سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

در جست و جوی مدینه فاضله


در جست و جوی مدینه فاضله

نگاهی به نشست های تخصصی نخستین نمایشگاه موسیقی و آثار شنیداری تهران

نشست های تخصصی در جشنواره ها و رویدادهای بزرگ هنری بیشتر مواقع، برای تنوع بخشیدن به برنامه و اگر بخواهیم بدبینانه تر نگاه کنیم، از سر تکلیف برگزار می شود و در نهایت دغدغه و فکر تازه یی عاید سخنران و شنونده نمی کند؛ اما نشست های تخصصی در نخستین نمایشگاه موسیقی و آثارشنیداری تهران که امروز آخرین آن با عنوان صنعت موسیقی و قوانین مدنی برگزار خواهد شد، حاوی موضوعات مهمی است که تاکنون در فضای موسیقی و جشنواره های مختلف این هنر کمتر به آن پرداخته شده است. در این نشست ها نه فقط مشکلات موجود در حوزه موسیقی بلکه عوامل خارج از این هنر و دست اندرکارانی که درگیر چرخه تقاضا، تولید، عرضه و پخش موسیقی هستند نیز بررسی می شوند. به عبارت دیگر این نشست ها علاوه بر بررسی اوضاع درونی موسیقی به بحث درباره اوضاع پیرامونی آن و مشکلات عوامل دخیل در آن نیز می پردازند و بخش مهمی از نمایشگاه را تشکیل می دهند اگرچه به نسبت بازدیدکنندگان از غرفه ها، مخاطبان کمتری دارند.

● اول؛

نورعلی برومند دروغ گفت

روز جمعه نخستین نشست تخصصی نمایشگاه به تاریخچه سیر تحول ضبط صدا در ایران اختصاص داشت که ساسان سپنتا سخنران آن بود. او کتاب های ماندگاری در این زمینه به رشته تحریر در آورده است. سپنتا مسائل جنجال آفرینی درباره ردیف میرزاعبدالله را در سخنان خود مطرح کرد که موجب تعجب همگان شد و انعکاس وسیعی نیز پیدا کرد.

سپنتا گفت؛ «برومند ردیف های میرزاعبدالله را با کمک شاگرد میرزاعبدالله ضبط کرده و با تمرین روی آنها، این ردیف ها را به نام خود تدریس و اشاعه داده است.» معنای حرف او این بود که نورعلی برومند ردیف میرزاعبدالله را به نام خود معرفی کرده و این یعنی آنکه در طول چندین دهه دروغ بزرگی به موسیقی و اهل آن گفته شده است. دروغی که سپنتا آن را امروز برملا کرده است و سوالی که پیش می آید این است که چرا این پژوهشگر تاکنون پرده از آن برنداشته بود و آیا مستندات او برای دروغگو خواندن مرحوم برومند کافی است؟، سپنتا عنوان کرد؛ «روزی اسماعیل قهرمانی شاگرد میرزاعبدالله نزد نورعلی خان برومند رفت و با ساز خود ردیف های استادش را برای او نواخت در این هنگام برومند با ضبط آن آثار، ردیف های میرزاعبدالله را تمرین و در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، تدریس کرد. پس از مرگ قهرمانی و با نابود شدن نوارهای صوتی از نواختن اسماعیل قهرمانی، نورعلی خان برومند تمام ردیف های میرزاعبدالله را به نام خودش در تمام مراکز تدریس کرد و به نوعی آنها را متعلق به خودش دانست.» او پس از طرح این مسائل به موضوع اصلی نشست یعنی تاریخچه و سیر تحول ضبط صدا در ایران بازگشت و گفت؛ «در گذشته وسایل ضبطی هدف نبود بلکه وسیله یی برای ضبط آثار بوده است اما در حال حاضر ابزارآلات مختلفی برای ضبط وجود دارد که با این دستگاه ها می توانیم چندین ساعت موسیقی گوش کنیم.» سپنتا با اشاره به توصیه های صبا درخصوص آشنا شدن با سبک استادان موسیقی توضیح داد؛ «حدود ۵۰ سال استاد صبا به من گفت که برای آشنا شدن با سبک استادان موسیقی واقعی باید آثارشان را شنید و تنها اجرا از روی نت کافی نیست. بر این اساس من نیز این مساله را تعقیب کردم. در سال های آخر رادیو وسیله ضبط وجود نداشت ولی من به سفارش صبا صفحات گرامافون را جمع آوری کردم و این مساله تا سال۳۸ ادامه یافت.» این آواشناس با اشاره به ردیف موسیقی گفت؛ «آنچه که در حال حاضر به عنوان ردیف نامیده می شود و دائماً سنگش به سینه زده می شود، ردیف نیست چراکه ما از اواخر دوره قاجار کلمه ردیف در موسیقی ایران نداریم و من نمی دانم چندین سال است سنگ چه چیزی را به سینه می زنیم.»

او با انتقاد از ردیفی که ژان دورینگ از روی ردیف نورعلی خان برومند به شکل نت درآورده بیان کرد؛ «متاسفانه این ردیف مناسبی نیست اما به هر حال در دانشگاه های ما تدریس می شود.»

● نشست دوم؛

مطبوعات یکی از ارکان موسیقی

موسیقی در مطبوعات عنوان نشستی بود که پس از سخنرانی ساسان سپنتا در سالن همایش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان روز اول برگزار شد. در این نشست بهرنگ تنکابنی سردبیر نشریه فرهنگ و آهنگ، علی اصغر سیدآبادی دبیر گروه ادب و هنر روزنامه اعتماد ملی، ابوالحسن مختاباد روزنامه نگار و عضو هیات تحریریه روزنامه همشهری و بازرس خانه موسیقی و سیدعلیرضا میرعلی نقی روزنامه نگار و پژوهشگر موسیقی حضور داشتند. موسیقی در مطبوعات مباحث زیادی را در خود نهفته دارد که در این نشست به چند مبحث پرداخته شد. یکی از مباحثی که مطبوعات و صفحات موسیقی روزنامه ها و بخش موسیقی در خبرگزاری ها و رسانه های مختلف با آن درگیر هستند اعتماد متقابل خبرنگاران و موسیقیدانان به یکدیگر است.

علی اصغر سیدآبادی در این باره گفت؛ «من بعید می دانم کسی باشد که از اتفاقات صفحه هنری روزنامه ها رضایت کامل داشته باشد. چراکه بخشی از این اتفاقات نزد خبرنگاران است و بخش عمده آن میان اهالی موسیقی است. متاسفانه برخی هنرمندان با برج عاج نشینی و بالانشینی خود باعث می شوند که مطبوعات نتوانند با آنان ارتباط خوبی داشته باشند.البته بخشی از این مورد به نوع نگاه مطبوعات برمی گردد.»

او افزود؛ «اهالی موسیقی، اهل دیالوگ با هم نیستند و هر کسی در یک جزیره یی نشسته که برخی جزیره کم رونق و دیگری پررونقی دارد و مسلماً دو جزیره هیچ وقت با هم ارتباط برقرار نمی کنند.» سیدعلیرضا میرعلی نقی هم توضیح داد؛ «جو جامعه باعث انفرادی عمل کردن هنرمندان شده است. در جامعه بعضی وقت ها شرایطی حاکم می شود که هنرمندان به تدریج از جمع به فرد رانده می شوند و یک جور حالت تک روی و انفرادی و بدبینی نسبت به آنچه که پیش می آید از خود نشان می دهند.» حاضران در نشست گفتند که با توجه به عملکرد نامناسب صدا و سیما مطبوعات در این زمینه به ارتباط بین موسیقیدانان و مخاطبان کمک بسیاری کرده اند. سیدآبادی تاثیر مطبوعات در انعکاس اخبار موسیقی را در رونق دادن به صنعت موسیقی موثر دانست و گفت؛ «من فکر می کنم بسیاری از کنسرت ها، برنامه ها و البته کمتر کاست های موسیقی از طریق مطبوعات رونق پیدا کرده اند و در واقع موثرترین وسیله برای تبلیغ و فروش بلیت های کنسرت ها از طریق مطبوعات صورت گرفته است. کنسرت هایی که با استقبال مطبوعات مواجه بودند بسیار پرفروش تر از کنسرت هایی بودند که علی رغم تبلیغات شهری، پشتوانه مطبوعاتی نداشته اند.» بهرنگ تنکابنی نیز در این باره عنوان کرد؛ «موسیقی به عنوان منطقه ممنوعه فرهنگ ما احتیاج به پایگاه اطلاع رسانی دارد و مهم ترین رسانه در شرایط کنونی برای ترویج چنین هنری، رادیو و تلویزیون است. در صورتی که این امکان رسانه یی از موسیقی ما ساقط شده و تنها اطلاع رسانی این حوزه توسط مطبوعات مکتوب و خبرگزاری ها صورت می گیرد. در این میان مطبوعات نقش عمده یی برای اطلاع رسانی و جریان سازی دارند و در واقع تریبونی برای حضور موسیقی و نشان دادن آن به قشر وسیع از مخاطبان هستند. به عقیده من هم مطبوعات و هم خبرگزاری ها نقش مهمی در ارتقای صنعت موسیقی داشته اند. البته در این بین هنرمندان و تهیه کنندگانی بوده اند که به مطبوعات اعتماد نکرده اند و ضرر هم دیده اند.» یکی دیگر از مسائلی که مطبوعات با آن مواجه هستند؛ متخصص نبودن خبرنگاران و فقدان دانش کافی در زمینه موسیقی است. بسیاری از کسانی که در این حوزه قلم به دست می گیرند با مباحث تخصصی موسیقی آشنایی کافی ندارند و این مساله باعث نگاه سطحی به این هنر شده است. ابوالحسن مختاباد در این باره گفت؛ «تمام این نکات ناشی از ضعف آموزش است. همه روزنامه نگاران ما تخصصی نیستند و متاسفانه در عرصه روزنامه نگاری برخی مباحث نهادینه نشده است. هر رسانه یی که تشکیل می شود باید خبرنگاران آن چند هفته آموزش ببینند تا بتوانند در حوزه های مختلف چه از نظر تخصصی و چه از نظر روزنامه نگاری متبحر شوند. او پیشنهاد کرد هر روزنامه نگار برای توسعه و عمق بخشیدن به کار خود یک گروه مشاورین در زمینه موسیقی ایجاد کند و با مشورت با آنها به غنا بخشیدن کار خود بپردازد. برای مثال گروه مشاورین موسیقی سنتی که بهتر بتوانند به مباحث مورد نظر هر حوزه بپردازند.»

● نشست سوم؛

ساز ساز؛ نجار نیست

بررسی وضعیت تولید و فروش ساز عنوان نشست تخصصی دیگری بود که کارشناسان در آن به بررسی ماهیت ساخت ساز پرداختند. بیاض امیرعطایی سازنده ساز در خصوص بررسی وضعیت تولید و فروش ساز گفت؛ «بعد از انقلاب کارگاه سازسازی در مجموعه میراث فرهنگی دایر شد اما متاسفانه در طول این مدت وزارت ارشاد و سازمان میراث فرهنگی هیچ وقت با هم در این زمینه هماهنگ نبوده اند.» او با انتقاد از وزارت ارشاد که برای هر سازسازی مجوز صادر می کند، بیان کرد؛ «هرکسی ساز می سازد به راحتی از وزارت ارشاد مجوز می گیرد و شروع به سازسازی می کند. بر این اساس سازهایی تولید می شود که چوب را از بین می برد، حال آنکه باید شورایی تحت عنوان نظارت بر مساله سازسازی تشکیل شود چراکه از ابتدا شورای نظارت بر چنین اتفاقاتی نبوده است.» در ادامه رضا ضیایی ویولن ساز گفت؛ «تمام این اتفاقات به کمبود سواد و دانش سازسازان بر می گردد. چراکه سیستم درست آموزشی و کتاب در این زمینه وجود نداشته و هرکس به طور شفاهی و تجربی اطلاعات را جمع آوری کرده و از راه تجربی به تخصص رسیده است. بنابراین این افراد از آنجا که چیزی برای آموزش در دست ندارند و در مقابل نیز از انتقال تجربیات خود به دیگران خودداری می کنند نمی توانند آموزش های چندانی به مخاطبان این حوزه بدهند و این خود قطعاً نفاق را به وجود می آورد.» او ادامه داد؛ «در تمام رشته هایی که امروزه به صورت شغل درآمده، سیستم آموزشی وجود دارد که شخص با آموزش آنها و با کسب تجربه در رشته موردنظر فعالیتش را آغاز می کند اما همیشه در مورد سازسازی بحث استاد و شاگرد مطرح بوده و همیشه این مساله به صورت سینه به سینه انتقال یافته است. بنابراین ما هیچ روش و آموزش مطلوبی در این زمینه نداریم. امروز باید بنیاد علمی این کار بنا شود تا کسی که می خواهد آموزش لازم را ببیند از این بنیاد استفاده کند. متاسفانه همه به سازساز به عنوان نجار نگاه می کنند و او را در سطح بالاتر و کارشناسی تر نمی بینند. کارگاه میراث فرهنگی یک ارگان دولتی است که شاید بتواند در این زمینه چاپ کتاب های آموزشی کمک کند.» امیر همتی سازنده تنبک و کمانچه نیز که در این نشست حضور داشت، گفت؛ «باید کمیته انتخابی وجود داشته باشد که سازها را تایید کند. من این اشکال را از ارشاد و میراث فرهنگی می گیرم چون هر کس که به ارشاد می رود این سازمان ورقه یی به او می دهد و آن را به عنوان سازنده معرفی می کند. سپس شخص موردنظر سازهای دیگران را خریداری می کند، مهر خود را بر آن می کوبد و آن ساز را به دست نوازنده می دهد. این یکی از معضلات شغل ماست که تاکنون به آن رسیدگی نشده است. این مساله باعث می شود کیفیت ساز بد شود و ارزش کار ما را پایین بیاورد. البته صداوسیما هم در این خصوص کوتاهی کرده و سهم ما را نادیده گرفته است. هنر من ارائه سازم است و وقتی این ساز در پرده ابهام قرار می گیرد چه فایده دارد که این سازمان تنها تصویر ما را نشان دهد.» این سازنده تنبک بیان کرد؛ «در خانه موسیقی کمیته یی به نام سازندگان ساز تشکیل شده است اما تاکنون هیچ اقدامی صورت نداده است. افتخار خانه موسیقی تنها این است که چندین هزار نفر را بیمه کرده اما این مشکل ما را حل نمی کند. تقاضای من این است که کمیته یی تشکیل شود و به کیفیت ساز اهمیت دهد تا سازهای بی استفاده وارد بازار نشده و در واقع ساز طعمه اقتصاد نشود. در کشور ما روزبه روز ارزش سازها پایین تر می آید چراکه کمیته نظارتی وجود ندارد و این انتقاد را از میراث فرهنگی دارم چراکه همیشه به فکر این است که وامی بگیرد و به صورت زدوبند به کسانی دیگر بدهند.» عبدالحسین مختاباد رئیس نخستین نمایشگاه موسیقی و آثار شنیداری در جمع بندی این نشست گفت؛ «تفاوت سازها به نوازنده برمی گردد نه سازنده و این نوعی اعمال سلیقه است که هر کسی بنا بر آن، ساز موردنظر خود را انتخاب کند. متاسفانه در کشور ما هر اتفاقی می افتد ما آن را از چشم دولت می بینیم. بلکه باید خودمان این جسارت را در سیستم ها و اشخاص مان داشته باشیم تا بتوانیم کارهای بزرگ را انجام دهیم.»

● نشست چهارم؛

نقد موسیقی به دنبال چیست

روز شنبه در دومین روز از نمایشگاه موسیقی و آثار شنیداری، بخش زیادی از نشست نقد موسیقی به صحبت بر سر چگونگی به بحث کشیدن آن گذشت و نتیجه تمامی صحبت ها این بود که نقد موسیقی فرزند ناقص الخلقه پدری به نام موسیقی در ایران است که بودن و ادامه حیاتش بهتر از نبودن و مرگش است. نقد موسیقی را نمی توان جدا از وضعیت این هنر در ایران بررسی کرد و تمامی شرکت کنندگان در این نشست آن را تایید کردند. هدایت جلسه را محسن شهرنازدار پژوهشگر و منتقد موسیقی به عهده داشت و محمدرضا فیاض آهنگساز و نویسنده، مهران پورمندان محقق موسیقی، محمدحسین آزاده فر استاد دانشگاه و بهراد توکلی نوازنده سه تار در آن شرکت داشتند. محمدرضا فیاض گفت؛ «بخشی از مخاطره آمیز بودن نقد موسیقی در ایران به دلیل ماهیت دوگانه موسیقی است. یکی ماهیت فیزیکی هنری که موسیقی را به مثابه صدایی می داند که جهانی را خلق می کند که الزاماً ارجاعات دقیقی به واقعیت ندارد و با ابهام همراه است و موسیقی را به عنوان جهان صوتی خالص می شناسد و دیگری موسیقی را به مثابه یک منظومه فرهنگی که مستندات بسیاری در شکل گیری آن نقش داشته اند و واجد نوعی کارکرد فرهنگی اجتماعی است، می دانند.» او عنوان کرد که در نقد موسیقی در ایران بخصوص در دهه گذشته شاهد گسترش هر دو حوزه بوده ایم و جریان هایی وجود داشته اند که از دو منظر به نقد اثر پرداخته اند. اما پورمندان خیلی موافق به کار بردن کلمه نقد نبود؛ چراکه این کلمه دیدگاه های عیب جویانه را به ذهن متبادر می کند، در چند خط تاریخچه نقد را توضیح داد؛ «نقد پدیده اواخر دوران کلاسیسیسم در اروپای غربی است، با دوران رمانتیسم شکل می گیرد و اساس اولیه اش موسیقیدانانی مثل شوبرت و شومان و بعد مالر بودن و ژورنالیسم و بازار اقتصادی قرن بیستم به رواج آن کمک می کند.» او اضافه کرد که نقد در ایران پدیده یی ۶۰ ساله است و از دهه ۲۰ به بعد از مجلات آغاز می شود. بحث هایی که با این عنوان طرح شده علمی و تحلیلی نیست و فقط به بررسی اوضاع حاکم بر اجرای موسیقی می پردازد. بنابراین جز کتاب ها و مباحثی که در مقالات مطرح می شود، نقد موسیقی در ایران عمری ۳۰ ساله دارد و با فرهیخته شدن جامعه موسیقی و آکادمیک شدن آن به اوضاع کنونی رسیده است. بهراد توکلی گفت بهتر است نقد موسیقی در این جلسه محدودتر بررسی شود و پیشنهاد کرد که درباره شیوه های نقد موسیقی در دنیا بحث شود. آزاده فر عنوان کرد؛ «باید بین نقد و گزارش و آنالیز اثر تفاوت قائل شویم. آنالیز شامل مستندسازی بررسی موسیقی به شکل استتیک و جامد است و اثر را کالبدشکافی می کند. نقد، دیدگاه ژورنالیست هاست که دیدگاه انتقادی به هنر دارند و عیوب قطعه را آشکار می کنند و معتقدند محاسن یک اثر را مخاطبان آن درمی یابند.» شهرنازدار سوال کرد که آیا می توان مبحث آنالیز را از مبحث نقد جدا کرد و آیا نقد موسیقی جمعی از آنالیز، نقد و گزارش فضای پیرامونی اثر نیست؟

پورمندان گفت؛ «باید به نقد موسیقی از منظر جایگاهی که دارد نگاه کرد. هنوز این جایگاه در ایران مشخص نیست. ما تنها یک نشریه تخصصی به نام فصلنامه ماهور داریم و خود آن را آرشیوی می نامیم. ما چند مجله موسیقی یا صفحه موسیقی در روزنامه ها داریم و اصلاً چند نویسنده در این حوزه قلم می زنند؟»

توکلی گفت؛ «متاسفانه نقد موسیقی در روزنامه ها هیچ جایگاهی ندارد. نوشتن درباره این هنر در صفحات روزنامه ها آنقدر با کلمات و صفت های کلی و عامیانه همراه است که نمی توان اسم آن را نقد گذاشت.» فیاض پاسخ داد؛ «نمی توان با دسته بندی کردن نقد موسیقی به خوب و بد اصل آن را منکر شد. شرط منتقد بودن تحصیلات موسیقی داشتن نیست. حتی می توان گفته های کسی که تفکری در این زمینه مطرح می کند را در چارچوب نقد پذیرفت. من نقدهای زیادی خوانده ام که عیب جویانه نیستند و منعکس کننده ویژگی ساختاری موسیقی ما و زندگی مجمع الجزایر گونه موسیقی در ایران هستند. در حقیقت رویدادی فراتر از حوزه موسیقی را بازنمود می کنند.»

پورمندان گفت که اینگونه به مقوله نقد موسیقی نگاه نمی کند و انتظار دارد که در روزنامه ها نگاه عام و در نشریات تخصصی نگاه آنالیزی مطرح باشد؛ «اساس اینکه در کجا می نویسیم مشخص کننده نوع و روش کار ماست.» اما آیا این نشست باید وضعیت ایده آل نقد موسیقی را بررسی می کرد یا وضعیت موجود را؟ شرکت کنندگان در نشست از حاضران در سالن همایش های کانون نظرخواهی کردند و بیشتر حاضران بر سر بحث درباره وضعیت موجود نقد موسیقی توافق داشتند. بهراد توکلی گفت؛ «عمده نقدهایی که در زمینه موسیقی خوانده ام را می توانم به سه شاخه تقسیم کنم؛ نقدهای تکنیکال، نقدهایی که در آن بخش ریویو قوی تر است و مطالبی که امروز در روزنامه ها به عنوان نقد منتشر می شود و معمولاً با معیارهای مشخص فنی همراه نیست و حاصل لابی های دوستانه و جمع های روشنفکری است.» شهرنازدار عنوان کرد؛ «با وجود وضعیت آشفته نقد در ایران باید فضایی را که بر آن حاکم است ترسیم کرد. در نقد می توان نگاهی فنی داشت و ریتم، هارمونی، تزئینات ویژه، گردش ملودی و ارکستراسیون را بررسی کرد. تشریح شرایط پیرامونی هم نگاه دیگری در نقد است که به تحلیل شرایط پیدایی و پیرامونی موسیقی، اندیشه موجود برای خلق اثر، مبانی و شرایط سیاسی و اجتماعی پیرامون می پردازد و نقدی کل نگر است. مبحث دیگر نگاه استتیک و زیبایی شناسی به موسیقی است. اما آنچه در ایران بیش از همه لازم است و وجود دارد نقد پیرامونی اثرات که شاید کاربرد آن در شرایط پرتلاطم موسیقی در ایران بیشتر از سایر نقدها باشد.» پورمندان هم اضافه کرد؛ «در روزنامه ها نوشتار گزارشی به سمت تحلیلی شدن و تشریحی شدن پیش رفته است و در عین اینکه پربار نیست اما از ضرورت های جامعه است. امروز با تمام آشفتگی که در مطالب روزنامه ها درباره موسیقی وجود دارد نگاه کالن بیشتر مطرح است و این جای خوشحالی دارد چراکه فضای موسیقی ما چنین نگاهی را طلب می کند.» ادامه بحث به نقدهای موجود در روزنامه ها اختصاص پیدا کرد. برخی آنها را خام و غیرکارشناسی تعبیر کردند و برخی دیگر گفتند که وجود همین نقدهای غیرکارشناسی نیز غنیمت است و کم کم رشد پیدا می کند. آنچه اهمیت دارد نقد فرامتنی موسیقی است که در حال حاضر ما قدم در این راه گذاشته ایم.

● نشست پنجم؛

صدابرداری؛ فرهنگی که وجودندارد

دست اندرکاران صدابرداری آثار موسیقایی در استودیوها یکی دیگر از ارکان موسیقی هستند که همیشه کمتر نامی از آنان برده می شود. در حالی که نحوه کار آنان می تواند کیفیتی دیگر به اثر ببخشد یا به کل آن را نابود کند. به دلیل این اهمیت؛ پنجمین نشست تخصصی در سومین روز نمایشگاه به موضوع بررسی دانش و فناوری صدا در ایران اختصاص پیدا کرد. در این نشست کیارش علیمی، جعفر شمس و اردوان انزابی پور صدابرداران موسیقی حضور پیدا کردند. انزابی پور مشکل اصلی در این زمینه را عدم آشنایی تهیه کننده، نوازنده، شنونده و حتی مسوولان فنی با نیازهای واقعی کار صدابردار دانست؛ «این فرهنگ هنوز در ما جا نیفتاده است که مقوله صدا با هنر آمیخته است. تصورمان این است که صدابرداری؛ فن است، در صورتی که مساله هنری در صدابرداری بسیار مهم است. کار صدا در موسیقی در یک مثلث آهنگساز، نوازنده و صدابردار است و اشکال در یک مورد، بقیه را دچار مشکل می کند.» شمس دیگر صدابردار موسیقی نیز با بیان اینکه بزرگترین مشکل در صنعت صدا مساله اقتصادی است، عنوان کرد؛ «این مساله همیشه بین تهیه کننده و صدابردار بوده است و یکسری سودجو برای بستن کارهایی با کیفیت پایین از امکانات کمتر استفاده می کنند.» او درباره اطلاع هنرمندان از تکنیک های صدادهی گفت؛ «متاسفانه بعضی از نوازندگان از تکنیک های ساخت صدا و مسائل پیش پاافتاده آن اطلاعی ندارند. هنرمندان فاکتورهای صدابرداری را نمی دانند و با همان علم در کار صدابرداری نیز دخالت می کنند که این خود باعث مجادله بین هنرمند و صدابردار می شود.» در ادامه این نشست مهدی قادری کارشناس موسیقی با اشاره به نبود سالن های مخصوص موسیقی گفت؛ «متاسفانه سالن های ما به منظور موسیقی ساخته نمی شوند بلکه آنها را با کاربرد سینما و سالن سخنرانی می سازند. بنابراین خواسته های صوتی از این دو منظور متفاوت است. یکی دیگر از مشکلات ما این است که ابتدا طراحان، سالن را برای ساخت طراحی می کنند و سپس از مهندسین می خواهند که آن را آکوستیک کنند. ما در انجمن موسیقی تلاش می کنیم بتوانیم سالن های ویژه موسیقی با طراحی های آکوستیک بسازیم.»

● نشست ششم؛

کپی رایت؛ مدینه فاضله

نشست ششم در روز سوم نمایشگاه درباره قانون کپی رایت بود. قانونی که در ایران رعایت نمی شود و آه از نهاد تولیدکنندگان و صاحبان آثار برآورده است. رامین صدیقی مدیر نشر موسیقی هرمس، سهراب مهدوی مدیر سایت اینترنتی تهران اونیو و مهدی قادری کارشناس موسیقی در این نشست شرکت داشتند. رامین صدیقی که تجربه حضور در محافل بین المللی و نمایشگاه های بزرگ خارجی را داشته است، بیشتر از سایران سخن گفت و به ذکر مسائلی پرداخت که برخی از آنها به رغم بدیهی بودن در خارج از کشور موجب تعجب شنوندگان حاضر شد. به عنوان مثال صدیقی گفت شرکت اوتیس که تولیدکننده آسانسور است بابت پخش یک اثر موسیقی در هر آسانسور ۱۰۰ دلار به صاحب اثر پرداخت می کند و حال آنکه این شرکت؛ تولیدکننده انبوه آسانسور در جهان است. او دلیل عمده بی علاقگی تولید کنندگان آثار هنری به رعایت قانون کپی رایت را برخورد نامناسب وزارت ارشاد با این مقوله در دهه شصت عنوان کرد؛ «در زمان آقای مهرجردی که رئیس مرکز سرود و آهنگ های انقلابی بود، آیین نامه یی داخلی تدوین شد که براساس آن به کلیه تولیدکنندگان سهمیه کاست تعلق می گرفت. هر تولیدکننده کارش توسط شورای کارشناسی درجه بندی می شد و سه درجه کیفی به آثار تعلق می گرفت. تولیدکنندگان نیز در ازای تولید کاری درجه یک اجازه پیدا می کردند بین یک تا سه اثر غیرایرانی را تکثیر و منتشر کنند. انتشار این آثار بر اساس قانون سال ۱۳۴۸ مستلزم اجازه از صاحب اصلی اثر خارجی نبود. استدلال در آن زمان بر این بود که چون برای تولید آثار ایرانی سرمایه تولیدکننده کفاف نمی دهد، تولید آثار خارجی با هزینه پایین به ناشر کمک می کند که از محل درآمد این آثار به تولید آثار داخلی دست بزند. اما به تدریج تولیدکنندگان به صرافت تولید بیشتر آثار خارجی به دلیل کم هزینه بودن آن افتادند و تولید آثار داخلی تحت الشعاع این قضیه قرار گرفت و در طولانی مدت این مساله آسیب بزرگی به موسیقی ما زد.» او گفت که در ایران برای موسیقی به عنوان کالایی غیرملموس شأن قائل نیستیم و هنوز نمی خواهیم بپذیریم که اگرچه موسیقی مثل هوا می تواند در دسترس همگان قرار بگیرد اما زاییده عشق، مرارت و تلاش یک یا چند شهروند ما است که از حقوقی برخوردار هستند اما ما به راحتی از این حقوق می گذریم. صدیقی در ادامه نمونه های بسیاری را مطرح کرد که چگونه صاحب اثر به حقوق مادی و معنوی خود می رسد و با امنیت بیشتری به خلق کار می پردازد. او موارد گوناگونی را در خارج از کشور با فضای حاکم بر قانون مولف در ایران مقایسه کرد و نشان داد که برای رعایت این قانون سال ها باید تلاش کرد؛ «رعایت قانون کپی رایت نیازمند تربیتی است که ما در حال حاضر در حال تجربه و آزمایش کردن آن هستیم.» سهراب مهدوی نیز به بحث هایی که درباره درست یا نادرست بودن به کارگیری قانون کپی رایت مطرح است، اشاره کرد؛ «خیلی ها عقیده دارند که حق کپی رایت به رسمیت شناختن انحصارطلبی است و موجب می شود پدیده یی مثل موسیقی که به اقتصاد داد و ستد تعلق ندارد، تبدیل به کالا شود که ضرر جریان آزاد موسیقی را به همراه دارد.» او سپس به قانون مصوب سال ۱۳۴۸ اشاره کرد که هیچ گاه در ایران به صورت صحیح اعمال نشده است. این قانون حاوی به رسمیت شناختن مالکیت معنوی در ایران است. مهدی قادری نیز به پایین بودن سهم فرهنگ در سبد اقتصاد خانواده اشاره کرد و گفت؛ «برای دولت به واسطه پشتوانه مالی مبتنی بر نفت، درآمدزایی اهمیتی ندارد و این تفکر به ضعف خانواده ها در اختصاص رقمی برای خرید محصولات فرهنگی دامن زده است.»

زهرا حاج محمدی



همچنین مشاهده کنید