پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

عبور از خط قرمز های جهانی در نیویورک


عبور از خط قرمز های جهانی در نیویورک

از ابتدای تشکیل دولت نهم, سفرهای نیویورکی رئیس جمهوری, مهم ترین رویداد را در تقویم دیپلماسی ایران رقم زده است

از ابتدای تشکیل دولت نهم، سفرهای نیویورکی رئیس جمهوری، مهم‌ترین رویداد را در تقویم دیپلماسی ایران رقم زده است. نتایج پنج سفر دکتر احمدی نژاد به مقر سازمان ملل در این سال‌ها به روشنی دلالت بر این دارند که تهران جلسات سالانه مجمع عمومی را بهترین فرصت برای نقش آفرینی در روابط بین الملل می بیند. در این اجلاس‌ها، ایران در جایگاه اولین منتقد مناسبات نابرابر بین المللی می نشیند و از همین جایگاه بیشترین چالش‌ را علیه سیاست‌های امریکا و قدرت‌های جهانی ایجاد می‌کند.

این پیشینه از حضور دیپلماسی دولت احمدی نژاد در سازمان ملل ، به خودی خود سفر‌‌های سالانه وی به امریکا را به میدان رویارویی سیاسی ایران با حریفان بین‌المللی تبدیل می سازد . برای صدها گزارشگر و تصویربرداری که جهت پوشش اجلاس مجمع عمومی راهی نیویورک می شوند ، این مواجهه میان دیپلماسی ایران و غرب هیجان انگیزترین رویداد سازمان ملل است.

بر این اساس موقعیت ایران در نشست امسال سازمان ملل نیز متمایز از همه دیگر کشورها است. این چیزی نیست که فقط دیپلمات‌ها یا گزارشگران ایرانی از نیویورک مخابره کنند، بلکه چندین مؤسسه افکارسنجی امریکا در اولین برآوردشان از فضای سیاسی اجلاس سازمان ملل اعلام کردند که از میان شخصیت‌ها و سیاستمداران حاضر در اجلاس ۲۰۰۹ مجمع عمومی دو چهره بیش از همه در کانون توجه رسانه‌ها است : باراک اوباما و محمود احمدی نژاد رؤسای جمهور امریکا و ایران.

● دلایل تمایز موقعیت ایران

در فضای پر از هیجان نیویورک نخستین پرسشی که ذهن‌ها را به خود مشغول کرده ، نقش‌های متفاوت دیپلماسی ایران است . این یک پرسش جدی است که در میان نمایندگان حدود ۱۹۰ کشور که اغلب در سطح رئیس جمهور و نخست وزیر شرکت کرده‌اند، چرا دیپلماسی ایران این اندازه در کانون نگاه‌ها است. چه تفاوتی میان هیأت اعزامی دیپلماسی ایران با فرستادگان دیگر کشورها وجود دارد. بدیهی ترین پاسخ به این سؤال این خواهد بود که برتری موقعیت ایران در سازمان ملل از موقعیت ژئوپلیتیک آن ناشی می شود. این که ایران در برهه کنونی در حساس‌ترین جایگاه از جغرافیای سیاسی جهان ایستاده است و در چهارراه چند بحران مهم قرار گرفته که هر کدام از این بحران‌ها منافع یک یا چند قدرت جهانی را در بر گرفته است.

اما واقعیت این است که موقعیت ایران هر اندازه در تحولات خاورمیانه کلیدی باشد اما در همین اجلاس می توان کشورهایی را سراغ گرفت که همتراز یا همانند ایران در خط مقدم مناقشات مهم منطقه‌ای و بین المللی قرار گرفته‌اند کشورهایی مثل ترکیه یا مصر. همین دو کشور اکنون هیأت‌های بلند پایه‌ای به اجلاس سازمان ملل اعزام کرده‌اند اما هیچ کدام از آنها به اندازه دیپلماسی ایران، محور توجه نیستند.

خود رؤسای جمهور و نمایندگان کشورها نیز هیچ‌گاه با سودای ایجاد یک تحول در فضای سازمان ملل راهی نیویورک نمی شوند . اغلب دیپلمات‌ها این اجلاس‌های سالانه را یک رویداد روتین می نگرند و بر حسب این نگرش تدارک آنها برای نشست مجمع عمومی از حد ایراد یک نطق معمولی، انجام چند ملاقات سیاسی و در نهایت تبادل نظر برای رفع تنش‌های دوجانبه یا تحکیم دوستی‌ با دولت‌های دیگر فراتر نمی‌رود. حداکثر دستاورد نمایندگان کشورهای دیگر از سفر تابستانی نیویورک، عقد ‌پاره‌ای قرار دادها و داد و ستد‌ها است. بنابراین سفر کمتر رهبر یا رئیس‌جمهوری منجر به یک تحول سیاسی می شود.

با این توصیف به روشنی می‌توان چند وجه از وجوه تمایز سفر احمدی نژاد با همتایان او را دریافت:

۱) اتکا بر دیپلماسی عمومی: در نگاه اول، تمایز بارز سفر رئیس جمهور کشورمان در برنامه‌های سیاسی او برای هفته حساس نیویورک تبلور دارد. احمدی نژاد همه کارهای روتین دولتمردان دیگر را در برنامه‌هایش می‌گنجاند از جمله مذاکرات و رایزنی با سران دولت‌ها ، عقد قرار دادها و رفع کدورت ها در روابط ایران بویژه با سران کشورهای همسایه. اما این موارد بخشی از فعالیت کاری رئیس جمهوری ایران را تشکیل می‌دهند.

در جدول برنامه‌های رئیس جمهور محورهای دیگری وجود دارند که اکثر آنها خبر ساز و منشأ توجه کانون‌های سیاسی و خبری می شوند. در فهرست این قبیل برنامه‌ها، می باید به نشست‌های‌ پرشمار او با گروه‌ها و نهادهای غیر دولتی توجه کرد. مصاحبه‌ها وگفت و شنود وی با اصحاب رسانه و نخبگان کشور میزبان در رأس این برنامه‌ها است. دیدارهایی که اغلب حالت مناظره‌‌های جدی سیاسی و فکری به خود می گیرد.

آنچه در برنامه کاری دولتمردان دیگر یافت نمی‌شود همین رشته نشست‌ها و گفت و شنودها است. کمتر مقام سیاسی موضوعی مثل بحث و مباحثه با نخبگان و روشنفکران کشور میزبان را در سبد برنامه‌های نیویورک می‌گنجاند یا آنکه بساط محاجه در باره عوامل مناقشه‌ها و بحران‌های جهانی می گستراند.

این که سفرهای رئیس جمهوری مصداق دیپلماسی عمومی نام گرفته است به اعتبار این واقعیت است که برنامه‌های سفر وی به نیویورک ‌ حاشیه‌های‌هایی مهم‌تر از متن دارد و چنان که در ۴ سال گذشته دیده شده ، فعالیت‌های احمدی نژاد در سازمان ملل از محدوده «دیپلماسی رسمی» فراتر می رود و وارد ساحتی می شود که در آن او با مخاطبان و طرف‌های دیگری غیر از مقام‌های رسمی روبرو است مخاطبانی که ما آنها را به عنوان « نمایندگان و بازیگران افکارعمومی» می‌شناسیم.

در این حوزه حتی رئیس جمهور دیدارهایی را با گروه‌های مختلف در امریکا و نهادهای دینی و سیاسی این کشور انجام می‌دهد که مباحث درونی آن در ترمیم چهره ایران نقش بسزا دارند. نمونه و نقطه اوج این دیدارها در سال ۱۳۸۶ رقم خورد وقتی که رئیس جمهور در سخنرانی دانشگاه کلمبیای امریکا به مناظره با متعصب ترین جناح نخبگان سرمایه داری پرداخت.

۲) عبور از عرف و عادات محافظه کاری: حضور احمدی نژاد در سازمان ملل به عنوان بزرگترین کانون دیپلماسی جهان، دارای جهات دیگری نیز هست که سفرهای او را با تحولاتی تازه قرین می سازد. مهمترین جنبه به موقعیت نمادین رئیس جمهوری کشورمان برمی گردد. دکتر احمدی نژاد در زبان رسانه‌های غرب علاوه بر شأن سیاسی خویش به عنوان رئیس جمهور ایران، به عنوان نماینده و نماد یک جریان فکری جدید در این نقطه خاورمیانه شناخته می‌شود.

دلیل این همه اقبال نمایندگان افکارعمومی بویژه در مغرب زمین، به رئیس جمهوری کشورمان همین است که ایشان نماینده یک جریان انتقادی نسبت به مناسبات نابرابر بین المللی به حساب می آید. این نکته رمز صف بندی‌ها در سازمان ملل نیز هست. صف بندی میان جناح مدافعان نظام رایج سیاست بین‌المللی و طیف منتقدان آن. در این آرایش سیاسی، رئیس جمهوری ایران سخنگو و نماینده منتقدان نظم سیاسی حاکم جهانی است.

این نکته‌ای اثبات شده است که قاطبه دیپلمات‌ها و میهمانان نیویورک با مشی محافظه کاران در سازمان ملل حاضر می شوند، این محافظه کاری بیش از همه در موضع گیری آنها نسبت به سیاست‌های دولت میزبان یعنی امریکا متبلور می شود. شاید در میان نطق برخی از دولتمردان رگه‌هایی از انتقاد نسبت به امریکا یا رژیم صهیونیستی دیده شود اما این موارد یک استثنا است، موضع گیری دولت‌ها و میهمانان نیویورک و درجه مخالفت آنها از حد یک گلایه فراتر نمی‌رود یا آنکه انتقادها به صورت سربسته و کنایه آمیز متوجه رئیس یک دولت یا جناح می شود. این محافظه کاری متأسفانه بیش از همه دامنگیر نمایندگان کشورهای اسلامی است. به گونه‌ای که همه دیپلمات‌های خاورمیانه و جهان عرب در سازمان ملل با صفت محافظه کاری و سازشگرایی شناخته شده‌اند.

● عبور از خط قرمز سیاست بین الملل

نرم و هنجار حاکم بر سازمان‌های بین المللی دست‌کم در دو دهه اخیر ( از فروپاشی شوروی به این سو )، بر اصل همسویی با سیاست‌‌ بلوک غرب استوار بوده‌است. هزینه‌ها و مخاطرات درافتادن با این هنجارها آنقدر بوده که در این فاصله هیچ صدای متفاوت وچالش‌گرانه‌ای در تالار سازمان ملل طنین نداشته است. دلیل غربت و مهجوریت فلسطین در سازمان ملل نیز به همین جا برمی گردد.

طبق برآورد کارشناسان بیشترین بی اعتمادی را نسبت به سازمان ملل، ملت‌های خاورمیانه داشته‌اند زیرا بیشترین محافظه کاری و پنهانکاری را نمایندگان این گروه از کشورها در سازمان ملل داشته‌اند . در نتیجه بازیگران غربی معادلات دیپلماتیک در سازمان ملل را به صورت بی رحمانه به ضرر جهان اسلام رقم زده‌اند.

طبیعی است وقتی سیاستمداری این ساختار نابرابر را به چالش بکشد در کانون توجه ملت‌ها قرار می گیرد. احمدی نژاد از زمانی اقبال گسترده محافل اسلامی بویژه در خاورمیانه را به سمت خویش معطوف کرد که آن تبانی‌ها را زیر سؤال برد.

احمدی نژاد در چهار مرحله حضوری که در سازمان ملل داشته به جای آنکه بحث تکراری انتقاد از تشکیلات مجمع را مطرح کند بنیان‌ها و ساختارهای حاکم بر نظام سیاست جهانی را به چالش کشیده است. او وارد حریم مباحث و موضوعاتی شده که در ادبیات سیاست جهانی «تابو شکنی یا عبور از خط قرمزها» محسوب می شود. نگاه وی متوجه عوامل و عناصری بوده که این ساختار ناعادلانه در تصمیم‌گیری جهانی را شکل داده‌اند. به همین دلیل هر چهار بار انگشت بر تقسیم ناعادلانه قدرت در شورای امنیت نهاده و چاره احیای سازمان ملل را در برچیدن این نماد تبعیض خوانده است.

او در باره بحران فلسطین باب بحث‌هایی را گشوده که ۶۰ سال به دست دیپلمات‌های محافظه کار عرب مستور نگه داشته شد.در توصیف تراژدی فلسطین، احمدی نژاد سیر تاریخی این ماجرا را از نگاه می‌گذراند و تحریف‌ها و تبانی‌هایی که به شکل گیری پدیده «نظام اشغالگر» در این نقطه جهان منجر شد را به نقد می کشید.

بنابر این کسی در این تردید ندارد آنچه رئیس جمهوری ایران از تریبون سازمان ملل تاکنون طرح کرده خطوط و اجزای یک گفتمان است، گفتمانی که خودش ذیل عنوان عدالت گرایی و حقیقت خواهی آن را تبیین و ترسیم می سازد.



همچنین مشاهده کنید