شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

آمریكا و برنامه هسته ای ایران ۱


به نظر می رسد مذاكرات ایران و سه كشور اروپایی بر سر برنامه هسته ای به نقطه تعیین كننده رسیده است در حالی كه ظاهراً اروپاییان منتظر نتیجه ای هستند كه روز ۲۸ خرداد ماه از صندوق های رای ریاست جمهوری در خواهد آمد, تهران بر ضرورت بروز نتیجه ای مشخص در این مقطع زمانی اصرار دارد و فشار آمریكا را در اتخاذ این تصمیم مؤثر می داند

یك ویژگی مباحثات آمریكاییان در مورد ایران، این است كه حتی اندك پیشنهاد همكاری، اتهام مماشات را به همراه دارد. این امر شامل حتی توصیه به تماس انتخابی محتاطانه می شود و این امر بیشتر شامل موضوع معامله بزرگ با ایران می شود كه به اشكال مختلف در آمریكا مورد بحث قرار می گیرد، یعنی سیاست تماس مشروط كه هدف آن حل و فصل كلی مسایل مجادله انگیز در روابط آمریكا و ایران به نحوی است كه مورد پذیرش هر دو طرف باشد.

برای تحقق معامله بزرگ، آمریكا و اروپا بر سر مطالبات كاملاً تعریف شده از ایران به توافق برسند كه در برگیرنده بیشتر حوزه های مهم اختلاف (سلاح های كشتار جمعی، تروریسم، اسرائیل) باشد. در عین حال، باید به روشنی به ایرانیان اطلاع دهند چه انتظاراتی می توانند داشته باشند- از رفع تحریم (به استثنای منع صدور فناوری حساس نظامی) گرفته تا عادی سازی روابط اقتصادی و تا به رسمیت شناختن مشروعیت جمهوری اسلامی از طرف واشنگتن.

از دیدگاه عقلانی، چنین معامله ای برای سیاست خارجی جذاب به نظر می رسد زیرا آمریكا خواست متحدان اروپایی را برای عرضه مشوق های معنادار به ایران اجابت خواهد كرد و در عین حال چنین ابتكاری به آمریكا اجازه می دهد متحدان خود را ملزم كند در صورتی كه ایران انعطاف نشان ندهد، موضع سخت تری اتخاذ كنند.

با این حال، حتی تلاش آمریكا برای معامله ای كوچكتر بین آمریكا، ایران و اتحادیه اروپا بسیار تعجب آور خواهد بود و بوش را در رسانه های محافظه كار و كنگره در معرض انتقادات سنگین قرار خواهد داد. بنابر گزارش ها، بوش به سران اروپا توضیح داد یك علت خودداری وی از مشاركت در مذاكرات سه كشور اروپایی با ایران، جنجال سیاسی است كه چنین اقدامی در آمریكا به پا خواهد كرد. مسلماً در كنگره حمایت از موضوع سرسختانه در برابر ایران طرفدار بیشتری دارد تا سیاستی برپایه همكاری. بسیاری از جمهوریخواهان خواستار تغییر حكومت هستند، نه مذاكره با حكومتی كه بوش آن را بانی اصلی تروریسم در جهان خوانده است. آخر ژانویه ،۲۰۰۵ ایلینارز لتینن جمهوریخواه همراه با ۷۵ نماینده دیگر طرح حمایت از آزادی درایران را در مجلس نمایندگان مطرح كرد. در ماه فوریه؛ سناتور ریك سنتورم طرح مشابهی را در سنا مطرح كرد. در سال های قبل، طرح های مشابهی در كنگره مطرح اما در فرایند تصویب، تضعیف شده بود. رویكردهای مبتنی بر همكاری مسلماً انگیزه تازه ای به طرفداران تغییر حكومت می دهد. اكثریت جمهوریخواه خواهند كوشید (البته ظاهراً نه به طور جدی) كه دست رئیس جمهوری را در باره چنین موضوع مهمی در سیاست خارجی آمریكا ببندند.

مسلماً بوش در عرصه سیاست داخلی این توان را دارد كه به رویكرد تماس تغییر موضع دهد. اما سیاست آمریكا در قبال جمهوری اسلامی ایران از محاسبه عقلانی منافع همچون روند روابط عادی بین الملل نیست. دولت بوش آشكارا می خواهد از هر چیزی كه بتواند به عنوان تأیید مشروعیت این حكومت اسلامی قلمداد شود، بپرهیزد.

مهار

این گزینه راهبردی برپایه این فرض است كه افزایش فشار ایران را واخواهد داشت سیاست های خود را در مورد موضوع های جنجالی تغییر دهد. با وجودی كه آمریكا نمی تواند تحریم های اقتصادی خود را تشدید كند، می تواند فشار بیشتری بر كشورها و شركت ها وارد كند تا در مراودات تجاری با ایران محدودیت بیشتری اعمال كنند. قانون تحریم های ایران و لیبی و قانون منع تكثیر ایران به رئیس جمهوری این اختیار را می دهد كه در ورای مرزهای آمریكا اعمال قدرت كند. با این حال، معلوم نیست قانون اول بتواند سرمایه گذاران بالقوه یا دست كم شركت های اروپایی را كه می خواهند در بخش انرژی ایران سرمایه گذاری كنند، از این كار باز دارد، به خصوص با توجه به موافقتنامه ۱۹۹۸ در مورد الغای عملی تحریم ها. اعمال این قبیل تحریم های مرزی احتمالاً باعث منازعات بین دو سوی اقیانوس اطلس خواهد شد نه تأثیرگذاری بر ایران.به نظر می رسد دولت بوش تا پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران برای نتیجه دهی ابتكار مذاكره اروپا مهلت داده است. در آن موقع ایران باید قاعدتاً پاسخ سریعی بدهد. اگر مذاكرات موفق نباشد، دولت بوش خواهد كوشید تحریم ها را از طریق شورای امنیت اعمال كند. جان بولتون كه در چهار سال اخیر خواهان موضع سرسختانه در برابر ایران بود و بدبینی خود را در مورد سیاست مذاكره اروپا پنهان نمی كرد، می تواند سفیر جدید آمریكا در سازمان ملل باشد كه كاملاً با مسایل مرتبط آشناست. در غیاب اقدامی غیرعادی از سوی ایران- چه تولید واقعی اجزا سلاح های هسته ای یا خروج از ان پی تی- یا كشف و برملا شدن برنامه پنهانی تسلیحات هسته ای به سختی بتوان شورای امنیت را به اعمال تحریم های جدی ترغیب كرد. با این حال، تصویب تحریم های نمادین می تواند برای دولت بوش سودمند باشد: از یك سو به این علت كه چنین اقدامی بر مباحثات داخل ایران تأثیر می گذارد و از سوی دیگر به این علت كه حكومت ایران در شورای امنیت می تواند زمینه را برای اقدام سخت تر بعدی- در صورت لزوم در چارچوب ائتلاف كشورهای مایل- هموار كند.تحریم نفتی توسط شورای امنیت شدیدترین اثر را خواهد داشت. اعمال تحریم عملاً با محاصره دریایی ایران امكان پذیر است. حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد درآمدهای دولت ایران از صادرات نفت به دست می آید. با این حال، تحریم نفتی باعث افزایش قابل ملاحظه بهای نفت و عواقب منفی اقتصادی در سراسر جهان خواهد شد. چین منفعت فزاینده ای در منابع انرژی ایران دارد. بنابراین، موافقت در مورد تحریم نفتی به احتمال زیاد قابل تحقق در شورای امنیت سازمان ملل نیست.یك گزینه تحریم متفاوت ممنوعیت سرمایه گذاری خارجی جدید در بخش انرژی ایران است كه مسلماً ضربه ای به نقطه آسیب پذیر آن خواهد بود. با این حال، تصویب این تحریم مستلزم كسب همكاری سایر كشورها توسط آمریكاست؛ به خصوص كشورهای اروپایی و ژاپن.

تحریم های به اصطلاح هوشمند مانند محدودیت های مسافرت بین المللی برای تصمیم گیرندگان ایران، تحریم های مالی مانند مسدود شدن دارایی های خارجی نخبگان ایران یا تقویت جلوگیری از انتقال فناوری حساس به ایران از نظر سیاست خارجی كمتر جنجال برانگیز است و از نظر چندجانبه شاید قابل قبول تر از تحریم تجاری و سرمایه گذاری باشد، به خصوص در چارچوب گروه ۸ . هدف از این تحریم ها تغییر محاسبه منفعت گروه های مهم در درون نخبگان ایران است؛ با این حال، معلوم نیست آیا چنین تحریم های محدود بتواند بر تصمیم های ایران در مورد موضوع هسته ای به خصوص در كوتاه مدت تأثیر بگذارد.

برچیدن

عملیات سری علیه برنامه هسته ای ایران گزینه ای است كه مدتی قبل در دولت آمریكا بررسی شد. طبیعتاً اطلاعات چندانی در مورد اجرای این عملیات در اختیار عموم قرار نگرفته است. اكنون مدتی است كه در اظهارنظرهای دولت آمریكا به گزینه های نظامی اشاره می شود. این گفته كه حملات نظامی در این مقطع زمانی در دستور كار نیست، شاید به عنوان علامتی آرامش بخش از رایس وزیرخارجه آمریكا به متحدان اروپایی تفسیر شود. در عین حال، این گفته تهدیدی تلویحی علیه ایرانیان است.

حملات نظامی به تأسیسات هسته ای به اعتقاد همه تحلیلگران، در بهترین حالت برنامه هسته ای را تا مدتی به تأخیر خواهند انداخت و در وهله اول زمانی را به دست خواهد داد كه در طول آن تغییرات سیاسی در ایران رخ دهد. نمی توان گفت با حملات نظامی چه زمانی به دست خواهد آمد. ساخت كارخانه غنی سازی اورانیوم در نطنز حدود سه سال طول كشید. با توجه به تجربه موجود، ساخت كارخانه جدید سریع تر است مگر آن كه حملات نظامی دیگر آن را به تعویق بیندازد. در واقع طرح های نظامی آمریكاییان مكرراً به روز شده است، هرچند كه به نظر می رسد این كار جزیی از روند عادی اداری باشد. ارتش آمریكا تأ كید می كند كه در حال حاضر دستورالعملی از دولت برای آماده شدن برای رویارویی نظامی ندارد. شاید بتوان ایران را از وخیم كردن اوضاع، به خصوص از انجام حملات غیرمتقارن به اهداف آمریكایی در منطقه و جهان، علیه اسرائیل و سایر متحدان در منطقه بازداشت. با این حال، پیامدهای بالقوه سیاسی در ایران تأثیر منفی بر منافع آمریكا خواهد داشت، از جمله دشمنی تا دهه های آتی، حذف شركت های نفتی آمریكا از قراردادها، حتی اگر بعداً دولت معتدلی روی كار آید. در بدترین حالت، آمریكا باید آماده نزاع طولانی با ایران شود. حمله نظامی را می توان به گلوگاه های برنامه هسته ای ایران انجام داد، یعنی تأسیساتی كه بازسازی آن پرهزینه است. این مكان ها شامل تأسیسات تبدیل و غنی سازی اورانیوم و نیز مجتمع راكتور بوشهر است. اما حمله نظامی به كل برنامه هسته ای نیز ممكن است.



همچنین مشاهده کنید