پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

سلام بر پیامبر ص


سلام بر پیامبر ص

از دیدگاه اسلام, مرگ به معنای نابودی و نیستی انسان نیست بلکه انتقال حقیقت انسان روح او , از عالمی به عالم دیگر است

طبق آیة «إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی۱» و آیه «ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی‏الْقُبُورِ۲»؛ مردگان نمی‏شنوند؛ بدین جهت، آیا سلام کردن و سخن گفتن با پیامبرصلی‌الله علیه‌وآله، کاری گزاف نیست؟

۱) از دیدگاه اسلام، مرگ به معنای نابودی و نیستی انسان نیست؛ بلکه انتقال حقیقت انسان (روح او)، از عالمی به عالم دیگر است. در آن عالم، حیات انسان به گونه‏ای دیگر ادامه می‏یابد؛ تا هنگامی که روز رستاخیز و معاد فرا رسد. قرآن کریم دربارة مرگ، کلمه «توفی» را به کار برده است۳ که به معنای «گرفتن به تمام و کمال» است. از دیدگاه قرآن، در هنگام مرگ، فرشتة الهی انسان را با تمام واقعیت و هویتش، تحویل می‏گیرد و از این عالم، به عالم دیگر منتقل می‏کند. بنابراین، در فرهنگ قرآن، آن چه که تمام هویت انسان را تشکیل می‏دهد، روح اوست.

فرشته الهی، بدن انسان را به جایی منتقل نمی‏کند؛ بدن در همین دنیا مانده، به تدریج، از بین رفته، تبدیل به خاک می‏گردد؛ اما انسان با تمام هویتش، پس از مرگ، باقی می‏ماند. قرآن، حیات انسان را در فاصلة میان مرگ تا روز رستاخیز، «برزخ» نامیده است. برزخ، به معنای فاصله میان دو چیز است؛ «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ۴؛ و پس از مرگ، فرا روی ایشان برزخی است؛ تا روزی که برانگیخته شوند». از طرف دیگر، عالم برزخ، مکانی گسسته از این عالم نیست؛ بلکه محیط بر این جهان است. نسبت عالم برزخ به این جهان، شبیه نسبت این جهان به عالم جنین است؛ همان‏طور که جهان فراجنینی، بر جنین احاله دارد، جهان برزخ نیز عالمی فرامادی و محیط بر جهان ماده است. هویت فرامادی عالم برزخ، به گونه‏ای است که ادراکات در آن، بسیار قوی‏تر از این جهان است؛ زیرا بر عالم ماده، احاطه دارد و این ادراکات، بدون وساطت ابزارهای مادی، صورت می‏گیرد. بنابراین، از دیدگاه قرآن، مرگ، فنا و نابودی نیست؛ بلکه انسان با تمام هویت و واقعیتش، پس از مرگ، به حیات خود در برزخ ادامه می‏دهد.

۲) در این‏جا این سؤال رخ می‏نماید که آیا می‏توان با پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله که از دنیا رفته، سخن گفت و به او سلام کرد؟ و آیا او سخنان ما را می‏شنود؟ درک درست حیات برزخی، آیات قرآن و روایات، به روشنی بر امکان سخن گفتن با مردگان معمولی و این‏ که آنان سخن ما را می‏شنوند و به ما پاسخ می‏دهند، دلالت دارد. به نمونه‏های زیر، دقت کنید:

الف) در آیات بسیاری از قرآن مجید، بر پیامبران گذشته سلام داده شده، در حالی که از دنیا رفته بودند؛ «سَلامٌ عَلی‏ نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ۵».

ب) قوم حضرت صالح، پس از آن‏که شتری را که معجزة او بود، کشتند و از دستور خداوند، سرپیچی کردند، مورد عذاب الهی قرار گرفته، با زلزله‏ای، هلاک شدند. قرآن دربارة گفت‏وگوی حضرت صالح با ایشان پس از هلاکتشان، چنین می‏گوید:

«فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دارِهِمْ جاثِمِینَ. فَتَوَلَّی عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لکِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ۶؛ پس زلزله‏ای آنان را فرا گرفت‏ و در خانه‏های خویش، بی‏جان افتادند؛ آن‏گاه صالح از آنان روی گردانید و گفت: قوم من! پیام خداوند را به شما رساندم؛ اما شما ناصحان را دوست نمی‏دارید».

ج) در روایات شیعه و سنی، چنین آمده است: پس از آن‏که جنگ بدر، با کشته شدن هفتاد تن از قریش و اسیر شدن هفتاد نفر از آنان، به نفع مسلمانان به پایان رسید، رسول اکرمصلی‌الله‌علیه‌وآله دستور داد تا کشته‏های مشرکان را در چاهی بریزند؛ سپس آن حضرت یک یک کشتگان را به نام صدا زد و خطاب به آنان فرمود: آیا آن چه را که پروردگارتان وعده داده بود، حق و پابرجا یافتید؟ من آن چه را که پروردگارم وعده کرده بود، حق و حقیقت یافتم. در این هنگام، بعضی از اصحاب به پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله گفتند: آیا مردگان را صدا می‏زنید؟ آن حضرت فرمود: شما از آنان شنواتر نیستید؛ آنان می‏شنوند؛ امّا قدرت بر جواب ندارند۷.

د) در برخی روایات، چنین آمده است: پیامبر اکرمصلی‌الله‌علیه‌وآله در آخرین روزهای زندگی‏اش، نیمه شب همراه برخی از اصحاب خود، رهسپار قبرستان بقیع شد و پس از ورود به بقیع، با آرمیدگان در آن جا، چنین گفت: «سلام بر شما که در جایگاه افراد با ایمان قرار گرفته‏اید! شما بر ما سبقت جسته‏اید و ما هم به زودی به شما می‏پیوندیم۸».

هـ) در روایات اهل سنت چنین آمده است: «بنده وقتی در قبرش نهاده و ترک شد و دوستانش رفتند، هنوز آن مرده صدای کوبیده شدن کفش آنها را می‏شنود که دو فرشتة خدا، برای سؤال از او می‏آیند۹».

و) رسول اکرمصلی‌الله‌علیه‌وآله می‏فرماید: «وقتی کسی از کنار قبر برادر دینی خود که او را می‏شناسد، بگذرد و بر او سلام کند، مرده سلام او را پاسخ می‏دهد و او را می‏شناسد و اگر از کنار قبری بگذرد و صاحب آن را نشناسد و سلام کند، مرده سلام او را پاسخ می‏دهد».۱۰

ز) در برخی روایات شیعه و سنی چنین آمده است: رسول اکرمصلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «هیچ کسی نیست که بر من سلام کند؛ مگر آن‏که خداوند، سلام او را به من می‏رساند و من پاسخ او را می‏گویم۱۱».

ح) یکی از آداب و مستحبات دفن، تلقین میت است که مورد اتفاق فقیهان شیعه و سنی است و روایات فراوانی در مورد آن وارد شده است۱۲. این دستور، دلیل دیگری ‏بر شنیدن مردگان، در مواردی است که خداوند اراده کرده است.

۳) با توجه به این دلایل، روشن می‏شود که بر اساس ارادة الهی، حتی مردگان معمولی، زائر خود را می‏شناسند و سخن او را می‏شنوند و سلام او را پاسخ می‏دهند. از دیدگاه قرآن، مرگ به معنای نیستی و نابودی نیست؛ بلکه انسان با تمام هویتش به حیات خود ادامه می‏دهد. بر این اساس، سلام کردن و سخن گفتن با اولیای الهی - که در مرتبة اعلای وجودی و قرب حضرت حق قرار دارند - نه تنها امری گزاف نیست، بلکه امری شایسته و پسندیده است. بر همین اساس، در اذن دخول حرم‏های اولیای الهی، چنین می‏خوانیم:

«و اعلم انّ رسولک و خلفائک علیهم السلام احیاء عندک یرزقون یرون مقامی و یسمعون کلامی و یردّون سلامی۱۳؛ خدایا! می‏دانم که رسول و خلیفه‏های تو - که سلام و درود بر آنان باد - زنده‏اند و نزد تو روزی می‏خورند؛ ایستادنم را می‏بینند و سخنم را می‏شنوند و سلامم را جواب می‏دهند...».

