پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

دریای دروغ


دریای دروغ

هواپیمای مسافربری ایران درتاریخ ۱۹۸۸ ۷ ۴ مورد حمله ناوگان دریایی آمریکا قرار گرفت

هواپیمای مسافربری ایران درتاریخ ۱۹۸۸.۷.۴ مورد حمله ناوگان دریایی آمریکا قرار گرفت. مطلب حاضر چگونگی حمله کورکورانه کشتی ناوگان دریایی آمریکا به پرواز ۶۵۵ ایران‏ایر در اوج تنش درطول جنگ ایران ــ عراق و چگونگی تلاش پنتاگون برای سر پوش گذاشتن به این واقعه بعد ازکشته شدن ۲۹۰ شهروند بی گناه را از زبان آمریکایی‏ها - هرچند به صورت ناقص - شرح می‏دهد.

نیروی دریایی دارای نردبان های ترفیع متعددی است. افسران آن می توانند درجه نظامی خود را دردریا یا هوا بدست آورند. اما تنها راه افتخار همانند زمان روم باستان است. پیروزی دردریا.

کاپیتان راجرز از نیروی دریایی آمریکا خود رابرای جنگ آماده می کرد. در سال ۱۹۸۷ راجرز به فرماندهی گران ترین کشتی نیروی دریا یی با پیشرفته ترین سیستم رادار منصوب شد. ناو وینسنس میلیاردی بسیار مطمئن جلوه می نمود. اما راجرز مانند بسیاری از افسران زمان صلح نیروی دریایی، هیچگاه به زیرآتش قرارنگرفته بود. در سوم جولای سال ۱۹۸۸ راجرز به آرزوی خود رسید و بالاخره با دشمن در خلیج فارس درگیر شد. او از جایگاه رییس و فرمانده کشتی جنگی درمرکز اطلاعات جنگ، برای مرگ وزندگی تصمیم گرفت.

آن زمان لحظه ای بود که برایش آموزش دیده بود و باید سر بلند بیرون می آمد. انهدام پرواز شماره ۶۵۵ ایران‏ایر فاجعه بشری بود. وجهه جهانی آمریکا را خدشه دارکرد و برای نیروی دریایی رسوایی حرفه ای بود. گران ترین کشتی جنگی که برای نشان گرفتن و زدن بیش از ۲۰۰ موشک، در یک زمان، طراحی شده بود، در اولین حمله خود هواپیمای مسافربری حامل شهروندان بی گناه را منهدم کرده بود. وینسنس به هنگام حمله، با نقض قوانین بین المللی درون قلمرو آبی ایران بود.

افسر ارشد آمریکا پنتاگون از ابتدا متوجه شده بود که آشکارشدن واقعیت وینسنس، جنجالی بزرگ در پی خواهد داشت. کما این که جنجال توسط تیترهای تحقیرآمیز روزنامه ها به راه افتاد.

بنابراین نیروی دریایی آمریکا کاری را انجام داد که تمام نیروی دریایی بعد ازیک اشتباه بزرگ وحشتناک انجام می داد: دروغ گفت ومدال هایی اعطاء کرد.

تحقیق نیوزویک با همکاری برنامه « ON LINE ») ABC NEWS باعدم همکاری افسران ارشد یعنی اجتناب ازپاسخ گویی به سوال ها یا جوابهای مبهم برای جلوگییری از پیشرفت یک بحث) مواجه شد. تعدادی از ملوانان و افسرانی که صبح آن روز جولای سال۱۹۸۸ سوار بر VINCENNCE وینسنس) بودند امروز، هنوز درحال روان درمانی و دست و پنجه نرم کردن با گناه هستند. اما تحقیقات رسمی پنتاگون درباره حادثه، گزارش فوگارتی ROYARTY)، هنرالتقاط، حذف، ارایه نیمی از حقیقت و فریبکاری مطلق است. این سرپوشی بود که از بالا توسط دریا سالار "ویلیام کرو" رئیس وقت ستاد مشترک فرماندهی، تائید شده بود.

کاپیتان راجرز در مصاحبه با NIGHT LINE برنامه خط شب اصرار داشته که درآن زمان تصمیم مناسب را اتخاذ کرده و تنها به علت حفظ کشتی و خدمه آتش گشوده است، اما با مرور اسناد محرمانه، نوارهای ویدیوئی و نوارهای صوتی از کشتی درگیر ماجرا و بیش از ۱۰۰ مصاحبه، نیوزویک با جمع بندی به نتیجه ای رسید که آن را می‏کرد.

