پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

المپیک


المپیک

ساعت ۰۸ ۰۸ روز ۰۸ ۰۸ ۰۸

مسابقات المپیک برای مردم ایران هر چهار سال یک بار احساسات مشترکی را زنده می کند. اگر در تمام دنیا المپیک یک اتفاق معظم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و البته ورزشی به حساب بیاید، در ایران المپیک تنها به تحریک نازل ترین احساسات مردم ختم می شود.

المپیک در ایران معنایی ندارد جز اینکه مردم صبح تا شب به جدول رده بندی مدال ها زل بزنند، تعداد مدال های ایالات متحده و چین و روسیه را با ایران مقایسه کنند و بعد با لبخندی سرشار از «من می دانستم» برای احوال ورزش ایران تاسف بخورند.

البته در این بین دنبال کشور ناشناخته یی هم می گردند که تعداد مدال هایش از ایران بیشتر باشد تا بهانه راحت تری برای اثبات دانایی خود داشته باشند. المپیک در ایران معنایی ندارد جز اینکه کارشناسانه مسابقات تکواندو و جودوی ورزشکاران ایرانی را تماشا کنیم، از بدنسازی و تکنیک و تاکتیک ورزشکاران ایراد بگیریم و با وجود آن هنوز ندانیم چگونه امتیازات رد و بدل می شود.

المپیک در ایران معنایی ندارد جز اینکه مردم به یاد گذشته ها بیفتند، تاسف بخورند و به یاد دیگران بیاورند ورزش ما از دوره ریاست فلان رئیس سازمان تربیت بدنی این جوری شده و از دوره ریاست بهمان رئیس کمیته ملی المپیک آن جوری. معنای المپیک برای ما چیزی نیست جز اینکه از دوستان و رفقا بپرسیم مسابقات کشتی آزاد و فرنگی از چه روزی شروع می شود و چه کسانی شانس قهرمانی دارند و بعد با یک تاخیر چند ساعته در جمع دیگری آن را به عنوان آنالیز کارشناسی خودمان به زبان بیاوریم. المپیک برای ما حکم یک شهربازی بزرگی دارد که ما حتی پس از گذشت ۶۰ سال از اولین حضورمان در آن باز هم سراغ تاب و سرسره و الاکلنگ می رویم. متاسفانه باید اعتراف کرد ما در دنیا از معدود آدم هایی هستیم که با بی سلیقگی محض المپیک را دنبال می کنیم.

وقتی در تمام دنیا نبض ها برای تماشای فینال دوی صد متر چند بار سریع تر می زند و رسانه ملی ما به جای پخش آن، مسابقات گروه بازنده های جودوی ۱۰۵« کیلوگرم را روی آنتن می برد، هنگامی که تماشاگران دوی ماراتن در دنیا به یک میلیارد نفر هم می رسد و ما آن زمان به دنبال خبر وزن کشی کشتی گیران فرنگی ایران هستیم و زمانی که طراحان مراسم افتتاحیه المپیک روی تک تک جزئیات مراسم ماه ها وقت صرف می کنند که ما آن را نمی بینیم و در عوض مجریان رسانه ملی ما جوری رفتار می کنند که انگار چیز چندان دندان گیری هم از دست ندادیم، دیگر باید بی سلیقگی خودمان را قبول کنیم. جالب اینجاست که در تمام دوره های گذشته همیشه حق پخش تلویزیونی مسابقات المپیک از سوی صدا و سیما خریده شده ولی تا الان یک ثانیه از ورزش هایی که ورزشکاران ایران در آن حضور نداشتند، مستقیم پخش نشده.

اگر مردم دورافتاده ترین نقاط کره زمین هم فهمیدند که دوومیدانی، ژیمناستیک و شنا پرمدال ترین و جذاب ترین ورزش های المپیک هستند، ولی ما هنوز تصور می کنیم باید المپیک را از دریچه کشتی ببینیم که هر سال بحث خروج آن از ورزش های المپیکی جدی و جدی تر می شود.بحث این نیست که باید برویم و در ورزش های پایه کار کنیم تا بتوانیم مدال های بیشتری بگیریم. اصلاً بحث پسرفت و پیشرفت ورزش نیست و اینکه چطور مایکل فلپس در المپیک آتن می تواند به اندازه نیمی از مدال های طلای تاریخ ورزش ایران در المپیک را به گردن بیندازد.

دیگر همه عادت کردیم تنها در کشتی، وزنه برداری و تکواندو که فاکتور مشترک شان «زورآزمایی» است، مدال بگیریم. بحث ما برمی گردد به اینکه با وجود ضعف ورزش و ورزشکاران چطور باز هم از المپیک لذت ببریم. چطور بتوانیم در وضعی که دونده یی را در مسابقات صد متر نداریم با هیجان آن را تماشا کنیم. چگونه نگذاریم ضعف ایران در ژیمناستیک نتواند لذت تماشای مسابقات ژیمناستیک را از ما بگیرد. عجیب اینکه ما همان اجتماعی هستیم که ۴۰ سال پیش در وضعی که بوکس در ایران ورزش شناخته شده یی نبود، برای تماشای مسابقات بوکس «کلی- فریزر» تا نیمه های شب بیدار می ماندیم. ولی الان از لذت بردن هنگام تماشای فینال دوی صدمتر محروم هستیم.

المپیک برای ما استخر بزرگی است که ترجیح می دهیم تنها در قسمت کم عمق شنا کنیم و اصلاً هم برایمان اهمیت ندارد چه اتفاقاتی در قسمت عمیق آن می افتد. فعلاً در ایران مبارزه پنجم- ششمی فلان وزن کشتی فرنگی که یکسوی آن کشتی گیر ایرانی باشد، از هر چیز دیگری مهم تر است. یک مثال دیگر برای بدسلیقگی ما در دنبال کردن المپیک، پخش مستقیم مسابقات فوتبال است که واقعاً الان دیگر از نازل ترین ورزش های المپیکی به حساب می آید و عجیب اینکه مردم ما از غیبت ۳۲ ساله تیم فوتبال در المپیک بیشتر حسرت می خورند تا غیبت ۶۰ ساله ژیمناستیک ایران در المپیک. شاید اگر یک دهم انتقادات و فشاری که بابت غیبت تیم فوتبال در المپیک به فدراسیون فوتبال وارد شده، به سمت فدراسیون ژیمناستیک هم روانه می شد، الان ژیمناست های ما در المپیک پکن حضور داشتند. المپیک در ورزش ایران به قدری مفهوم سطحی و کم اهمیتی دارد که رئیس سازمان تربیت بدنی وعده می دهد برای المپیک ۲۰۱۲ لندن، ایران در رده بندی مدال ها بین ۱۰ کشور برتر می ایستد، بدون آنکه بداند اگر نتوانیم از ۳۰۰ مدال طلایی که در ژیمناستیک، قایقرانی، دو و میدانی و شنا توزیع می شود، مدالی بگیریم، اصلاً نمی توانیم در جمع ۲۰ کشور برتر رده بندی مدال ها هم باشیم.

ایران را در دنیا کشوری می دانند که اگر تیم ملی فوتبال آن در گواتمالا دیداری دوستانه داشته باشد، دو، سه هزار نفر از مهاجران ایرانی تیم شان را تشویق می کنند اما غیر از شب هایی که حسین رضازاده در المپیک وزنه می زند، تا الان سراغ داشتید ورزشکاران ایرانی بتوانند هزار نفر ایرانی را به سالن مسابقات کشتی، تکواندو و جودو که اتفاقاً مدال آور هم هست، بکشانند. احتمالاً مشکل اینجا است. اگر مردم ایران در غیبت های تیم ملی در جام جهانی با یک هم ذات پنداری عجیب عاشقانه به نمایش تیم های دیگر عشق می ورزند، هنوز این بلوغ در بین ما به وجود نیامده که در المپیک هم با وجود غیبت ورزشکاران مان در ورزش های اصلی بتوانیم با دیگر ورزشکاران آن مسابقات همذات پنداری کنیم و یکی را عاشقانه دوست داشته باشیم. شما را به یک رویای شیرین دعوت می کنم.

جایی که تهران میزبان المپیک ۲۰۲۰ است. تصور می کنید کسی برای تماشای مسابقات هاکی روی چمن به ورزشگاه می رود، یا در روز فینال دوی صدمتر چقدر تماشاگر به استادیوم اصلی مسابقات می روند. مسلماً تماشاگرانی که برای تماشای این مسابقه رفتند، به تعداد تماشاگرانی که برای مسابقه فوتبال تیم المپیک فرانسه با تیم المپیک برزیل به ورزشگاه شهید شیرودی رفتند، قابل مقایسه نیست. متاسفانه نباید بیش از این در رویا بمانید. به واقعیت برگردید؛ به جایی که ساعت ۰۸/۰۸روز ۰۸/۰۸/۰۸ مسابقات المپیک ۰۸ پکن افتتاح می شود.

مهدی امیر پور



همچنین مشاهده کنید