پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

دستور پخت برای یك نقاشی


دستور پخت برای یك نقاشی

هر فرهنگ انسانی به مرور و در مسیر تكامل خود نوع ایده آل یا صورتی مثالی از اندام انسانی را تبلیغ رسانه ای می كند تا خلق الناس از آن پیروی كنند بدن كه فی النفسه موجودیتی طبیعی با فعالیت هایی عمدتاً خودكار دارد, جبراً در چنبره فرهنگ مبدل به ماده خامی می شود تا در طول زندگی اجتماعی فرد, به سمت این صورت مثالی حركت كند

این واقعیت كه خال مهرویان و دانه فلفل هر دو سیاهند چندان هم این كجا و آن كجا ندارد چون شیوه هایی كه با آنها صورت های انسانی به قوام می آیند یا به اصطلاح ساخته (make up) می شوند تفاوت چندانی با روش های پخت و پز ندارد، در هر دو مورد تعداد اندك شماری مواد خام وجود دارد كه می بایستی مجموعه ای از عملیات با دقت و ترتیب خاصی روی آنها انجام شود تا این طبیعت خام و وحشی را قابل مصرف كند.

هر فرهنگ انسانی به مرور و در مسیر تكامل خود نوع ایده آل یا صورتی مثالی از اندام انسانی را تبلیغ رسانه ای می كند تا خلق الناس از آن پیروی كنند. بدن كه فی النفسه موجودیتی طبیعی با فعالیت هایی عمدتاً خودكار دارد، جبراً در چنبره فرهنگ مبدل به ماده خامی می شود تا در طول زندگی اجتماعی فرد، به سمت این صورت مثالی حركت كند. فرهنگ با تغییر دادن بدن می خواهد الگویی از خود را به نمایش بگذارد بنابراین در تمامی اشكال فرهنگی از تیوهای نیجریایی گرفته تا نیكول كیدمن هالیوود، همواره نوعی مراقبت از تن و كیفردهی بدن وجود دارد تا بدن را در قالب آن شكل ایده آل درآورد و یا نگه دارد. مراقبت هایی از قبیل انواع ورزش ها و عادت ها و رژیم های غذایی و پوشش های مختلف كه خود را در تركیب كلماتی چون بدن سازی و بادی شیپینگ بیشتر افشا می كنند.

برای ساكنان فرهنگ خودی بسیار سخت است كه بسیاری از اسباب و ادوات معمول منجمله انواع لوازم آرایش را صرفاً نوعی قالب بندی برای نزدیك تر شدن به یك ایده زیبایی شناسانه در باب بدن تصور كنند در حالی كه چنین تصوری در مورد كفش های تنگ چینیان كه در گذشته برای تغییر دادن فرم پای بانوان به كار می رفته است، بسیار آسان تر می نماید.

واقعیت این است كه ایده های ما در باب بدن مناسب درست هم تراز آشپزی مقوله ای در هم جوش از تاریخ و فرهنگ و اقلیم است اما امروزه شكلی كه این تفاوت ها خود را بروز می دهند همواره به گونه ای است كه عموماً مسئله نسبی زیبایی در نزد یك نژاد، خود را به صورت مقوله مطلق نژاد زیبا صورت بندی می كند: امروزه بیشتر انسان ها به دلیل مك د ونالدیزاسیون كه آن هم یك مفهوم اجتماعی متاثر از آشپزی است، نسبت های اندامی هنرپیشگان هالیوودی و مدل های فشن مایكل آدام را استانداردهای مناسب تری برای بدن به شمار می آورند.

استانداردهایی كه سابقاً و در سنت هنر كلاسیك یونان متولد شد و بعدها در رنسانس خود را در نسبت های طلایی و در آثار میكل آنژ و داوینچی (اگرچه داوینچی كاملاً این نسبت ها را رعایت نمی كرد و اندكی سرها را كوچكتر می كشید) بازسازی كرد. اما واقعیت این است كه استانداردی برای بدن وجود ندارد و این تغییر شیوه های معیشتی در طول زمان است كه مفهوم زیبایی بدن را تحت الشعاع خود قرار می دهد.

اما این تغییر را در مدت زمانی نسبتاً طولانی كه از ساخت مجسمه ونوس ویلن دورف (بیست و دو هزار سال قبل از میلاد) تا نقاشی تولد ونوس ساندرو بوتیچلی (قرن پانزدهم میلادی) و از ونوس بوتیچلی تا نقاشی مرلین مونرو اثر اندی وارهول گذشته است به خوبی مشاهده می كنیم یعنی زمانی كه دریافت انسان از زن به مثابه موجودی مبدع و اثیری كه از هیچ می تواند چیزی بزاید (دوران پارینه سنگی) به سمت كاركرد بازتولیدی بدن زن در متولد كردن بدنی انسانی و بازنمایی این كاركرد در انواع و اقسام الهه های مادر (رنسانس) تغییر یافت و تا محو این مادربودگی به نفع زن بودن صرف پیش رفت: تصور زن در قالب مادر باعث شد كه هنرمند تمامی ارزش های زن را صرفاً در رابطه با ویژگی های مادرانه وی تقدیس كند و لذا در نقاشی ها و مجسمه های خود نیز بر روی همین ویژگی ها تاكید می گذاشت.

نگاه كنید به تمامی مجسمه ها و نقاشی های مریم مقدس) اما پس از این دوران ما شاهد حركت تدریجی دریافت وی از بدن زن به سمت مفهومی فروكاسته شده در حد یك كالا هستیم؛ مفهومی مدرن و نوظهور كه زنان را در عوض اتاق وضع حمل و یا آشپزخانه در درون كارخانه ها یا سالن های مد می یابد و البته به همراه برخی خصوصیات ثانوی از جمله فمینیسم و لذا هنرمند در تصویر كردن مجدد زنانگی، یا به گونه ای نوستالژیك به سمت خلق مجدد آن آرامش از دست رفته بازمی گردد (مانند نقاشی های ماتیس) یا شجاعانه به سمت تصویری جدید از چهره زن می رود تا این هراسناكی توام با كامجویی را در آن واحد به نمایش بگذارد مانند پرتره مرلین مونرو اثر اندی وارهول. تابلوی تولد ونوس بوتیچلی در این میانه از یك سو خصوصیات اثیری زن پیش از تاریخ كه از هیچ، چیزی می زاید را در درون خود حفظ كرده است (چرا كه خود ونوس بی هیچ وصلتی و تنها از دل صدفی در اندرون انبوهی كف دریا متولد می شود) ولی از سوی دیگر و به گونه ای متضاد همچون یك مادر انبوهی از كیوپیدهای كوچك كمان در دست را در اطراف خود پرورش می دهد تا دل آدمیان را فارغ از كاركرد تولیدمثلی عشق های زمینی به هم بدوزند.

در فاصله زمانی كه از تولد ونوس بوتیچلی تا خلق اثر مرلین مونرو گذشته است انبوهی از ونوس های دیگر كشیده شده اند كه به مرور از تعداد كیوپیدهای آنها كه ناخواسته وجه مادرانه ونوس را به رخ می كشیدند، كاسته و در عوض بر رنگ و لعاب خود بدن افزوده شده است، به طوری كه در تابلوی اندی وارهول دیگر قابل تشخیص نیست كه آیا این یك میك آپ بدون صورت است یا یك صورت كه با شیوه ای كه زنان آشپزی و یا آرایش می كنند كشیده شده است.

ایرج اسماعیل پور قوچانی



همچنین مشاهده کنید