شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

امام جواد ع ـ الگوی دانشمندان جوان


امام جواد ع ـ الگوی دانشمندان جوان

پیشوای نهم شیعیان حضرت امام محمد تقی ع نخستین رهبر الهی است كه در میان امامان شیعه در خردسالی مسؤولیت مقام رفیع امامت را عهده دار گردید

پیشوای نهم شیعیان حضرت امام محمد تقی (ع) نخستین رهبر الهی است كه در میان امامان شیعه در خردسالی مسؤولیت مقام رفیع امامت را عهده‏دار گردید.

آن گرامی در سال ۲۰۳ قمری و در سن هفت سالگی بعد از شهادت پدر بزرگوارش این مسؤولیت را پذیرفته و عملاً به هدایت و ارشاد مردم پرداخت.

در آن هنگام برخی این سؤال را مطرح می‏كردند كه آیا می‏توان رهبری جامعه را به یك كودك هفت ساله سپرد؟ آیا یك كودك هفت ساله مدیریت، دوراندیشی و درایت یك مرد كامل را دارد؟

از منظر باورهای شیعه كه موضوع امامت را یك موهبت الهی می‏داند، پاسخ این پرسش روشن است، چرا كه از این دیدگاه خداوند متعال هر كسی را كه شایسته این مقام بداند، به منصب پیشوایی امت بر می‏گزیند؛ حتی اگر در سنین كودكی باشد. مقیاس سن بالا، گرچه در میان مردم مقیاسی برای رسیدن به كمال محسوب می‏شود، اما در بینش وحیانی قرآن ممكن است یك فرد در سن كودكی فضائل و كمالات و شرائط رهبری جامعه را دارا باشد و امتیازات ویژه‏ای را كه لازمه رهبری و امامت و نبوت است در او موجود باشد و خداوند متعال موهبت رسالت و امامت را به او عنایت كند و اطاعت از وی را بر مردم واجب و لازم گرداند.

البته خداوند متعال از این طریق می‏خواهد به مردم بفهماند كه مقام نبوت و امامت، كه تداوم راه نبوت است، همانند منصب‏های معمولی نیست كه با زمینه‏ها و شرایط عادی انجام پذیرد، بلكه مقام معنوی نبوت و امامت مافوق این مناصب بوده و زمینه‏ها و شرایط ویژه‏ای می‏طلبد.

در عصری كه زمینه امامت پیشوای نهم فراهم آمده بود و آن حضرت در دوران كودكی این منصب آسمانی را عهده‏دار گردید، از این دست سؤالات زیاد مطرح می‏شد و پاسخهای مناسب نیز ارائه می‏گردید. به همین دلیل چون مسئله تقریباً در زمان امام جواد(ع) حل شده تلقی شده بود، دیگر در مورد امام هادی(ع) كه در سن ۸ سالگی و امام زمان (ع) كه در ۵ سالگی به امامت رسیدند، این پرسشها تكرار نگردید.

●نقل یكی از روایاتی كه در این زمینه وارد شده است، در اینجا مناسب می‏نماید:

روزی یكی از شیعیان در محضر امام رضا(ع) پرسید: مولای من! اگر خدای ناكرده برای وجود مقدس شما حادثه‏ای پیش آید، به چه كسی رجوع كنیم؟ امام رضا(ع) با كمال صراحت فرمودند: به پسرم ابوجعفر (امام جواد(ع)). آن مرد از شنیدن این سخن تعجب كرد، چرا كه امام نهم (ع) كودكی بیش نبود و آن مرد وی را كم سن و سال دید. امام رضا(ع) از سیمای متعجب و نگاه‏های تردیدآمیز او، اندیشه ناباورانه‏اش را دریافت و به او فرمود: ای مرد! خدای سبحان عیسی بن مریم (ع) را به عنوان پیامبر و فرستاده خود برگزید و او را صاحب شریعت معرفی كرد، در حالی كه خیلی كوچكتر از فرزندم ابوجعفر بود.(۱)

امام هشتم (ع) برای اثبات امامت حضرت جواد(ع) و پاسخ به شبهات طرح شده، گاه از آیات قرآن و دلایل تاریخی بهره می‏گرفت و گاهی نیز از تفضلات الهی و تأییدات غیبی استفاده می‏كرد.

در این رابطه حسن بن جهم می‏گوید: در حضور امام هشتم(ع) نشسته بودم كه فرزند خردسالش را صدا كرد. آن سلاله پاك نبوی نیز در پاسخ به ندای پدر به جمع ما پیوست. امام رضا(ع) لباس آن كودك را كنار زده و به من فرمود: میان دو شانه‏اش را بنگر! چون به میان دو كتف او نگاه كردم، چشمم به یكی از شانه‏هایش به مهر امامت افتاد كه در میان گوشت بدن قرار داشت. فرمود: آیا این مهر امامت را می‏بینی؟ شبیه همین در روی شانه پدرم نیز وجود داشت.(۲)

●نوجوانی در قلّه رفیع دانش

امام نهم(ع) در مقام رهبری امت اسلام، به عنوان الگوی دانشمندان جوان چنان در عرصه علم و دانش درخشید كه دوست و دشمن را به تعجب و شگفتی واداشت. گفتگوها، مناظرات،پاسخ به شبهات عصر، گفتارهای حكیمانه و خطابه‏های آن گرامی، گواه روشنی بر این مدعاست.

علی بن ابراهیم از پدرش نقل كرده است كه: بعد از شهادت امام هشتم(ع) ما به زیارت خانه خدا مشرف شدیم و آنگاه به محضر امام جواد (ع) رفتیم. بسیاری از شیعیان نیز در آنجا گرد آمده بودند تا امام جواد(ع) را زیارت كنند. عبد اللّه بن موسی عموی حضرت جواد(ع) كه پیرمرد بزرگواری بود و در پیشانی‏اش آثار عبادت دیده می‏شد، به آنجا آمد و به امام (ع) احترام فراوانی كرده و وسط پیشانی حضرت را بوسید.

امام نهم برجایگاه خویش قرار گرفت. همه مردم به علت خردسال بودن حضرت با تعجب به همدیگر نگاه می‏كردند كه آیا این نوجوان می‏تواند از عهده مشكلات دینی و اجتماعی مردم در جایگاه رهبری و امامت آنان برآید؟! مردی از میان جمع بلند شده از عبداللّه بن موسی، عموی امام جواد(ع) پرسید: حكم مردی كه با چهارپایی آمیزش نموده است چیست؟ و او پاسخ داد: بعد از قطع دست راست‏اش به او حد می‏زنند.

امام جواد(ع) با شنیدن این پاسخ ناراحت شد و به عبداللّه بن موسی فرمود: عموجان از خدا بترس! از خدا بترس! خیلی كار سخت و بزرگی است كه در روز قیامت در برابر خداوند متعال قرار بگیری و پروردگار متعال بفرماید: چرا بدون اطلاع و آگاهی به مردم فتوا دادی؟ عمویش گفت: سرورم! آیا پدرت ـ كه درود خدا بر او باد ـ این گونه پاسخ نداده است؟!

امام جواد(ع) فرمود: از پدرم پرسیدند: مردی قبر زنی را نبش كرده و با او درآمیخته است، حكم این مرد فاجر چیست؟ و پدرم در پاسخ فرمود: به خاطر نبش قبر دست راست او را قطع می‏كنند و حد زنا بر او جاری می‏گردد، چرا كه حرمت مرده مسلمان همانند زنده اوست.

عبداللّه بن موسی گفت: راست گفتی سرورم! من استغفار می‏كنم.

مردم حاضر، از این گفت و شنود علمی شگفت زده شدند و گفتند: ای آقای ما! آیا اجازه می‏فرمایی مسائل و مشكلات خودمان را از محضرتان بپرسیم؟

امام جواد(ع) فرمود: بلی. آنان سی‏هزار مسئله پرسیدند و امام جواد(ع) بدون درنگ و اطمینان كامل همه را پاسخ گفت. این گفتگوی علمی در نه سالگی حضرت رخ داد.(۳)

امام جواد(ع) در سنین نوجوانی عالم‏ترین و آگاه‏ترین دانشمند عصر خود بود و مردم از دور و نزدیك به حضورش شتافته و پاسخ مشكلات علمی خود را از او دریافت می‏كردند.

●اینك نظر برخی از دانشمندان مخالف و موافق را در این زمینه باهم می‏خوانیم:

▪ابن حجر هیثمی در كتاب الصوائق المحرقه می‏گوید: مأمون او را به دامادی انتخاب كرد، زیرا با وجود كمی سن، از نظر علم و آگاهی و حلم بر همه دانشمندان برتری داشت.

▪شبلنجی در نورالابصار آورده است: مأمون پیوسته شیفته او بود، زیرا با وجود سن اندك، فضل و علم و كمال خود را نشان داده و برهان عظمت خود را آشكار ساخت.

▪جاحظ معتزلی كه از مخالفان خاندان علی(ع) بود، به این حقیقت اعتراف كرده است كه: امام جواد(ع) در شمار ده تن از «طالبیان» است كه هر یك از آنان عالم، زاهد، عبادت پیشه، شجاع، بخشنده، پاك و پاك نهادند و هیچ یك از خاندانهای عرب دارای نسب شریفی همانند امامان شیعه نیست.(۴)

▪فتال نیشابوری نیز می‏گوید: مأمون شیفته او شد، چون مشاهده كرد كه آن حضرت با سن كم خود، از نظر علم و حكمت و ادب و كمال عقلی، به چنان رتبه والایی رسیده كه هیچ یك از بزرگان علمی آن روزگار بدان پایه نرسیده‏اند.(۵)

امام محمد تقی(ع) خود نیز گاهی به علم و دانشی كه خداوند ارزانی‏اش داشته بود، اشاره كرده و می‏فرمود: «منم محمد فرزند رضا! منم جواد! منم دانا به نسبهای مردم در صلبها، من داناترین كس هستم كه رازهای ظاهری و باطنی شما را می‏دانم و از آنچه كه به سوی‏اش روانه هستید آگاهم! این علمی است كه خداوند متعال قبل از آفرینش تمامی مخلوقات جهان به ما خانواده عنایت كرده است. این دانش سرشار تا پایان جهان و بعد از فانی شدن آسمان‏ها و زمین‏ها نیز باقی خواهد ماند.

اگرغلبه اهل باطل و حكومت ناحق گمراهان و هجوم اهل شك و تردید نبود، هر آینه سخنی می‏گفتم كه همه اهل جهان از گذشته‏گان و آینده‏گان ناباورانه انگشت حیرت به دهان می‏گرفتند.»

سپس دست مبارك خود را بر دهان گذاشته و فرمود: «یا محمّد اصمت كما صمت آباؤك من قبل؛ ای محمد خاموش باش! همچنانكه پدرانت قبل از تو سكوت را برگزیده‏اند.»(۶)

حجهٔ‏الاسلام عبدالكریم پاك نیا

۱ كشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، مكتبه بنی هاشمی، تبریز، ۱۳۸۱، ج ۲، ص ۳۵۳.

۲ ارشاد شیخ مفید، چاپ كنگره، قم، ۱۴۱۳ ق، ص ۶۱۸.

۳ بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق، ج ۵۰، ص ۸۵.

۴ سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی، مؤسسه امام صادق(ع)، قم، ۱۳۸۱ ش، ص ۵۵۵.

۵ روضهٔ الواعظین، محمد فتال نیشابوری، نشر رضی، قم، ج ۱، ص ۲۳۷.

۶ بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۰۸.

۷ وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، ۱۴۰۹ قمری، ج ۲۱، ص ۴۷۸.

۸ بحارالانوار، ج ۷، ص ۸۰.

۹ شف الغمه، ج ۳، ص ۱۹۳.

۱۰ معدن الجواهر، ابوالفتح كراجكی، كتابخانه مرتضویه، تهران، ۱۳۹۴ ق، ص ۴۱.

۱۱ سوره انفال، آیه ۲۱.

۱۲ المستطرف، محمد بن احمد ابشیهی، ج ۱، ص ۱۰۷.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید