سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

از مسیح چه میدانیم


از مسیح چه میدانیم

گفتاری پیرامون فیلم مسیح ع

فیلم سینمایی مسیح(ع)به کارگردانی نادر طالب زاده روایتی از دوران رسالت سه ساله ی حضرت مسیح است که در اواخر شهریور ماه در سینماها به اکران در آمد و پس از ۱۸ روز با شکست مالی قابل توجهی با اکران خداحافظی کرد.

شنیدن این خبر که چنین فیلمی در ایران ساخته شده است سؤالی را به ذهن متبادر می سازد:با وجود فیلم های عظیم و موفقی که در طول تاریخ سینما در باره ی حضرت مسیح ساخته شده است چه عاملی با عث می شود که بار دیگر فیلمی در این رابطه ساخته شود ؟آن هم با امکانات کم ما در ایران و شناخت کم تر ما از حضرت مسیح.پاسخ به این سؤال پس از دیدن فیلم چندان سخت به نظر نمی رسد.گویا کارگردان لازم دانسته برای یک بار هم شده روایتی از زندگی حضرت مسیح ارائه کند که منطبق بر برداشت های اسلامی باشد.از آن مهم تر آن که حضرت مسیح در این فیلم هر جا فرصت پیدا کند خبر از آمدن حضرت محمد دهد.گویا اصولاًحکمت ظهور حضرت مسیح آن بوده است که بشارت دهد که بعد از او پیامبر اسلام ظهور خواهد کرد.تا جایی که در این فیلم نه به قدر کافی به شخصیت حضرت مسیح پرداخته می شود و نه به تعالیم او و به جای آن، اوج و نقاط عطف فیلم لحظاتی است که به پیامبر اسلام پرداخته می شود.

فیلم دو پایان دارد.پایان اول بر اساس اناجیل اربعه که با مصلوب شدن مسیح ختم می شود و پایان دوم بر اساس روایت کتب اسلامی وانجیل برنابا.در روایت دوم مسیح پس از شام آخر و به خواب رفتن حواریون با وحی که از خداوند به او نازل می شود از دستگیر شدن قریب الوقوع خود مطلع شده و به امر خداوند به آسمان عروج می کند. در چنین روایتی است که به خواست خداوند یهودا، حواری خیانتکار به ظاهر مسیح درمی آید و وقتی سربازان رومی برای دستگیری مسیح(ع) می آیند او را دستگیر کرده و می برند و ... در واقع آن که به صلیب آویخته و مورد شکنجه قرار گرفت، یهودا است نه مسیح.

فیلم پس از معرفی کوتاهی از زمان،مکان و موقعیت اورشلیم در زمان ظهور،با تمهید نریشن و صدای راوی که همان برنابا است قصه را آغاز می کند . راوی پس از ترسیم تصویری از عیسی ناصری بین پیروان خود، فقرا و حواریون، این جمع از یاران حضرت مسیح، معروف به حواریون را تک تک بر اساس نام معرفی کرده و از این پس هر جا صدای راوی شنیده نمی شود، برنابا در حال کتابت و یادداشت برداشتن دیده می شود.به این ترتیب نشان داده می شود که منبع مورد قبول فیلمساز همان انجیل برنابا است که بیش از بقیه ی منابع به متون اسلامی نزدیک است.اما فیلمساز هرگز به این سؤال پاسخ نمی دهد که چرا برنابا چنین روایت متفاوتی را از داستان زندگی حضرت مسیح ارائه می دهد.او دارای چه شخصیتی است و اصولاًچگونه آدمی است؟نوع رابطه ی او با مسیح چه تفاوتی با دیگران داشته که چنین تفاوت زاویه ی دیدی را بوجود آورده.مسئله ی عدم شخصیت پردازی در این فیلم فقط محدود به برنابا نمی شود .هیچ یک از شخصیت های مثبت و منفی فیلم مورد شخصیت پردازی قرار نمی گیرند: پونتیوس پیلاطس پادشاه رومیان، قیافا کاهن بزرگ معبد، سرداران رومی، کاهنان و حتی دیگر حواریون مسیح تنها حضوری در حد و اندازه های یک تصویر محض دارند .

اما آنچه در این میان درد ناک است و شاید بیرون از حوزه ی نقد سینمایی است درک شخصی فیلمنامه نویس و کار گردان از خودحضرت مسیح است و سپس نمایاندن آن به مخاطبان.مسیحی که در انجیل یا دیگر منابع مسیحی می بینیم مسیحی است فروتن،خاضع و مهربان.آنچه که انتظار داریم از او ببینیم لبخندی است همیشگی بر روی لبانش که حاکی است از عشقی که به نوع بشر دارد. او خود می گوید:"هر که مثل این بچه ی کوچک خود را فروتن سازد همان در ملکوت آسمان بزرگتر است(انجیل متی باب هجدهم)و خود به تمامه بهترین مثال بود برای فروتنی. کسی که حاضر می شدمورد هر گونه استهزا،آزار و اذیت قرار گیرد تا نوع بشر کمال یابد و بلند مرتبه شود .آری خواری و فروتنی تاج وهاج او بود و تاج خار تنها نمادی از این معنی زیرا به خوبی می دانست که هر که میخواهد بزرگ تر شود باید ابتدا کوچک شود(نقل به مضمون از انجیل).

اما آنچه در فیلم می بینیم چیست؟مسیحی که با تبختر و غرور گام بر می دارد.هرگز نه نگاه مهربانانه و محبت آمیزی در چهره اش می بینیم نه لبخندی بر لبانش.تنها چیزی که در صورتش دیده می شود نگاهی است "زُل"، بی روح و بی احساس که بسیارناخوشایند است.او درصحنه هایی از این فیلم خشن و عصبانی است و گویا با دشمنان سر جنگ دارد.حتی خصوصیات ظاهری مسیح نیز رعایت نشده:عصای معروف موسی اشتباهاًدر دستان مسیح قرار گرفته تا بر حیرت تماشاچیان بیفزاید.مسیح از آن جا که متولد ناصره بوده و بنا بر این از نژاد عرب بوده قاعدتاًنمی توانسته موی بور داشته باشد.اما در این فیلم به تقلید از اروپائیان او را با موهای بوری می بینیم که به غایت نیز مصنوعی است. واما مسیح بر روی صلیب.می دانیم صلیب مسیح بلند تر از صلیب های دیگر بوده است.بگذارید مروری بر تاریخ داشته باشیم:در شب عید" پسه" سنت یهود است که یک محکوم به مرگ رانجات دهند.که در بین محکومین به مرگ باراباس دزد (که در اوایل فیلم چند جا او را می بینیم بدون آن که ارتباطی بین او و مسیح دریابیم)را انتخاب کرده آزاد کردند.او پسر یا پدر نجاری را کشته بود.آن نجار صلیب بزرگ و فوق العاده سنگینی برای باراباس ساخته بود که به مسیح رسید و او مجبور شد آن را تا بالای تپه حمل کند.به همین علت است که در تمام فیلم های مربوط به حضرت مسیح صلیب او را بلند تر از دو صلیب اطرافش می بینیم.اما در این فیلم (احتمالاًبه علت مشکلات تکنیکی در ساخت صلیب بلند!)صلیب مسیح فوق العاده کوتاه است و او به نحو مضحکی به این صلیب کوچک با طناب بسته شده است به نحوی که تماشاچی از این همه صرف انرژی، وقت،امکانات ومطالعه کارگردان متعجب می شودو حتی عظمت خود واقعه نیز نمی تواند جلوی خنده ی او را بگیرد.

به هر حال امیدواریم که شکست هنری،معنوی و تجاری فیلم باعث شود که عوامل ساخت آن مسائل معنوی را جدی تر بگیرند و اگر امکانات یا فرصت آنها مطابق با ساختن چنین فیلم هایی نیست سوژه های دیگری را برای فیلم های آتی خود در نظر بگیرند.



همچنین مشاهده کنید