سیرة اصحاب رسول اکرمصلی‌الله‌علیه‌وآله و تابعین و تمام مسلمانان - اعم از شیعه و سنی - پس از رحلت آن حضرت، بر استغاثه و استمداد از روح مطهروی بوده است۱۴.

سمهودی از عالمان اهل سنت می‏نویسد: «توسّل به نبی اکرمصلی‌الله‌علیه‌وآله، ممکن است ‏بعد از وفات وی باشد؛ به این معنا که از آن حضرت طلب دعا کنیم؛ همچنان که در زمان حیاتش از او درخواست دعا می‏شد. این نوع از توسّل، در روایت بیهقی چنین نقل شده است: مردم در زمان عمر بن خطاب، گرفتار قحطی و خشک‌سالی شدند. در آن زمان، یکی از اصحاب رسول خداصلی‌الله‌علیه‌وآله او را «بلال بن حرث» معرفی کرده‏اند۱۵، کنار قبر پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله آمد و چنین گفت: «ای رسول خدا! از خداوند، برای امّتت، طلب باران کن که هلاک شدند...». ۱۶

بنابراین، درخواست دعا از نبی اکرمصلی‌الله‌علیه‌وآله بعد از وفات وی ممکن می‏باشد و دعای حضرت بعد از رحلت، امکان دارد و او عالم به درخواست کسی است که از وی طلب دعا می‏کند.

۴) در آیات «إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی» و«ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ»، کافران مرده دل، به مردگان تشبیه شده‏اند؛ زیرا مرده به حسب ظاهر، نمی‏شنود و نمی‏بیند؛ زیرا مجاری ادراک حسی (چون چشم و گوش) ندارد. کافر معاند نیز چشم حق‌بین و گوش حق‌شنو ندارد. از این رو، پیام اصلی این آیه، نکوهش کافران و تشبیه آنان به مردگان است؛ یعنی ای پیامبر! تو قدرت بر هدایت کافران نداری و نمی‏توانی سخن حق را به آنان بفهمانی؛ چنان که در ادامه آیه، چنین می‏خوانیم: «و تو هدایت کنندة کوران و بازگردانندة آنها از گمراهی‏شان نیستی۱۷».

محمد باقر پورامینی

پی نوشت:

۱. نمل، آیة ۸.

۲. فاطر، آیة ۲۲.

۳. سجده، آیة ۱۱.

۴. مؤمنون، آیة ۱۰۰.

۵. صافات، آیة ۷۹ .

۶. اعراف، آیة ۷۸ و۷۹ .

۷. مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۳۴۶؛ صحیح بخاری، ج ۵، ص ۷۷ ؛ صحیح مسلم، ج ۸، ص ۱۶۳.

۸. مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۱۸۱؛ المناقب، ج ۱، ص ۲۰۱؛ سنن ترمذی، ج ۲، ص ۲۵۸؛ شرح نهج‏البلاغه، ج ۱۰، ص ۱۸۳.

۹. صحیح بخاری، ج ۲، ص ۹۲ و ۱۰۲.

۱۰. متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۵، ص ۶۴۶؛ غزالی، احیاء العلوم، ج ۴، ص ۴۷۴؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۳۸۷.

۱۱. سنن ابی داود، ج ۱، ص ۴۵۳؛ مسند احمد، ج ۷، ص‏۵۲۷.

۱۲. الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۳۸۷؛ صحیح بخاری، ج ۲، ص ۶۳۱.

۱۳. محدث قمی، مفاتیح الجنان، ص ۵۲۹.

۱۴. سمهودی، وفاء الوفاء، ج ۲، ص ۴۱۳؛ ابن جوزی، الوفاء فی فضائل المصطفی، باب طلب شفا از قبر نبی اکرم‌صلی الله علیه وآله.

۱۵. الدعوةالاسلامیة، ج ۲، ص ۲۰۷، پاورقی‏۱.

۱۶. وفاءالوفاء، ج ۴، ص ۱۳۷۴.

۱۷. ر.ک: طبرسی، مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۲۳۱.



همچنین مشاهده کنید