گیرد. به عبارت دیگر اگر از این حد که غربی ترین مرز عالم است درست ۱۸۰ درجه به شرق حرکت کنیم و به اصطلاح محدوده ربع مسکون را سیر کنیم خواهیم دید که تمام خشکی های آفریقا، اروپا و آسیا در این محدوده قرار خواهند گرفت و هیچ سرزمینی از آفریقا تا ژاپن خارج از این محدوده نخواهد بود.

مستوفی در نزهه القلوب گوید؛ «طول اقالیم از آنجا شمارند و بعضی نیز از ساحل مغرب» اما مبداء فعلی که از گرینویچ می گذرد قاره های اروپا و آفریقا را قطع کرده و این سرزمین ها را در دو طرف نصف النهار مبدأ قرار داده است.

انتخاب جزیره فارو برای تقسیم بندی های طولی کره زمین بسیار هوشیارانه به نظر می رسیده است و تا همین یک قرن پیش هم هنوز کاربرد داشته است.

محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در کتاب مرآت البلدان گوید؛ «در زمان قدیم چون منتهای آبادی در جهت مغرب جزایر خالدات (جزایر سعادت که امروزه مجمع الجزایر قناری گویند) می دانسته اند جزیره فارو را که غربی آنهاست مبداء طولی گرفتند و این مبدأ را هنوز در ایران و ممالک آلمانی معمول دارند و اما در فرانسه به فرمان لویی سیزدهم در سال ۱۰۴۴ هجری مبدأ را از پاریس حساب کردند و نصف النهار را از رصدخانه آنجا گذراندند و حال این مبدأ در اکثر ممالک معمول است.»

● تغییر نصف النهار فارو به گرینویچ

همان گونه که اعتمادالسلطنه نوشته است مبداء مختصات از طرف کشور فرانسه تغییر کرده و روی رصدخانه پاریس قرار داده شده است. اما انگلستان هم بیکار نبود، او هم لندن را مبدأ می دانست و بر این بسیار اصرار داشت اما به جز اینها در آن روزگاران پیشنهادهای دیگری هم برای تعیین حدود عالم بود که هر کدام طرفدارانی داشت که در زیر مختصر به آن اشاره می کنیم.

۱) جزایر آزور در اقیانوس اطلس

سال ۱۴۹۲ میلادی کریستف کلمب مسافرت خود را برای کشف مسیر جدید هندوستان از جزیره فارو آغاز کرد اما سرانجام به جزایر سان سالوادور و کوبا در امریکا رسید.

او در مسیر بازگشت در حوالی جزایر آزور۴ دید عقربه های قطب نما هیچ حرکتی ندارد و ثابت هستند از این رو فکر کرد این جزایر می تواند محل و مبدایی برای نصف النهار و نقطه صفر زمین باشد اما این پیشنهاد تنها نیم قرن دوام آورد و بعدها معلوم شد اگر در مبداء مختصات طولی قطب نما کار نکند، نمی تواند در مسیرهای دریایی به کار آید و همین از طرفداران آن کاست.

اما هنوز برخی نقشه ها و کره های جغرافی با مبداء جزیره آزور در موزه های اروپا از آن زمان موجود است.

۲) جزیره تاناریف۵ از مجموعه جزایر قناری

کم کم پیشنهادهایی مطرح شد که چرا خط نصف النهار را از نوک کوهی بلند عبور ندهیم که همواره مشخص و ثابت بماند و کشتی ها بتوانند آن را از دوردست مشاهده کنند. به همین منظور جزیره تاناریف که چهارمین جزیره در میان مجمع الجزایر قناری است که کوه مرتفع ال پیکو هم۶ از آن برخاسته بر سر زبان ها افتاد. این کوه که از فاصله ۴۵۰ کیلومتری از دریا دیده می شود به ارتفاع ۳۷۱۷ متر و سومین کوه آتشفشان جهان محسوب می شود. قله های این کوه سراسر سال پوشیده از برف است اما هیچ گاه برفی در کوهپایه های این جزیره و سایر جزایر همسایه اش نباریده است. تنها در فصل زمستان و از ارتفاعات بالای دو هزار متر برف می بارد و از جاذبه های این جزایر آن است که هرگاه برف در ارتفاعات می بارد هوای بهاری و بهشت گونه یی در کوهپایه احساس می شود. و همچنین این ارتفاعات مکان مناسبی برای تاسیس رصدخانه بوده که امروزه هم پایگاه مهمی برای ستاره شناسی محسوب می شود.

۳) تنگه برینگ

در سال ۱۸۸۰ رئیس انجمن جغرافیایی جنوا پروفسور باتیلر۷ تنگه برینگ را برای عبور نصف النهار مبدأ پیشنهاد داد. او معتقد بود علاوه بر آنکه اینجا حد فاصل قاره امریکا و قاره آسیاست و مرز دنیای جدید و قدیم محسوب می شود در مسیر خود نیز فقط از اقیانوس آرام عبور می کند.

این پیشنهاد می توانست اتفاق نظری بین کشورها خصوصاً انگلیس و فرانسه که مدت ها بر سر این موضوع منازعه داشتند به وجود آورد و از آنجا که از هیچ کشورخاصی عبور نمی کرد مورد توجه زیادی واقع شد.

۴) هرم بزرگ جیزه در مصر

پروفسور اسمیت عضو اسکاتلند۸ معتقد بود این بنا با توجه به استحکام فوق العاده و ارتفاع زیاد و برجسته بودن آن در میان ملل دیگر و همچنین فضای مناسب (صاف و کویری اطراف) برای ایجاد شاخص های زمینی و مثلث بندی مناسب تر از مبداء دریایی است خصوصاً اینکه به بیت المقدس (اورشلیم) و مکان های مذهبی هم نزدیک است و یادگار تمدن های پیشرفته بشری است.

۵) مذاهب هم هرکدام جایگاه مقدس خود مانند خانه کعبه، بیت المقدس و... را ترجیح می دادند

اما به تدریج با گسترش خطوط آهن و گسترش مناسبات تجاری و سیاسی نیاز به یک ساعت بین المللی و ثابت که اکثر کشورهای اروپایی آن را بپذیرند، هم احساس شد. دیگر علاوه بر تعیین مختصات زمین و نیازهای ناوبری، زمان هم مطرح بود. در سال ۱۸۸۴ در کنفرانس بین المللی تعیین نصف النهار مبدأ در واشنگتن نماینده امریکا پیشنهاد داد این مبدأ از رصدخانه گرینویچ انگلستان حوالی لندن عبور کند. ضمناً این مبدأ از نزدیکی پاریس هم عبور می کرد و تنها ۲۶/۹ دقیقه با گرینویچ فاصله داشت و می توانست امیدی برای مصالحه فرانسه هم محسوب شود.

از ۲۵ کشور حاضر ۲۲ نماینده رای به گرینویچ دادند فرانسه و برزیل به اعتراض جلسه را ترک کردند و دو رای غایب محسوب شدند و الجزایر هم که آن روزها مستعمره فرانسه بود رای مخالف داد. سرانجام مبداء گرینویچ به تصویب رسید و رسماً در سال ۱۹۱۲ بعد از کشمکش های فراوان به ثبت رسید. اکنون این نصف النهار درست از درون تلسکوپ رصدخانه سلطنتی گرینویچ می گذرد.

گویند حرکات بسیار کم پوسته زمین جابه جایی اندکی را نیز سالانه در این مبداء به وجود می آورد.

به هر حال تغییر مبداء نصف النهار از جزیره فارو به گرینویچ هیچ استدلال علمی نداشته و فقط به خواست امریکا و برخی کشورهای اروپایی که تجارت و ثروت عالم را به دست آورده بودند، صورت پذیرفت. لازم به توضیح است که مبداء گرینویچ علاوه براینکه سرزمین های آفریقا و اروپا را قطع کرده و حد شرق و غرب عالم را برهم زده از هشت کشور دیگر نیز می گذرد و آنها نیز هرکدام خود را مبدأ می دانند.

اما نصف النهار فارو از جزیره فارو عبور کرده و در مسیر با هیچ خشکی و جزیره دیگری برخورد ندارد و از میان اقیانوس اطلس می گذرد و تنها در نزدیک قطب شمال از میان جزیره ایسلند عبور می کند.

از دیگر ویژگی های نصف النهار فارو این است که چون نقطه یی ثابت در میان دریاست همواره مشخص است.

و در به دست آوردن فاصله ها از حرکات آسمان و مطالعات نجومی جایگاه خوبی است، خصوصاً اینکه شکل فلش مانند این جزیره به گونه یی است که همواره مسیر نصف النهار را نشان می دهد.

تقسیم بندی های ربع مسکون در جهات طولی و عرضی۱۲

پیشینیان سطح ربع مسکون (از جزیره فارو تا ژاپن) را به هفت قسمت تقسیم کرده بودند. یعنی از خط استوا به طور موازی مداراتی را به سمت شمال تا مدار ۵/۶۷ درجه ترسیم کرده بودند و این هفت بخش را که هریکی بالای دیگری واقع شده مجموعاً هفت اقلیم می نامیدند. گویند اقلیم از «کلیمیا»۹ یونانی به معنی انحنا و خمیدگی آمده است، چرا که سرزمین هایی که بین هر مدار خمیده زمین قرار گرفته باشد را اقلیم گویند.

اعتمادالسلطنه گوید؛ «متقدمان ربع مسکون را نیمه یی از نصف شمالی کره زمین قرار می دادند و در جنوب خط استوا به وجود عمارتی قائل نبودند۲۱ و جزیره فارو را مبدأ یا منتهای عمارت در غرب می دانستند و از زمان بطلمیوس همان جزیره را مبداء طولی جغرافیایی می گرفتند.

و همچنین این ناحیه را در جهت عرضی (مداری) به هفت قسمت کردند و طول هرکدام از مغرب بود تا به سمت مشرق. و عرض هرکدام را چنان اختیار کردند که به ترتیب یکی بر تالی خود نیم ساعت باشد و هرکدام از این هفت قسمت را اقلیمی می خواندند.»

زکریابن محمدبن محمود قزوینی در کتاب آثارالبلاد از ابوریحان نقل می کند؛ «اگر چنین فرض کنیم دایره استوا کره زمین ما را به دو نیم کرده نیمی را جنوب می نامیم و آن نیم دیگر شمال است. و همچنین اگر از دو قطب زمین دایره دیگری به صورت متقاطع بر دایره استوا بگذرانیم که زمین را به چهار قسمت کند، دو چهارم جنوبی و دو چهارمش شمالی است. اما تنها یک چهارم قسمت شمال مکشوف است که آن را ربع مسکون می نامند.»

آنگاه قزوینی به نقل از ابوریحان طول اقلیم اول را که نزدیک خط استوا قرار می گیرد سه هزار فرسخ ذکر می کند. می دانیم که امروزه محیط کره زمین را حدود ۴۰ هزار کیلومتر محاسبه کرده اند که اگر نصف این محیط را که برابر با طول ربع مسکون می شود حساب کنیم، معادل سه هزار فرسخ خواهد بود یعنی همان که ابوریحان محاسبه کرده است.

● هفت اقلیم

اقالیم هفت گانه که مابین خط استوا و مدار ۵/۶۷ (بالا تر از این مدار قطب شمال و غیرقابل زندگی است) قرار دارد هر کدام سرزمینی را در خود جای دادند. مثلاً امروزه در اقلیم اول می توانیم کشورهای غنا، نیجریه، سومالی، سیلان، مالزی و سوماترا را قرار دهیم و در اقلیم دوم موریتانی، چاد، سودان، عربستان، هند جنوبی، تایلند و فیلیپین قرار خواهند گرفت.

