پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

خمس و زکات


خمس و زکات

اگر مخارج سید یا سیده ای که زن انسان نیست بر انسان واجب باشد , بنابر احتیاط واجـب , نـمی تواند خوراک و پوشاک و سائر نفقات و اجبه او را ازخمس بدهد , ولی اگر مقداری خمس به او بدهد که به مصرف دیگری غیر از نفقات و اجبه برساند مانعی ندارد

● احکام خمس .

ـ مـسـاله ۸۶۳ ـ خمس در چند چیز واجب می شود وما برای اختصار مسائل مربوط به منافع کسب ومال حلال مخلوط به حرام را در اینجا می آوریم مسائل مربوط به معدن و گنج ومانند آنها را در رساله های مفصل بخوانید.

ـ مـسـالـه ۸۶۴ ـ هرگاه انسان از تجارت یاصنعت یا کسبهای دیگر مالی بدست آورد , اگرچه مثلا نـمـاز و روزه میتی را بجا آورده و از اجرت آن , مالی تهیه کند , وهمچنین اگر به او مالی ببخشد چـنانچه از مخارج سال خود او و عیالاتش زیاد بیاید , باید خمس یعنی یک پنجم آن را به دستوری که بعدا گفته می شود بدهد.

ـ مساله ۸۶۵ ـ مهری را که زن می گیرد و مالی را که مردعوض طلاق خلع می گیرد و همچنین دیه ای که دریافت می شود , خمس ندارد , وهمچنین است ارثی که به انسان می رسد , ولی اگر مسلمانی که شیعه است مالی به غیراین راه مانند تعصیب به او به ارث برسد , آن مال از فوائد محسوب می شود وخمس آن را باید بدهد , و همچنین اگر ارثی به او برسد که توقع آن را نداشته واز غـیـر پـدر و پسر باشد , احتیاط واجب آن است که خمس آن ارث را اگر از مخارج سالش زیاد بیاید , بدهد.

ـ مساله ۸۶۶ ـ اگر مالی به ارث به او برسد و بداند کسی که این مال از او به ارث رسیده خمس آن را نداده , باید خمس آن را بدهد , و همچنین اگر درخود آن مال خمس نباشد ووارث بداند کسی که آن مـال از او بـه ارث رسـیـده , خـمس بدهکار است , باید خمس رااز مال او بدهد , ولی در هر دو صـورت اگـر کـسی که مال از او به ارث رسیده به دادن خمس عقیده نداشته یا آنکه خمس نمی داده , لازم نیست و ارث خمس واجب بر او را بپردازد.

ـ مساله ۸۶۷ ـ اگر جنسی را بخرد و بعد ازمعامله قیمت آن را از پول خمس نداده بدهد , معامله ای که کرده صحیح است , وخمس پولی را که به فروشنده داده به صاحبان خمس مدیون می باشد.

ـ مـسـالـه ۸۶۸ ـاگـر مـسـلـمـان اثـنـا عشری مالی را که خمس آن داده نشده بخرد , خمس به عهده فروشنده است و بر خریدار چیزی نیست .

ـ مـسـاله ۸۶۹ ـ اگر چیزی را که خمس آن داده نشده به مسلمان اثنا عشری ببخشد , آن به عهده خود بخشنده است , و چیزی براین شخص نیست .

ـ مـسـالـه ۸۷۰ ـ اگـر از کافر یا کسی که به دادن خمس عقیده نداردیا خمس نمی دهد , مالی به دست انسان آید , واجب نیست خمس آن را بدهد.

ـ مـساله ۸۷۱ ـ تاجر و کاسب و صنعتگر و کارمند و مانند اینها از وقتی که شروع به کاسبی وکار می کـنـنـد یک سال که بگذرد , باید خمس آنچه را که از خرج سالشان زیاد می آیدبدهند و همچنین اسـت مـنبری و امثال او هر چند درآمد او در مواقع خاصی از سال باشد اگر معظم مخارج سال را کـفـاف دهـد , وکسی که شغلی ندارد که از آن مخارج زندگی را تحصیل کند و از کمک دولت یا مـردم اسـتفاده می کند یا اتفاقا سودی به دست می آورد , بعد از آنکه یک سال از موقعی که فائده بـرده بـگـذرد , بـاید خمس مقداری را که از خرج سالش زیاد آمده بدهد پس برای هر منفعت می تواند سال جداگانه حساب کند.

ـ مـسـالـه ۸۷۲ ـ انـسان می تواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آید خمس آن را بدهد , و جـایـزاست دادن خمس را تا آخر سال تاخیر بیندازد ولی اگربداند تا آخر سال به آن نیاز پیدا نمی کند به احتیاط واجب باید فورا خمس آن رابدهد و اگر برای دادن خمس , سال شمسی قرار دهد , مانعی ندارد.

ـ مـسـالـه ۸۷۳ ـاگر منفعتی بدست آورد و در بین سال بمیرد , باید مخارج تا موقع مرگش را از آن منفعت کسر کنند و خمس باقیمانده را فورا بدهند.

ـ مـسـاله ۸۷۴ ـ اگر قیمت جنسی که برای تجارت خریده بالا رود و آن را نفروشد و در بین همان سال قیمتش پائین آید ,خمس مقداری که بالا رفته بر او واجب نیست .

ـ مـسـالـه ۸۷۵ ـ اگر قیمت جنسی که برای تجارت خریده بالا رود و به امید اینکه قیمت آن بالاتر رود , تا بعد از تمام شدن سال آن را نفروشد و قیمتش پائین آید , خمس مقداری که بالا رفته بنابر احتیاط بر اوواجب است .

ـ مـساله ۸۷۶ ـ اگر غیر مال التجار مالی را به خریدن یا مانند آن تهیه کرده باشد وخمسش را داده باشد , چنانچه قیمتش بالا رود , اگر آن را بفروشد ,خمس مقداری را که بر قیمتش اضافه شده و از مـخـارج سال زیاد آمده باید بدهد وهمچنین اگر مثلا درختی میوه بیاورد , یا گوسفندی که برای استفاده از گوشت نگه می دارند چاق شود , باید خمس آن زیادی را بدهد.

ـ مساله ۸۷۷ ـ اگـر باغی احداث کند با پولی که خمس آن را داده است یا خمس به آن تعلق نگرفته است برای آنکه بعد از بالا رفتن قیمتش بفروشد , باید خمس میوه و نمو درختها ونهالهایی که می رویـدیـا آن را کـاشته اند و شاخه های خشکی که قابل بریدن و استفاده است و زیادی قیمت باغ را بدهد , ولی اگر قصدش این باشد که میوه آن درختها را فروخته و از قیمتش استفاده کند , خمس زیادی قیمت واجب نیست وما بقی خمس دارد.

ـ مساله ۸۷۸ ـ اگر درخت بید و چنار و مانند اینها را بکارد , باید هر سال خمس زیادی آنها را بدهد , وهـمـچـنـیـن شاخه های آن که معمولا هر سال می برند , اگر از مخارج سال او زیاد بیاید ,باید خمس آن را بدهد.

ـ مـسـالـه ۸۷۹ ـ کسی که چند رشته تجارت دارد مثلا با سرمایه خود مقداری شکر ومقداری برنج خریده است , چنانچه همه آن رشته ها در شئون تجارت مانند خرج ودخل و حساب صندوق و سود و زیان یکی باشند , باید خمس آنچه را که در آخر سال از مخارج از زیاد می آید بدهد , و چنانچه از یـک رشـتـه نـفـع بـبـرد و از رشته دیگر ضرر کند , می تواند ضرر یک رشته را به نفع رشته دیگر تـدارک نـمـاید , ولی اگر دو رشته مختلف کسب دارد مثلا تجارت و زراعت می کند یا یک رشته اسـت و حساب دخل و خرج آنها از هم جدا است , در این دو صورت بنابراحتیاط و جوبی نمی شود ضرر یک رشته را به نفع رشته دیگر تدارک نمود.

ـ مـسـالـه۸۸۰ ـ خـرجـهـائی را کـه انـسـان بـرای بـدسـت آوردن فـائده مـی کـند مانند دلالی وحـمالی وهمچنین نقضی که بر آلات و وسائل او وارد می شود , می تواند از منفعت , کسر نماید و نسبت به آن مقدار , خمس لازم نیست .

ـ مـسـاله ۸۸۱ ـ آنچه از منافع کسب در بین سال به مصرف خوراک و پوشاک و اثاثیه وخرید منزل و عروسی پسر و جهیزیه دخترو زیارت و مانند اینها می رساند , در صورتی که از شان او زیاد نباشد , خمس ندارد.

ـ مـسـالـه ۸۸۲ ـ مـالی را که انسان به مصرف نذر و کفاره می رساند , جز مخارج سالیانه است و نیز مـالـی را کـه بـه کسی می بخشد یا جایزه می دهد در صورتی که از شان اوزیاد نباشد , از مخارج سالیانه حـساب می شود.

ـ مـسـاله ۸۸۳ ـ اگر متعارف چنین باشد که انسان جهیزیه دخترش را در سالهای متعدد تدریجا و تـهـیـه کند , تهیه نکردن جهیزیه منافی شانش باشد , اگر در بین سال از منافع آن سال مقداری جـهـیـزیـه بـخـرد که از شانش زیاد نباشد و عرفا تهیه آن مقدار در یک سال جز مصارف سالیانه مـتـعارف او شمرده شود , خمس آن را لازم نیست بدهد , و اگر از شانش زیاد باشد یا از منافع آن سال در سال بعد جهیزیه تهیه نماید , باید خمس آن را بدهد.

ـ مـساله ۸۸۴ ـ مالی را که خرج سفر حج و زیارتهای دیگر می کند , از مخارج سالی حساب می شود که در آن سال خرج کرده , و اگر سفر او تا مقداری از سال بعد طول بکشد , آنچه در سال بعد خرج می کند باید خمس آن را بدهد.

ـ مـسـاله ۸۸۵ ـ کسی که از کسب و تجارت یاغیر آنها فائده ای برده , اگر مال دیگری هم دارد که خمس آن واجب نیست , می تواند مخارج سال خود را فقط از فائده اش حساب کند.

ـ مساله ۸۸۶ ـ آذوقه ای که برای مصرف سالش از منافعش خریده , اگر در آخر سال زیاد بیاید , باید خمس آن را بدهد , و چنانچه بخواهد قیمت آن را بدهد , در صورتی که قیمتش از وقتی که خریده زیاد شده باشد , باید قیمت آخر سال را حساب کند.

ـ مساله ۸۸۷ ـ اگر ازمنافع , پیش از دادن خمس اثاثیه ای برای منزل بخرد , اگر احتیاجش پس از سال منفعت بر طرف شد , لازم نیست خمس آن را بدهد , و همچنین اگر در میان سال احتیاجش بـرطـرف شـد ولی آن چیز از چیزهائی باشد که معمولا برای سالهای بعدگذاشته می شود مانند لـبـاسـهـای زمـسـتـانـی و تابستانی , خمس ندارد , و در غیر این گونه چیزها اگر در بین سال احـتیاجش از آن برطرف شد , احتیاط واجب آن است که خمس آن را بدهد , و زیور آلات زنانه در صورتی که وقت زینت کردن زن با آنهاگذشته باشد , نیز خمس ندارد.

ـ مـسـالـه ۸۸۸ ـ اگـر در اول سـال منفعتی نبرد و ازسرمایه خرج کند , و پیش از تمام شدن سال منفعتی به دستش آید , می تواند مقداری را که از سرمایه برداشته از منافع کسر کند.

ـ مـسـاله ۸۸۹ ـ اگر مقداری از سرمای درتجارت و مانند آن از بین برود , می تواند مقداری را که از سرمایه کم شده از منافع همان سال کسر نماید.

ـ مساله ۸۹۰ ـ اگر غیر از سرمایه چیز دیگری از اموال او ازبین برود , اگر در همان سال به آن چیز احتیاج داشته باشد , می تواند در بین سال ازمنافعش آن را تهیه نماید و خمس ندارد.

ـ مـسـالـه ۸۹۱ ـ اگر در تمام سال منفعتی نبرد وبرای مخارج خود قرض کند , نمی تواند از منافع سالهای بعد مقدار قرض خود را کسر نماید و خمس آن را ندهد , ولی اگر در اثنا سال برای مخارج خـود قرض کند و پیش از تمام شدن سال منفعتی ببرد می تواند مقدار قرض خود را از آن منفعت کـسـر نـمـایـد ,و همچنین در صورت اول می تواند قرض خود را از ارباح اثنا سال ادا نماید , و به آن مقدار خمس تعلق نمی گیرد.

ـ مـسـاله ۸۹۲ ـ کسی که خمس به مال او تعلق گرفت وسال بر آن گذشت , تا خمس آن را نداده است نمی تواند در آن مال تصرف کند.

ـ مـساله ۸۹۳ ـ کسی که خمس بدهکار است , اگر با حاکم شرع دستگردان کند و خمس را به ذمه بگیرد , می تواند در تمام مال تصرف نماید و بعد از دستگردان , منافعی که از آن بدست می آید مال خود اوست و باید به تدریج بدهی خود را بپردازد به نحوی که مسامحه نباشد.

ـ مساله ۸۹۴ ـ کسی که با دیگری شریک است , اگر خمس منافع خود را بدهد وشریک او ندهد و در سـال بـعـد از مالی که خمسش را نداده برای سرمایه شرکت بگذارد , تصرف شخص اول ـ با فرض اینکه شیعه اثنا عشری است ـ در مال مشترک اشکالی ندارد.

ـ مـسـالـه ۸۹۵ ـ اگـر برای بچه صغیر منافعی بدست آید هرچنداز هدایا باشد اگر در اثنا سال در مـؤونه او مصرف نشود , خمس به آن تعلق می گیرد ,و بر و لی صغیر واجب است که خمس آن را بدهد , و چنانچه نداد , بر صغیر پس ازبلوغ واجب است که خود خمس آن را بدهد.

ـ مساله ۸۹۶ ـ کسی که مالی از دیگری بدست آورد و شک نماید خمس آن را داده یا نه , می تواند در آن مـال تـصـرف نـماید ,بلکه اگر یقین هم داشته باشد که خمس آن را نداده اگر او خمس بده نباشد وگیرنده مسلمان اثنا عشری باشد می تواند در آن تصرف نماید.

ـ مـساله ۸۹۷ ـ اگر کسی ازمنافع کسب خود در اثنا سال چیزی بخرد که از لوازم ومخارج سالیانه اش حساب نشود , واجب است بعد از تمامی سال , خمس آن را بدهد , وچنانچه خمس آن رانداد و قیمت آن چیز بالا رفت لازم است خمس مقداری را که آن چیز فعلا ارزش دارد بدهد.

۴ـ مال حلال مخلوط به حرام :.

ـ مـساله ۸۹۸ ـ اگر مال حلال با مال حرام به طوری مخلوط شود که انسان نتواند آنها را از یکدیگر تشخیص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن هیچ کدام معلوم نباشد , و نداند که مقدار حرام کمتر از خـمـس اسـت یـازیـادتر , با دادن خمس آن حلال می شود و به احتیاط واجب باید به کسی که مستحق خمس و رد مظالم می باشد بدهد.

ـ مـسـاله ۸۹۹ ـ اگر مال حلال با حرام مخلوط شود وانسان مقدار حرام را ـ چه کمتر چه بیشتر از خـمـس باشد ـ بداند ولی صاحب آن رانشناسد , باید آن مقدار را به نیت صاحبش صدقه بدهد , و احتیاط واجب آن است که از حاکم شرع هم اذن بگیرد.

ـ مـسـالـه ۹۰۰ ـ اگـر مـال حـلال بـا حرام مخلوط شود وانسان مقدار حرام را نداند ولی صاحبش رابـشـناسد , چنانچه نتوانند یکدیگر را راضی نمایند , باید مقداری را که یقین دارد مال آن شخص است به او بدهد , بلکه اگر درمخلوط شدن دو مال ـ حلال و حرام ـ با یکدیگر خودش مقصر باشد باید بنابراحتیاط مقدار بیشتری را که احتمال می دهد مال اوست نیز به او بدهد.

ـ مـسـالـه ۹۰۱ ـاگر خمس مال حلال مخلوط به حرام را بدهد و بعد بفهمد که مقدار حرام بیشتر ازخمس بوده , باید مقداری را که می داند از خمس بیشتر بوده , از طرف صاحب آن ,صدقه بدهد.

ـ مساله ۹۰۲ ـ اگر خمس مال حلال مخلوط به حرام را بدهد , یا مالی که صاحبش را نمی شناسد به نـیت او صدقه بدهد , بعد از آنکه صاحبش پیدا شد ,چنانچه راضی نشود بنابر احتیاط لازم باید به مقدار مالش به او بدهد.

ـ مـسـالـه ۹۰۳ ـاگـر مـال حـلالـی بـا حرام مخلوط شود و مقدار حرام معلوم باشد و انسان بداند کـه صـاحـب آن از چند نفر معین بیرون نیست ولی نتواند بفهمد کیست , باید به آنها اطلاع دهد , پس چنانچه یکی گفت که مال من است و دیگران گفتند مال ما نیست , یا او راتصدیق کردند , به هـمـان شـخص اول بدهد , و اگر دو نفر یا بیشتر گفتند که آن مال ماست , چنانچه با مصالحه و مانند آن نزاع آنها حل نشود باید برای فیصله نزاع به حاکم شرع مراجعه نمایند , و اگر همه اظهار بی اطلاعی کردند و حاضر به مصالحه هم نشدند , ظاهر آن است که صاحب آن مال به قرعه تعیین می شود , و احتیاط آن است که حاکم شرع یا وکیل او متصدی قرعه باشد.

● مصرف خمس .

ـ مساله ۹۰۴ ـ خمس را باید دو قسمت کنند: یک قسمت آن سهم سادات است و باید به سید فقیر , یا سیدیتیم , یا به سیدی که در سفر درمانده شده , بدهند , و نصف دیگر آن سهم امام (ع )است که در ایـن زمـان بـایـد به مجتهد جامع الشرایط بدهند , یا به مصرفی که او اجازه می دهد برسانند و احتیاط لازم آن است که او مرجع اعلم مطلع بر جهات عامه باشد.

ـ مساله ۹۰۵ ـ به سیدی که عادل نیست می شود خمس داد , ولی به سیدی که دوازده امامی نیست , نباید خمس بدهند.

ـ مساله ۹۰۶ ـ اگر کسی بگوید سیدم , نمی شود به او خمس داد مگر آنکه دو نفر عادل , سید بودن او را تصدیق کنند , یا از راهی انسان یقین یا اطمینان کند که سید است .

ـ مـساله ۹۰۷ ـ به کسی که در شهر خودش مشهورباشد سید است , اگر انسان یقین یا اطمینان به خلاف نداشته باشد , می شود خمس داد.

ـ مـساله ۹۰۸ ـ اگر مخارج سید یا سیده ای که زن انسان نیست بر انسان واجب باشد , بنابر احتیاط واجـب , نـمی تواند خوراک و پوشاک و سائر نفقات و اجبه او را ازخمس بدهد , ولی اگر مقداری خمس به او بدهد که به مصرف دیگری غیر از نفقات و اجبه برساند مانعی ندارد.

ـ مساله ۹۰۹ ـ احتیاط واجب آن است که بیشتر از مخارج یک سال به یک سید فقیر خمس ندهند.

ـ مساله ۹۱۰ ـ کسی که از مستحق طلبکار است و می خواهد طلب خود را بابت خمس حساب کند , بـنـابـر احـتـیاط واجب یا باید از حاکم شرع اذن بگیرد و یا اینکه خمس را به مستحق بدهد و بعدا مستحق بابت بدهی خود به او برگرداند , و می تواند از مستحق وکالت گرفته و خود از جانب او قبض نموده و بابت طلبش دریافت کند.

● احکام زکات .

ـ مساله ۹۱۱ ـ زکات در چند چیز واجب است :.

اول) گندم .

دوم) جو.

سوم) خرما.

چهارم) کشمش .

پنجم) طلا.

ششم) نقره .

هفتم) شتر.

هشتم) گاو.

نهم) گوسفند.

دهم) مال التجاره بنابر احتیاط لازم .

واگـر کسی مالک یکی از این ده چیز باشد , با شرایطی که بعدا گفته می شود , باید مقداری که معین شده , به یکی از مصرفهائی که دستور داده اند برساند.

● شرایط واجب شدن زکات .

ـ مـساله ۹۱۲ ـ زکات در ده چیز گذشته در صورتی واجب می شود که مال به مقدارنصاب که بعدا گفته می شود برسد , و آن مال شخصی انسان باشد , و مالک آن آزادباشد.

ـ مساله ۹۱۳ ـ اگر انسان یازده ماه مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشد ,اگرچه اول ماه دوازدهـم زکـات بـر او واجـب مـی شود , ولی اول سال بعد را باید بعد ازتمام شدن ماه دوازدهم حساب کند.

ـ مساله ۹۱۴ ـ و جوب زکات در طلا و نقره و مال تجازت مشروط به آن است که مالک در تمام سال عـاقـل و بـالغ باشد , ولی در گندم وجو و خرما و کشمش و همچنین در شتر و گاو و گوسفند مشروط به بلوغ و عقل مالک نمی باشد.

ـ مساله ۹۱۵ ـ زکات گندم و جو وقتی تعلق می گیرد که به آنها گندم و جوگفته شود , وزکات کـشمش وقتی واجب می شود که انگور می باشد , و زکات خرماوقتی تعلق می گیرد که عرب به آن تـمر گوید , ولی وقت ملاحظه نصاب وقت خشکیدن آنها است , و وقت وجوب پرداخت زکات در گندم و جو موقع خرمن و جداکردن کاه آنها است , و در خرما و کشمش موقع چیدن آنهاست که اگر از این وقت بدون عذر و با بودن مستحق تاخیر بیافتد و تلف شود مالک ضامن است .

▪ زکات گندم و جو و خرما و کشمش .

ـ مساله ۹۱۶ ـ زکات گندم و جو و خرما و کشمش وقتی واجب می شود که به مقدار نصاب برسند , و نصاب آنها سیصد صاع است که به گفته عده ای تقریبا ۸۴۷ کیلوگرم می شود.

ـ مـسـاله ۹۱۷ ـ اگر بعد از آنکه زکات گندم و جو و خرماو انگور واجب شد , مالک آن بمیرد , باید مـقـدار زکـات را از مال او بدهند , ولی اگرپیش از واجب شدن زکات بمیرد , هر یک از و رثه که سهم او به اندازه نصاب است ,باید زکات سهم خود را بدهد.

ـ مـساله ۹۱۸ ـ اگر بعد از مالک شدن درخت خرما وانگور یا زراعت گندم و جو , زکات آنها واجب شود , باید زکات آن را بدهد.

ـ مـسـالـه۹۱۹ ـ اگـر بعد از آنکه زکات گندم و جو و خرما و انگور واجب شده , زراعت ودرخت را بفروشد , فروشنده باید زکات آنها را بدهد , و چنانچه داد بر خریدار چیزی واجب نیست .

ـ مساله ۹۲۰ ـ اگر انسان گندم یا جو یا خرما یا انگور را بخرد و بداند که فروشنده زکات آن را داده , یـا شک کند که داده یا نه , چیزی بر او واجب نیست , واگر بداند که زکات آن را نداده , باید خود زکات آن را بدهد , ولی چنانچه فروشنده او را گـول زده باشد , می تواند پس از دادن زکات به او مراجعه نماید و مقدار زکات رااز او مطالبه کند.

ـ مـساله ۹۲۱ ـ گندم و جو و خرما و کشمشی که زکات آنها را داده اگر چند سال هم نزد او بماند زکات ندارد.

ـ مـسـالـه ۹۲۲ ـ اگر گندم و جو و خرما و انگوراز آب باران یانهر مشروب شود , یا مثل زراعتهای مصر از رطوبت زمین استفاده کند, زکات آن یک دهم است , و اگر با دلو و مانند آن آبیاری شود , زکات آن یک بیستم است .

ـ مساله ۹۲۳ ـ مخارجی را که برای گندم و جو و خرما و انگور کرده است , نمی تواند از حاصل کسر نـمـوده و مـلاحظه نصاب نماید , پس چنانچه یکی از آنها پیش ازملاحظه مخارج به مقدار نصاب برسد , باید زکات آن را بدهد.

ـ مـساله ۹۲۴ ـ بذری را که به مصرف زراعت رسانده , چه از خودش باشد یاخریده باشد , نمی تواند نـیـز ازحاصل کسر کند و سپس ملاحظه نصاب بنماید بلکه نصاب را نسبت به مجموع حاصل باید ملاحظه نماید.

ـ مـسـالـه ۹۲۵ ـ آنـچـه که دولت از عین مال می گیرد , زکات آن واجب نیست , مثلا اگر حاصل زراعـت ۲۰۰۰ کیلوگرم باشد و دولت ۱۰۰ کیلوگرم رابعنوان مالیات بگیرد , فقط زکات در ۱۹۰۰ کیلو واجب می شود.

ـ مـسـالـه ۹۲۶ ـمـصـارفـی کـه انـسـان پـیـش از تـعـلق زکات یا بعد از آن نموده , بنابر احتیاط واجب نمی تواند از حاصل کسر نموده و فقط زکات بقیه را بدهد.

ـ مساله ۹۲۷ ـ اگر درخت خرما یا انگور در یک سال دو مرتبه میوه بدهد , چنانچه روی هم به مقدار نصاب باشد , بنابر احتیاط زکات آن واجب است .

ـ مساله ۹۲۸ ـ کسی که بدهکار است ومالی هم دارد که زکات آن واجب شده , اگر بمیرد باید تمام زکات را از مالی که زکات آن واجب شده بدهند بعد قرض او را ادا نمایند ولی اگر زکات در ذمه او واجب باشدمانند سایر دیون است .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید