پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

چرا «مارکس» بازخوانی می شود


چرا «مارکس» بازخوانی می شود

بیش از یک قرن پس از مرگ مارکس و قریب به دو دهه پس از سقوط اتحاد شوروی, بار دیگر بسیاری پرسش ها به مارکس باز می گردد

پس از سقوط دژ بزرگ اقتصاد سوسیالیستی، یعنی اتحاد شوروی، تقریبا باوری عمومی ‌شده بود که استقرار و تثبیت سرمایه‌داری لیبرال، یک واقعیت عینی است.

سرمایه‌داری جهانی بحران‌های متمادی گوناگونی را از سر گذرانده بود. اما اینک شش سال پس از آخرین بحران اقتصادی در سال ۲۰۰۱، جهان سرمایه‌داری به معنای وسیع‌تر وارد یک بحران اقتصادی شده که با سرعت بی‌سابقه و چشمگیری، هویت جهانی یافته است.

بیش از یک قرن پس از مرگ مارکس و قریب به دو دهه پس از سقوط اتحاد شوروی، بار دیگر بسیاری پرسش‌ها به مارکس باز ‌می‌گردد.

بحران مالی که جهان را بلعیده تاثیرات منفی و گهگاه جبران‌ناپذیری بر زندگی و حتی اندیشه‌ مردم در سراسر جهان داشته است. همزمان با تشدید بحران اقتصادی در سراسر جهان به ویژه اروپا، کتابخوان‌های آلمانی به کتاب‌های کارل مارکس روی آورده‌اند.

به نظر ناشران و کتابفروشان آلمانی، کارل مارکس بار دیگر بازگشته است. آثار مارکس این روزها به سرعت و در ابعاد بی‌سابقه‌ای به فروش می‌رسد. دلیل اصلی علاقه به آثار کارل مارکس، بحران اقتصادی اخیر در جهان و آلمان اعلام شده‌است.

کارل دیتز ناشر آلمانی اعلام کرده کتاب‌های مارکس که در سال شاید حتی ۲۰۰ کپی هم فروش نداشت، در سال جاری هزار و پانصد جلد فروش داشته است. یورن شوترومپف مدیر بنگاه انتشاراتی « کارل – دییتز»، ناشر آثار کارل مارکس در برلین، می‌گوید: «مارکس دوباره بازگشته است و ما شاهد علاقه بی‌سابقه‌ای به آثار او هستیم و انتظار می‌رود که فروش کتاب‌های او در ماه‌های آینده رو به افزایش باشد.»

به گفته ناشران، پرفروش‌ترین اثر کارل مارکس، جلد اول کتاب او به نام «سرمایه» است. این کتاب که در سال ۱۸۶۷ نوشته شده در سال‌های پیش به سختی میزان فروشی دو رقمی ‌را تجربه می‌کرد، اما حالا با پیش آمدن این بحران اقتصادی روزهای خوشی را سر می‌کند.

به گفته یورن شوترومپف، بخش اعظم خریداران آثار مارکس، نسل جوان دانش‌پژوهان و پژوهشگران هستند که اخیرا دریافته‌اند وعده‌های نئولیبرالیسم (لیبرالیسم نو) برای به ارمغان آوردن خوشبختی برای بشریت، حقیقت ندارد.

فلسفه اقتصادی مارکس، به ویژه نسخه لنینیستی روسی آن، با سقوط اتحاد جماهیر شوروی در اواخر دهه ۱۹۸۰ محبوبیت خود را از دست داد.

به باور شوترومپف، مارکس در آستانه این بحران دوباره در اندیشه‌های مردم جا پیدا کرده است. او می‌گوید: «بحران‌های مالی برای مارکس خوش‌قدم بودند.» شوترومپف می‌گوید خریداران این کتاب را بیشتر جوانان تشکیل می‌دهند و این امر خود حاکی از آن است که نسل جوان آلمان از مسیری که پدران و مادرانشان در این کشور پیش گرفتند ناراضی‌اند.

اقتصاد و سیر نزولی آن پرسش‌های بسیار زیادی را در ذهن نسل جوان و تحصیل‌کرده ایجاد کرده که کسی پاسخی برایشان ندارد. اینک آنان نیز پاسخ پرسش‌هایشان را در کتاب‌های مارکس جست‌وجو می‌کنند.

آیا این همان مرحله زوال سرمایه‌داری نیست که او پیش‌بینی کرده است؟ این سوالی است که در رسانه‌های شرق و غرب عالم طنین افکنده و ذهن عوام را نیز به خود مشغول ساخته است.

این ناشر آلمانی می‌گوید: « با این حال من شک دارم که خریداران این کتاب آن را تا پایان بخوانند. خواندن این کتاب طاقت‌فرسا است و احتیاج به تمرکز بسیار دارد.»

کتابفروشی‌ها در سراسر آلمان، افزایش فروش آثار کارل مارکس را تائید می‌کنند و می‌گویند فروش کتاب‌های وی حداقل سه برابر شده است.این افزایش ناگهانی در فروش کتاب‌های مارکس تنها سود مالی را در پی ندارد. این پیشامد برای تئوری‌پردازان و فیلسوف‌های مارکسیست این زمینه را فراهم آورده که در مهلت پیش‌آمده حرف‌های خود را دوباره بزنند.

برای مثال اریک هوبسباون، مورخ و تاریخدان، در برنامه‌ زنده رادیو بی‌بی‌سی میدان را خالی دید و نظرات خود را که پیش از این کمتر خریدار داشت بیان کرد. به نظر او جهانی‌سازی که به دنبال کاپیتالیسم یا سرمایه‌داری پدید آمده نه تنها میراث و سنت‌ها را از میان می‌برد بلکه ثبات جهانی را نیز تهدید می‌کند.

او می‌گوید: جهانی‌سازی به دنبال یک سری بحران‌ها پدید می‌آید و به نظر من تا پایان این عصر ما مزه آن را به خوبی چشیده‌ایم.

محبوبیت آثار نوشتاری معمولا متناسب با زمانه دستخوش تغییر می‌شود و شاید این نکته مثبتی باشد که می‌بینیم همیشه موفقیت و فروش آثار مکتوب محصول تبلیغات و روش‌های بازاریابی حیله‌گرانه نیست. مسلما اگر کارل مارکس زنده بود، از موفقیت آثار خود تحت تاثیر گسترش یک بحران اقتصادی در نظام سرمایه‌داری بسیار خشنود می‌شد.

در ماه‌های اخیر، تعداد بیشتری از شخصیت‌های آلمانی، خود را علاقه‌مند یا پیرو دیدگاه‌های کارل مارکس معرفی می‌کنند؛ حداقل آن بخش از دیدگاه‌های این فیلسوف قرن نوزدهم که معتقد بود سرمایه‌داری یا کاپیتالیسم افراطی به خاطر طمع شدید و ذاتی‌اش، سرانجام، خود را نابود خواهد کرد.

چندی پیش اسکار لافونتن از سیاستمداران چپگرا و رهبر حزب چپ آلمان اعلام کرد بخشی از فرضیه‌های کارل مارکس را در برنامه‌های این حزب خواهد گنجاند و بر این مبنا طرفدار ملی کردن بخش‌های مالی و انرژی در آلمان است.

به دنبال این اظهار نظر مطبوعات عامه‌‌پسند و حامی‌ جناح راست آلمان از جمله بیلد به او حمله کردند. این مطبوعات نوشتند که لافونتن عقل خود را از دست داده و یک چپگرای دیوانه است.اما حتی به تازگی، پییر اشتاینبروک، وزیر اقتصاد آلمان که بدون تردید تحت تاثیر بحران اقتصادی اخیر خواب و خوراک ندارد، اعلام کرد که طرفدار برخی از دیدگاه‌های کارل مارکس است.او در مصاحبه‌ای با مجله آلمانی اشپیگل گفت: «به‌طور کلی، باید اذعان کرد بخش‌های معینی از فرضیه‌های کارل مارکس چندان هم بد نیستند.»و بالاخره برای کتابخوان‌هایی که هنوز به مرحله علاقه‌مندی به فرضیه‌ها و دیدگاه‌های سیاسی کارل مارکس نرسیده‌اند، مکاتبات وی به دوست و همفکرش؛ فردریش انگلس، همزمان با یکی از بحران‌های اقتصادی قرن نوزدهم آمریکا می‌تواند کتابی سرگرم‌کننده و جالب باشد.

مارکس در یکی از این نامه‌ها در سال ۱۸۵۷ میلادی، در کمال اعتماد به نفس، سقوط کامل بازار مالی آمریکا – وال استریت – را پیش بینی کرد و خطاب به انگلس نوشت: « بحران و سقوط مالی در آمریکا، مایه بسی مسرت است. این بحران به این زودی‌ها به پایان نخواهد رسید.»

کارل هاینریش مارکس (۱۸۱۸-۱۸۸۳) متفکر انقلابی، فیلسوف، جامعه‌شناس، تاریخدان و اقتصاددان آلمانی و از تاثیرگذارترین اندیشمندان تمام اعصار است. او به همراه فردریش انگلس، مانیفست کمونیست، مشهورترین رساله تاریخ جنبش‌های سوسیالیستی را تالیف کرد.

«سرمایه» مهم‌ترین کتاب این جنبش به همراه سایر تالیفات مارکس و انگلس، بنیان و جوهره اصلی تفکر مارکسیسم را تشکیل می‌دهد. «تاریخ همه جوامع تاکنون، تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است.» از جمله مشهورترین جملات مارکس درباره تاریخ است که در خط اول مانیفست کمونیست خلاصه شده‌است‌.

او مبارزه عملی سیاسی و فلسفی را به همراه رفیقش، فردریک انگلس، آغاز کرد و با او بود که یک سال پیش از انقلاب ۱۸۴۸ بیانیه کمونیست را به رشته تحریر در آورد. مارکس در این سال‌ها با محیط دانشگاهی و ایده‌آلیسم آلمانی و هگلی‌های جوان قطع رابطه کرد و به مسائل جنبش کارگری اروپا پرداخت و از ابتدا در بین‌الملل اول که در ۱۸۶۴ تاسیس شد، نقش بازی کرد و نهایتا دبیر این انجمن شد.

او اولین جلد کتاب مشهورش را، سرمایه، در ۱۸۶۷ منتشر کرد. این کتاب حاوی نظریات او در نقد اقتصاد سیاسی است. کتاب سرمایه پس از ۱۸ سال کار و کوشش مارکس که همراه با گرسنگی و محرومیت بود در اواخر سال ۱۸۶۶ پایان یافت. متن آن آلمانی بود تا اینکه در سال ۱۸۷۲ به زبان روسی و در سال ۱۸۹۷ به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ و منتشر شد.

نظریه مارکس بر آن بود که تولد یک شیوه تولید کاپیتالیستی اقتصاد بین‌المللی جهانی‌شده در پیش است. او پیش‌بینی می‌کرد که این روند نه ‌تنها رشد و رفاهی که نظریه‌پردازان لیبرال و سیاستمداران به آن افتخار می‌کنند به همراه نخواهد آورد بلکه همچنین جنگ‌های عظیم و بحران‌های اقتصادی و بی‌عدالتی‌های اجتماعی گسترده با خود خواهد داشت.

در جهان سرمایه‌داری بی‌شک علاقه عمومی ‌به مارکس دوباره زنده شده است. حتی اگر احتمالا این علاقه هنوز در میان کشورهای جدید عضو اتحادیه اروپا یعنی کشورهای اروپای شرقی دیده نشود. این دوباره زنده شدن به احتمال قوی با این واقعیت شدت گرفت که

صد و پنجاهمین سالگرد علنی شدن مانیفست حزب کمونیست در سال ۱۹۹۸ با یک بحران غمناک اقتصادی خاص در میان یک دوره بسیار سریع جهانی‌سازی بازارهای آزاد همراه بود.

مارکس طبیعت اقتصاد اوایل قرن بیست‌و‌یکم را ۱۵۰ سال قبل بر بستر بررسی‌هایش درباره جامعه بورژوازی پیش‌بینی کرده بود. این اصلا غیر‌منتظره نیست که سرمایه‌داران هوشیار به خصوص در بخش مالی جهانی‌شده از آنجا که ضرورتا به طبیعت و بی‌ثباتی‌های اقتصاد سرمایه‌داری که در آن کار می‌کنند آگاه‌تر از دیگرانند، تحت‌تاثیر مارکس قرار گرفته باشند.

مارکس تنها میان سرمایه‌داران محبوب نبود. در یک نظرخواهی از شنوندگان رادیو بی.بی.سی انگلستان در سال ۲۰۰۵، کارل مارکس به عنوان بزرگترین متفکر هزاره دوم انتخاب شد.

پیشتر در آغاز هزاره جدید کاری مشابه توسط وب‌‌سایت انگلیسی‌زبان بی.‌بی.سی انجام گرفته بود که ۲ میلیون نفر از مردم کشورهای گوناگون از سرتاسر جهان در این نظرخواهی شرکت کردند. از نظر شرکت‌کنندگان از میان اندیشمندان هزاره، کارل مارکس مقام نخست را یافت و آلبرت انیشتین و آیزاک نیوتون با فاصله‌ای بسیار از او به عنوان نفر دوم و سوم انتخاب شدند.

در خبری دیگر در همین ارتباط، روزنامه دی ولت، از ساخت فیلمی‌بر اساس سرمایه، اثر اصلی کارل مارکس، خبر می‌دهد. بر اساس این گزارش، الکساندر کلوگه، حقوقدان، فیلمساز و نویسنده آلمانی، در نظر دارد این طرح را عملی کند.

دی ولت نوشت: «به سختی می‌توان تصور کرد که بتوان از کتاب سرمایه فیلمی‌ ساخت، اما اکنون الکساندر کلوگه با در دست گرفتن چنین طرحی، کاری را در پیش گرفته است که هشتاد سال پیش فیلمساز بزرگ روس؛ سرگئی آیزنشتاین، فکر آن را هم نمی‌کرد.»

نسترن احمدی

منبع: بی.بی.سی و گاردین



همچنین مشاهده کنید