پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

اقدامات مشکوک آمریکا در پاکستان از نگاه فرید ذکریا


اقدامات مشکوک آمریکا در پاکستان از نگاه فرید ذکریا

فرید ذکریا, مقاله نویس و کارشناس سیاسی هفته نامه آمریکایی نیوزویک, طی جدیدترین تحلیل خود در خصوص تحولات پاکستان و افغانستان از تردیدهای فراوان به تغییر سیاستهای باراک اوباما در خصوص مبارزه با تروریسم سخن به میان آورده است

فرید ذکریا، مقاله نویس و کارشناس سیاسی هفته نامه آمریکایی نیوزویک، طی جدیدترین تحلیل خود در خصوص تحولات پاکستان و افغانستان از تردیدهای فراوان به تغییر سیاستهای باراک اوباما در خصوص مبارزه با تروریسم سخن به میان آورده است. او می نویسد:

سرانجام به ما گفته شد که ارتش پاکستان با چراغ سبز اوباما عزم جدی خود را برای سرکوب مقر نیروهای افراطی طالبان اتخاذ کرده است. دولت پاکستان نیروی بیشتری را به دره سوات اعزام کرده است.مشاور ارشد ژنرال پترائوس، فرمانده نیروهای آمریکایی در خاورمیانه پیش بینی کرد دولت پاکستان بزودی سقوط خواهد کرد.

کیلکولن که مشاور ارشد نظامی وزارت دفاع ایالات متحده، انگلستان، استرالیا و ناتو نیز می باشد به روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» گفته بود: پاکستان ۱۷۳ میلیون نفر جمعیت و صد کلاهک هسته ای دارد. ارتش این کشور از ارتش آمریکا بزرگتر است و القاعده کنترل دو سوم این کشور را در اختیار دارد. آنها یک دولت یاغی در درون دولت پاکستان هستند. بحران مالی جهانی اخیر نیز مزید بر علت شده است و ما از یک تا شش ماه آینده سقوط پاکستان را خواهیم دید.

پس از اظهارات وی، شخص دیوید پترائوس در نشستی محرمانه با ارائه گزارشی به مقامها و فرماندهان ارتش آمریکا، ادعا کرد که پاکستان تا دو هفته دیگر سقوط خواهد کرد. وی خواهان انجام عملیات گسترده علیه طالبان ظرف دو هفته آینده شد. هیلاری کلینتون نیز با تهدید آصف علی زرداری گفت: در صورت تعلل اسلام آباد در برخورد با طالبان، آمریکا خود وارد عمل خواهد شد، اما شرایط در حال حاضر در پاکستان به گونه ای بحرانی به پیش می رود که در صورت ادامه روند کنونی، پیش بینی های دیوید پترائوس و مشاور ارشد وی دیوید کیلکولن به واقعیت تبدیل خواهد شد، زیرا زرداری، رئیس جمهور پاکستان نیز با اجازه دادن به طالبان برای اجرای قوانین شریعت در دره سوات، عملاً پذیرفت که این بخش از سرزمین پاکستان توسط طالبان اداره شود. در حالی که طالبان همواره قوانین و مقررات پاکستان را نقض می کند، به گونه ای که هزاران ستیزه جوی طالبان به روستای سوات سرازیر شده و اردوگاههای آموزش نظامی خود را در آنجا بر پا کرده اند. تعداد آنها تا سال گذشته ۶۸ هزار نفر بوده است که بسرعت در حال افزایش می باشند.

آصف علی زرداری چندی پیش پس از فشارهای هم حزبی های خود و قانونگذاران پاکستانی، در راستای برقراری صلح در دره سوات قراردادی را با طالبان امضا کرد تا این منطقه زیر نظر آنها اداره شود. نیروهای طالبان به مدت بیش از دو سال در راستای برقراری سیستمی جدید در دره سوات، این منطقه را به آشوب کشیده بودند، که برخی سیاستهای نادرست دولت و دخالتهای آمریکایی ها در این زمینه به گسترش ناامنی ها در دره سوات دامن زده است.

مجمع ملی پاکستان قانونی را به تصویب رساند که به موجب آن زرداری باید توافقنامه ای را با طالبان امضا می کرد و سخنگوی طالبان پیشتر درباره هر گونه مخالفت با تصویب این قانون هشدار داده بود. بر این اساس دولت پاکستان خواستار برقراری آتش بس میان نیروهای نظامی دولتی و شبه نظامیان طالبان شده است و این یک موفقیت بزرگ جریان افراطی می باشد. یعنی تا امروز تمامی پیروزیهای جریان افراطی در پاکستان جنبه نظامی داشت و اکنون این یک موفقیت سیاسی برای آنها محسوب می شود آنها با تکمیل کردن پیروزیهای نظامی به پیروزی سیاسی دست یافته اند بویژه که جغرافیای این پیروزی سیاسی خارج از مناطق قبیله ای است و در حقیقت یک مکان نزدیک به پایتخت است در نتیجه به نظر می رسد که یک کشور با دو قانون راه به جایی نخواهد برد و این آغازی بر بحرانی تر شدن اوضاع داخلی پاکستان هم در حوزه قانونگذاری و هم در حوزه قانونمداری و مملکت داری می باشد، زیرا اگر قانونی وجود دارد باید برای تمام کشور باشد و گرنه در یک جغرافیای محدود و با فشار عده ای به طور طبیعی با زمینه سازی اقدامهای غیرموجه نظامی می تواند مشکل ساز باشد.

از طرف دیگر بحث دموکراسی که یکی از افتخارات شبه قاره بوده، اکنون این مسأله بدون طی کردن این کانالها به مرحله اجرایی رسیده و مشکلات بیشتری را برای پاکستان به ارمغان خواهد آورد واقعیت این است که جریان افراطی طالبان از مناطق سنتی خود که مناطق قبیله ای بود، خارج شده و به مناطقی مانند سوات سرازیر شده است. اما چنانچه قانونگذاران پاکستانی براساس فشارهای جریان افراطی طالبان ، این قانون را تصویب کرده باشند، عذر بدتر از گناه است زیرا تصویب قانون یا باید از سوی نمایندگان مجلس باشد و یا از سوی دولت. پس وقتی کانالی غیر از این باشد، حتماً یک مسأله غیرطبیعی است و در صورت نبود چاره ای درست، مشکلات بیشتری پاکستان را به سوی دره سقوط خواهد کشاند که همان دره سوات می تواند استارت آن باشد.

در واقع زرداری با امضای این توافقنامه نه تنها باعث سرازیر شدن صدها هزار نفر از مناطقی دیگر به سوی سوات، جایی که قوانین شریعت در آنجا اجرا می شود، گردیده است بلکه با مشکلات فزاینده اقتصادی اوضاع وخیمتر خواهد شد. در عین حال علامتی مثبت برای طالبان است که هر کجا به زور متوسل شود می تواند به خواسته هایش برسد.

جریان افراطی طالبان، جریانی تمامیت خواه است و اصطلاحاً به سهمی از کیک رضایت نخواهد داد بلکه همه کیک را می خواهد. اما عملکرد غلط آمریکایی ها و ناتو، چه در پاکستان و چه در افغانستان، کار را به اینجا رسانده که حتی خود آنها خواهان مذاکره با طالبان هستند تا طالبان را نیز به رسمیت بشناسند، زیرا همواره به دنبال راهکاری غیربومی بودند غافل از آن که جریان افراطی طالبان یک دکترین دارد که یک بار در قالب یک حکومت اماراتی آن را در افغانستان عملیاتی کردند، بنابراین در صورتی که حتی مذاکره ای هم با این جریان افراطی صورت گیرد، نگاه آنها به این مذاکره نگاه تاکتیکی خواهد بود و در حقیقت برای کوتاه کردن، راه دسترسی به اهدافشان ممکن است، تن به این مذاکرات دهند. ضمن اینکه تاکنون هیچ مذاکره ای از سوی سران طالبان که تصمیم گیرندگان اصلی هستند صورت نگرفته است.

منطقه سوات در شمال غربی پاکستان و نزدیک اسلام آباد واقع است و آمریکا توافق میان «یوسف رضا گیلانی نخست وزیر» و «شیخ صوفی محمد» از رهبران محلی طالبان را نقطه آغاز حاکمیت طالبان و افغانیزه شدن پاکستان اعلام کردند و آن را به حساب بی عرضگی و ناتوانی دولت و ارتش گذاشتند.

علاوه بر آن، زرداری برای کاستن فشارها، به مذاکره با نواز شریف، پرویزمشرف و شهباز شریف که آمریکایی ها حساسیت بسیاری نسبت به آنها دارند ابراز تمایل نشان دادند که فقط شهباز شریف به مذاکره وارد شد و دو نفر دیگر یعنی نواز شریف و مشرف، از مذاکره امتناع کردند.

از نگاه زرداری، توافق با شریف می تواند حمایت سعودیها را در کنترل طالبان به همراه داشته باشد، همچنان که مذاکره با شهباز شریف و پرویز مشرف را به معنای جلب اعتماد هسته های ناراضی ارتش قلمداد کرده است. از دیگر سو آمریکایی ها با شعارهای سیاسی عوام فریبانه مبنی بر اینکه «طالبان به یکصد کیلومتری اسلام آباد رسیده اند» در تلاشند تا حساسیت بین المللی، منطقه ای و داخلی را برای همراهی با طرح خود درباره این کشور جلب نمایند. در حالی که طالبان سالهاست که با سلطه خود بر منطقه پشتون نشین سرحد، به اسلام آباد نزدیک شده اند. هدف آنها از طرح این مسأله، تغییر مسیر سیاستهای خود، از افغانستان به سوی پاکستان می باشد. آمریکایی ها که خود را در بن بست حل مشکلات نظامی، سیاسی با طالبان می بینند در پایان سال ۲۰۰۸ ادعا کردند که راه تغییر در افغانستان از پاکستان می گذرد.

با ورود اوباما به کاخ سفید، این سیاست کانون توجه وی، رابرت گیتس و پنتاگون واقع گردید تا جایی که اوباما، علاوه بر اعزام ریچارد هالبروک به عنوان نماینده ثابت خود در خاورمیانه، رابرت بلیک، سفیر فعلی این کشور در سریلانکا را نیز با عنوان «معاون امور جنوب آسیای وزارت خارجه» راهی اسلام آباد کرد. اما تمامی این تلاشها، هر گونه اقدام و اصلاح دموکراتیک را در پاکستان منتهی به هرج و مرج و از دست دادن کنترل اسلام آباد بر مناطق مرکزی پنجاب و کراچی که قطب اقتصادی است ارزیابی کرد. در نتیجه کاخ سفید چاره ای ندارد جز آن که پاکستان را از دست رفته تلقی کند و به افغانستان برسد و یا دست از سیاستهای متناقض خود بردارد و از توافق با طالبان افغانستان علیه طالبان پاکستان برای جبران شکست و ناکامی های خود بهره برداری نکند. برای مثال، ارتش پاکستان با تلاش، از یک سو خبر از تعهد ژنرال اشفق کیانی، فرمانده ارتش این کشور در مبارزه با شورشیان طالبان می دهد و از سوی دیگر خبر از فشار ارتش بر زرداری دارد که وی می بایست با مماشات با طالبان و انتقال بحران به خارج از مرزهای پاکستان به توافق با طالبان سوات اقدام نماید که چنین هم شده در این میان این آمریکاست که از شرایط کنونی بهره برداری کرده و مشکلات خود از افغانستان را به سوی پاکستان معطوف می نماید.

طالبان پاکستان نیز بارها تهدید کرده اند که با حملات جدید ارتش مقابله و پاکستان را به افغانستان دیگر تبدیل می کنند و حکومت طالبان که همان امارات طالبانی باشد را در سراسر پاکستان اعلام خواهند نمود.

بر اساس اعلام رسمی بانک جهانی، بیش از ۳۰ درصد از جمعیت ۱۷۰ میلیونی پاکستان حداکثر با روزی یک دلار زندگی می کنند و ۹۰ درصد مردم آن در روستاها بسر می برند.

همچنین ۸۰ درصد آنان مطلقاً فاقد سواد هستند و از نظر معیشتی به هیچ وجه از سوی هیچ سازمان بین المللی و دولتی حمایت نمی شوند. حال تمام این شرایط و درآمد کم و فقر فزاینده زمینه های سقوط دولت پاکستان و نیز به قدرت رسیدن طالبان را با کمک آمریکا فراهم می آورد. آمریکایی ها با به قدرت رساندن طالبان در پاکستان، می توانند حتی طالبان افغانستان را در این کشور مستقر و با خیالی آسوده با ادامه اشغال افغانستان، پیروزیهای خود را جایگزین شکستها و ناکامی های فعلی نمایند و شعار پیروزی از عراق تا افغانستان را به عنوان سیاستهای راهبردی خاورمیانه ای، جمهوریخواهان مبنی بر تشکیل خاورمیانه بزرگ و شمال آفریقا را عینیت بخشیده و محقق سازند.اما چنانچه دولت پاکستان رابطه خود با آمریکا را به رابطه خود با مردم تغییر دهد، می تواند از آن چه که آمریکا برای تجزیه و ساقط کردن حکومت این کشور در بر دارد مصون بماند. این مسأله را می توان از گزارش مشترک سازمان سیا و سازمان اطلاعات ملی آمریکا درک کرد که در سال ۲۰۰۵ منتشر شده است مبنی بر اینکه، سرنوشت محتوم پاکستان تبدیل شدن به کشوری شکست خورده تا سال ۲۰۱۵ می باشد تا بتوان از این کشور به عنوان صدور بی ثباتی به کشورهای همجوار و یا تضعیف آنان بهره جست.

منبع:نیوزویک

مترجم: قاسم بابایی



همچنین مشاهده کنید