پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

استعمار عریان


استعمار عریان

نگاهی به زندگی و شخصیت قره العین و نقش وی در پروژه اسلام زدایی استعمار

"در بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند. باید به استناد شواهد و دلایل تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنی عباس متداول شده و مطلقا در سنت اسلام نیست. مردم همسران پیامبر را بدون حجاب می دیده اند و زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگی، دوش به دوش مردان فعالیت داشته اند. پس از آنکه حجاب زنان با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفه ماموران ما آن است که جوانان را به عشقبازی و روابط جنسی نامشروع [ترغیب کنند] زنان غیر مسلمان کاملا بدون حجاب، ظاهر شوند، تا زنان مسلمان از آن تقلید کنند."‏

جملاتی که فوقا درج شد قسمت های از خاطرات همفر، جاسوس انگلیسی است. واقعیت این است استعمار در طول تاریخ معاصر با دست یازیدن به حربه های گوناگون و در اشکال و قالب های متعدد در صدد اجرای برنامه ها و توطئه های خود در میان مردم کشور های مسلمان برآمده است. یکی از مهم ترین موارد مورد توجه استعمار گران زمینه سازی برای برچیدن حجاب زن مسلمان بوده و در این راه تلاش های فراوانی به کار

برده اند. از دیگر تلاش های استعمار در میان کشور های مسلمان برساختن فرقه‌ها و نحله های به ظاهر دینی را

می توان نام برد. به گونه ای که در خاطرات همفر مورد اشاره می خوانیم: "تبلیغ عقاید و مذاهب من در آوردی و ساختگی در مناطق اسلامی، با برنامه ریزی آگاهانه و منظم، به گونه ای که تبلیغ پس از ارزیابی زمینه های مساعد فکری در اقشار مردم، صورت گیرد و خلاصه بی گدار به آب نباید زد."‏

بنابراین فرقه سازی و تلاش برای زدودن عقاید دینی مردم مسلمان از هر راه و روش ممکن به شدت مورد نظر استعمار‌گران در طول تاریخ معاصر بوده و هست. نمونه چنین تلاشی از سوی استعمار انگلستان در ایران را به وضوح می توان در حمایت عوامل انگلیس از فرقه بابیه و بهائی مشاهده نمود. فرقه بابیه به گونه ای آشکار نشان دهنده تلاش استعمار برای اسلام زدایی و از میان برداشتن یکی از مهم ترین جلوه های دین اسلام یعنی حجاب است. به گونه ای که اولین بار در طول تاریخ ایران زنی مشهور به قره العین از اعضای این فرقه اقدام به کشف حجاب می کند. در این مقال به بررسی زندگی، شخصیت و فعالیت های قره العین در زمینه برآوردن نقشه های شوم استعمار پرداخته خواهد شد تا مشخص گردد چگونه فرقه ای ضاله به حمایت بیگانه یکی از مهم ترین عقاید اسلامی را هدف قرار می دهد.‏

نام اصلی او فاطمه و مشهور به زرین تاج است. بابیان در ابتدا به سبب حسن و جمالش (تبریزی، ۱۳۷۴: ص۴۴۰) او را "بدر الدجی" و "شمس الضحی" لقب داده بودند و بعد "قره العین" نامیده شد.

علی محمد باب هم او را به طاهره و القاب صدیقه، عالمه و عامله ملقب کرد.

طاهره از خاندان اهل علم بود. عموی بزرگش ملا محمد تقی برغانی مجتهد و امام جمعه قزوین و از علمای طراز اول بود. پدرش ملا محمد صالح نیز در مقام اجتهاد بود و عموی کوچکش ملا علی هم در این درجه علمی قرار داشت. از میان اینها تنها ملا علی بود که شاگرد شیخ احمد احسایی و از طرفداران جدی او به شمار می‌آمد. نا گفته نماند که خانواده مادری او پیرو شیخیه بودند. ظاهرا از استعداد و حافظه‌ای قوی برخوردار بوده، لذا مقدمات علوم اسلامی را یاد گرفت و در مباحثات علمی عمو، پدر و اقوام دیگرش شرکت می‌کرد.

فاطمه به کمک عموی کوچکش، با اصول و عقاید شیخیه آشنا و به آن علاقه مند شد. در دورانی که سید کاظم رشتی به جانشینی شیخ احمد رسیده بود، قره العین با او مکاتباتی کرد و در آن مکاتبات بود که سیدکاظم، نام "قره العین" را بر او نهاد.

‏او با پسر عموی بزرگش ازدواج کرده بود و با وجود سه فرزند به دلیل اختلافات عقیدتی شیخیه و تشیع و پایبندی شوهر و پدر شوهرش به تشیع، خانواده را ترک کرد و به قول نویسنده ریحانه الادب، خود را بر خلاف شریعت اسلام، مطلّقه اعلام کرد سپس به شوق دیدار سید کاظم، به کربلا رفت؛ اما سید کاظم ازدنیا رفته بود. قره العین در کربلا آرام ننشست. بدین ترتیب که در خانه سید کاظم رشتی، بساط درس گسترده و برای شاگردان وی که از اطراف می آمدند از پس پرده سخن می گفت. در کربلا با ملا حسین بشرویه ای آشنا شد و از طریق او با سید علی محمد باب که در آن موقع در شیراز بود، ارتباط برقرار نمود و از سوی باب ماموریت یافت برای وی تبلیغ کند. بنابراین در خانه سید کاظم رشتی در کربلا شروع به تبلیغ برای باب کرده و موجب رنجش و شورش مردم کربلا گردید. والی عراق، برای حفظ آرامش شهر، دخالت کرد و قره العین را از این مهلکه نجات بخشید و به ظاهر وی را به بغداد تبعید کرد. "در این شهر، وی ابتدا به خانه شیخ محمد شبل رفت، ولی پس از آنکه در آنجا هم مایه فساد شد و بساط تبلیغ راه انداخت والی او را مجبور به اقامت در خانه محمود افندی آلوسی کرد و او با همراهان خود یعنی مادر و خواهر ملا حسین بدان خانه رفت."‏

اقامت قره العین در بغداد نیز دیری نپایید چرا که در آن شهر نیز شورشی برپا کرد و سرانجام به امر سلطان عثمانی به ایران تبعید شد. در مسیر تبعید "در کرمانشاه و همدان،این بار با هیجان افکار عمومی و تندی علمای شهر مواجه بود. با توجه به اینکه قره العین کاروانی حرکت داده می شد و این سیر از کربلا شروع گردید و به شهر های غربی ایران امتداد یافت، به نظر می رسد که خود این تبعید ها بی حساب صورت نمی گرفته است و در سیر این مهاجرت به ظاهر اجباری، بهترین تبلیغات ممکن برای سید محمد علی باب و جریان جدید "بابی" صورت گرفته است. از یک طرف کاروان بابیه که محور تحرک آن یک زن قرار گرفته است و از طرف دیگر، نگرانی علمای بلاد برای حفظ شریعت محمدی، به علاوه، کنجکاوی طبیعی مردم برای درک اتفاقات، بنابراین دور از ذهن نخواهد بود اگر بگوییم اصلی ترین مسئله مردم آن روزگار، "بابیه" بود. با توجه به اینکه، خود باب در شیراز دعوتش را شروع کرده بود و چندی بعد، یکی از پیروانش در مشهد، شورشی را به راه انداخته بود و اینان نیز در بغداد کرمانشاهان و همدان و قزوین ولوله ایجاد کردند و در این مثلث که جغرافیای سرزمین شیعه را در بر می گیرد، جریان "بابیگری" را به شدت به اعماق افکار عمومی سوق دادند؛ نشانگر یک طراحی حسابگرانه برای جذب ذهنیت عمومی کشور به مسئله "بابیه" بود." حضور قره العین در قزوین منجر به قتل عموی بزرگش، ملا محمد تقی برغانی، گردید. اما مهم ترین واقعه ای که در تاریخ معاصر به نام قره العینه ثبت شد حادثه ای است که از آن در منابع به عنوان "واقعه بدشت" یاد شده است که ذیلا به تشریح آن پرداخته می شود.‏

در سال ۱۲۶۴ هـ .ق در ناحیه ای به نام "بدشت" واقع در حوالی شاهرود اجتماعی از سوی سران بابیه برپا شد. تجمع بابیان در بدشت به رهبری میرزا حسینعلی، ملامحمدعلی و قره العین به دو منظور صورت گرفته بود: "اول : نجات باب از زندان ماکو، دوم: تعیین تکلیف بابیه با دین اسلام و اعلام جدایی و مخالفت صریح با دیانت حضرت ختمی مرتبت." درباره موضوع دوم قره العین اظهار داشت: ای احباب، گوش کنید؛ ‌ای اغیار! بدانید احکام شریعت محمدی اکنون به واسطه ظهور باب منسوخ گشته، احکام شریعت جدید باب هنوز به ما نرسیده و اکنون اشتغال شما به نماز و روزه و زکات و سایر آنچه را که محمد (صلی الله علیه و آله) آورده است، همه اعمالی لغو و افعالی باطل است و بدان‌ها کسی جز غافلان و نادانان عمل نمی‌کنند. بزودی مولای ما باب، بلاد را فتح می‌کند؛ عباد را مسخر می‌سازد؛ بزودی اقالیم هفتگانه مسکون روی زمین در مقابل وی تسلیم می‌شوند و او تمام ادیان موجود در روی زمین را یکی می‌سازد، تا دینی جز یک دین بر روی زمین باقی نماند و آن دین حق جدید باب و شریعت تازه اوست که هنوز جز اندکی از آن به دست ما نرسیده است. پس اکنون من به شما می‌گویم و گفته من حق است. امروز امر و تکلیف و نهی و تضییقی وجود ندارد و اکنون ما در زمان فترت واقعیم. پس، از حالت تنهایی به حال اجماع بیرون بیایید و این حجابی را که میان شما و زنان مانع از استفاده و استمتاع است، پاره کنید؛ آنها را در کارهای خودتان شریک سازید و کارها را میان خودتان و زنان بعد از آنکه کام دل از آنها برداشتید، تقسیم کنید. با آنها آمیزش داشته باشید.

آنها را از خانه‌ها به انجمن‌ها ببرید. زنان، گل‌های زندگی دنیا می‌باشند. گل را باید از شاخ بچینید و ببویید؛ زیرا گل برای چیدن و بوییدن آفریده شده و شایسته نیست که آن را آماده بدارید و بدان نیک نظر ندارید. آنها را با لذت تمام ببویید. گل و شکوفه را باید چید و برای دوستان به ارمغان فرستاد.اما تمرکز سرمایه نزد برخی و محروم بودن برخی دیگر از استفاده از آن، اصل و اساس هر فتنه و فسادی است؛ زیرا مال برای یک فرد خلق نشده است، تا تنها از آن مال لذت ببرد و دیگران از استفاده از آن محروم باشند؛ بلکه اموال، حق مشاع تمام مردم است و کسی آن را قسمت نکرده. مال برای آن است که تمام مردم در آن، اشتراک داشته باشند و میان آنها در گردش باشد.

نباید کسی آن را احتکار کند. نباید کسی آن را به خود اختصاص دهد. باید بعضی مردم بر بعضی دیگر در اموال شرکت کنند، تا فقر و پریشانی از آنها برطرف شود و تنگی و سختی معاش و زندگی از آنها زایل شود، زنان خود را از دوستانتان دریغ مدارید؛ زیرا اکنون رادع و مانع و حد و تکلیفی وجود ندارد و کسی نمی‌تواند جلوی کسی را بگیرد پس حظ و نصیب خود را از این حیات و زندگی بردارید؛ زیرا بعد از مردن، خبری نیست."

قره العین خود پیشگام عمل به گفته هایش شد و در اقدامی وقیحانه در انظار عموم بدون حجاب حاضر شد. در باره بی حجاب ظاهر شدن قره العین که می توان از آن به اولین نمونه چنین اقدامی در تاریخ معاصر ایران یاد کرد در منابع بهائی آمده است: "ناگهان مشاهده نمودند که طاهره ـ قره العین ـ

با نهایت سکون و وقار بدون حجاب به طرف جمع پیش می آیند و تا به آن محل رسیده بود و در مقابل جناب قدوس قرار گرفته از این وضعیت چنان رعب و دهشتی بر حاضرین روی داد که جمعی در حال تحیر سر ها به زیر انداختند و عده ای از اصحاب به امتحان شدید مبتلا گردیدند چنانچه عده ای از آن جمع کناره گرفتند و اضطراب به حدی شدید بود که یکی از آنها موسوم به عبد الخالق اصفهانی گلوی خود را بریده به اطراف می دوید ولی طاهره بدون اندک توجه و اعتنایی به آن احوال ابیات جذبیه به لسان که دور قدیم منتهی و عصر جدیدی ظاهر شده ..."‏

قره العین در به شرحی که ذکر شد در واقع با ارائه رفتاری کاملا متضاد با دین اسلام و نیز مغایر با شرایط اجتماعی زمان و با به نمایش گذاشتن سیمای برهنه خویش، خواست خود اولین کسی باشد که "نسخ رسوم گذشته" را متحقق گردانیده و زمینه های اجتماعی گسترش لادینی، لاابالی گری، اباحی‌گری و ... را که از مقاصد استعمار بود فراهم سازد.‏

پس از واقعه "بدشت" که شرح آن گذشت، قره العین به همراه ملا محمد علی بارفروشی، معروف به قدوس، راهی مناطق شمالی شد. در مناطق شمالی به تعبیر اعتضاد السلطنه مشغول "غارت دین و دل و اغوای مردم" گشت و در تحریک و تهییج مردم به نفع بابیگری تلاش بسیار نمود. در این میان

واقعه ای به وقوع پیوست که از آن به واقعه "شیخ طبرسی" تعبیر می شود. در واقع جنگی خانمان برانداز بودکه در اوایل سلطنت ناصر الدین شاه رخ داد و خسارات فراوانی به بار آمد و تعداد زیادی از مردم کشته شدند. ‏

به هر تقدیر پس از واقعه شیخ طبرسی قره العین به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل این فتنه بزرگ بازداشت و در تهران زندانی می شود.

مدت حبس وی سه سال به طول می انجامد و در این مدت تشکیلات بهائیان به انحای مختلف با وی ارتباط برقرار می کردند. وضع بر همین منوال بود تا اینکه در سال ۱۲۶۸ هـ‌ .ق سوءقصدی به جان ناصرالدین شاه صورت گرفت. پس از آنکه دخالت تشکیلات بهائیان در این واقعه محرز شد، قره العین نیز به عنوان یکی از رهبران این فرقه که قبل از آن نیز فتنه انگیزی های فراوانی صورت داده بود محکوم به اعدام شد و حکم اعدام در روز اول ذی القعده سال ۱۲۶۸ هـ .ق در مورد وی به اجرا گذارده شد.

مصطفی محققی



همچنین مشاهده کنید