● جسم غم انگیز:

صبح روز دوم جولای، ساعت ۶.۳۳ به وقت محلی روی Vincennes در اقامتگاه ویل راجرز صدای زنگ تلفن شنیده شد. کاپیتان در حال اصلاح کردن بود. گرمای ۱۰۰ درجه فارنهایت درست دو ساعت بعد ازطلوع خورشید سیستم تهویه مطبوع کشتی را از کار انداخته بود. درساحل نفتی سرتاسر خلیج دانه های ماسه برخاسته ازصحرای عرب، غبارمتمایل به زردی را به وجود آورده بودند. راجرزگوشی تلفن را برداشت. طرف مقابل افسر وظیفه ازمرکز اطلاعات جنگ کشتی بود. مرکز کنترل دو طبقه پائین تر ازکابین راجرز قرار داشت. «کاپیتان، بهتره بیائید پایین، به نظر می‏رسد مونتگمری دماغش را به داخل کندو آورده است.»

در پنجاه مایلی شمال شرق، ناو محافظ نیروی دریایی آمریکا مونتگمری، درحال گذشتن از ورودی غربی تنگه هرمز بود. هر روزه کشتی های نفتکش، حامل نیمی از واردات جهان ازتنگه می گذشتند. جنگ ایران ــ عراق تنگه را ناامن ساخته بود. با درنظرگرفتن خطر به دریا ریختن نفت کویت، ایالات متحده تقبل کرده بود کشتی های نفت کش کویت را زیر پرچم آمریکا حمایت و همراهی کند. در این صبح جولای مونتگمری حدود۶ نفر از نیروهای مسلح انقلابی را درحال بیرون آمدن از مخفیگاه های جزیره پا به منطقه خطر گذاشتن، مشاهده کرده بود. دراین زمان راجرز تصمیم گرفت وارد عمل شود.

او در ساعت ۶.۳۳ دستورداد: «همه به خط». توربینهای عظیم موتورهای رزمناو تا۸۰ اسب بخارسرعت گرفته وکشتی جنگی را با درهم شکستن امواج درسرعت ۳۰ گره به جلوراندند. ساعت ۶.۵۰ بنا برگزارش رسمی حوادث که بعداً توسط نیروی دریایی ارایه شد، مونتگمری درتنگه، ۱۳ ناوچه توپ دار ایرانی راکشف کرده بود. گفته شده که تعدادی نزدیک کشتی نفتکش کشور لیبریا به نام: STROUAL at ۷:۱۱ درتکاپو بودند. مونتمگری گزارش کرد که صدای ۵ یا ۶ انفجاردرنزدیکی کشتی نفتکش شنیده شد. ستاد فرماندهی ناوگان هنگامی که رادیو صدای انفجار پی‏درپی همراه گزارش انفجارهای اسراآمیز را پخش کرد، تصمیم گرفت با Vincennes تماس بگیرد. دریاسالار آنتونی لس فرمانده نیروهای ویژه مشترک خاورمیانه، به رزمناو شمال شرقی دستورداد تا از مونتمگری حمایت کند. دستور بحرین به هرحال Vincennes راوارد عمل نکرد. دریا سالار لس LESS تنها قصد داشت هلیکوپترVincennes را به ماموریت شناسایی اعزام کند. بنابراین کاپیتان ریچارد مک کنا فرمانده جنگ دریا سالار لس آنچه را که دستورات واضح تصور می کرد به راجرز مخابره کرد:

هلیکوپتر خود را برای تحقیق و کاوش به شمال بفرستید، اما کشتی را دورتر در جنوب نگه دارید، احتمال وجود قایقهای بیشتری ازپاسداران انقلابی در ابوموسی وجود دارد. هلیکوپترSH-۶۰B دریا پیما مخصوص دریا) متعلق به Vincennes درساعت ۷.۲۲ بلند شد وبه سوی شمال سرعت گرفت وبعداز۲۰ دقیقه بالای سر ناوچه های توپدار ایرانی چرخ زد. خلبان فرمانروای اقیانوس ۲۵) مارک کولیر، ناوچه های توپدار را دراطراف کشتی باری DHAULAGIRI) آلمانی مشاهده کرد. ناوچه های توپدارشلیک نمی کردند. این حالت رزم تنها شیوه ای معمول برای به ستوه آوردن بود.

دربحرین، کاپیتان ریچارد وات کینگز، فرمانده ستادارتش دریا سالارلی، همانطوریکه به خبرهای رادیو گوش می داد وضعیت را بی خطر تلقی داد. اما در Vincennes همه چیز درحال داغ شدن بود. با صدای شیپور، راجرز خدمه کشتی را به موضع های جنگ فرستاد و به پایگاههای کوچک کنارکشتی اش دستور داد تا در برابر حملات آماده باشند. Vincennes در ناوگان نیروی دریایی آمریکا درخلیج شهرت بدی داشت. افسران کشتی های دیگر با لحن طعنه آمیزی این کشور را Ridicrniser خطاب می کردند. دربازی های جنگی درسن دیه گو، درست قبل ازحرکت Vincennes به سوی خلیج راجرز درماورای قوانین رزمایش ها تلاش می کرد.

در اوایل ژوئن راجرز، کاپیتان راجرزهیتان، فرمانده ناو محافظ را عصبانی کرد. راجرز به او دستور داده بود تا کشتی جنگی ایرانی را به روشی که هیتان محرک می دانست، محاصره کند. هیتان از این کار اجتناب ورزید و ستاد فرماندهی بحرین وی را بازگرداند. راجرز توسط چندین افسر عالی رتبه «ماشه خوشحال» نامیده می شد. او بسیارمشتاق بود تابرای رسیدن به ناوچه های توپدار پیش قدم باشد. ازکشتی های بازرگانی که با خونسردی، علامت A-OK را فرستاده بودند گذشت تا درساعت۸.۳۸ به پهلوی مونتمگری رسید. دراین زمان گارد ساحلی عمان توسط رادیو به قایقهای پاسدار انقلابی دستور داد به خانه خود بازگردند. عمانی ها از Vincennes خواستند تا منطقه راترک کند. افسر عمانی دررادیو به آرامی گفت: «مانورکشتی نیروی دریایی آمریکا با سرعت بیش از۳۰گره دراین منطقه، مطابق وضعیت این آبراه نیست. لطفاً آبهای عمان راترک کنید.» به طور اتفاقی آن روز عکاسی ازنیروی دریایی به نام ورودی پاهیوسواربر Vincennesودرحال پرکردن نوارهای ویدیویی بود. فیلمهای ویدیوئی او افسران رامشغول کرده و از پاسخگویی به تقاضای عمان بازداشت. آنها به هم لبخند مغرورانه ای زده وخود رابرای جواب دادن به زحمت نیانداختند. عمانی ها تنها کسانی نبودند که خواستار بیرون رفتن Vincennes از منطقه شده بودند. درساعت ۸.۴۰ کاپیتان مک کنا دربحرین به مرکزفرماندهی خود بازگشت و وحشت زده قصد داشت Vincennes رامشاهده کند، که دربالای شبه جزیره عمانی حدود۴۰مایل درشمال مکانی که مک کنا به راجرز دستور داده بود توقف کند قرارداشت.

با عصبانیت با راجرز تماس گرفت و از چگونگی عملکردش سوال کرد. راجرز گزارش داد که درحال حمایت از هلیکوپتر خود بوده ومشکلات ارتباطی نیز داشته است. مک کنا به اوگفت: که به ابوموسی بازگردد. راجرز باحالت برانگیخته ای گفت: « شما ازمن می خواهید چه کارکنم؟» مک کنا می توانست صدای خنده را ازمرکز اطلاعات جنگ Vincennes بشنود. حالامک کنا عصبانی شده و دستور رسمی صادرکرد: Vincennes باید به جنوب بیاید وهمچنین مونتمگری.

او از رفتار کاپیتان و افسران رزمناو یک میلیارد دلاری عصبانی بود. زیر لب به خود گفت: «خود پسندها» راجرز با بی میلی دستور را اطاعت کرد اما هلیکوپتر خود را پشت سر گذاشت تا مراقب قایقهای ایرانی باشد و این اشتباهی مصیبت آمیز بود. درکابین خلبان فرمانروای اقیانوس ۲۵) خلبان مارک کولید نتوانست در برابر وسوسه دنبال کردن ناوچه های توپ دار به سمت شمال ایستادگی کند. او بعد توضیح داد که قصد پائین آمدن و مشاهده تعداد افراد سوار بر قایقها و چگونگی اسلحه های آنها را داشته است. تقریبا راه دشوار را پیدا کرده بود. همچنان که دراطراف آنها به یک سو کج شده بود. کولید چیزهایی را مشاهده کرده بعدا از آنها به عنوان «هشت تا ده انفجارنور» و« جرقه ها… فقط یک جرقه بزرگ» یاد کرد. او برای لحظه ای فکرکرد شاهد ظهورآنی خورشید از قایقی بوده است اما بعد دود انفجار را دید.

کولید خطاب به افسرجزء اسکلت زیلج گفت: « تو هم دیدی؟» زیلج پاسخ داد: « آره بیا از اینجا بریم بیرون، انفجار هوایی بود.« همچنان که کولید، هلیکو پتررا تا۱۰۰پایی پایین می آورد، فرمانده راجرهاف که درجای کمک خلبان نشسته بود با Vincennes تماس گرفت: شمشیرسه سر، اینجا فرمانروای اقیانوس ۲۵) است. ما درحال آتش گرفتن هستیم. فرار می کنیم.» درمرکز اطلاعات جنگ، این همان چیزی بود که راجرز احتیاج داشت. حداقل ناوچه های توپ دار مرتکب عمل دشمن گونه شده بودند. بنا برقوانین جنگ نیروی دریایی درخلیج، راجرز می توانست دستور پیگیری محکمی صادر کند. بی مقدمه گفت: «تمام پایگا ه ها با تمام قدرت» و دوباره Vincennes۳۰ گره به طرف شمال روانه شد. درهمان روزحدود ۲۰۰مایل به طرف جنوب شرقی در مرکز درست درون دهانه خلیج عمان، Vincennes قرار داشت. دریا سالارلیتون اسمیت فرمانده گروه ۶ اخبارنفس گیر راجع به Vincennesرا شنید، که هلیکوپترآن آتش گرفته و رزمناو درحال تعقیب حمله کنندگان است.

درساعت ۹.۱۴ اسمیت دستور روانه کردن دوجنگنده F-۱۴ و دو هواپیمای حمله A-۷ را صادر کرد. در ساعت ۲۸/۹، آنها از عرشه بلند شده بودند. اما راجرز در آن لحظه به حمایت هوایی فکر نمی کرد. اوسخت مشغول ناوچه های توپ دار ایرانی که درجلو چرخ می زدند بود. کار آسانی نبود. رزمناوها برای درگیریهای کوچک طراحی نشده بودند. آنها برای درگیری با نیروی دریایی اتحاد جماهیر شوروی درآتلانتیک شمالی ساخته شده بودند. سیستم رادار برای گرفتن ردپای موشکها و هواپیماها دریک جنگ بزرگ دریایی مناسب بود. قایقهای ایرانی آنقدرسریع بودند که با حرکت سریع خود درصفحه جستجو رادار Vincennes سوسو می زدند که نه به صورت هدفهای جداگانه بلکه به صورت علامتی ریز برروی صفحه رادار دیده می شدند. راجرز بی صبرانه رو به افسر عملیات رزم خود، ویکتورگیلوری، کرد وگفت: «پل فرماندهی می تواند چیزی ببیند؟»

پل فرماندهی گزارش داد که می تواند گاه گاهی به طورت اتفاقی دنباله تعداد بسیارکمی قایق رامشاهده کند که درمه چشمک می زنند. درساعت ۳۹/۹ با فقدان هدف مشخص، راجرزبا ستاد فرماندهی تماس گرفته و قصد خود رابرای گشودن آتش اعلام کرد. در بحرین، رییس ستاد ارتش دریا سالار "لی" ناآرام بود.

کاپیتان وات کینز از راجرز درباره موقعیتش و ناوچه های توپ دار سوال کرد: «آیا درگیریها اوضاع منطقه راآرام می کند؟ سوال نشانه بازدارنده ای می توانست باشد. با توجه به مدارک بعدی، آن روز تعداد کمی در مرکز اطلاعات جنگ بر این باور بودند که کشتی در معرض حمله بود. درواقع ناوچه های توپ دار ایران فقط به آرامی در اطراف، با این احساس که داخل قلمرو آبهای خود در امان هستند حرکت می کردند. جای شک است که حتی قایقهای ایرانی قادر به دیدن Vincennes بوده باشند. به هر حال راجرز برای گرفتن اجازه حمله به بحث ادامه داد. در پل فرماندهی گزارش شد که آنها توسط« چشمهای بزرگ» قادر بودند قایقها را واضح تر ببینند که بی هدف در این راه و آن راه حرکت می کردند. به نظرمی رسید یک جفت ازقایقها به سمت vincennes به جلو می آمدند. برای راجرز همین کافی بود. به بحرین گزارش داد که ناوچه های توپ دار در حال سرعت گرفتن هستند و نیت خصمانه از خود نشان می دهند. راجرز دوباره قصد خود را از فرمان آتش اعلام کرد.

دریا سالار "لی" عاقبت سوار بر کشتی فرماندهی اش موافقت کرد. ساعت ۹.۴۱ بود. پل فرماندهی اعلام کرد که vincennes از حد ۱۲ مایل در امتداد ساحل گذشته و وارد آبهای ایران شده است. vincennes درحال نقض قوانین بین المللی بود. اما راجرز به نکات قانونی اهمیت نمی داد. فرمانده گیلوری به آتش افروزهای vincennes دستور داد تا به هنگام آمادگی شلیک کنند. دودقیقه بعد اسلحه ۵ اینچی کشتی اولین هدف خود رانشانه رفت، قایقی در۸۰۰۰ یاردی. حدود ۲۵ مایل در شرق، کاپیتان دیوید کارلستون سوار بر ناو محافظ vincennes با ناباوری به مانور راجرز گوش داده وآن راتماشا می کرد.

یکی از افسران ناو محافظ زمزمه کرد: «چرا سکانش را بر نمی‏گرد و نه از اونجا بیرون نمی ره؟» هنگامی که کارلسون از موافقت لس در جهت آتش گشودن راجرز) آگاه شد رو به فرمانده گری اریکسون کرد. کارلسون فکر می کرد قتل گاهی در پیش بود و هیچ نظری نداشت.

● هواپیمای مزاحم:

در ۵۵ مایلی شمال شرقی و در راس ساعت۹.۴۵.۲۰، کاپیتان محسن رضائیان از هواپیمای ایران ایر به برج مراقبت بندر عباس اعلام کرد که ایرباس A۳۰۰B آماده پرواز است. یک دقیقه بعد، دو موتور CR۶ خود را کنترل کرد، هواپیما را از زمین بلند کرده و از میان مه به جلو راند. او طبق مسیرش باید هواپیما و سرنشینان آن را به جنوب غربی دبی در امارات متحده عربی می رساند. مسیر هواپیما تقریبا مستقیم از بالای Vincennes می گذشت. اگر چه رضائیان نمی توانست اطلاعی در این خصوص داشته باشد. درآن لحظه کاپیتان راجرز در کابین تاریک خود نشسته بود و مرکز اطلاعات Vincennes جنگ دریایی را به وسیله کنترل از راه دور هدایت می کرد.

مرکز اطلاعات جنگی یک رزم ناو شبیه به یک بازار ویدیو تجملی بود. اپراتورها به ردیف در کنار هم برصفحه فرمان خم شده بودند و هر کدام قسمتی از جنگ را کنترل و دنبال می کردند. تمام اطلاعات از صفحات تلویزیون آنها بوسیله کامپیوتر قدرتمند به «تصویری بزرگ» تبدیل می شد و مانند علایم روی نقشه ها در۴صفحه گلوژیونی بزرگ ۴۲ اینچ در۴۲ اینچ واقع در بالای سر اطاقی که کاپیتان و دو معاون جنگ او نشسته بودند نمایش داده می شدند. سیستمAEJIS ۴۰۰ میلیون دلاری می توانست هر هواپیمایی را درفاصله ۳۰۰ مایلی تشخیص دهد. کامپیوترهای این سیستم هر تماسی را با اصطلاح «دوست»، «دشمن»، «ناشناس» گزارش می کردند. درجنگ دریایی از سیستم AEJIS برای راجرز همین کافی بود.

AEJIS) آنقدر قدرتمند است که نه تنها می تواند ۲۰۰۰ فروند ازهواپیماها یا موشکهای دشمن را شناسایی کند بلکه قادر است به موشک هایش فرمان دهد تا آنها رامنهدم سازند. درجنگ تمام عیارعلیه اتحاد جماهیر که vincennes برای آن طراحی شده بود، کاپیتان و خدمه، اختیاری جز گذاشتن سیستم برروی اتوماتیک نداشتند. درمحیط تاریک وگرفته خلیج فارس راجرز تصمیم گرفت تا بر مهارت خود و افرادش تکیه کند. مهارتهایی که هیچ وقت آزموده نشده بودند. در واقع بعضی ازمتخصصان این سئوال را مطرح می کنند که آیا حتی بهترین و آزموده ترین فرد، به زیر فشار روحی، می تواند جریان سیل وار اطلاعاتی که AEJIS برآنها وارد می کند کنترل کند. نیروی دریایی نمی‏توانست از عهده خطر اشتباه برآید به دلایل ترس از این که کنگره از تهیه بودجه برنامهAEJIS خودداری کند. مهمترین افسران ارشد vincennes دراستفاده از جنگ افزارهای کامپیوتری مهارت لازم را نداشتند.

دان هری بین، افسر نیروی دریایی آمریکا


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید