پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

اگوست کنت فیزیکدان اجتماعی


اگوست کنت فیزیکدان اجتماعی

وی بی شک یک ساختار شکن بزرگ در محیط هرج و مرج زده فرانسه قرن ۱۹ بود, او مصداق بارز آن نقش هایی است که در جدول فشار اجتماعی رابرت مرتون ناهمنوا, ناهنجار و نوآور تلقی شده اند

● درآمد:

۲۰۹ سال از تولد آگوست کنت می گذرد. امروز اگر از هر جامعه شناس و آشنا به علوم اجتماعی درباره او بپرسیم، اغلب بیش از آن که از خود کنت بدانند، بر نقدهای راجع به اندیشه های او تسلط دارند. اما به نظر می رسد ابتدا باید این متفکر فرانسوی قرن نوزدهم، موسس و واضع جامعه شناسی، پدر اثبات گرایی و پوزیتیویسم و گسترش دهنده اومانیسم را شناخت، بعد از آن، نقد او را گفت.

وی بی شک یک ساختار شکن بزرگ در محیط هرج و مرج زده فرانسه قرن ۱۹ بود، او مصداق بارز آن نقش هایی است که در جدول فشار اجتماعی رابرت مرتون ناهمنوا، ناهنجار و نوآور تلقی شده اند. کنت در زمانی که فرانسه کودتاها و دیکتاتوری ها و ناپلئون ها را تحمل می کرد و در حالی که خود با شکست های عشقی و واخوردگی های دانشگاهی مواجه بود، در عین حال تدریس می کرد و می نوشت و ایده پردازی می کرد. او در مراحل مختلف اندیشه اش، بر ضدیت با مذهب که مد عصر روشنگری است دامن می زند، بر علم اثباتی تاکید ویژه می ورزد، جامعه شناسی جدید (گرچه کج دار و مریز اما به هرحال یک جامعه شناسی علمی را) تاسیس می کند، علوم اجتماعی را لایق روش و وظیفه اثباتی می داند و جامعه شناسی و علوم طبیعی، هر دو را دارای ویژگی مشترک در روش تلقی می کند، علوم اجتماعی را سرآمد همه علوم و پیچیده ترین و اثباتی ترین علوم برمی شمرد، این علم و در کنار آن بشریت را تا عرش بالا میبرد تا آنجا که باید پرستیده شود! خود را نه تنها دانشمند که پیامبر عصر مدرن می داند و با حتمیتی بی مثال از آینده روشن بشریت در سایه مذهب اثباتی انسانیت دم می زند.

گرچه کنت بیش از آن که سعی کند عالم علم اثباتی باشد، خواهان پیامبری مذهب اثباتی بود و گرچه تلقی اش از جامعه شناسی همان فیزیک اجتماعی بود که ابتدا به کار می برد، اما اگر تنها به خاطر همان ساختار شکنی های مورد اشاره و تاثیراتش بر اثبات گرایی دنباله دار علوم اجتماعی ، اومانیسم رسوخ کرده اش در اندیشه حقوق بشر امروزی، نگاه کل گرایانه به جامعه و منظر تکامل گرایانه به تاریخ، توجه به ایستایی و پویایی جامعه، وضع اصطلاح ((جامعه شناسی)) و شعار هنوز باقی مانده اثباتی اش روی پرچم کشور برزیل و... اگر به واسطه همین تاثیرات هم او را لایق شناختن بدانیم، کافی است. کنت را باید شناخت (البته نه با اکتفا به نوشته هایی از این دست!) اگر می خواهیم جامعه شناسی و ریشه هایش را بشناسیم.

● زندگی

آگوست کنت auguste comte در ۱۹ ژانویه ۱۷۹۸ در شهر مون پلیه فرانسه زاده شد.وی که در خانواده ای کاتولیک و طرفدار سلطنت متولد شد، در اوان جوانی از مذهب کاتولیک دست کشید و به افکار آزادی خواهانه و انقلابی روی آورد. در سال ۱۸۱۴ در مدرسه پلی تکنیک قبول شد اما به علت تعطیلی این مدرسه توسط دولت، درس را رها کرده و مدتی را مجبور به تدریس خصوصی در پاریس شد. کنت که در نوجوانی نحیف و ظریف و دچار انواع بیماری ها بود (م ۵/ص ۳۷) از سال ۱۸۱۷ منشی ((سن سیمون)) می شود و تا سال ۱۸۲۴ به این کار ادامه داد و همکار و دوست وی باقی ماند و مقالات و کتابهایی را در صنعت و سیاست و... به رشته تحریر درآورد. اما این آشنایی و دوستی نتیجه خوبی نداشت و به علت برخی مسائل که کنت سوء استفاده سن سیمون می خواند به جدایی دردناک این دو دانشمند منتهی شد و خود کنت بعدها گرچه خود را از برخی جنبه ها مدیون تفکر سن سیمون می دانست اما از این واقعه با عنوان درس تلخی که در نوجوانی از یک شیاد منحط گرفته، یاد کرده است.

در کل، زندگی کنت مملو از ناراحتی و فقر و ناکامی بوده است. از لحاظ عشقی نیز وی زندگی پرمخاطره ای تجربه کرده است، او در ۲۷ سالگی (سال ۱۸۲۵) به علت آنچه یک محاسبه جوانمردانه می خواند با یک روسپی ازدواج کرد که بارها با فرار و ترک خانه از سوی آن زن مواجه شد و بالاخره به طلاق با او رضایت داد و در نهایت این مسئله را ((تنها اشتباه حقیقتا مهم زندگی خود)) برشمرد. در طی این سالها کنت از تالیف و تدریس غافل نبود، گرچه کرسی دانشگاهی مهمی نداشت اما در جمع شاگردان خود و از سال ۱۸۲۶ دروس عمومی فلسفه اثباتی را تدریس می نمود و کتابهایی از جمله ((سیستم سیاست اثباتی)) را به چاپ رسانید.

فشار زندگی و زن و مشکلات روحی، آنچنان بر کنت تاثیر گذاشت که به دستور پزشکان مدتی را در یک مرکز پزشکی روانی به استراحت مطلق پرداخت اما بعد از ۸ ماه با وجود مخالفت دکترش از آنجا خارج شد و البته بعد از مدتی دچار حالت مالیخولیایی شده و با انداختن خویش در رودخانه سن خودکشی کرد، این وضعیت ادامه داشت تا آن که پس از سفری دوباره به زادگاهش تا حدودی بهبودی یافت. اما در طی سالهای بعد از ۱۸۳۰ هنوز با مشکلات روانی و فقر و تنگدستی و سرخوردگی دانشگاهی مواجه بود، در سال ۱۸۴۴ از دانشگاه اخراج شد و در حالی که می رفت دوباره به وضعیتی روانی مبتلا شود با عشق به زنی از طبقه اشراف فرانسه، زندگی اش تغییر یافت، گرچه این مسئله نیز دیری نپایید و با مرگ آن زن به علت بیماری سل این عشق افلاطونی نیز به شکست انجامید.

به هرحال، کنت با وجود این زندگی پرتلاطم در فرانسه ای آکنده از کودتا و درگیری و هرج و مرج و... از تالیف و تحقیق درباره موضوعات مختلف علمی دست نمی کشید، در هندسه، ستاره شناسی، فیزیک، ریاضیات و فلسفه و جامعه شناسی، می نوشت و سخن می راند و فلسفه اثباتی را پروبال می داد. نقل است که کنت به بهداشت مغزی یا پاک مغزی نیز عقیده داشت و کمتر به آثار و اندیشه های دیگر افراد مراجعه می کرد و به تدریج با توجه به تغییرات فکری اش، خود را نه تنها یک اندیشمند که پیامبر دوران جدید برشمرد و در سال ۱۸۴۶ بود که مذهب انسانیت را اعلام رسمی نمود. او دو سال بعد نیز به تاسیس انجمن علمی پوزیتویستی دست یازید و او که از قبل از سی سالگی تا مرگش دائم در تلاش و تحقیق علمی و نشر عقایدش بود، بالاخره در ۵۸ سالگی در ۵ سپتامبر ۱۸۵۷ در پاریس و در آغوش شاگردانش دیده بر جهان فرو بست. ( ۱، بخش زندگی کنت)

برخی کتابهای او:

▪ سیستم سیاست اثباتی (۱۸۲۴)

▪ ملاحظات فلسفی درباره علوم و دانشمندان (۱۸۲۵)

▪ ملاحظاتی درباره قدرت معنوی (۱۸۲۵)

▪ دروس فلسفه اثباتی (۱۸۳۰)

▪ رساله مقدماتی در هندسه تحلیلی (۱۸۴۳)

▪ گفتارهایی درباره ذهن اثباتی (۱۸۴۴)

▪ رساله فلسفی در ستاره شناسی برای همه (۱۸۴۴)

▪ سیاست اثباتی یا رساله جامعه شناسی در تاسیس مذهب بشریت (۱۸۵۱)

▪ شرعیات اثباتی یا شرح مختصری از مذهب همگانی (۱۸۵۲)

▪ ترکیب ذهنی یا سیستم همگانی تلقی های خاص حال عادی بشریت (۱۸۵۴) ( ۱، ص ۱۳۹ تا ۱۴۱).

● مراحل سه گانه اندیشه کنت

برای آشنایی از شمای کلی اندیشه کنت، تقسیم بندی ((ریمون آرون)) جالب به نظر می رسد. وی در توصیف سیر تفکر کنت و براساس کتابها و رساله هایی که او به رشته تحریر درآورده، سه مرحله اساسی را در اندیشه و نظریات کنت تفکیک کرده است.

▪ مرحله اول بین سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۸۲۶ که شامل جزوات گوناگون آگوست کنت به عنوان یک فارغ التحصیل جوان پلی تکنیک است. او در این مرحله راجع به جامعه زمانه خود تفکر می کند و از همین جاست که برآن می شود که جامعه از الهی بودن و ماورائی بودن به سمت علمی و صنعتی شدن حرکت می کند. کنت در این زمان به بحران های جامعه نیز واقف است و سخت به اصلاح اجتماعی و اصلاح فکری معتقد است و برآن است که نظم را باید به جامعه بازگرداند. البته در این مسیر، اعتقادی به روشهای انقلابی و خشونت بار ندارد و معتقد است با ترکیبی از علم و ایجاد سیاست اثباتی می توانیم این نظم را به جامعه بازگردانیم. در کل، کنت در این بخش از نظریاتش خیال می کند که جامعه صنعتی ِ اروپای غربی خصلت نمونه وار دارد و جامعه همه بشریت خواهد شد.

▪ مرحله دوم بین سالهای ۱۸۳۰ تا ۱۸۴۲ قرار دارد که آرون آن دوره را مرحله تدریس دروس فلسفه اثباتی نام گذاری کرده است. دورنمای فکری کنت وسیع تر از گذشته شده و نگاه او به همه جوامع و همه علوم و توجه ویژه به فلسفه اثباتی و ترکیب جامع مجموعه آثار علمی بشریت از ویژگی های این دوره است. در این مرحله که کنت کم و بیش سعی در پایه گذاری جامعه شناسی دارد، بیشتر به جامعه ای می اندیشد که اساسش توافق اذهان است و جامعه شناسی ای را می پذیرد که پی شناخت تاریخ بشری واحد است. وی در این مرحله از اندیشه بر این خیال است که روش اثباتی در همه علوم کاربرد دارد و این اندیشه و روش باید در هر علمی چه نجوم و فیزیک و سیاست و جامعه شناسی تعمیم داده شود.

▪ مرحله سوم که تا مرگ کنت را دربر می گیرد مرحله سیاست اثباتی کنتی است که روش اثباتی را فراتر از علم مورد توجه قرار می دهد و معتقد است اگر طبیعت بشری یگانه است و نظم اجتماعی نیز یگانه است، باید به وحدت بشریت و انسانیت معتقد باشیم و در این میان، جامعه شناسی، مذهب جدید بشریت است که همگان باید بدان ایمان آورند. (۱، صص ۸۷ تا ۹۶)

اگر بخواهیم در این مجال روش تحقیق کنت را نیز نگاهی افکنیم تنها به سه اصل می رسیم: مشاهده، آزمایشگری و مقایسه یعنی آن چیزی که در علوم طبیعی ثابت شده و موفق بوده است. کنت بر این اساس اثباتی و با تاکید فراوان بر روش تاریخی کل نگر و تکامل گرا، اندیشه اش را بسط داد. (۵، ص ۲۷ و ۲۸).

● پیشرفت بشر و بشر پیشرفته

همانطور که اشاره شد مرحله اول اندیشه کنت بر اساس عقیده تکامل گرایانه وی، بر اساس یک پیشرفت تکاملی است که این پیشرفت پله ای، ذهن فرد انسانی، نوع بشریت و جامعه انسانی را دربر می گیرد. وی مانند اکثر فلاسفه و نظریه پردازان قرن ۱۹، تاریخ را به طور کلی پیشرفت در نظر می گیرد و این پیشرفت را در سه مرحله (الهیاتی، مابعد طبیعی و علمی) پیگیری می کند. کنت در این زمینه در کتاب ((دروس فلسفه اثباتی)) می گوید: ((من با بررسی توسعه کامل هوش بشری و زمینه های گوناگون فعالیت آن از نخستین جهش هایش تا امروز خیال می کنم قانونی بنیادی را کشف کرده باشم که توسعه هوش بشری با ضرورتی تغییرناپذیر تابع آن است... این قانون مبتنی است بر این که هر یک از تلقی های اصلی ما و هر شاخه از شناسایی های ما پشت سر هم از سه مرحله تاریخی متفاوت عبور می کند: مرحله الهی یا موهوم، مرحله مابعدطبیعی یا انتزاعی، مرحله علمی یا اثباتی.... از اینجا سه قسم فلسفه یا دستگاه کلی ادراک مجموعه نمودها پیدا می شود که متقابلا طرد کننده یکدیگرند. فلسفه یا دستگاه کلی نخستین، نقطه آغاز لازمی برای هوش بشری است، مرحله سوم، مرحله ثابت و قطعی آن است و مرحله دوم فقط مرحله ای است برای گذر.)) (۱، ص ۱۴۳).

کنت در اندیشه اش به تفصیل درباره این نگاه تکامل گرایانه توضیح داده است که برخی نکات را در این زمینه به صورت فهرست وار می توان مورد توجه قرار داد.

نویسنده:سید علی ناظم زاده

منابع:

۱ – آرون، ریمون، ((مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی)) ترجمه باقر پرهام، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم ۸۱.

۲ – استونز، راب، ((متفکران بزرگ جامعه شناسی))، ترجمه مهرداد میردامادی، نشر مرکز، چاپ دوم ۸۲.

۳ – کرایب، یان، ((نظریه اجتماعی کلاسیک))، ترجمه شهناز مسمی پرست، نشر آگه، چاپ اول ۸۲.

۴ – توسلی، غلامعباس، ((نظریه های جامعه شناسی))، انتشارات سمت، چاپ هفتم ۷۹.

۵ – کوزر، لوئیس، ((زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی))، ترجمه محسن ثلاثی، انتشارات علمی، چاپ نهم ۸۰.

۶ - http://en.wikipedia.org/wiki/Auguste_Comte

سید علی ناظم زاده لیسانس جامعه شناسی و نویسنده وبلاگ خدای من


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید