پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

القاعده به مجمع الجزائر تروریسم تبدیل شده است


القاعده به مجمع الجزائر تروریسم تبدیل شده است

القاعده دچار چنددستگی شده است و به درستی رهبران جدیدی در القاعده ظهور کرده اند, رهبرانی که شاید هنوز نامی از آنها برده نمی شود, اما در آینده ای نه چندان دور باید انتظار شنیدن نام آنها را داشته باشیم

نزدیک به شش سال است که القاعده نتوانسته یک عملیات تروریستی بزرگ همانند ۱۱ سپتامبر انجام دهد. با این وجود فعالیت های تیمی و گروهی القاعده افزایش یافته و دامنه فعالیت های آن تا ۳۵ کشور جهان گسترش پیدا کرده است.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان عمده فعالیت های القاعده در دو کشور عراق و افغانستان متمرکز شده و آنها تلاش می کنند هرچه در توان دارند را در این دو کشور پیاده کنند. گرچه فعالیت القاعده برخلاف آنچه همگان تصور می کنند صرفا توسط این گروهک انجام نمی شود و بیش از نشست درصد این فعالیت ها حداقل در عراق توسط بعثی ها یا با مشارکت اصلی آنها صورت می گیرد. بررسی این موضوع از بحث اصلی این نوشته خارج است و بحث پیرامون آن را در نوشته ای دیگر مطرح می کنیم.

اما با تمام این احوال به نظر می رسد، محوریت القاعده که بر اسامه بن لادن متمرکز بود، تغییر کرده و به عبارت دیگر این گروه دچار چنددستگی شده است. این چنددستگی به ویژه پس از مرگ «زرقاوی» رهبر القاعده عراق پررنگ تر جلوه می کند.

براساس گزارشی که «مایک مکونیل» مدیر امنیت ملی ایالات متحده آمریکا که در تاریخ ۲۸ فوریه ۲۰۰۷ در مقابل گروه نیروهای مسلح در کنگره آمریکا ارائه کرد، ۷۵ درصد رهبران و فرماندهان اصلی القاعده بازداشت یا کشته شده اند و اکنون این گروهک شاهد ظهور رهبران و فرماندهان تازه ای است که بیشتر آنها تجربه فعالیت های تروریستی در عراق را نیز دارند.

براساس این گزارش دامنه فعالیت القاعده در افغانستان، پاکستان و شمال آفریقا نیز بسیار افزایش یافته و رهبران عموما جوانی نیز وابسته به این گروهک در این مناطق در حال رشد و ظاهرشدن هستند.

البته این جوانگرایی تنها در یک نقطه ویژه از مناطق تحت کنترل القاعده متمرکز نیست. برخی معتقدند از آنجایی که القاعده در افغانستان، پاکستان و عراق متمرکز است بیشتر فرماندهان جدید این گروه نیز در این منطقه رشد می کنند و به اعتقاد برخی دیگر نیز آینده رهبری القاعده از آن فرماندهان این منطقه خواهد بود. در پاسخ به این افراد باید گفت، پیش بینی آنها چندان هم صحیح نیست.

تا پیش از این بسیاری گمان می کردند، ایمن الظواهری جانشین اسامه بن لادن خواهد شد. اما پس از ظهور زرقاوی در عراق و تکاپویی که وی در انجام فعالیت های تروریستی داشت، بسیاری پیش بینی می کردند زرقاوی رهبر جدید القاعده است و بن لادن به تدریج نقش خود را در رهبری القاعده از دست خواهد داد. اما با گذشت زمان به ویژه پس از مرگ زرقاوی این تحلیل ها نادرست از آب درآمد.

به ویژه اینکه مشاهده شد، پس از مرگ زرقاوی، هیچکدام از رهبران القاعده در تعیین رهبر جدید نقش نداشتند و حتی رقابت هایی خارج از کنترل هسته اصلی فرماندهی القاعده به وجود آمد، به گونه ای که «ابوایوب المصری» جانشین زرقاوی در عراق نیز چندان با کنترل فرماندهان القاعده در افغانستان به این سمت منصوب نشد. سوالی که در این میان پیش آمده، این است که آیا فرماندهی القاعده دچار چنددستگی شده است؟ آیا رهبران تازه ای در القاعده ظهور کرده اند که تحولات القاعده را تحت تاثیر قرار داده اند؟

پاسخ این سوال ها مثبت است. القاعده دچار چنددستگی شده است و به درستی رهبران جدیدی در القاعده ظهور کرده اند، رهبرانی که شاید هنوز نامی از آنها برده نمی شود، اما در آینده ای نه چندان دور باید انتظار شنیدن نام آنها را داشته باشیم.

به ویژه اینکه همزمان با فعالیت های جدید ناتو علیه طالبان که ظرف روزهای آینده آغاز خواهد شد، طالبان نیز دست به بازسازی خود زده و خود را برای این نبرد که پیش بینی می شود نبردی سنگین باشد آماده کرده اند، القاعده به دلیل تلاش در تربیت نیروهای فعال که آنها را خود در مدارس دینی وهابیت تربیت کرده، با چالش تازه ای مواجه شده است.

بدین معنا که در مدراس ضمن القای افکار و اندیشه های تندروانه، خود آنها را به یک استاد دینی وهابی تبدیل کرد که پس از گذشت مدتی خود را صاحب ادعا دانسته و حتی مدعی رهبری القاعده و طالبان شده اند. دلیل این ادعا را در سرکوب اخیر طالبان و القاعده که توسط دولت و نیروهای پاکستانی انجام شد، می توان دید. در جریان این سرکوب ها نام هایی بر سر زبان ها آمد که خود هرکدام پیش از این رهبری مجموعه ای از القاعده را برعهده داشته اند.

نام هایی همچون ملا داد الله، ملا محمد آخوند و ... افرادی هستند که هرکدام با تبدیل شدن به استاد معنوی در القاعده ادعای رهبری در این گروه را نیز دارند. اما در این میان تفاوت هایی نیز به چشم می خورد. تفاوت هایی که باعث شده این شائبه ایجاد شود که القاعده اهداف خود را تغییر داده و بسیاری از شعارهای همیشگی خود را با شعارهایی دیگر جایگزین کرده است. مثلا به القاعده در «بلاد غرب عرب» اشاره می کنیم.

تا قبل از سال ۲۰۰۶، چنین گروهی وجود خارجی نداشت. افراد تشکیل دهنده این گروه کسانی هستند که تا پیش از الحاق به القاعده در تجارت های جنسی، قاچاق اسلحه و راهزنی مشغول بودند و از لحاظ فکری نیز از اندیشه های بربریت که به صورت سنتی و بومی درآمده تبعیت می کنند. در ماه های میانی سال ۲۰۰۶ هیجان های موجود در این گروه باعث شد تا تماس های تازه ای از سوی این گروه با القاعده بر رهبری اسامه بن لادن برقرار شود. نیاز شدید القاعده به منابع ملی و تلاش هایش برای گسترش فعالیت ها به تمام نقاط جهان باعث شد القاعده از خط مشی ایدئولوژی خود دست شسته و این گروه را به عضویت خود بپذیرد، اما این گروه شروطی را به رهبران اصلی القاعده تحمیل کردند.

یکی از این شروط حفظ جایگاه رهبری کنونیشان بدون دخالت اسامه بن لادن و دیگر رهبران القاعده است. به عبارت دیگر شاید بن لادن، ظواهری یا ملاعمر با اندیشه های گروه مذکور موافق نباشند، اما بنا بر دلایل ذکر شده، عضویت این گروه را در میان خود پذیرفتند. دلیل دیگر ظهور رهبران و فرماندهان جدید در القاعده به جنبه های سیاسی این مجموعه باز می گردد.

بدین معنا که القاعده چون برای ادامه حیات ناگزیر به ایجاد رابطه با برخی کشورهاست، برخی امتیازها را به برخی دولتمردان عرب داده تا بتواند از منابع مالی و پناهگاه های جغرافیایی آنها استفاده کند. برای مثال القاعده برای تامین منابع مالی خود و استفاده از ظرفیت های معنوی و فکری مجبور شد با برخی مقام های عالی رتبه عربستانی وارد معامله شود. اکنون دیگر برای همه روشن است که دولت عربستان هیچ محدودیتی برای موسسه هایی که تحت عنوان های واهی با نام های عام المنفعه و خدمات رسانی دینی و ... به القاعده پول می فرستند، قائل نیست و با آنها هیچ برخوردی نمی کند.

همچنین بنا به اظهارات مقام های آمریکایی و افغانی و با وجود اسناد معتبر پاکسانی ها نیز نتواسته اند آنها را رو کنند، پاکستان اجازه داده رهبران القاعده در مناطق شمالی آن پناه گیرند. افرادی وابسته به القاعده رابط این گروهک با رهبران و دولتمردان منطقه شده اند. وجود ارتباط های گسترده این افراد با مقام های محلی و دولتی و به طبع آن حمایت های سیاسی از این افراد سبب شده آنان خود را صاحب قدرت سیاسی دیده و ضمن تشکیل گروه های شبه نظامی برای خود مدعیان تازه ای برای تصاحب قدرت در القاعده شوند.

به عبارت دیگر می توان گفت افرادی که در این گروه ها ظاهر شده اند، رفته رفته می روند تا جای خالی وفاداران به بن لادن که در حادثه ها و جنگ های گوناگون کشته شده اند را بگیرند و تحولات تازه ای را در این گروهک تروریستی ایجاد کنند.

بنابراین نباید در آینده نزدیک از ظهور افراد جدید در القاعده یا ظهور گروهک های تروریستی تازه که تلاش می کنند خط مشی القاعده را دنبال کنند، اما در حقیقت به دنبال اهداف دیگری هستند، چندان تعجب کرد. القاعده نتوانسته تحولات روزگار را نادیده بگیرد و مجبور شده به وقایع ناشی از آن تن دهد.

سیدعلی موسوی خلخالی



همچنین مشاهده کنید