شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

هماهنگی بین علم ودین در اندیشه امام خمینی


هماهنگی بین علم ودین در اندیشه امام خمینی

امام خمینی قدس سره احیاگر قرن بیستم, بارها بر هماهنگی و تعاضد علم و دین تاکید کرده و بر ضرورت هوشیاری در مقابل تبلیغات موذیانه و شیطنت آمیز مدعی جدایی علم و دین و عدم توانایی دین در اداره ملت ها و کشورها اصرار ورزیده و به این نکته مهم که قوانین دینی و اسلامی بر معیار علم و عدل پی ریزی شده است,

امام خمینی قدس ‏سره احیاگر قرن بیستم، بارها بر هماهنگی و تعاضد علم و دین تاکید کرده و بر ضرورت هوشیاری در مقابل تبلیغات موذیانه و شیطنت‏آمیز مدعی جدایی علم و دین و عدم توانایی دین در اداره ملت‏ها و کشورها اصرار ورزیده و به این نکته مهم که قوانین دینی و اسلامی بر معیار علم و عدل پی‏ریزی شده است، توجه داده و در فرازی از وصیت‏ نامه الهی‏شان می‏فرمایند:

از توطئه‏های مهمی که در قرن اخیر، خصوصادر دهه‏های معاصر و به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آشکارا به چشم می‏خورد، تبلیغات دامنه‏دار و با ابعاد مختلف برای مایوس نمودن ملت‏ها و به خصوص ملت فداکار ایران، از اسلام است.

گاهی ناشیانه و با صراحت‏به این‏که احکام اسلام که هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است، نمی‏تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند و یا آن‏که اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضر نمی‏شود، کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنت‏آمیز، به گونه‏ای طرفداری از قداست اسلام می‏باشد.

اسلام و دیگر ادیان الهی با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه سر و کار دارند که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور می‏کند و حکومت و سیاست و سر رشته‏داری، برخلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است، چه این‏ها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالف، مسلک انبیای عظام است.

امام خمینی در نقد اندیشه تعارض علم و دین و اسلام و سیاست می‏فرماید:

گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست ‏یا اطلاع ندارند و یا غرض‏مندانه خود را به بی اطلاعی می‏زنند، زیرا اجرای قانون بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگران و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجروی‏ها و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استبعاد و حدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود.

این دعوی به مثابه آن است که گفته شود قواعد عقلی و ریاضی در قرن حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعی باید جاری شود و از ستمگری و چپاول و قتل باید جلوگیری شود.

امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده و ادعای آن‏که اسلام با نوآوریها مخالف است، همان سان که محمدرضاپهلوی می‏گفت که اینان می‏خواهند با چارپایان در این عصر سفر کنند، یک اتهام ابلهانه بیش نیست، زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوریها، اختراعات و ابتکارات و صنعت‏های پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد.

هیچ‏گاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد، بلکه علم و صنعت مورد تاکید اسلام و قرآن مجید است و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است که بعضی روشنفکران حرفه‏ای می‏گویند که آزادی در تمام منکرات و فحشا حتی هم‏جنس بازی و از این قبیل، تمام ادیان آسمانی و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند، گرچه غرب و شرق زدگان به تقلید کورکورانه آن راترویج می‏کنند.

آن‏چه اکنون در غرب، تحت عنوان تعارض علم و دین مطرح است، در حقیقت ‏حوزه یک دین خاص را نشانه نگرفته، بلکه باتعمیم موارد تعارض به کلیت دین، اندیشه منافی بودن علم با مقوله‏های دینی را تبلیغ می‏کند. در حقیقت‏ بانیان این اندیشه، در صددند تا با دلایل جزیی که در حیطه یک دین خاص وجود دارد، جدای از توجه به ویژگی‏های هر دینی، تمامی ادیان را زیر سؤال ببرند.

متفکران مسلمان، همواره با توجه به نقاط کور در فکر دینی غرب و نیز عنایت ‏به ویژگی‏های چالش‏زای علم و تمدن جدید غرب، به نقد و تحلیل اندیشه تعارض علم و دین پرداخته و جامعه خویش را از گرفتاری در دامی بزرگ بازداشته‏اند.

از جمله این متفکران، امام خمینی ، علامه طباطبایی و شهید مطهری‏ هستند که با وقوف کامل، بدین امر علاوه بر دوری از آفات اندیشه‏های غربی سعی کردند تا جایگاه علم و دین را با توجه به شرایط ویژه معرفتی ما و در زمینه‏های باورهای دینی- اسلامی، ترسیم کنند.

ریشه‏های جدا انگاری علم و دین از منظر امام خمینی قدس‏سره

الف) نقشه های استعمار

امام خمینی قدس‏سره با آگاهی کامل از نقش سیاست‏های استعماری در جدایی علم و دین و جوانان دانشگاهی از روحانیان می‏فرمایند:

تاکنون دست ‏خیانت استعمار به وسایل مختلفه، فاصله عمیق بین طبقه جوان و مسایل ارجمند دین و قواعد سودمند اسلام ایجاد نموده و طبقه جوان را به روحانیون و این‏ها را به آن‏ها، بد معرفی نموده و در نتیجه وحدت فکری و عملی از بین رفته و راه را برای مقاصد شوم اجانب باز نموده است .

ب) تبلیغات دامنه‏دار علیه منادیان دین

امام خمینی قدس‏سره‏با سفارش بر هم‏آهنگی منادیان علم و دین، به تبلیغات دامنه‏دار چند صد ساله علیه دین و منادیان دینی اشاره کرده و یکی از ریشه‏های جداانگاری حوزه و دانشگاه را همین تبلیغات مسموم می‏دانند:

مطالعات دقیق اجانب استثمارگر در طول تاریخ به آن رسیده که باید این سد روحانیت شکسته شود و تبلیغات دامنه‏دار آن‏ها و عمال آن‏ها در چند صد سال موجب شده که مقداری از روشنفکران را از آن‏ها جدا و به آن‏ها بدبین کنند تا جبهه دشمن، بی‏معارض شود.

اگر احیانا در بین آن‏ها کسانی بی‏صلاحیت ‏خود را جا بزنند، لکن نوع آن‏ها در خدمت هستند، به حسب اختلاف موقف و خدمت آن‏ها ملت را پای‏بند اصول و فروع دیانت نموده به رغم اجانب و عمال آن‏ها باید این قدرت را تایید و حفظ نمود و با دیده احترام نگریست.

ج) اختلاف اندازی بین دانشگاهیان و روحانیت

حضرت امام یکی از ریشه‏های جدا انگاری علم و دین و دانشگاه و حوزه را اختلافاتی می‏داند که بین آن‏ها می‏اندازند. ایشان در این‏باره خطاب به دانشگاهیان می‏فرمایند:

این مصیبت‏هایی که الآن ما می‏کشیم و کشیدیم برای این بوده است که از هم جدا بوده‏ایم. ما و شما در یک مجمعی باهم صحبت نکردیم که ببینیم چه می‏گوییم، شما چه می‏گویید، ما با دانشگاه از هم جدا بودیم، دانشگاهی‏ها را آن‏ها، جوری کرده بودند که ما به آن‏ها بدبین بودیم و ما را جوری کرده بودند که آن‏ها به ما بدبین بشوند، ما از هم جدا بودیم...!.

د) نظریه دیدگاه جدایی دین از سیاست

امام خمینی یکی از ریشه‏های جدا انگاری علم و دین و حوزه و دانشگاه را، تفکر انحرافی جدایی دین از سیاست می‏دانند.

این معنا که دین از سیاست جدا است این مطلبی است که استعماری‏ها انداخته‏اند در ذهن مردم و می‏خواهند به واسطه این، دو فرقه را از هم جدا کنند; یعنی آن‏هایی که عالم دینی هستند علی‏حده‏شان کنند و آن‏هایی که غیر عالم دینی هستند علی‏حده‏شان کنند.

و) جدا سازی مراکز فرهنگی و علمی جدید و قدیم

یکی از ریشه‏های جدا انگاری علم و دین جدا سازی حوزه و دانشگاه بود. امام خمینی قدس‏سره در این‏باره می‏فرمایند:

مراکز علمی و فرهنگی قدیم و جدید و روحانیون و دانشمندان فرهنگی و طلاب علوم دینیه و دانشجویان دانشگاه‏ها و دانش‏سراها دو قطب حساس و دو مغز متفکر جامعه هستند و از نقشه‏های اجانب، کوشش در جدایی این دو قطب و تفرقه‏اندازی بین این دو مرکز حساس آدم‏ساز بوده و هست.

جدا کردن این دو مرکز، در مقابل یکدیگر قرار دادن آن‏ها و در نتیجه خنثی کردن فعالیت آنان در مقابل استعمار و استثمارگران از بزرگ‏ترین فاجعه‏های عصر حاضر است. فاجعه‏ای که ما و کشور ما را تا آخر به تباهی و نسل جوان ما را که ارزنده‏ترین مخازن کشور است، به فساد می‏کشند.

هـ) وابستگی به قدرت‏های جهانی عامل جدایی از دین

از دیگر عوامل که امام خمینی قدس‏سره به آن اشاره فرموده و آن را از ریشه‏های جدایی علم و دین می‏دانند، القای تفکر سراپا شرقی یا غربی است. ایشان در این‏باره می‏فرمایند:

درد این است که کشور ما را آن طور در این سنین زیادی که خارجی‏ها پا باز کردند به آن و خصوصا در این ۵۰ سال دوره سیاه پهلوی آن طور تبلیغات کرده بودند و کردند که آن‏ها می‏خواهنددر ذهن ملت ما و جوان‏های ما متمرکز کنند که اسلام از عهده این‏که یک علمی را، یک تخصصی را، یک صنعتی را ایجاد کند عاجز است... می‏گویند باید ما تمام چیزها را از سر تا به پا غربی بشویم یا شرقی باشیم.

امام خمینی قدس‏سره ضمن تاکید بر ضرورت انقلاب فرهنگی را گوشزد فرموده و در مقابله با القای دشمنان که می‏گویند این‏ها با تخصص مخالفند، می‏فرماید:

خیر، ما با تخصص مخالف نیستیم ما با علم مخالف نیستیم، با نوکری اجانب مخالفیم، ما می‏گوییم که تخصصی که ما را به دامن آمریکا بکشد یا انگلستان یا به دامن شوروی بکشد یا چین، این تخصص، تخصص مهلک است، نه تخصص سازنده، ما می‏خواهیم متخصصینی در دانشگاه تربیت‏بشوند که برای ملت‏خودشان باشند، نه برای کشاندن دانشگاه به طرف شرق یا غرب.

از منظر امام خمینی قدس‏سره یکی از ریشه‏های جدایی دانشگاه‏ها از دین، آموزش‏های شرقی و غربی است:

اتفاقی نیست که مراکز تربیت و تعلیم کشورها و از آن جمله کشور ایران از دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصا غربی‏ها و اخیرا آمریکا و شوروی قرار گرفت و زبان‏ها و قلم‏های غربزدگان و شرق‏زدگان آگاهانه یا ناآگاه و اساتید غرب‏زده و شرق‏زده دانشگاه‏ها در طول مدت تاسیس دانشگاه‏های خصوصا دهه‏های اخیر این دمت‏بزرگ را برای غرب و شرق انجام دادند...

ی) ممانعت از وحدت دو قشر متفکر حوزه و دانشگاه

یکی از عوامل جدا انگاری علم و دین ایجاد جلوگیری از وحدت علم و دین و حوزه و دانشگاه بود. امام خمینی قدس‏سره با اشاره به این عامل می‏فرماید:

اساس این بود که اسلام را از بین ببرند، تاریخ اسلام را به اسم این‏که ما خودمان یک کذایی هستیم، تاریخ اسلام را می‏خواست از بین ببرد، موفق نشد همه چیز را این‏ها می‏خواستند از بین ببرند، موفق نشدند.

محمد جواد حیدری

توسط مهدی یاراحمدی خراسانی

http://athir.blogfa.com



همچنین مشاهده کنید