در اقلیم سوم الجزایر، لیبی، مصر، شمال عربستان، جنوب ایران، پاکستان، شمال هند و جنوب چین قرار می گیرند.

در اقلیم چهارم مراکش، اسپانیا، ترکیه، مرکز ایران و چین خواهد بود.

همین طور اقالیم پنجم، ششم و هفتم به ترتیب اروپا و شمال آسیا را دربر خواهند گرفت.

همان طور که ملاحظه می کنید جایگاه ایران از لحاظ طول و عرض جغرافیایی در این تقسیم بندی درست در مرکز جهان یعنی در اقلیم چهارم قرار دارد. که معتدل ترین منطقه را شامل می شود.۲۲

در طول جغرافیایی نیز با احتساب جزیره فارو به عنوان مبداء صفر درجه می بینیم نصف النهار ۹۰ درجه درست از ایران و از ناحیه سیستان می گذرد. که آن را از قدیم الایام نیمروز می نامیدند.

● ایران کهن

اکنون این پرسش که چرا ایران در طول تاریخ همیشه کانون قدرت بوده و بالطبع مرکز علم و هنر جهان بوده نیز پاسخ داده می شود چرا که در وسط قرارگرفتن ایران و طبیعتاً داشتن آب و هوای معتدل و چهار فصل ناگزیر سبب فراوانی غذا و پرورش نژادهای قوی و باهوش است و همچنین ایران چون قلب جهان جایگاه حکومت های قدرتمند بوده که در سایه آن امنیت برقرار می شده و علم و هنر نیز همواره در پناه کانون های قدرت رشد می کردند. ابواسحاق ابراهیم اصطخری در ممالک و مسالک گوید؛ «اما آنچه معمورتر و خیر و نیکی آن بیشتر و استقامت سیاست آن نیکوتر و عمارت در آن قائم تر مملکت ایران شهر است و قطب و اصل آن اقلیم را مملکت پارس می گویند.»

ابوریحان نیز این فرضیه را که ایرانیان جغرافیای زندگی خود را انتخاب کردند قوت می بخشد و در تحدید التهایات می گوید؛ «آبادانی زمین از جهت سیاست و گسترش فرمانروایی به هفت پاره تقسیم شده... و سبب این گونه بخش کردن آن است که پادشاهان بزرگ در ایرانشهر جایگاه داشتند، که عراق و فارس و جبال خراسان است. و از ایشان بعضی در آغاز روزگار و پیش از آنکه مردمان در همه جا پراکنده باشند بر همه کشورها چیره بودند و ناگزیر باید در میانه جای گیرند تا راه رسیدن به کام ها برای ایشان هموار شود و آنچه را که می خواستند به چنگ بیاورند آسان در دسترس داشته باشند...»

دانشمندان قدیم هرکدام از این هفت اقلیم را به سیاره یی نیز نسبت داده بودند یعنی اقلیم اول را به ماه، دوم را به عطارد، سوم را به زهره، چهارم را به خورشید، پنجم را به مریخ، ششم را به مشتری و هفتم را به زحل مربوط می دانستند.

می بینیم که باز در اینجا خورشید را در جایگاه ایران یعنی اقلیم چهارم می دانستند. ریشه های آن را می توان در آیین مهرپرستی در ایران باستان جست وجو کرد.۲۳

● رصدخانه نیمروز در سیستان

علامه ذبیح الله بهروز که در مورد تقویم و تاریخ ایران پژوهش کرده به این نتیجه رسیده است که کهنه ترین رصدخانه در همین ملک نیمروز و در شهر زاول برپا شده بود۱۵ و جاودان کت نام داشته است.

بهروز می نویسد؛ «دایره نیمروز یا نصف النهار ۹۰ درجه.۱۳ از سیستان که آن را به همین مناسبت نیمروز اول هم می گفتند، می گذشته است.

نام این رصدخانه را جاودان کت یا بهشت گنگ یا گنگ دژ یا قبه العرض نوشته اند. زاول به معنی ظهر و مزوله که ساعت آفتابی باشد از کلمه زاول است. زاول و زابل یک کلمه است.

این رصدخانه در عرض ۵/۳۳ درجه و درست در وسط شرق و غرب جهان واقع است. سبب انتخاب این نقطه برای رصدخانه این است که هر وقت در نیمروز ظهر است همه جای دنیای قدیم روز است. یا پیش از ظهر یا بعدازظهر.

اینکه عرض رصدخانه را ۵/۳۳ درجه گرفته بودند برای این بوده که تا عرض ۵/۶۷ درجه شمالی روی کره زمین قابل آبادی بوده است (و بعد از آن قطب است که غیرمسکون بوده) و برای اینکه رصدخانه درست در وسط آبادی جهان (قلب ایران آن روز) قرار گیرد این عرض را برای رصدخانه در نظر گرفته بودند.» دکتر مانویل بربریان در ادامه تحقیقات استاد بهروز در کتاب جستاری در پیشینه دانش کیهان و زمین در ایرانویچ صفحه ۱۶۹ می نویسد؛

«بعدها نصف النهار نیمروز به پاریس و سپس در سال ۱۹۱۲ به شهر گرینویچ در نزدیکی لندن برده شد.»

(منظور مبداء ساعت بین المللی است یعنی ساعت بین المللی در زمان های باستان با مرکز جهان که ایران بوده و آن در سیستان یا نیمروز قرار داشته است محاسبه می شده است و این نیز برای این بوده که ایران شاهراه تجاری و مسیر جاده ابریشم بوده و آن روزگاران جوان اروپای امروز پل ارتباطی جهان محسوب می شده است)

● اندازه گیری قطر زمین

اکنون که تا اندازه یی با جغرافیای باستان آشنا شدیم برای حسن ختام این گفتار می توانیم به یکی از راه های ساده که گذشتگان با آن قطر کره زمین را اندازه گیری می کردند اشاره کنیم تا اهمیت کارهای دریایی مشخص تر شوند.

ابتدا دو نقطه شاخص در دریا روی خط استوا یا با یافتن مختصات توسط اسطرلاب۱۷ درخارج خط استوا (در عرض های دیگر) بین دو جزیره یا بین یک جزیره و یک کشتی ۱۶ ثابت (لنگرانداز) که فاصله آن از مبدأ توسط گره اندازی با طناب های گره دار۱۸ یا روابط مثلثاتی و هندسی۱۴ مشخص شده را در نظر می گرفتند.

هنگام طلوع یا غروب آفتاب در افق جزیره اول، بلافاصله بر فراز کوهی یا برج دریایی آتش فراوان روشن می کردند (بعدها با تلگراف طلوع و غروب گزارش می شد) و در دوردست و نقطه مقابل اهل کشتی یا جزیره دوم آن نور را می دیدند و ساعت را تنظیم می کردند (یادآوری؛ هنگام پیشنهاد جزیره تاناریف می گفتند کوه پیکو از ۴۵۰ کیلومتری از دریا دیده می شود) و منتظر می شدند تا آفتاب به افق آنها طلوع کند.

به هر حال بعد از مثلاً ۴ دقیقه خورشید به جزیره دیگر یا جایی که کشتی ایستاده می رسیده و آنجا طلوع می کرده است (مثلاً خورشید یک درجه یا نزدیک ۱۱۰ کیلومتر حرکت کرده) حال با دانستن این مسافت و زمانی که خورشید در ۴ دقیقه برابر یک درجه را طی کرده به راحتی مسافت سیر خورشید در ۲۴ ساعت (یا ۳۶۰ درجه) به دست می آمده که مساوی با محیط کره زمین در خط استوا بوده است.

ابوریحان هم روش های بسیاری را برای محاسبات جغرافیایی مانند محاسبه محیط زمین نام می برد که یافتن اختلاف ارتفاع مداری ستاره قطبی یا خورشید در یک درجه و اندازه گیری این مسافت در زمین و ضرب آن در ۳۶۰ از آن جمله است. او بیش از ۱۱۳ کتاب و رساله در اکثر زمینه های علمی آن روز نگاشته که اکنون بیش از ۲۵ اثر باقی نمانده.۱۹

کتاب «تحدیدالنهایات الاماکن لتصحیح المسافات المساکن» کتابی است که وی در آن انواع و اقسام مسافت یابی، تعیین محیط و طول و عرض جغرافیایی زمین و تعیین ارتفاعات قلعه ها و کوه ها با روابط هندسی (مانند تشابه دو مثلث) را ذکر کرده و همچنین گزارشاتی از رصدهای معروف نیریزی- فرغانی- پسران موسی و خاقانی را ارائه داده است.۲۴

فرشاد فرشیدراد

پی نوشت ها؛

۱- تاریخ جهان - توماس اندرو

۲- جستاری در پیشینه دانش کیهان و زمین - دکتر مانویل بر بریان

۳-Men and nations -۱۹۶۷

۴-Azores Islands

۵-Teneriff island

۶-Pico de Teide

۷-H. Bouthillier de Beaumont, President of La Societe de Geographie de Geneve

۸-Professor Piazzi Smyth, Astronomer Royal for Scotland

۹-klimia

lصile de Ferس (Hierro or Fero) ۱۰-

۱۱-The prime or first meridian

(primus meridianus)

۱۲-Latitude and longitude measurements

۱۳- «درجه» معرب دریچه فارسی است چرا که ایرانیان عقیده داشتند خورشید هر روز از یک دریچه سر بر می کند و هر سال را ۳۶۰ دریچه و ۵ روز را اندرگاه نام نهاده بودند.

۱۴- هندسه «معرب شده» «هندازه یا اندازه» فارسی است.»

۱۵-گویند این رصدخانه اولین رصدخانه جهان است و زرتشت آن را بنا کرد.

۱۶- صنعت کشتی سازی و دریانوردی را در سال۱۴۰۰ میلادی هنری دریانورد پادشاه پرتغال از مسلمان ها آموخت و مدارس دریانوردی را برای اولین بار در پرتغال تاسیس کرد تا قبل از آن کشتی های اروپاییان منحصر به قایق هایی بزرگ بود که توسط پاروزن ها هدایت می شده و آن را گالی می نامیدند.

(henry the navigator) (galleys)

۱۷- اسطرلاب دستگاهی ساده بوده که در گذشته برای تعیین عرض جغرافیایی، تعیین مسافت، یافتن جهات اربعه و رصدهای نجومی کاربرد داشته است. اسطرلاب را به اشکال گوناگون می ساختند اما اساس آن این گونه بوده که پیرامون دایره یی از جنس برنز ( تقریباً به اندازه یک کف دست) را مدرج می کردند و وسط دایره نیز عقربه یی دوسر قرار می دادند حلقه یی نیز برای آویزان نگه داشتن آن روی دایره قرار می دادند.

مثالی از کاربری اسطرلاب برای یافتن عرض جغرافیایی

اگر در جهت شرقی غربی بایستیم که خورشید سمت راست ما باشد و اسطرلاب را از حلقه با دو انگشت گرفته و دست را بالا برده و به صورت آویزان به سمت خورشید قراول کنیم و بعد عقربه را به سمت خورشید میزان کنیم لاجرم طرف دیگر عقربه عرض جغرافیایی را نشان می دهد. مثلاً اگر در استوا باشیم که خورشید در وسط آسمان و بالای سر ما می تابد و عقربه را به سمت بالا (جایگاه خورشید) با زاویه ۹۰ درجه تنظیم کنیم، می بینیم که سر دیگر عقربه به سمت پایین، زاویه ۲۷۰ درجه را نشان می دهد که مدار صفر درجه است در نقاط دیگر که خورشید مایل می تابد مثلاً تهران اگر همین جور عمل کنیم، می بینیم که مدار عرضی نیز به همان نسبت تغییر کرده و مثلاً به سمت زاویه ۲۳۵ نشانه می رود. (زاویه ۳۵ درجه که عرض تهران است)

۱۸- طناب های گره دار علاوه بر تعیین مسافت، برای سرعت سنجی هم استفاده می شدند و ابتکار ایرانیان است آنها طنابی را هر از چند متر (۲ تا ۶ متر) با گره، مشخص می کردند و از عقب کشتی به دریا می انداختند در سرعت های پایین گره ها در آب بودند اما به تدریج که سرعت کشتی بالا می رفت کم کم طناب از آب بالا می آمد و گره ها نمایان می شدند. تعداد بیشتر گره بر سطح دریا سرعت بیشتر را نشان می داده و بر عکس، اکنون نیز سرعت کشتی را با گره دریایی حساب می کنند.

۱۹- تاریخ مهندسی در ایران پروفسور دکتر مهدی فرشاد.

۲۰- ابوعلی حسن بن هیثم بصری در قرن چهارم هجری نیز بر کتاب مجسطی بطلمیوس (که همواره پایه نجوم از زمان قدیم تا قرن ۱۶ میلادی بوده) ایرادهایی وارد آورد و با شهامت زیاد ده ها مورد از نظرات بطلمیوس را رد کرده است.

ابن هیثم اولین سازنده عدسی و ذره بین است و او را بطلمیوس دوم گویند.

استانوس مغ بزرگ ایرانی در سال ۴۶۰ پیش از میلاد نیز حق بزرگی بر دانشمندان یونانی دارد و بسیاری دانشمندان یونان چون ذیمقراتیس از شاگردان او بودند، گویند اسرار علوم مصر توسط او در خدایخانه ممفیس آموزش داده می شده است (کتاب شیمیدان های بزرگ جلد اول صفحه ۴۶۹)

۲۱- ابوریحان در کتاب تحدید الن ها یات گوید؛ «همه کسانی که زیر خط استوا جای دارند به اندازه یی خوی جانوری و درندگی دارند که گوشت آدمیان می خورند و این خوی رفته رفته در کسانی که در شمال خط استوا جای دارند از میان می رود و از اقلیم اول به بالا مردمان خوی تمدن و اخلاق آدمی دارند.»

۲۲- بنابر گفته مستشرقین که شروع تمدن بشری را از چهار رودخانه نیل، دجله و فرات، ایندوس (پاکستان) و رودخانه زرد (چین) می دانند، می بینیم که قلب این تمدن ها یعنی از خوزستان (سوزیانا یا ایلام) در سواحل دجله تا سیستان (سواحل ایندوس) بوده است.

بزرگ ترین شهرهای جهان تا به امروز چون مدائن و تیسفون و دانشگاه و بیمارستان عظیم و بین المللی جندی شاپور و بناهایی چون هرم پله یی چغازنبیل، نشانه های تمدن های درخشان خوزستان است.

۲۳- تقسیم بندی های سرزمین ایران بر مبنای حرکات خورشید بوده خوراسان در شرق، خوروران در غرب، نیمروز در چتوب، اپاختر در شمال و ری در مرکز (ری به معنای پرتو روشنی است که امروز در زبان های اروپایی که ریشه آریایی دارند همRAY به معنای پرتو است.)

۲۴- با تشکر از کتابخانه مرحوم استاد مجتبی مینوی



همچنین مشاهده کنید