پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

سرخوشی امروز, اضطراب فردا


سرخوشی امروز, اضطراب فردا

شنیدن از رکوردشکنی های قیمت نفت در میان اخبار روزمره گم شده است بعد از عبور از مرز رویایی صد دلار, ورود به مرزهای جدید دیگر چندان هیجان انگیز به نظر نمی رسد

شنیدن از رکوردشکنی‌های قیمت نفت در میان اخبار روزمره گم شده است. بعد از عبور از مرز رویایی صد دلار، ورود به مرزهای جدید دیگر چندان هیجان‌انگیز به نظر نمی‌رسد. اما در میانه هیاهوی نفت ۱۲۰ دلاری، بی‌شک بحث اول اقتصاد ایران در همه سطوح از داخل تاکسی‌ها گرفته تا بالاترین‌ رده کارشناسی، تورم افسارگسیخته تحمیل شده به بدنه اقتصاد کشور و همچنین رکود حاکم بر صنایع داخلی و بازتاب این دو عامل بر روند مهارناپذیر قیمت‌هاست. سوال همیشه مطرح در جامعه ما این است که چگونه باید درآمدهای فزاینده نفت را به مصرف رساند و به نوعی همه به دنبال یافتن راهی برای انجام این مهم هستند. اما به نظر می‌رسد پرسش مهمتری نیز وجود دارد.

دو گروه پاسخ به سوال اول وجود دارد. گروه اول تاکید به استفاده از مکانیزم ذخیره ارزی و ورود غیر مستقیم این درآمدها به اقتصاد ایران دارند؛ به مانند تجربه کشورهای موفق مانند نروژ و کویت. صاحب ‌نظران بر این عقیده پای‌ می‌فشارند که با سرمایه‌گذاری این درآمدها در خارج از کشور و استفاده از سود آن در داخل اقتصاد کشور می‌توان آسیب‌های بیماری‌ هلندی را به حداقل ممکن رساند. گروه دوم که مسوولین دولتی هم در آن قرار دارند. معتقدند درآمدهای نفتی بایستی جهت اجرای طرح‌های عمرانی هرچه بیشتر به اقتصاد ایران تزریق شود، که با توجه به اجرایی شدن آن، نتایج این رویه بر کسی پوشیده نیست و تاکنون بحث‌های زیادی پیرامون این موضوع شده است. و همه اینها در حالی است که صندوق ذخیره ارزی بنابر آخرین گزارش رسمی در پایان شهریورماه سال ۸۶ به مانده منفی رسیده و از آنجا که در ۶ ماهه دوم نیز همان روند‌های قبلی حاکم بود، بعید به نظر می‌رسد تغییر قابل توجهی در این وضعیت حاصل شده باشد.

بنابراین به طور قاطع می‌توان شکست کامل راهبرد ذخیره ارزی را در کشور اعلام نمود. هرچند اخیرا باز هم ضرورت‌های محدود نمودن دولت از نظر دسترسی به ذخایر ارزی از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح شده است، اما نمی‌توان قاطعانه نسبت به سرنوشت این نظارت‌ها نظر داد.

● سرخوشی امروز

سال‌های دوری نیست که نفت ایران در بازارهای جهانی به قیمت ۸ دلار به فروش می‌رفت. روزهایی که اقتصاد ایران در حسرت دلارهای نایاب نفتی مجبور شده بود به سامان درآید و اصول اقتصادی به میزان بیشتری مدنظر قرار می‌گرفت. شاید این عادت ما شده که هر موقع پول داریم قواعد را به فراموشی می‌سپاریم و در دوران بی‌پولی به یاد آنها می‌افتیم. در چند سال اخیر بسیاری از قوانین اثبات شده اقتصادی، به اذعان مسوولین نادیده ‌انگاشته شده است تا شاهد شکل‌گیری تبعاتی در اقتصاد ایران باشیم که در کتب اقتصادی بسیار در مورد آنها هشدار داده می‌شود.

اما به نظر می‌رسد این همه‌ی ماجرا نیست. جامعه ما و به طور خاص اقتصاد ما در حال حاضر با مشکل جدی‌تری روبه‌رو است و آن هم سرخوشی حاصل از پول نفت است. نشانه‌های این سرخوشی را در زندگی روزمره خود به وضوح می‌بینیم فقط کافی است کمی دقت کنیم، کالاهای گونه‌گون وارداتی از میوه گرفته تا لوازم آرایشی، صنایعی که تنها به مونتاژ قطعات دلخوش کرده‌اند، عادات مصرفی که بسیار تغییر کرده و نوسانات در قیمت‌های کالاهایی که تا دیروز چندان در سبد هزینه خانوار به چشم نمی‌آمدند. بدیهی است دولت وظیفه خود می‌داند رضایت حداکثری شهروندان را برآورده کند و چاره‌ای جز تامین آن از منابع خارجی ندارد و چاره‌ساز این مشکل قطعا پول نفت است. اما تا چه زمانی؟

ذخایر نفتی ایران به نیمه دوم عمر خود رسیده‌اند و ما شاهد افت تولید چاه‌های نفتی هستیم. بنابراین برای حفظ ظرفیت موجود بایستی به میزان کافی گاز به مخازن نفتی تزریق شود اما با توجه به اصرار بسیار در زمینه صادرات گاز در واقع این مهم به فراموشی سپرده شده است و در رقابت با همسایگان بر سر صادرات افتاده‌ایم.

از سوی دیگر با توجه به نرخ رشد مصرف انرژی در کشور بنابر نظر کارشناسان نهایتا تا افق چشم‌انداز بیست‌ ساله کشور یعنی سال ۱۴۰۴ ایران نفت برای صادر کردن خواهد داشت. و از این تاریخ منابع اولیه انرژی تولیدی، تنها کفاف مصرف داخلی را می‌دهد. به عبارت بهتر آرزوی دیرینه اقتصاد غیر وابسته به نفت برآورده می‌شود و درآمدهای این ذخایر زیرزمینی برای همیشه از سبد درآمدی اقتصاد ایران حذف خواهد شد اما در مورد تبعات آن نمی‌توان خیلی خوشبین بود.

امروز هر جامعه‌ای فردای آن را می‌سازد، امروز است که سرخوشانه از ازدیاد درآمد به وارد کردن هر کالایی که امکان خریدن داشته باشد می‌پردازیم. تعرفه‌های کالاهای مصرفی، را کاهش می‌دهیم تا مصرف‌کننده ایرانی سرشار از لذت داشتن آنها شود، صنایع داخلی را در گردابی از مشکلات رها می‌کنیم از کمبود مواد اولیه به علت عدم ارتباط با دنیای خارج گرفته تا بالارفتن هزینه‌های تولید و او را در یک رقابت نابرابر محکوم به شکست می‌کنیم. بدون نگاه به فردایی که پولی برای وارد کردن این همه اجناس رنگارنگ نیست. آری وحشتی عمیق در کمین اقتصاد ایران است و ما سرمست از درآمدهای امروز، تنها به فکر هزینه کردن آنها هستیم و مصرف آن را به سوال اول جامعه تبدیل کرده‌ایم.

برای تنها یک هفته درآمد نفت را از اقتصاد ایران بگیرید، به نظر شما چه اتفاقی می‌افتد؟ این مساله برای آینده ایران با حفظ روند موجود امری محتوم است. سال‌ها پیش در مقاله‌ای با عنوان "مسجد سلیمان امروز، آینده ایران بدون نفت" در ماهنامه ایران فردا به تغییرات رخ داده در اولین شهر نفتی ایران بعد از پایان ذخایرش پرداخته شده بود. به سرنوشت شهری که امروز در چنبره مشکلات گرفتار آمده، شاید بتوان برای آینده ایران بدون نفت هم تصوری داشت.

صنایع ایران عمدتا با یارانه انرژی است که توانسته‌اند برپای خود بایستند، حمل و نقل جاده‌ای کشور به مدد گازوئیل ارزان روزگار می‌گذراند. فقط در همین دوبخش حمایت حاصل از نفت را حذف کنیم، اقتصاد ایران در گرفتاری‌های عمیقی فرو خواهد رفت.

اکنون و در گذر این سال‌های پرهیاهو آنچه به نظر می‌رسد جامعه ایران نیاز به توجه جدی‌تر به آن دارد، آینده‌ی بدون نفت در اقتصاد ایران است.



همچنین مشاهده کنید