چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

محدودیت های آمریکا و عمل گرایی اوباما


محدودیت های آمریکا و عمل گرایی اوباما

نیوزویک در مقاله ای به مقایسه اوباما با دیگر روسای جمهوری آمریکا پرداخت و بیان کرد که اوباما مانند کارتر, رئیس جمهوری دموکرات دهه۱۹۷۰ نیست, بلکه همچون نیکسون با درک محدودیت های آمریکا با واقع بینی, عملگرایی را در پیش گرفته است

نیوزویک در مقاله‌ای به مقایسه اوباما‌‌ ‌با دیگر روسای جمهوری آمریکا پرداخت و بیان کرد که اوباما مانند کارتر، رئیس‌‌ ‌جمهوری دموکرات دهه۱۹۷۰ نیست، بلکه همچون نیکسون با درک محدودیت‌های آمریکا با واقع‌بینی، عملگرایی را در پیش گرفته است.‌‌‌‌

‌بسیاری از مردم باراک اوباما را در دوران رقابت‌های انتخاباتی با جیمی کارتر دیگر‌ ‌رئیس‌جمهوری دموکرات آمریکا مقایسه می‌کردند، اما با شروع به کار وی در کاخ سفید و‌ ‌مخصوصا پس از اجلاس کشورهای آمریکایی در ترینیداد، نظرها تغییر کرد. کارشناسان تنها‌‌ ‌از نظر نقطه ضعف‌ها این دو را شبیه به هم می‌دانند.‌‌ ‌

‌به اعتقاد نویسنده‌ ‌مقاله؛ اوباما شبیه کارتر نیست و مانند نیکسون عمل می‌کند. کارتر با‌ ‌اوباما تفاوت زیادی داشت، زیرا او حقوق بشر را پایه اصلی سیاست خارجی خود قرار داد‌‌ ‌در حالی که اوباما و تیم همراهش به این موضوع توجه نداشته‌اند. در واقع اوباما‌‌ ‌مانند دیگر رئیس‌جمهوری آمریکا در دهه ۱۹۷۰، یعنی ریچارد نیکسون است. هر دو این‌‌ ‌افراد ریاست جمهوری را پس از یک جنگ که آمریکا در آن دخالت داشت و چهره آمریکا‌ ‌کاملا در طی آن جنگ تخریب شده بود. به دست گرفتند.‌‌‌ ‌

‌اوباما مانند نیکسون واقع‌بینی را پیشه کرده است و به پیشبرد سیاست خارجی و منافع آمریکا می‌اندیشد و در این‌ ‌راستا، اوباما از سیاست دموکراسی جفرسونی در پاکستان و هر نقطه دیگر دست برداشته‌‌‌ ‌است. در دموکراسی جفرسونی حقوق سیاسی - اجتماعی برابر مردم، لیبرالیسم و مشارکت کامل‌ ‌در دموکراسی، سه عامل اصلی مردم سالاری بیان می‌شود.‌‌ ‌

‌نیکسون با دشمن اصلی‌ ‌خود یعنی مائو برای پیشبرد منافع ایالات متحده دیدار کرد. اوباما نیز مانند او در‌ ‌تلاش است تا با مخالفان سیاست آمریکا همچون هوگو چاوز و محمود احمدی‌نژاد، روسای‌ ‌جمهوری ونزوئلا و ایران دیدار و مذاکره کند.‌‌‌ ‌

‌به نظر هنری کیسینجر که طراح‌ ‌سیاست‌های نیکسون بود اکنون بحث مذاکره آمریکا با ایران، بسیار شبیه دیپلماسی نیکسون‌ ‌است، اما باید دید که این دیپلماسی چگونه اجرا می‌شود.‌‌ ‌

‌هیلاری کلینتون به‌ ‌چین قول داد که بحث حقوق بشر، خللی در روابط دو کشور ایجاد نکند. اوباما مانند‌‌ ‌نیکسون به دنبال تنش‌زدایی با روسیه است اوباما خود را بسیار علاقه مند به مذاکره‌ ‌با روسیه و موضوع تکثیر سلاح‌های هسته‌ای نشان می‌دهد درحالی که در این رویکرد،‌ ‌اوباما وارد بحث‌های حقوق بشری نشده است.‌‌ ‌

‌در نهایت، این مقاله با تمجید از‌‌ ‌اوباما آورده است که اوباما به محدودیت‌ها و توانایی‌های آمریکا آگاهی دارد، لذا‌‌ ‌عملگرایی نیکسون را سرلوحه کار خود قرار داده است، نه ضعف سیاسی کارتر را.‌

● ‌ اوباما علیه کنگره‌ ‌

از جانب دیگر، روزنامه واشنگتن پست در مقاله‌ای، مشکل‌‌ ‌اصلی اوباما را در سیاست خارجی آمریکا نبود استراتژی مشخص در برابر ایران و کره‌ ‌شمالی نمی‌داند، بلکه کنگره را مهمترین چالش اوباما برای پیشبرد سیاست خارجی آمریکا‌ ‌می‌داند؛ لذا معتقد است که اوباما باید یک استراتژی برای مقابله با کنگره پیدا کند.‌‌‌‌

‌<‌‌استفان سستانوویچ> در مقاله‌ای در روزنامه واشنگتن پست به ارائه گزارشی از دیدارش‌ ‌با تعدادی از کارشناسان مسائل سیاسی و اقتصادی و مقامات شورای امنیت ملی آمریکا در‌ ‌محل کنگره آمریکا پرداخت.‌‌ ‌

‌در این دیدار به بحث سیاست خارجی آمریکا و‌ ‌استراتژی این کشور در قبال ایران و کره شمالی پرداخته شد، اما در نهایت وی به این‌‌ ‌نتیجه رسید که باراک اوباما و تیم همراهش در حقیقت به یک استراتژی برای نحوه‌‌ ‌برخورد با کنگره نیاز دارند، زیرا مشکل اصلی اوباما در اجرای سیاست خارجی کنگره‌‌ ‌آمریکا است.‌‌ ‌

‌وی در ادامه به برخی از مخالفت‌های کنگره با اوباما درمورد بی‌نتیجه بودن تحریم‌های چندین ساله در قبال کوبا و سخنان باراک اوباما در پراگ در‌‌ ‌مورد لزوم امضای پیمان جامع منع آزمایش اتمی پرداخت.

از دیگر مخالفت‌های کنگره با رئیس‌جمهوری آمریکا، عدم پذیرش ایجاد تغییر در‌‌ ‌پیمان دوجانبه با روسیه (برجای مانده از زمان شوروی) و برخورد اعضای کنگره با بودجه‌‌ ‌پیشنهادی وزارت دفاع (ارائه شده به وسیله رابرت گیتس) ذکر شده است.‌‌‌ ‌

‌نویسنده مقاله می‌گوید که‌ ‌باراک اوباما هرگاه قصد ایجاد تحول در هر سیاست قدیمی را دارد، منازعات بزرگی‌‌ ‌در کنگره رخ می‌دهد. او همه این مشکلات را ناشی از سرسختی جمهوری خواهان کنگره می‌داند.‌‌ ‌ ‌‌ اگر دولت اوباما استراتژی حرکت تدریجی در سیاست خارجی خود‌ ‌را از طریق کنگره در پیش گیرد، حتما با شکست روبرو می‌شود. رئیس‌جمهوری که می‌خواهد‌ ‌تغییرات بسیاری ایجاد کند، نیازمند قدرت بیشتری برای حرکت رو به جلوست.

‌‌نویسنده مقاله این موضوع را مایه شرمساری عنوان می‌کند که اوباما نتواند سیاست خارجی‌ ‌خود را در مسیری که صحیح می‌داند، حرکت دهد و در نهایت مجبور باشد که همچون برخی‌‌ ‌روسای جمهوری پیشین آمریکا، به دلیل عدم اجماع درونی، با زحمت و به قیمت ایستادن در‌‌ ‌مقابل کنگره، سیاست‌های مورد نظر خود را به نتیجه برساند.‌

‌‌تلاش رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا برای کاهش بودجه‌های نظامی این کشور، باعث خشم‌‌ ‌نومحافظه کاران شد.

<تام دانلی> کارشناس استراتژی دفاع در موسسه افراطی <اینترپرایز> آمریکا گفت که ‌‌ ‌پیشنهادهای گیتس برای ایجاد تعادل در اولویت‌های پنتاگون است تا به این ترتیب،‌ ‌توانایی‌های غیر کلاسیک ارتش آمریکا افزایش پیدا کنند.‌‌‌‌ وی به نشریه آمریکایی <پولیتیکو>گفت:ظاهراعلت‌ارائه‌این پیشنهادها، بیشتر‌کاهش بودجه دفاعی بوده است تا آماده‌سازی برای جنگ‌های ترکیبی در آینده.‌‌‌

عضو موسسه افراطی اینترپرایز که عموما هدفش پیشبرد سیاست‌ها و خواسته‌های‌ ‌اسرائیل در آمریکا است، گفته است:خطری که وجود دارد، این است که با تصویب این‌‌ ‌بودجه ۵۳۴ میلیارد دلاری، پنتاگون پول کافی برای آماده‌سازی ارتش در مقابل تهدیدات‌‌ ‌کلاسیک یا غیرکلاسیک که آمریکا احتمالا در آینده با آنها مواجه خواهد‌ ‌شد، نداشته باشد.‌‌‌

به نوشته این نشریه آمریکایی؛ نظریه پردازان ارتش آمریکا می‌گویند که جنگ آتی، <جنگی ‌‌ترکیبی> خواهد بود. این واژه‌ای است که در طول سال گذشته در حالی که استراتژیست‌ها‌ ‌مشغول مطالعه چگونگی تکامل جنگ از زمان حمله آمریکا به عراق بودند، بر جو پنتاگون‌ ‌حکمفرما بود.‌‌‌

گیتس در آخرین مصاحبه خود به خبرنگاران گفت: این ‌ایده که جنگ‌ها را می‌توان دقیقا‌‌ ‌‌به دو دسته کلاسیک یا نا متعارف تقسیم بندی کرد اشتباه است. شما‌‌ ‌ممکن است همزمان با یک شورش با اسلحه‌های‌‌ ‌ سبک مواجه باشید که توسط دولتی که‌ ‌می‌تواند یک حمله پیچیده را با موشک‌های بالستیک به راه بیندازد، حمایت می‌شود.‌‌‌‌ این دقیقا همان دشمنی نیست که آمریکا در عراق و افغانستان با آن مواجه بود، زیرا‌‌ ‌جنگ آمریکا در عراق و افغانستان بیشتر به شورش‌های صرف شبیه بودند تا جنگ‌های‌‌ ‌ترکیبی.‌‌‌

اما پیدا کردن یک دشمن بالقوه در خاورمیانه که بتواند از ترکیبی از تاکتیک‌های‌‌ ‌کلاسیک و غیر متعارف در جنگ با آمریکا استفاده کند، کار مشکلی نیست. استراتژیست‌های‌‌ ‌ارتش آمریکا می‌گویند، هستند کشورهایی در خاورمیانه که می‌توانند با این شیوه به نبرد بپردازند.‌‌‌

از زمانی که اوباما به حکومت رسیده است، احتمال حمله آمریکا به دیگر کشورها کم شده ‌‌و خود گیتس نیز به این مطلب اشاره کرده است که دیپلماسی، تحریم و دیگر اقدامات غیر‌ ‌نظامی را برای بازداری مخالفان آمریکا، به جنگ ترجیح می‌دهد.‌‌‌ پنتاگون گمان می‌کند که وظیفه دارد برای بدترین اتفاقی که ممکن است رخ دهد،‌ ‌برنامه‌ریزی کند و آن اتفاق، یک جنگ ترکیبی است.‌‌‌‌‌

گیتس می‌گوید اگر قرار باشد جنگ‌های آینده جنگ‌های‌ ‌ترکیبی باشند، پنتاگون باید خودش را برای جنگیدن، هم به صورت کلاسیک و هم به صورت غیر‌‌ ‌کلاسیک، آماده کند.‌‌‌‌

● بازتعریف جنگ‌

در همین حال، روزنامه لس‌آنجلس تایمز نوشت؛ آمریکا با حذف عبارات بحث‌برانگیز، احتمال دارد مبارزه با افراط‌گرایی مذهبی را باز تعریف کند.

هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که دولت اوباما عبارت <جنگ علیه تروریسم> را حذف کرده است. این اقدام شاید کم‌ارزش به نظر برسد، ولی تغییر در لفاظی، نقطه عطف بزرگی در مبارزه ایدئولوژیک با افراط‌گرایی است، زیرا مبارزه علیه تروریسم، بیشتر لفاظی بوده است تا واقعیت.

پرسش این است که آیا جنگ خونین آمریکا و متحدانش در عراق و افغانستان، جنگ علیه تروریسم است یا انحراف از آن و یا آنگونه که شواهد نشان می‌دهند، شکست در جنگ علیه تروریسم؟

جنگ علیه تروریسم مانند جنگ ایدئولوژیک، جنگی است که در آن به جای استفاده از بمب و اسلحه،‌از واژه‌ها استفاده می‌شود. حقیقت این است که عبارت جنگ با تروریسم، همیشه مشکل‌ساز بوده است، زیرا به خودی خود به معنای مبارزه علیه تروریسم نیست. اگر اینگونه بود، باید جدایی‌طلبان باسک، هندوها، ببرهای تامیل، شورشیان مائوئیست، فراملی‌گرایی اسرائیل، <پ.ک.ک> و ارتش جمهوریخواه ایرلند را نیز شامل می‌شد. عبارت جنگ علیه تروریسم که دولت بوش آن را مطرح کرد، مفهوم خاصی از تروریسم است که شامل گروه‌های اسلامگرا می‌شود.

این عبارت نه تنها به آنهایی که در یازده سپتامبر به آمریکا حمله کردند، اطلاق می‌شود، بلکه شامل گروه‌های متمایزی مانند حماس، حزب‌الله لبنان، اخوان‌المسلمین، سنی‌های شورشی در عراق، گروه‌های مسلح کشمیری، طالبان یا دیگر سازمان‌هایی که خود را مسلمان می‌دانند، می‌شود.

در حقیقت کاربرد واژه <تروریسم> درباره این گروه‌ها یک تاکتیک است.

کسانی که عبارت مبارزه با تروریسم را ابداع کردند، همه گروه‌های اسلامگرا را همسان می‌دانستند، در حالی که برخی از آنها، دیگری را دشمنی بدتر از آمریکا می‌خواندند. ‌

همسان دانستن گروه‌های اسلامگرا و نام تروریست را روی آنها گذاشتن، به معنای مقابله ایدئولوژیک با آنهاست، نه اقدام نظامی علیه نیروهای این گروه‌ها.

مسلمانان جهان به کاربردن عبارت جنگ با تروریسم را علیه همه گروه‌های اسلامگرا، تقبیح و این گونه تصور کردند که این عبارت، یعنی این که همه مردم جهان باید مسیحی بشوند. ‌

● احتیاط در اجرای شعار <تغییر>

در چنین شرایطی، باراک اوباما در چند هفته گذشته تلاش کرد تا با اتخاذ اقداماتی، از سیاست‌های دولت جرج دبلیو بوش، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا در خصوص مسائلی همچون انتشار گازهای گلخانه‌ای و روابط با کوبا، فاصله بگیرد. ‌

اوباما در این راستا، حمایت‌های دولت بوش را از توسل به شکنجه به عنوان نوعی تاکتیک بازجویی، رد کرد و در جهت تسهیل محدودیت‌ها در روابط با کوبا گام برداشت، ولی حتی دامنه قدرت و اختیارات رئیس‌جمهوری جدید آمریکا نیز در این موارد، نامحدود نیست. ‌

به گفته کارشناسان، اگرچه وعده یا شعار تغییر، اصلی‌ترین سرمایه اوباما در روند رقابت‌های انتخاباتی سال گذشته بود، ولی تحولات اخیر نشان داد که اوباما تا چه اندازه باید در تعیین دامنه این تغییرات، هوشیار باشد و دقیق عمل کند. ‌

اوباما در بیانیه‌ای که همزمان با انتشار محرمانه‌ترین اسناد مربوط به تشریح تکنیک‌های شکنجه در دولت بوش انتشار یافت، اعلام کرد که ما در حال گذر از فصلی تاریک و دردناک در تاریخ آمریکا هستیم، اما در ادامه افزود که در بحبوحه رویارویی با چالش‌های بزرگ که ممکن است وحدت و انسجام ما را به خطر اندازد، تلف کردن وقت و انرژی برای انتقاد از عملکرد دولت گذشته، چیزی نصیب ما نمی‌کند. ‌

این جملات گویی با هدف دادن اطمینان مجدد به همان کارکنان و عوامل <سیا> بیان شد که در کاربرد تاکتیک‌های شکنجه در دولت گذشته، دخیل بوده‌اند. اوباما گفت: من همواره، هر آنچه برای تامین منافع ملی آمریکا لازم باشد، انجام خواهم داد. ‌

<اریک هولدر> دادستان کل آمریکا نیز حتی در بیان حمایت ضمنی از این افراد، جمله دیگری گفت. وی اعلام کرد: دولت آمریکا هزینه‌های حقوقی هر یک از عوامل <سیا> را که در نتیجه تحقیقات در این خصوص نیازمند وکیل باشند، پرداخت خواهد کرد. انتشار این اسناد در نتیجه فرایندی طولانی از مباحثات داغ در محافل داخلی آمریکا صورت گرفته است. ‌

تغییر سیاست واشنگتن در قبال کوبا نیز یکی دیگر از این موارد بود که در آستانه نخستین سفر اوباما به منطقه آمریکای لاتین صورت گرفت. اوباما در این زمینه نیز بسیار محتاطانه و پایین‌تر از حد انتظار برخی از محافل داخلی آمریکا وارد عمل شد. ‌

در چارچوب سیاستگذاری جدید، دولت اوباما برخی از محدودیت‌های سفر اتباع آمریکایی کوبایی تبار را به این کشور و ارسال پول برای افراد خانواده خود در کوبا، لغو کرد. همچنین فعالیت تجاری شرکتهای مخابراتی و ارتباطی آمریکا در کوبا آزاد اعلام شد. با این همه، تحریم‌های گسترده‌ای که از زمان دولت کندی بر ضد کوبا اعمال می‌شود، همچنان به قوت خود باقیست. ‌

رائول کاسترو، رئیس‌جمهوری کوبا در واکنش به این تغییرات اعلام کرد که آماده است تا درخصوص مسائل مختلف، از جمله حقوق بشر و زندانیان سیاسی، با آمریکایی‌ها وارد مذاکره شود. اگر این امر به وقوع بپیوندد، این اعلام آمادگی کوبا به مثابه چرخشی عمده در سیاستهای چندین دهه گذشته‌هاوانا در قبال واشنگتن خواهد بود، زیرا کوبا همواره تاکید داشت که این مسائل اصلا قابل مذاکره نیستند. ‌

هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا نیز ضمن استقبال از این موضع کوبا، اعلام کرد که واشنگتن اظهارات کاسترو را جدی می‌گیرد و نحوه واکنش به این موضوع را بطور جدی در دست بررسی قرار خواهد داد.با وجود مواضع قوی ۱۵ کشور عضو جامعه کارائیب در خصوص لزوم برچیدن تحریم‌های آمریکا بر ضد کوبا، <بروس گولدینگ> نخست وزیر جامائیکا اعلام کرد که این سازمان قصد ندارد اوباما را بر سر این مسئله، بیش از حد تحت فشار قرار دهد. ‌

با وجود تغییراتی که اوباما طی زمان کوتاه تصدی سمت ریاست جمهوری آمریکا اعمال کرده است، برای همگان، عقب‌نشینی وی از محدود کردن صادرات تسلیحات تا اندازه‌ای قابل پیش بینی نبود. <فیلیپ کالدرون> رئیس‌جمهوری مکزیک از وی خواست تا به توقف جریان قاچاق اسلحه از آمریکا به این کشور کمک کند، ولی اوباما گفت: کسی فکر نمی‌کند که برقراری مجدد این محدودیت کار ساده‌ای باشد. ‌

در چنین شرایطی، یک روزنامه انگلیسی در بررسی اقدامات اخیر اوباما نوشت: ممکن است دکترین رئیس‌جمهوری جدید آمریکا به گسستگی این کشور بینجامد.‌

روزنامه <ایندیپندنت> در گزارشی نوشت: برخی پیشتر درباره دکترین اوباما رئیس‌جمهور آمریکا صحبت کرده‌اند. عده‌ای احساس می‌کنند اقدامات آمریکا ممکن است به گسیختگی و گسستگی آمریکا منتهی شود. این گروه اقدامات اوباما را با <میخاییل گورباچف> رهبر شوروی سابق مقایسه می‌کنند. گورباچف قصد داشت وجهه کمونیست را تغییر دهد، اما این تصمیم وی به فروپاشی نظام کمونیستی منجر شد. چیزی که هم اکنون مسلم است، باراک اوباما در حال حاضر روند جدیدی را برای سیاست خارجی کشور خود تعیین کرده است. ‌‌

این نشریه انگلیسی در ادامه نوشت: گورباچف بعد از ۱۸ ماه از دوران رهبری خود، اقدام به مطرح کردن افکار جدید کرد، اما در مقابل، در حالی که تنها یک هفته از ۱۰۰ روز نخست ریاست جمهوری اوباما می‌گذرد، راهکارهای او در همه جا قابل مشاهده است.‌

وی سیگنال‌هایی برای مذاکرات با ایران و کوبا که مخالفان دیرینه آمریکا هستند فرستاده است. همچنین او از راه‌اندازی مجدد روابط با روسیه خبر داد و دور جدیدی از مذاکرات تسلیحات هسته‌ای را بوجود آورد. اوباما حتی خیلی بی‌سروصدا، پیشنهاد حذف برنامه نصب سامانه موشکی آمریکا در اروپا را داده است. رئیس‌جمهوری آمریکا با هوگو چاوز رئیس‌جمهور ونزوئلا گفتگو و مذاکره کرد. وی همچنین پذیرفته است که فقدان تنظیمات بازارهای مالی آمریکا به طور وسیعی باعث بوجود آمدن بحران اقتصاد جهانی شده است. ‌‌

این نشریه در ادامه با اشاره به دیگر تغییراتی که دولت اوباما در حال انجام آن است، نوشت: اوباما به عنوان چهل و چهارمین رئیس‌جمهوری آمریکا، تلاش دارد حرکتی جدید در فرآیند صلح خاورمیانه ایجاد کند و دولتمردان او تلاش می‌کنند تا طرح تشکیل دولت مستقل فلسطینی را به سرانجام برسانند.اوباما‌تلاش‌می‌کند منازعه اسرائیل و سوریه درباره بلندی‌های جولان را به نحوی حل کند. ‌‌

رئیس‌جمهوری آمریکا، اقداماتی را درباره گازهای گلخانه‌ای و تغییرات آب و هوا اتخاذ کرده؛ موضوعی که بوش حتی به آن فکر نمی‌کرد. جهان همچنان از اقدامات اوباما بهت زده مانده است. ‌‌

ایندیپندنت تصریح کرد: کشورها دوستانی همیشگی ندارند و فقط منافع دائمی خواهند داشت. ممکن است قدرت‌‌های غربی اوباما را تحسین کنند، اما آنها به وی اجازه نخواهند داد تا به منافع کشورهایشان لطمه‌ای وارد شود. روابط خوب با دوستان و مخالفان خوش‌آیند است، اما هنگامی که دکترین اوباما با منافع ملی آمریکایی‌ها در تضاد قرار گیرد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ‌‌

● توصیه‌های برژینسکی و ولفوویتز

از طرف دیگر، مشاور سابق شورای امنیت ملی و معاون سابق وزیر دفاع آمریکا در گفتگو با یک روزنامه آمریکایی، توصیه‌های خود را به باراک اوباما اعلام کردند.‌ روزنامه واشنگتن پست در گزارشی، به عملکرد دولت باراک اوباما طی ۱۰۰ روز آینده پرداخت و در آن با کارشناسان و مقامات مطرح آمریکایی پرداخت.‌

این روزنامه در این زمینه نظرات <زبیگنیو برژینسکی>، مشاور سابق شورای امنیت ملی آمریکا در دولت در این گزارش به نقل از زبیگنیو برژینسکی آمده است: باراک اوباما باید هر چه زودتر به تاکتیک‌ها و راهبرد انقلاب فکری جاری در سیاست خارجی آمریکا برگردان کند. این انقلاب در موقعیت خود جاه‌طلبانه است به ویژه زمانی که با سابقه ۸ سال گذشته مقایسه می‌شود.‌

برژینسکی در بخشی از توصیه خود به اوباما به ۸ سال گذشته اشاره کرده و آورده است: در آن زمان، درخواست برای صلح در خاورمیانه متوقف شد و طی هفته‌ها، غزه شاهد دردناکترین خونریزی بود، روابط با ایران زهردارتر شد، جنگ در افغانستان نادیده گرفته شد، بحران سیاسی پاکستان به واسطه تلاش عجیب برای بهبود موقعیت بی‌نظیر بوتو (رهبر فقید حزب مردم پاکستان) در مقابل پرویز مشرف (رئیس‌جمهور پیشین پاکستان) شدت گرفت، سردی روابط با مسکو با وجود ادعاهای رسمی درباره <بهترین روابط با روسیه تاکنون> یخ زد، و وجهه و جایگاه آمریکا در آمریکای لاتین افت داشت. دوستان اروپایی ما با ترس تمام این اتفاقات را مشاهده کردند. ‌‌

وی افزود: اوباما با بیانیه‌های خود، بازتعریف مفاهیم پایه‌ای که سیاست خارجی آمریکا را هدایت می‌کنند، آغاز کرده است. اما اوباما برای تغییر سیاست‌های واقعی باید با یاری تیم ارشد سیاست خارجی خود، تصمیمات خاصی را اتخاذ کند درباره اینکه چگونه اقدام کند و با چه سرعتی و چگونه بر موانع مختلف فائق آید و با چه فوریتی عمل کند. ‌‌

در ادامه توصیه برژینسکی به رئیس‌جمهوری آمریکا آمده است: اوباما همچنین باید با مانورهایی از سطوح ثانویه دولتش و کنگره، برای تضعیف اهدافش و کند کردن تلاش‌هایش، مقابله کند. بحث‌های معمول درباره اینکه زمان برای این یا آن کار مناسب نیست، مطرح خواهند شد؛ تلاش‌ها برای اعمال کردن شرایط و محدوده‌های زمانی برای مذاکراتی که اوباما تمایل به انجام آنها دارد، صورت خواهد گرفت تا این اطمینان را ایجاد کنند که مذاکرات بی‌ثمر خواهند ماند؛ قوانین کنگره برای محدود کردن آزادی عمل اوباما پیش خواهند آمد و از این قبیل اتفاقات. ‌‌

وی در پایان تاکید کرد:‌ این زمانی است که اوباما با برخورداری از حمایت عمومی بالا، باید نشان دهد که چرا او انتخاب شد. من فکر می‌کنم که وی بتواند این کار را انجام دهد. ‌‌

پل ولفوویتز، معاون سابق وزیر دفاع آمریکا و رئیس پیشین بانک جهانی نیز که از نومحافظه‌کاران افراطی در آمریکا محسوب شده و نزد تحلیلگران به وی لقب <معمار جنگ> داده می‌شود، در توصیه خود به اوباما گفت: انتخاب اوباما یک پیام جدی درباره باز بودن جامعه آمریکایی ارسال کرد و فصاحت او می‌تواند وجهه آمریکا در جهان را بهبود بخشد. مسافرت‌های وی در ۱۰۰ روز اول تصدی خود، محبوبیت او را در خارج از آمریکا افزایش داده است. اکنون اوباما باید از آن محبوبیت و شیوایی استفاده کند و با آن به برخی از چالش‌های اساسی سیاست خارجی بپردازد. ‌‌

وی مدعی شد:‌ رئیس‌جمهوری آمریکا باید از محبوبیت خود استفاده کند تا متحدان اروپایی واشنگتن را درباره سیاست‌هایش متقاعد کند. ‌اوباما باید از فصاحت خود استفاده کند و به مردم پاکستان توضیح دهد که سیاست‌های ما در آنجا، منافع مشترک را به پیش می‌برند، نه فقط منافع ما را. وی باید به مردم هند این اطمینان را بدهد که ما اهمیت هند را به عنوان بزرگترین دموکراسی جهان، فراموش نکرده‌ایم. ‌‌

ولفوویتز، کارشناس مدعو موسسه <آمریکن اینترپرایز> ادامه داد: اوباما می‌تواند در دفاع از حقوق زنان با صدای بلند و با قدرت صحبت کند و آزادی بیان را به پیش ببرد. اوباما با توضیح آشکار و شفاف به مردم آمریکا درباره نیاز به نگه داشتن بار تعهدات بلندمدت برای حمایت از منافع اساسی ما، می‌تواند در افرادی که ما به کمک آنها احتیاج داریم، اما ممکن است به قدرت با دوام آمریکا تردید داشته باشند، اطمینان ایجاد کند. ‌‌

وی در پایان گفت: اگر باراک اوباما از استعدادهای قابل ملاحظه خود برای عذرخواهی درباره اشتباهات گذشته آمریکا استفاده نکند و مردم را به اراده مطلوب برای وظیفه دشوار ساختن جهانی اهل مدارا، با صلح و موفق سوق دهد، تمام جهان سود خواهد برد. ‌‌

منبع: ایرنا‌



همچنین مشاهده کنید