جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

درباره كتاب ثروت و فقر ملل نوشته دیوید س لندز


«فقر» در تضاد با «ثروت» مسأله ای است كه از ابتدای تاریخ ذهن بشر را آزرده است اما «چرا بعضی ها چنان ثروتمندند و بعضی ها چنین فقیر » این سؤالی است كه كتاب «ثروت و فقر ملل» نوشته «دیوید س لندز» در پی پاسخگویی به آن است

فقیر یا غنی مسأله این است!

«فقر» در تضاد با «ثروت» مسأله ای است كه از ابتدای تاریخ ذهن بشر را آزرده است. اما «چرا بعضی ها چنان ثروتمندند و بعضی ها چنین فقیر؟» این سؤالی است كه كتاب «ثروت و فقر ملل» نوشته «دیوید س. لندز» در پی پاسخگویی به آن است. متفكران برای برشمردن علل فقر برخی ملل و ثروت برخی دیگر، دلایل بسیاری را برشمرده اند. برخی كه به طرزی افراطی به جغرافیا اعتقاد دارند، می گویند؛ اگر در بررسی فقر به كره زمین نگاه كنیم، متوجه می شویم گستره جغرافیایی فقر خاص برخی مناطق دنیا است؛ مناطقی كه درست در دو سوی خط استوا بین مدارهای رأس السرطان و رأس الجدی قرار گرفته اند. زیرا در این مناطق گرم، انواع بیماری های كشنده و بالطبع هزینه بر حضور دارند و جایی برای ظهور استعدادها باقی نمی گذارند. از دیدگاه علمی نمی توان تأثیر این مسأله را بر فقر یا ثروت ملتی، صددرصد دانست زیرا با علم و تكنولوژی می توان این تأثیرات جغرافیایی را كاملاً كمرنگ كرد. شاهد این مدعا اروپا است، سرزمین ناهمواری كه با وجود مزایای اقلیمی و جغرافیایی خود نسبت به سرزمین های خشك و بایر باستانی در قاره آفریقا و بخشی از آسیا، هزاران سال پس از مصر و سوریه به توسعه رسید. اما چه شد كه این سرزمین ناهموار در جریان توسعه بخشی از دیگر ملل و قاره ها پیشی گرفت؟

كلید این معما در توسعه اقتصادی در قرون وسطی كه حاصل چند رشته نوآوری و تطابق یابی های سازمانی پی در پی بود، نهفته است. مهم ترین این نوآوری ها چرخ آب و پس از آن عینك بود كه می توانست ساخت ابزارهای بسیار ظریف را میسر سازد و منشأ اختراعات دیگری شود و بعد از آنها نیز ساعت مكانیكی، چاپ و باروت دیگر نوآوری های این عصر بودند. اما یك كشف هم وجود داشت كه باعث تحولی شگرف در تاریخ جهان و در پی آن اقتصاد جهان شد. این كشف، كشف آمریكا بود؛ سرزمینی كه بعدها در اقتصاد كل جهان تأثیری بسزا ایفا كرد. پس از كشف آمریكا به دست اسپانیایی ها، پرتغالی ها نیز به فكر سیر و سفر افتادند و آبهای اقیانوس را زیر پا گذاشتند. در پس این سیر و سفرها تجارت برده به وجود آمد و بعد از آن نیز اندك اندك شرق در معرض تاخت و تاز پرتغالی ها قرار گرفت. از آن سو اسپانیایی ها هم كه در فكر تشكیل یك امپراتوری عظیم بودند، كارائیب را قلمرو خود می دانستند. بعدها اسپانیا و پرتغال كه چنین تحولات شگرفی را در تاریخ جهان به جا گذاشتند به حاشیه رانده شدند، كه علت آن نیز حكمفرمایی سانسور در این كشور به ویژه پرتغال بود. تنها چاپخانه های مجاز این كشور در دست روحانیان معمولاً یسوعی بود كه به چاپ هیچ اثری جز مطالب مذهبی اعتقادی نداشتند. بنابراین علم و اندیشه در پرتغال رو به انحطاط گذارد و دیری نگذشت كه برتری خود را حتی در حوزه هایی كه زمانی در آنها پیشتاز بود، از دست داد و دوران افتخار و اقتدارش به سر رسید. بعد از سقوط پرتغال نوبت هلندی ها و انگلیسی ها بود كه خود را مالك تمام دنیا بدانند. اوج این ماجرا برای انگلستان زمانی بود كه پدیده ای به نام «انقلاب صنعتی» را تجربه كرد. بزرگترین بازنده این تحول نیز اسپانیا بود. در واقع این انقلاب صنعتی بود كه برخی از كشورها را ثروتمند كرد، بعضی را فقیر و برخی دیگر را فقیرتر. آنهایی كه به این انقلاب روی آوردند ثروتمند شدند اما آنها كه آن را نادیده گرفتند، روز به روز بیشتر در گرداب فقر فرورفتند. در این دنیای جدید همه چیز جدید بود. حتی گیاهانی جدید همچون ذرت، كاكائو، سیب زمینی و چوب هایی سخت مثل كائوچو پیدا شده بود. اما اسپانیا چرا فقیر شد؟ اسپانیایی ها كه روز به روز جریان ثروت هند غربی و شرقی به سوی صنایع آن كمتر می شد، دیگر علاقه ای به تولید نداشتند. زیرا آنقدر ثروتمند بودند كه نیازی به تولید نداشتند و همین اندك اندك باعث فقر اسپانیا شد. ضمن آنكه همواره ملت هایی قادر به كسب ثروت هستند كه اهل كار و تلاش باشند و راه های تازه ای برای سریع تر و بهتر كار كردن پیدا كنند. این چیزی است كه انقلاب صنعتی به كشورهای دنیا ثابت كرده است. انگلستان اگر توانست در جمع ثروتمندان قرار گیرد، به دلیل صنایع نساجی اش بود كه به انقلاب صنعتی منجر شد. در حالی كه در همین زمان هند نیز از كشورهای سرآمد در صنعت نساجی بود اما هرگز نتوانست همانند رقیبی كه خود را به هند تحمیل كرده بود، پیشرفت كند. البته تاریخ نگاران هندی معتقدند اگر هند دچار فقر شد به علت دخالت های انگلیس در امور داخلی و سیاسی آن بود. زیرا تا پیش از ورود آنان به هند، این كشور در خوشبختی و سعادت زندگی می كرده است. البته این مدعا مخالف چیزی است كه مسافران و بازدیدكنندگان اروپایی درباره فقر عمومی موجود در هندوستان در آن ایام گزارش می كردند. كشور دیگری كه از انقلاب صنعتی بهره ای بسیار برد، آمریكا بود؛ سرزمینی سرشار از منابع و معادن آهن و زغال سنگ كه این مواهب طبیعی و به عبارتی شانس و اقبال به كمك آن آمد تا بتواند شرایط زندگی خود را تغییر دهد. طوری كه در سال ۱۸۷۰ صاحب بزرگترین اقتصاد دنیا شود و سال ۱۹۱۳ تولیدی معادل دو برابر و نیم انگلستان و آلمان و چهار برابر فرانسه داشته باشد كه همین ثروت را به سوی این سرزمین سرازیر می كرد. اما برعكس آن آمریكای جنوبی و مركزی كه چنین راه و روشی را پیش نگرفت و كشورهای آن مدام درگیر كشمكش های داخلی بودند، از هم قاره ای خود عقب ماندند. در بررسی تاریخ متوجه می شویم، آمریكای لاتین در قرن هفدهم وضعیتی مشابه آمریكای شمالی داشته است اما از آنجا كه هیچ یك از كشورهای آمریكای لاتین هیچ برنامه ای نداشتند، چشم اندازی هم برای توسعه اقتصادی شان ترسیم نكردند و به این ترتیب حتی پس از استقلال هم از لحاظ اقتصادی به كشورهای صنعتی یعنی انگلستان و آلمان و بعدها آمریكای قرن بیستم وابسته شدند.كشور دیگری كه باید از آن در بحث فقر و ثروت ملل یاد كرد، چین است. چین هزار سال پیش جلوتر از همه حركت می كرد اما از آنجا كه چینی ها تنها نیاكان فكری و معنوی خود را می پرستیدند، تنها دارای تك ستاره هایی در تاریخ خود شدند. این كشور بعدها وقتی اروپا از آن پیشی گرفت، كمترین توجهی به تكنولوژی غربی نداشت اما بعدها به این نتیجه رسید كه دیگر نمی تواند از قافله عقب بماند. چنین وضعیتی را ژاپن هم داشت. با این تفاوت كه ژاپنی های سختكوش خیلی زود تحجر را كنار گذاشتند و گذشته پرستی را رها كردند و به آینده اندیشیدند؛ طوری كه حالا توانسته اند بخش بزرگی از اقتصاد دنیا را در دست بگیرند. «ثروت و فقر ملل» كه در انتشارات گام نو به چاپ رسیده، كتابی است نه چندان گسترده كه موضوعی گسترده را مورد تحلیل قرار داده است. به همین دلیل نیز اگرچه متن قصه وار دارد و خواننده از مطالعه آن نه تنها خسته نمی شود، خود را كنجكاو برای دانستن ادامه مطالب می بیند، از برخی وقایع با همان دید روایی گذشته و تحلیل كاملی ارائه نداده است. اگرچه این امری طبیعی است زیرا مجال نویسنده برای تحلیل اندك است و معنی بسیار! اما در هر یك از اشاراتی كه لندز بیان می كند، نكته ای نهفته است كه می تواند تفكرانگیز و خواندنی باشد و حتی اگر اشتباه هم باشد، خواننده را به تأمل درباره آن برمی انگیزد و سرنخ ها را به دست او می دهد تا خود با آن حریری ابریشمین ببافد. اما در هر صورت حاصل تلاش لندز اگرچه كتابی تفكرانگیز و خواندنی است اما نمی توان آن را اثری كامل و جامع برشمرد.

بنفشه غلامی



همچنین مشاهده کنید