چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

هنریك توماشفسكی طراحی که هر ضربه قلمش یک هایکو بود


هنریك توماشفسكی طراحی که هر ضربه قلمش یک هایکو بود

هنریك توماشفسكی در سال ۱۹۱۴ در ورشو به دنیا آمد و در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۵ از دنیا رفت

هنریك توماشفسكی در سال ۱۹۱۴ در ورشو به دنیا آمد و در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۵ از دنیا رفت. او در آكادمی هنرهای زیبای ورشو به تحصیل نقاشی پرداخت و بعدا ( از سال ۱۹۵۲ تا ۱۹۸۵) در همانجا به تدریس مشغول شد.

او از اعضای اتحادیه بین‌المللی گرافیك (Aliance Graphique International (AGI بود. توماشفسكی که از نخبگان هنر گرافیک به شمار می‌آمد عنوان افتخاری طراح برگزیده صنعتی را نیز از انجمن سلطنتی هنرها در لندن دریافت كرد.

▪ مهمترین جوایز دریافتی او عبارت بودند از:

ـ جایزه نخست دوسالانه بین‌المللی هنرها، سائوپولو، ۱۹۶۳؛

ـ مدال نقره دوسالانه بین‌المللی پوستر، ورشو، ۱۹۹۶؛ مدال طلا ۱۹۷۰؛ مدال‌های طلا و نقره ۱۹۸۸؛ مدال برنز ۱۹۹۴؛

ـ دوسالانه بین‌المللی پوستر لهستان، مدال طلای كاتووایس ۱۹۶۷؛ مدال نقره ۱۹۷۵؛

ـ جایزه بزرگ دوسالانه پوستر لاهتی در سالهای ۱۹۷۹ ۱۹۸۷ و ۱۹۸۹ و جایزه نخست ۱۹۷۹

ـ سه سالانه بین‌المللی پوستر تایوما، مدال برنز ۱۹۹۱؛ مدال نقره ۱۹۹۴ و جایزه عالی ایكوگرادا ۱۹۸۶.

● هنریك توماشفسكی طراح پوستر آزاداندیشی از ورشو كه بر یك نسل تاثیر گذاشته است.

اگرچه توماشفسكی ۹۱ سال زندگی كرد، اما به طور جاودانه‌ای جوان به نظر می‌رسید و هرچند به عنوان نقاش از آكادمی هنرهای زیبا بیرون آمد، اما بزرگترین موقعیت‌هایش را از طراحی پوستر به دست آورد.

آثارش در تمامی دنیا شناخته شده و خودش نیز معلمی همه‌جانبه بود و هست .

علی‌رغم فشارهای ایدئولوژیكی و شرایط كمونیست‌ها پس از جنگ در لهستان، هنر پوستر توانست جولانگاه ایده‌آلی برای هنرمند آزاداندیشی چون توماشفسكی باشد. پس از این كه رآلیسم اجتماعی نتوانست در كشور پا بگیرد، موقعیت‌هایی برای گرافیست‌ها ایجاد شد تا پوسترهایی برای تهیه‌كنندگان فیلم و بعدها برای كارگردان‌های تئاتر طراحی كنند.

مردمی كه فقر فرهنگی داشتند، به سرعت جذب جماعت سینماگر شدند و سالن‌های تئاتر و سینما مملو از تماشاگرانی كنجكاو شده بود و پوسترها به عنوان ابزارهای فرهنگی برای تبادل اطلاعات عمل می‌كردند. آن‌ها ضمن اعلام وقایع فرهنگی، اغلب اعتبار هنری آن وقایع را منعكس می‌كردند و گاه محتوای آن‌ها را با استهزایی ظریف به نقد می‌کشیدند.

● طراحی‌هایی غنی از استعاره و نمادگرایی و فارغ از محاسبات تجاری


هنریك توماشفسكی طراحی که هر ضربه قلمش یک هایکو بود

در این میان پوسترهای توماشفسكی جذاب و در عین حال تحریك‌كننده بودند. ساختار فرم‌گرایانه آنها معمولا صریح بود اما با نوعی مهارت و تردستی اجرا شده بودند. تركیب‌بندی‌ها به گونه‌ای بودند كه محتوای اصلی را عیان می‌كردند و همیشه یك پیام صریح با خود داشتند. این رویكرد مینیمالیستی به طراحی، در جذب عده زیادی از مخاطبان شكست نمی‌خورد.

توماشفسكی در ورشو و در خانواده موسیقیدانی به دنیا آمد كه تاحدودی از پسرشان به عنوان ویولونیست بااستعدادی كه به جای این كه به كنسرواتوار موسیقی برود خود را وقف مطالعه‌ی هنر كرده بود، مایوس شده بودند.

توماشفسكی بعد از روز دلسردكننده‌ای كه در دپارتمان آكادمی گرافیك داشت، طرح‌هایش را زیر بغل زد و آنجا را به قصد دپارتمان نقاشی ترك كرد. همان‌جا كه بعدها از آن فارغ‌التحصیل شد. وی به سرعت خود را به عنوان هنرمندی پویا با شوخ‌طبعی هجوآمیز شناساند و آثارش در مجلات و روزنامه‌ها به چاپ رسید.

سختی سال‌های جنگ به او آموخته بود كه با حداقل ابزار و مفاهیم ساده كار كند: یك قلم‌موی ساده، یك مداد و یك قیچی برای او كافی بود و بقیه كار را به تخیل و تجسم‌اش واگذار می‌كرد. پس از جنگ محدوده كارش گسترش یافت. كتاب‌ها را تصویرسازی می‌كرد، صحنه‌های تئاتر را طراحی می‌كرد و بیش از همه به طراحی پوستر می‌پرداخت.در سال ۱۹۵۲، آكادمی پست تدریس طراحی پوستر را به وی پیشنهاد كرد.

توماشفسكی خود را درگیر سیاست نكرد و برخلاف بسیاری از استادان آكادمی هیچگاه عضو حزب نشد. در سال ۱۹۶۸ در خلال شورش‌های دانشجویی در كنار دانشجویان ماند و تنها شهرت و اعتبار چشمگیر و محبوبیت‌اش از او محافظت كرد.

خشكی و سرسختی نظام بوروكراسی كمونیستی او را تحریك می‌كرد. در ۱۹۸۳ بعداز سركوب «همبستگی»، وقتی كه حكومت نظامی محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های جدی را به مردم تحمیل كرد و از جمله استفاده از علامت پیروزی بود، توماشفسكی با پوستری كه در آن یك پای بزرگ سبز با یك علامت پیروزی به بیننده سلام می‌كند، به سانسور دهن‌كجی كرد.

خیابان‌های ورشو به مثابه زمین بازی برای توماشفسكی بود و اغلب شهروندان در حال عبور را شگفت‌زده و شوكه می‌كرد. استفاده و تاکید او بر رنگ‌ها، حسی از زندگی و خوش‌بینی به مناظر شهری تزریق می‌كرد كه سال‌های سال بر اثر ویرانی‌های ناشی از جنگ و محدودیت‌های نظام كمونیستی، خاكستری، بی‌روح و كسالت‌آور بودند.

یكی از روزنامه‌های ورشو در یك سری مسابقات ماهیانه از خوانندگان خود دعوت كرده بود كه به پوستر محبوب‌شان رای دهند و هر پوستر جدیدی كه از استودیوی توماشفسكی بیرون می‌آمد، به طرز اجتناب‌ناپذیری جایزه این رقابت مردمی را از آن خود می‌كرد. جوایز معتبر بین‌المللی هم به دنبال آن آمدند. مثل جایزه اول دوسالانه سائوپولو و مدال‌هایی از فرانسه، آلمان، فنلاند و ژاپن. تعجبی نیست كه آثار توماشفسكی در ژاپن بسیار شناخته شده و تحسین‌برانگیز است. كشوری كه شعر هایكو و هنر خوشنویسی در فرهنگ آن نقش محوری دارد.

▪ همچنان كه طراح گرافیك ژاپنی شیگئو فوكودا Shigeo Fukuda اشاره می‌كند:

" با دیدن آثار توماشفسكی كه برای نخستین بار در مقابل من یك‌جا جمع شده بودند، ناگهان دریافتم كه مفاهیمی حتی بیش از آنچه قبلا دریافته بودم در آنها مستتر است. در هر ضربه قلم‌مویش همان تمركز معنوی وجود دارد كه موردنیاز هر خوشنویس ماهر ژاپنی است. آنها در پیام‌های خلاصه شده‌شان به راحتی اندیشه‌ی ژرف شاعرانه یك هایكوی haiku هفده سیلابی را حمل می‌كنند و در سادگی كوچك‌شان دنیای نامحدودی را عرضه می‌كنند."

توماشفسكی تا زمان بازنشستگی‌اش از آكادمی در سال ۱۹۸۵، یكی از تاثیرگذارترین استادان دنیا در رشته خودش بود كه نسل‌های زیادی از هنرمندان و طراحان گرافیك از شاگردان وی بودند و برخی از آنها از سایر نقاط جهان آمده بودند.

برخی از اعضای گراپوس Grapus كه یك اتحادیه طراحی فرانسوی بود، عمیقا تحت تاثیر شیوه تدریس او قرار گرفته بودند و برآن شدند تا دامنه و شیوه كار جدیدی را در برخورد با مقوله‌های اجتماعی سیاسی و محیطی در پیش گیرند و پروسه پوستر سیاسی در فرانسه را حیاتی دوباره بخشند.

من به عنوان یكی از شاگردان وی، در طول یك سال تحصیلی فقط ۴ پوستر ارائه دادم، آن‌هم بعد از اجرای حدود ۱۰۰ اسكیس. ما طرح‌هایمان را روی زمین جلوی او می‌چیدیم و او برخی را رد می‌كرد و درباره برخی صحبت می‌كرد و ما باید كارهایمان را از نو با ایده‌های جدیدتری گسترش می‌دادیم. این روند هفته‌ها و شاید ماه‌ها ادامه می‌یافت، تا زمانی كه سرانجام استاد به ما اجازه می‌داد كه دست به كار اجرای نهایی شویم و طرح‌ها را اغلب در یك مقیاس بسیار بزرگ با یكدیگر تلفیق كنیم. حتی در این مرحله هم ممكن بود توماشفسكی را قیچی به دست ببینید كه طرحی را كه دانشجو با دقت زیاد اجرا كرده، تغییر می‌دهد.

● یك ژاكت پشمی پیچازی، شلوار جین و كلاه كشباف

یكی از پوسترهای من از تیغه قیچی او نجات یافت و در عوض او بوسه‌ای بر گونه‌ام زد و از اتاق بیرون رفت. دقایقی بعد بازگشت و كنار من نشست و گفت كه مجبور است آنجا را به قصد لندن ترك كند، تا طراح افتخاری انجمن سلطنتی هنرها شود. او مطمئن نبود كه برای چنین مناسبتی چه لباسی باید بپوشد. من به عنوان آخرین نفری كه بخواهد به او توصیه‌ای بكند، گفتم بهتر است خودش باشد.

ترجمه: شیرین حكمی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید