سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
عام الفیل سال تولد پیامبر ص
مشهور در میان اهل تاریخ آن است که ولادت رسول خدا درعام الفیل بوده،و عام الفیل همان سالی است که اصحاب فیلبسرکردگی ابرهه بمکه حمله بردند و بوسیله پرندههای ابابیلنابود شدند.
و اینکه آیا این داستان در چه سالی از سالهای میلادی بودهاختلاف است که سال ۵۷۰ و ۵۷۳ ذکر شده،ولی با توجه بهاینکه مسیحیان قبل از اسلام تاریخ مدون و مضبوطی نداشتهاندنمیتوان در اینباره نظر صحیح و دقیقی ارائه کرد،و از اینرو ازتحقیق بیشتر در اینباره خودداری میکنیم،و به داستان اصحابفیل که از معجزات قرآن کریم بشمار میرود میپردازیم،و البتهداستان اصحاب فیل با اجمال و تفصیل و با اختلاف زیادینقل شده،و ما مجموعهای از آنها را در زندگانی رسولخدا«ص»تدوین کرده و برشته تحریر در آوردهایم که ذیلا برایشما نقل میکنیم،و سپس پارهای توضیحات را ذکر خواهیم کرد:
● داستان اصحاب فیل
کشور یمن که در جنوب غربی عربستان واقع است منطقهحاصلخیزی بود و قبائل مختلفی در آنجا حکومت کردند و از آنجمله قبیله بنی حمیر بود که سالها در آنجا حکومت داشتند.
ذونواس یکی از پادشاهان این قبیله است که سالها بر یمنسلطنت میکرد،وی در یکی از سفرهای خود به شهر«یثرب»تحت تاثیر تبلیغات یهودیانی که بدانجا مهاجرت کرده بودند قرارگرفت،و از بت پرستی دست کشیده بدین یهود در آمد.طولینکشید که این دین تازه بشدت در دل ذونواس اثر گذارد و ازیهودیان متعصب گردید و به نشر آن در سرتاسر جزیرهٔ العرب وشهرهائیکه در تحتحکومتش بودند کمر بست،تا آنجا کهپیروان ادیان دیگر را بسختی شکنجه میکرد تا بدین یهود درآیند،و همین سبب شد تا در مدت کمی عربهای زیادی بدینیهود درآیند.
مردم«نجران»یکی از شهرهای شمالی و کوهستانی یمنچندی بود که دین مسیح را پذیرفته و در اعماق جانشان اثر کردهبود و بسختی از آن دین دفاع میکردند و بهمین جهت از پذیرفتنآئین یهود سر پیچی کرده و از اطاعت«ذونواس»سرباز زدند.
ذونواس بر آنها خشم کرد و تصمیم گرفت آنها رابسختترین وضع شکنجه کند و بهمین جهت دستور داد خندقیحفر کردند و آتش زیادی در آن افروخته و مخالفین دین یهود رادر آن بیفکنند،و بدین ترتیب بیشتر مسیحیان نجران را در آن خندق سوزاند و گروهی را نیز طعمه شمشیر کرده و یا دست و پاو گوش و بینی آنها را برید،و جمع کشتهشدگان آنروز رابیست هزار نفر نوشتهاند و بعقیده گروه زیادی از مفسران قرآنکریم«داستان اصحاب اخدود»که در قرآن کریم(در سورهبروج)ذکر شده است اشاره بهمین ماجرا است.
یکی از مسیحیان نجران که از معرکه جان بدر برده بود ازشهر گریخت،و با اینکه ماموران ذونواس او را تعقیب کردندتوانست از چنگ آنها فرار کرده و خود را بدربار امپراطور-درقسطنطنیه-برساند،و خبر این کشتار فجیع را به امپراطور روم کهبکیش نصاری بود رسانید و برای انتقام از ذونواس از وی کمکخواست.
امپراطور روم که از شنیدن آن خبر متاثر گردیده بود در پاسخوی اظهار داشت:کشور شما بمن دور است ولی من نامهای به«نجاشی»پادشاه حبشه مینویسم تا وی شما را یاری کند،وبدنبال آن نامهای در آن باره به نجاشی نوشت.
نجاشی لشکری انبوه مرکب از هفتاد هزار نفر مرد جنگی بهیمن فرستاد،و بقولی فرماندهی آن لشکر را به«ابرهه»فرزند«صباح»که کنیهاش ابو یکسوم بود سپرد،و بنا به قول دیگریشخصی را بنام«اریاط»بر آن لشکر امیر ساخت و«ابرهه»راکه یکی از جنگجویان و سرلشکران بود همراه او کرد.
«اریاط»از حبشه تا کنار دریای احمر بیامد و در آنجابکشتیها سوار شده این سوی دریا در ساحل کشور یمن پیادهشدند، ذونواس که از جریان مطلع شد لشکری مرکب از قبائلیمن با خود برداشته بجنگ حبشیان آمد و هنگامی که جنگشروع شد لشکریان ذونواس در برابر مردم حبشه تاب مقاومتنیاورده و شکستخوردند و ذونواس که تاب تحمل این شکسترا نداشتخود را بدریا زد و در امواج دریا غرق شد.
مردم حبشه وارد سرزمین یمن شده و سالها در آنجا حکومتکردند،و«ابرهه»پس از چندی«اریاط»را کشت و خود بجایاو نشست و مردم یمن را مطیع خویش ساخت و نجاشی را نیز کهاز شوریدن او به«اریاط»خشمگین شده بود بهر ترتیبی بود ازخود راضی کرد.
در این مدتی که ابرهه در یمن بود متوجه شد که اعراب آننواحی چه بت پرستان و چه دیگران توجه خاصی بمکه و خانهکعبه دارند،و کعبه در نظر آنان احترام خاصی دارد و هر سالهجمع زیادی به زیارت آن خانه میروند و قربانیها میکنند،وکمکم بفکر افتاد که این نفوذ معنوی و اقتصادی مکه و ارتباطیکه زیارت کعبه بین قبائل مختلف عرب ایجاد کرده ممکن است روزی موجب گرفتاری تازهای برای او و حبشیان دیگری که درجزیرهٔ العرب و کشور یمن سکونت کرده بودند بشود،و آنها رابفکر بیرون راندن ایشان بیاندازد،و برای رفع این نگرانی تصمیمگرفت معبدی با شکوه در یمن بنا کند و تا جائی که ممکن استدر زیبائی و تزئینات ظاهری آن نیز بکوشد و سپس اعراب آنناحیه را بهر وسیلهای که هستبدان معبد متوجه ساخته و ازرفتن بزیارت کعبه باز دارد.
معبدی که ابرهه بدین منظور در یمن بنا کرد«قلیس»نامنهاد و در تجلیل و احترام و شکوه و زینت آن حد اعلای کوششرا کرد ولی کوچکترین نتیجهای از زحمات چند ساله خودنگرفت و مشاهده کرد که اعراب هم چنان با خلوص و شور وهیجان خاصی هر ساله برای زیارت خانه کعبه و انجام مراسم حجبمکه میروند،و هیچگونه توجهی بمعبد با شکوه او ندارند.وبلکه روزی بوی اطلاع دادند که یکی از اعراب«کنانهٔ»بمعبد«قلیس»رفته و شبانه محوطه معبد را ملوث و آلوده کرده و سپسبسوی شهر و دیار خود گریخته است.
این جریانات،خشم ابرهه را بسختی تحریک کرد و با خودعهد نمود بسوی مکه برود و خانه کعبه را ویران کرده و به یمنباز گردد و سپس لشگر حبشه را با خود برداشته و با فیلهای چندی و با فیل مخصوصی که در جنگها همراه میبردند بقصد ویرانکردن کعبه و شهر مکه حرکت کرد.
اعراب که از ماجرا مطلع شدند در صدد دفع ابرهه و جنگ بااو بر آمدند و از جمله یکی از اشراف یمن بنام«ذونفر»قوم خود رابدفاع از خانه کعبه فرا خواند و دیگر قبایل عرب را نیز تحریککرده حمیت و غیرت آنها را در جنگ با دشمن خانه خدابرانگیخت و جمعی را با خود همراه کرده بجنگ ابرهه آمد ولیدر برابر سپاه بیکران ابرهه نتوانست مقاومت کند و لشکریانششکستخورده خود نیز به اسارت سپاهیان ابرهه در آمد و چون اورا پیش ابرهه آوردند دستور داد او را بقتل برسانند و«ذونفر»کهچنان دید و گفت:مرا بقتل نرسان شاید زنده ماندن من برای توسودمند باشد.
پس از اسارت«ذونفر»و شکست او،مرد دیگری از رؤسایقبائل عرب بنام«نفیل بن حبیب خثعمی»با گروه زیادی ازقبائل خثعم و دیگران بجنگ ابرهه آمد ولی او نیز بسرنوشت«ذونفر»دچار شد و بدستسپاهیان ابرهه اسیر گردید.
شکست پی در پی قبائل مزبور در برابر لشکریان ابرهه سببشد که قبائل دیگری که سر راه ابرهه بودند فکر جنگ با او را ازسر بیرون کنند و در برابر او تسلیم و فرمانبردار شوند،و از آنجمله قبیله ثقیف بودند که در طائف سکونت داشتند و چون ابرهه بدانسرزمین رسید،زبان به تملق و چاپلوسی باز کرده و گفتند:مامطیع توایم و برای رسیدن بمکه و وصول بمقصدی که در پیشداری راهنما و دلیلی نیز همراه تو خواهیم کرد و بدنبال اینگفتار مردی را بنام«ابورغال»همراه او کردند،و ابو رغاللشکریان ابرهه را تا«مغمس»که جائی در چهار کیلومتری مکهاست راهنمائی کرد و چون بدانجا رسیدند«ابو رغال»بیمار شد ومرگش فرا رسید و او را در همانجا دفن کردند،و چنانچهابن هشام مینویسد:اکنون مردم که بدانجا میرسند بقبرابو رغال سنگ میزنند.
همینکه ابرهه در سرزمین«مغمس»فرود آمد یکی ازسرداران خود را بنام«اسود بن مقصود»مامور کرد تا اموال ومواشی مردم آن ناحیه را غارت کرده و بنزد او ببرند.
«اسود»با سپاهی فراوان بآن نواحی رفت و هر جا مال و یاشتری دیدند همه را تصرف کرده بنزد ابرهه بردند.
پینوشتها:
۱-دائرهٔ المعارف ج ۶ ص ۲۵۴-۲۵۳.
۲-دائرهٔ المعارف ج ۱ ص ۳۴-۳۳.
۳-به قسمت(ب)از صفحه ۹ تا ۱۱ همین کتاب مراجعه نمائید.
۴-اعلام قرآن خزائلی ص ۱۵۹-۱۶۰.
۵-سوره بقرهٔ آیه ۲۴۳.
۶-آیه ۲۴۶.
۷-آیه ۲۵۸.
۸-آیه ۲۵۹.
۹-سوره فجر آیه ۶.
۱۰-سوره اعراف آیه ۸۴.
۱۱-سوره یونس آیه ۷۳.
۱۲-سوره نمل آیه ۵۱.
۱۳-معنای ارهاص را در صفحات آینده انشاء الله تعالی میخوانید.
۱۴-تفسیر مفاتیح الغیب ج ۳۲ ص ۱۰۰.
۱۵-بحار الانوار ج ۱۵ ص ۱۳۸.
۱۶-بحار الانوار ج ۱۵ ص ۱۴۲ و ۱۵۹.
منبع کتاب: درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام جلد ۱ صفحه ۱۲۰؛ رسولی محلاتی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران پاکستان مجلس شورای اسلامی رئیسی ایران و پاکستان دولت سید ابراهیم رئیسی حجاب مجلس دولت سیزدهم رئیس جمهور رهبر انقلاب
تهران هواشناسی سیل بارش باران شهرداری تهران پلیس فضای مجازی قوه قضاییه آتش سوزی سلامت وزارت بهداشت قتل
بانک مرکزی قیمت خودرو ایران خودرو خودرو قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو سایپا دلار بورس مالیات تورم
ترانه علیدوستی کتاب رادیو تلویزیون سریال فیلم سینمای ایران نمایشگاه کتاب حج سینما تئاتر معماری
سازمان سنجش دانش بنیان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کنکور ۱۴۰۳ بنیاد ملی نخبگان
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه روسیه آمریکا جنگ غزه چین عملیات وعده صادق ترکیه اوکراین حماس
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال باشگاه پرسپولیس اوسمار ویرا رئال مادرید بارسلونا بازی باشگاه استقلال سپاهان دیوید تیلور
ایلان ماسک ژاپن همراه اول موبایل اپل هوش مصنوعی تبلیغات فناوری تلگرام گوگل ناسا
سبزیجات پیری یبوست صبحانه