پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا
لبخند خورشید
دخترک به دیوار تکیه داده بود، خورشید که به پشت کوهها نزدیک میشد، از دور سایه پدر دیده میشد. هر چه پدر نزدیکتر میشد، قلب دختر بیشتر پر از شکوفههای شادی میشد. آن روز دخترک مثل همیشه نگاه به راه دوخته بود، خورشید به کوه نزدیک و نزدیکتر میشد، اما سایه از او دور و دورتر میشد. دخترک سالها بود که در سیاهی به دنبال پدر میگشت، اما انگار او در سیاهی شب گم شده بود. دخترک آن روز صبح وقتی خورشید را دید که از پشت کوهها بیرون میآمد، پس از سالها انتظار لبخند پدر را دید، نور و گرمی محبت پدر قلبش را پر از شکوفه کرده بود. پدر از پشت کوهها به او لبخند میزد، هر چند که از او خیلی دور بود.
هدی مهدوی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران توماج صالحی امام خمینی سریلانکا حجاب دولت پاکستان کارگران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی رئیسی سید ابراهیم رئیسی
کنکور هواشناسی سیل تهران اینترنت سازمان سنجش شهرداری تهران پلیس فراجا قتل سازمان هواشناسی قوه قضاییه
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار بانک مرکزی بازار خودرو ارز قیمت سکه ایران خودرو سایپا تورم
تلویزیون فیلم سحر دولتشاهی سینمای ایران ترانه علیدوستی مهران مدیری کتاب شعر تئاتر سینما صدا و سیما رادیو
کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل غزه فلسطین رژیم صهیونیستی آمریکا روسیه جنگ غزه چین طوفان الاقصی اتحادیه اروپا اوکراین ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس تراکتور بارسلونا رئال مادرید والیبال
هوش مصنوعی ناسا مریخ انرژی اپل فیلترینگ فناوری تبلیغات همراه اول ایلان ماسک
سلامت روان استرس داروخانه پیری سرکه سیب دوش گرفتن