سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی تاریخی به ضد كیش گراها در ایالات متحده


نگاهی تاریخی به ضد كیش گراها در ایالات متحده

در آستانه ی پایان یافتن قرن بیستم, شاهد افول جنبشی هستیم كه در ربع آخر قرن بیستم در غرب به جنبش اجتماعی مرتجعانه و مهمی تبدیل شده بود جنبش ضد كیش گرا عكس العملی بود به تنوع سراسری دین در دهه های پس از جنگ جهانی دوم كه از رشد قابل توجه ادیان جدید آسیایی و ادیان پنهان در ایالات متحده در اوایل دهه ی ۱۹۷۰ نشئت گرفته بود پس از جنگ, گسترش آنچه به عنوان ادیان جدید شناخته شد در اروپا و آمریكای شمالی دو الگوی كاملاً متفاوت را دنبال كرد

در آستانه‌ی پایان یافتن قرن بیستم، شاهد افول جنبشی هستیم كه در ربع آخر قرن بیستم در غرب به جنبش اجتماعی مرتجعانه و مهمی تبدیل شده بود. جنبش ضد كیش‌گرا عكس‌العملی بود به تنوع سراسری دین در دهه‌های پس از جنگ جهانی دوم كه از رشد قابل توجه ادیان جدید آسیایی و ادیان پنهان در ایالات متحده در اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰ نشئت گرفته بود. پس از جنگ، گسترش آنچه به عنوان ادیان جدید شناخته شد در اروپا و آمریكای شمالی دو الگوی كاملاً متفاوت را دنبال كرد.

نفوذ تدریجی ادیان «جدید» (همان ادیان آسیایی) در ملل اروپایی، اندكی پس از فروكش كردن جنجالهای جنگ جهانی دوم، انقلاب چین و اعلام استقلال هند آغاز شد. مهاجران از طریق نظامهای مستعمراتی ادیان خود را به میان ملتهای اروپایی به ویژه انگلستان، فرانسه و هلند و از طریق مهاجرت نیروهای كار مورد نیاز كه با حمایت دولتها انجام می‌شد به كشورهای آلمان و سوییس آوردند. هم‌زمان خانه به دوشان غربی سفرهای خود را (كه امروزه، سفرهایی افسانه‌ای شده‌اند) در پی جسنت حكمت معنوی به آسیا آغاز كردند صرفاً برای آنكه به عنوان اولین تازه كیشانی كه به دینهای ناآشنا (البته ناآشنا برای بقیه غربیها) گرویده‌اند به سرزمین خود بازگردند. تغییرات تدریجی بودند و مشكلاتی كه با مهاجران وجود داشت بیشتر حول مسائل قومی و نژادی دور می‌زد تا مسائل دینی، حیات دینی جدید، عمدتاً به گتونشینهای مهاجر محدود بود و هم‌اكنون نیز چنین است، اما به تدریج معلمین دینی از اروپا دیدن كردند و در آنجا ساكن شدند. آنان موجب ازدیاد تنوع دینی شدند كه پیش‌تر توسط مخالفان دینی بومی ایجاد شده بود؛ مخالفانی كه در قرون نوزده و بیست چونان بنیان‌گذاران گروههای دینی جانشین سربرآوردند.

پس از شكل‌گیری كلیسای سوئدن بورژیان، به عنوان اولین گام، تعداد زیادی از ادیان جدید (جانشینان مسیحیت سنتی) در اروپا ظهور كردند. جالب توجه‌تر از همه‌ی نظامهای جادویی پسا- هیپنوتیستی(۱) (راسیكروسین،(۲) نئو- تمپلار(۳) و مارتینیست(۴) ) كه در فرانسه آشكار شدند، معنویت‌گرایی منتشر شده در سراسر قاره اروپا از بریتانیای كبیر گرفته تا پاریس و نیز حكمت اشراقی بود. در طول قرن بیستم، تقریباً تمام كشورها از بلغارستان (انجمن اخوت سفید بزرگ) تا دانمارك (مؤسسه مارتینوس) و از آنجا تا انگلستان (جنبش عصر جدید،(۵) ویكا(۶)) هم‌زمان با احیای باور عرفانی در فضای آزادی مذهبی پس از روشنگری به ظهور پلورالیسم كمك كردند.

در آمریكا به دلیل تصویب یك سری قوانین در دهه‌های اول قرن كه مهاجرت از آسیا را ممنوع می‌كردند، الگوی تكثر و تنوع تا حدودی متفاوت بود. مهم‌ترین مصوبه در مورد اخراج آسیاییها كه در سال ۱۹۲۴ به تصویب رسیده بود تا پاییز سال ۱۹۶۵ برقرار ماند و در این سال كندی و جانسون رؤسای جمهور ایالات متحده به دلیل فراخوانی ملل عضو سازمان معاهده‌ی آسیایی جنوب شرقی برای حمایت از جنگ ویتنام، آن را ملغی كردند. بهای این همكاری حذف سیاستهای مهاجرتی توهین‌آمیز و تبعیضی ایالات متحده بر ضد كشورهای عضو بود.

یكی از نتایج این امر، حركت سیل‌آسا و ناگهانی صدها هزار آسیایی به ایالات متحده و گشوده شدن دروازه‌های این كشور بر تلاش میسیونرهای مذهبی آسیایی بود (كه معمولاً تحت عنوانهایی نظیر سوامی، بهگون، یوگی، گورو، پیر، سنسئی و استاد، وارد این كشور می‌شدند).

حضور ناگهانی معلمین آسیایی با وضعیت منحصر به فردی در زندگی آمریكایی هم‌زمان شد: به سن رشد رسیدن نسلی كه محصول دوره افزایش زاد و ولد پس از جنگ جهانی بود. این نسل پرتعداد، برای بیش از یك دهه تبدیل به معضل شده بود چرا كه بر نظام مدارس عمومی فشار می‌آورد و مدارس مجبور بودند برای جا دادن آنها فضا و معلم تهیه كنند و اكنون جامعه‌ی تجاری با نیاز به شغل مواجه شده بود، درحالی كه مشاغل كافی به هیچ‌وجه مهیا نبود. یك عكس‌العمل عبارت بود از بسط خرده‌فرهنگ جدید: فرهنگ مردم خیابان.

مردم خیابان در سراسر ایالات متحده در مراكز شهری ظهور یافتند و به طور خاص، حضورشان در طول ساحل اقیانوس اطلس آشكار بود؛ جایی كه هم آب و هوا و هم جامعه‌ای با تساهل اجتماعی برای آنان بیشترین میزان آزادی را فراهم می‌آورد. یك جنبه از این خرده فرهنگ كه اهمیتی خاص برای بسط دینی‌اش داشت عبارت بود از فربه‌تر شدن این خرده فرهنگ در هر تابستان به وسیله بروبچه‌های دانشگاهی (مخصوصاً آنانی كه به اندازه‌ی كافی پول داشتند كه مجبور نباشند تمام تابستان را كار كنند)؛ كسانی كه سبك زندگی مردمان خیابان را ایده‌آل می‌دانستند و در مدت تعطیلات سالانه خویش به آنها می‌پیوستند.

بنابراین رهبران ادیان جدید در زمان ورود به آمریكا در اواخر دهه‌ی ۱۹۶۰ به آن دسته از رهبران نامتجانس (بومی) پیوستند كه از قبل به صورت فعال بر روی این‌گونه زندگی خودانگیخته و «گمشده‌ی»‌نسلی كه در خیابانها می‌زیند كار می‌كردند. سوامی پرابهوپاده (هاركریشنا) كار خود را در دهكده‌ی گرینویچ آغاز كرد؛ یوگی بهاجن (سیك‌دهرمه) در لس‌آنجلس و كلیسای متحد در یوگن،(۷) اورگون و واشنگتن دی‌سی. آنان با گروههای مختلفی كه پیش‌تر در ایالات متحده پایه‌ریزی شده بودند پیوند برقرار ساختند؛ گروههایی كه مهم‌ترینشان عبارت بود از: كلیسای علم‌گرایی،(۸) و جنبش قوم عیسی؛ به انضمام ادیان وارداتی از اروپا (ویكا، دوستان مهربابا). پیش‌تر، آلن واتنس، كه بعدها مبلغ بزرگ «ذن» شد از انگلستان مهاجرت كرده بود. هریك از این گروهها خود را با این نسل خیابان و عشقشان به داروهای روان‌گردان وفق دادند و درصد بالایی از اعضای اولیه‌ی خود را از میان آنان برگرفتند.

اگر به خاطر تعداد زیاد هیپیهای تابستانی كه رتبه‌ی خود را ترفیع می‌دادند نبود، محتملاً نفوذ ادیان جدید در فرهنگ مردم خیابان مغفول می‌ماند. بسیاری از تعطیلاتیها بیرون آمدند؛ كسانی كه عضویت در یك دین جدید را جانشینی خوشایند به جای بازگشتن به زندگی دانشگاهی و دورنمای شغلی‌ای می‌دانستند كه توسط والدینشان (كه متعلق به طبقه‌ی متوسط یا طبقه‌ی متوسط به بالا بودند) برایشان ترسیم شده بود. اكثریت والدین نسبت به مذهب جدید پسر یا دخترشان متساهل بودند، اما برخی از آنها قدری عصبانی می‌شدند. عصبانیت آنان به خاطر لاس‌زدن فرزندشان با ایمانی جدید نبود بلكه به خاطر ترك تحصیل، واگذار كردن حقوق/ ارثیه خود به گروه خارجی جدید و یا این امر بود كه فرزندشان جایگاه خود در مذهب ]جدید[ را شغل زندگی بداند.

آشكارتر بگویم، والدین سكولار چگونه می‌توانستند به آشنایان خود بگویند كه فرزندشان به جای دكتر، وكیل یا مدیر شدن، یك مسیونر (مبلغ دینی) خیابانی برای یك دین دون‌پایه شده است؟

تعداد واقعی جوانانیی كه وارد این ادیان جدید شده بودند كم بود؛ ولی از میان آنان تعداد كسانی كه از برنامه‌های كاری قبلی خود بازمانده بودند به اندازه‌ای بود كه در اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰ تعدادی از والدین عصبانی ناراحتی خود را علناً ابراز داشتند و به سرعت متوجه شدند كه تنها نیستند. اولین شبكه‌‌های جنبش ملی شروع به كار كردند. هشدار مربوط به آنچه در حال رخ دادن بود توسط اجتماع یهودیان نیز سرداده شد. در سلا ۱۹۷۲ چندین سازمان مسیحی اوانجلیست، طرحی با عنوان «كلید ۷۳» ارائه كردند؛ مبارزه‌ای حجیم و خانه به خانه كه به هر خانواده در آمریكا انجیل اونجیلیستی هدیه می‌داد.

در میان كسانی كه به سرعت در حمایت از این طرح به پا خاستند، بسیاری از گروههای اوانجلیست یهودی بودند كه فرصت خوبی برای تبلیغ جامعه‌ی یهودی به دست آوردند، حال آنكه از دهه‌ی ۱۹۲۰ تا آن زمان مجبور بودند بی‌ سروصدا كار كنند. رهبری جامعه‌ی یهودیان در سراسر آمریكا به سرعت واكنش نشان داد و این تلاش را محكوم كرد. رهبران جامعه‌ی یهود در طی مذاكراتی كه در مورد دغدغه‌هایشان با سردمداران مبارزه كلید ۷۳ داشتند از وجود تعداد زیادی از گروههای مسیونری دیگر اعم از گروههای مسیحی (كلیسای متحد، فرزندان خدا، راه بین‌المللی) و گروههای شرقی (ذن بدوی و مریدان گوروی هندو) كه یهودیان از دین برگشته را درون خود می‌پذیرفتند آگاه شدند. بالاخص شكل‌گیری «یهودیان برای مسیح»، در ناحیه‌ی بی(۹) در سانفرانسیسكو، مخرب می‌نمود. در مدت ربع آخر قرن، سازمانهای اجتماعی یهودی در سراسر كشور، حامیان برجسته سازمانهای ضد كیش بودند.]۱[

نویسنده: جیمز - گوردون مــلتون

مترجم: بهزاد - حمیدیه

مجتبی - كرباسچی

پاورقی‌ها

*- نوشته حاضر برگردان نوشتار زیر است:

J- Gordon Melton. Anti- Cultistis in the united states. An Hi strorical perspective, in Bryan wilson and jamie cress well(eds). New Religious. Movemnts. Challenge and Response Londeon and New Yourk: Routledge, ۱۹۹۹ chapter II, pp. ۲۱۳- ۲۳۳.

(۱). Post- Mesmerist

(۲). Rosicrucian

(۳). Neo- templar

(۴). Martinist

(۵). New Age Movement

(۶). Wicca

(۷). Eugene

(۸). Scientology

(۹). Bay

(۱۰). Volunteer Parents of America

(۱۱). Cult

(۱۲). Ron Enroth

(۱۳). Leo J.Ryan

(۱۴). Unification Church

(۱۵). Scientology

(۱۶). Hare Krishna

(۱۷). The Way International

(۱۸). Divine Ligh Mission

(۱۹). Galen Kelly

(۲۰). Rev. Moon

(۲۱). Family Action

(۲۲). Information and Rescus

(۲۳). Association pour la Dfense de la Famille et de Individus

(۲۴). Henrietta Crampton

(۲۵). Comitaro per la Liberazaion dei Giovani dal Settarismo

(۲۶). Association Pro- Juventud

(۲۷). Patty Hearst

(۲۸). Richard Ofshe

(۲۹). United Pentecostal Church International

(۳۰). Aum Shinrikyo

(۳۱). Satmar

پانوشتها

]۱[. برای فهرستی از حجم وسیع ادبیات یهودی ضد كیش رجوع كنید به:

- Jack N.Porter, Jews And Cults Bibliography, Fresh Meadows, NY Biblio Press, ۱۹۸۱.

]۲[. برای مطالعه بیشتر رجوع كنید به:

- D. Shupe Jr and David G.Bromley, A Documentary History of The Anti- Cult Movement , Arlington, TX: Center For Social Research, Univerdity of Texas, ۱۹۸۵, Anson D. Shupe Jr And David G.Bromely, The New Vigilantes: Deprogrammers, Anti- Chltists and The New Religions, Beverly Hills, CA: Sage Publications, ۱۹۸۰” Anson D. Shupe Jr And David G. Bromely , and Donna L, Oliver , The Anti Cult Movement in America: A Bibloography and Historical Survey , New York Garland Publishing, ۱۹۸۴ , J. Gordon Melton , Encyclopedic Handbook: Garland Publishing , ۱۹۹۲ ; and Anson D. Shupe Jr and David G.Bromely (Eds), Anti- Cult Movements in Cross- Cultural Perspective, New York: Garland Publishing, ۱۹۹۴.

]۳[. رجوع كنید به:

- James R.Lewis And J.Gordon Melton(eds), Sex , Slander and Salvation: Investigationg The Family/Children of God, Stanford, CA: Center for Academic Publication, ۱۹۹۴.

[۴]. What id Deprogramming ? Citizens Freedom Foundation News, ۱(۱) , November ۱۹۷۴, p.۱.

[۵]. Ted Patrick and Tom Dulack , Let Our Children Go! , New York E.P.Dutton , ۱۹۷۶.

[۶]. W.W.W. Norton and Company, New York, ۱۹۶۱.

[۷]. Jean Merritt, op. Cit.

]۸[. رجوع كنید به:

- Christopher Edwards, Crazy for God, Englewood Cliffs, NJ:Prentice – Hall , ۱۹۷۹; Barbara Underwood and Betty Underwood, Hostage to Heaven, New York Clarkson N. Potter, ۱۹۷۹.

- Rachel Martin, Escape, Denver: Accent Books, ۱۹۷۹.

]۹[. باید خاطرنشان ساخت كه روان‌شناسان و دیگر متخصصین كه هویت خود را با جریان ضدكیش گره می‌زنند، مشكلی ویژه داشتند. تقریباً همه‌ی آنان، هرگز به مطالعه‌ی گروههایی كه اكنون مجبور بودند به عنوان متخصص، آنها را ارزیابی كنند نپرداخته بودند. غایت علمی كه از ادیان جدید داشتند تقریباً همه از داستانهای نقل شده توسط اعضای سابق گروهها و گزارشهای به شدت تحریف شده توسط فرآیند برنامه‌ریزی بازگردانی تأمین شده بود. ارزیابیهای آنان، مدام، توسط تعداد فزاینده‌ای از اندیشمندان نقد منفی می‌شد، اندیشمندانی كه عملا گروهها را مورد مطالعه قرار داده بودند و آشنایی ممتعی با ادبیات‌له و علیه گروههای دینی مختلف داشتند. آثار این اندیشمندان (كه تعدادشان تا نیمه دهه‌ی ۱۹۸۰ به چند صد مورد بالغ می‌شد) عامل اصلی آزاردهنده برای جنبش ضدكیش گردید و در نهایت منجر به فروریزی فرضیات شستشوی مغزی شد.

[۱۰]. Aktion fur geistige and psychische Freiheit, Arbeitsgemeinschaft der Elterninitiativen e.V.

]۱۱[. رجوع كنید به:

- Benjamin Beit- Hallahmi, Despair and Deliveance: Private Salvation in Contemporary Israel, Albany, NY: State University of New York Perss, ۱۹۹۲, pp.۳۵- ۴۸.

]۱۲[. رجوع كنید به:

- James A.Beckford, Cult Controversies:

- The Social Response to New Religious Movements, London: Tavistock Publications, ۱۹۸۵.

[۱۳]. Cult Awareness Network of The Citizens Freedom Foundation: Who We Are … and … What We Do, Hannacroix, NY: Citizens Freedom Foundation, ۱۹۸۴.

[۱۴]. M.Singer, ‘Coming Out of the Cults’ Psychology Today, ۱۲, January ۱۹۷۹, pp. ۷۲- ۳.

]۱۵[. برای مطالعه بیشتر مراجعه كنید به:

- David A.Halperin(ed.), Psychodynamic Perspectives in Religion, Sect , and Cult, Boston: J. Wright, ۱۹۸۳.

- David G. Bromley and James T.Richardson (eds), The Brainwashing/Deprogramming Sociological, Psychological , Legal , and Historical Perspectives, NewYork : Edwin Mellen Press, ۱۹۸۳.

]۱۶[. برای مطالعه بیشتر رجوع كنید به:

- Dick Anthony and Thomas Robbins, ‘Law, Social Science and the “Brainwashing” Exception to the First Amendment’, Behavioral Sciences and the Law, ۱۰,۱۹۹۲, pp.۵- ۲۹.

[۱۷]. Massimo Introvigne and J.Gordon Melton (des), Pour en finir avec les sectes: Le dbat sur le rapport de la commission parliamentaire, Turin CESNUR/Milan: Giovanni, ۱۹۹۶; ۲rd edition: Paris: Dervy, ۱۹۹۶; ۳rd edition Paris: Editions Dervy , ۱۹۹۶).

]۱۸[. به نظر می‌رسد رومانی استثنایی برای این قانون باشد، چرا كه تلاشهای كلیسای ارتودوكس رومانی برای كسب حمایت دولت در راستای تلاشهایش برای سركوب ادیان جدید منازع (شامل گروههای پروتستان) از سوی قانون‌گذاران كشور، مورد بی‌اعتنایی قرار گرفت. در حال حاضر، مهم‌ترین نزاع دینی در این كشور، میان كلیسای ارتودوكس و «كلیسای كاتولیك شعایر شرقی» در ترانسیلوانیا بر سر انتساب برخی از مایملك مورد مناقشه كلیسا است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید