پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

به خاطر قلب شیر و البته قلب های دیگر


به خاطر قلب شیر و البته قلب های دیگر

شما نبودید و حتماً در آن ضیافت های قهرمانی به شوری دست یافته اید که تمام رنج های یک فصل اخیر را برایتان توجیه کرده است همه نامرادی ها و بی احترامی ها را از حافظه تان پاک کرده است قلب شیر کار خودش را کرد, شما کار خودتان را کردید

شما قهرمان شده اید آقای قطبی. از این قهرمانی تنها دو روز گذشته است و کیست که بتواند به فاصله دو روز، قهرمانی را به کام شما تلخ کند. شما قهرمان شده اید و این برای افشین قطبی در اولین فصل حضورش در فوتبال ایران و برای پرسپولیس دستاوردی بزرگ است. شنبه شب باید در خیابان ها بودید و می دیدید که چطور پرسپولیسی ها شهر را به هم ریخته بودند. آن درفش های قرمز را با خود به این سو و آن سو می کشیدند و عقده های چندساله شان را خالی می کردند، باید بودید و می دیدید آقای قطبی. آنها به این پیروزی و این تیم افتخار می کردند، به شما که قهرمان شان بودید افتخار می کردند و شما را با بوق های ممتدی که آرامش یک شهر را آشفته می کرد به رخ همه می کشیدند.

شما نبودید و حتماً در آن ضیافت های قهرمانی به شوری دست یافته اید که تمام رنج های یک فصل اخیر را برایتان توجیه کرده است. همه نامرادی ها و بی احترامی ها را از حافظه تان پاک کرده است. قلب شیر کار خودش را کرد، شما کار خودتان را کردید. این تیم را پس از سال ها قهرمان کردید و حالا می توانید به آن ببالید. شما امروز یک قهرمان هستید آقای قطبی و من این را وقتی فهمیدم که یکی از دوستان استقلالی ام پس از بازی به من اس ام اس زد و گفت حاضر است تیمش را رها کند و پرسپولیسی شود به شرطی که شما برای همیشه مربی این تیم بمانید.

شما یک نجات دهنده هستید و حالا همه می خواهند جاودانه شوید؛ نه فقط هوادارانتان که ناگهان از هیجان قهرمانی به زمین چمن هجوم آوردند که حتی طرفداران رقیب. امروز همه از افشین قطبی می گویند. از تازه واردی که بوی قهرمانی می داد و از لهجه متفاوتی که فوتبال ایران را تحت تاثیر قرار داد. این چیز کمی نیست آقای قطبی. اسم شما آن بالا نوشته شده است. شما قهرمان شده اید.

اما پس از همه این تبریک ها، پس از این که جشن ها تمام شد و صدای بوق ها فرونشست، می خواهم لحظه یی درنگ کنید و فکر کنید که شما چه چیزی برای ما آورده اید. دوستان من می توانند همان گل دقیقه ۹۵ را نشانه بروند و بگویند همه چیز، می توانند فراموش کنند که اگر آن گل نبود چه می شد و بگویند شما یک معجزه اید. دوستان من می گویند شما فوق العاده اید آقای قطبی، اما من متاسفم که برای اثبات این مدعا چندان نمی توانند به زمین بازی دل خوش کنند. شاید یکی از نمونه یی ترین دفاعیه ها و مدایح را امیر قادری دوست سینمایی نویس من روز شنبه در روزنامه اعتماد برای شما نوشت که شخصیت شما را به عرش برد. او گفته بود شما معرکه اید آقای قطبی. از منش و وقار شما نوشته بود و اینکه؛ «... بالاخره آرمانم را در زندگی پیدا کرده ام. اینکه قطبی قهرمان شود، اینکه فرهنگ قطبی بخشی از جهان این سرزمین شود...» من نمی دانم بخشی از جهان یک سرزمین شدن چه معنایی دارد اما در عوض از فرهنگ قطبی هم چندان سر در نمی آورم، شاید دوست من شما را با چه گوارا اشتباه گرفته است. شاید هم گمان می کند مودب بودن شما این فوتبال، این سرزمین و این جهان را نجات خواهد داد. من این همه خیالپردازی را ستایش می کنم آقای قطبی، اما می خواهم از شما بپرسم با این ادبیات ترجمه یی و قابل احترام، با این گل های دقیقه ۹۶ و با این دوستداران خیالپرداز تا کجا می خواهید پیش بروید. راستش من به شخصه آدم بدبینی هستم آقای قطبی. گمان می کنم برای پیشبرد یک فوتبال و برای توسعه یک جامعه به چیزهایی بیش از وقار و بزرگ منشی نیاز داریم. (باور نمی کنید از آقای خاتمی بپرسید،) گمان می کنم یک مربی فوتبال یک مربی فوتبال است و ترجیح می دهم یک عملگرای کج خلق باشد تا یک جنتلمن کم اقتدار. راستش من هنوز دلم پیش لوکا بوناچیچ است آقای قطبی. فکر می کنم کاری که او برای فوتبال ما کرد کار کمی نبود. رساندن تیم بی رسانه و بی تبلیغاتی مثل سپاهان به مقام نایب قهرمانی آسیا کار بزرگ بود. اما ما عین خیالمان نبود و گذاشتیم لوکا بوناچیچ برود با همه کارهایی که در اهواز و اصفهان کرده بود.

گیرم که اخلاق اش تند بود اما او یک مربی بود و کارش را در زمین چمن می کرد. همان طور که مصطفی دنیزلی نشان داد چه توانایی هایی در ساختن یک تیم دارد. من مطمئنم همان هایی که شنبه شب تهران را قرق کرده بودند، تیم رویایی او را از یاد نخواهند برد و ممکن است شما را به فراموشی بسپرند. اگر بخواهید تنها به این منش و به هوادارهایی مثل دوست من امیر قادری دل خوش کنید؛ کسی که منت می گذارد و با دوستانش میان «تماشاگرانی از طبقه های پایین تر اجتماع» می رود تا تیم شما را تشویق کند که قرار است قهرمان شود فقط به خاطر آنکه شما مربی باشخصیت و سمپاتیکی هستید، اما قهرمان شدن به تنهایی چه دردی از ما دوا می کند آقای قطبی. هوادارانتان ممکن است همچنان خوشحال باشند از اینکه شما تیم تحت امرتان را به قهرمانی رسانده اید و فدراسیون فوتبال را به سخره گرفتید که شما را نادیده گرفت. آنها ممکن است فراموش کنند که شما چگونه یک فصل همه چیز را تحمل کردید و با دستیارانتان و با همه مشکلات مماشات کردید تا پیروزی یک ادبیات را به نمایش بگذارید. شاید به نظر آنها هیچ اهمیتی نداشته باشد که شما پیروزی تیمتان را به قلب آقای کاشانی مدیریت تیم هدیه می کنید تا زودتر از بستر بیماری برخیزد. بله اینها از تعارفات رایج ما و از اخلاق و سنت ماست. و شاید کسی نخواهد اهمیت بدهد که شما چگونه همه آن حرفه یی گری شایع در دنیای فوتبال را کم کم کنار گذاشتید و تنها با ویترینی متفاوت قصد فتح همه چیز را کردید. دوست من امیر قادری معتقد است امروز شما «سنگ محک جامعه ما» هستید. شاید این گونه باشد اما به من اجازه بدهید به همه این دلایل از قهرمانی پرسپولیس، تیم محبوبم، به خوشحالی بی حد و مرز نرسم. اجازه بدهید پیروزی شما را معادل با پیشرفت این فوتبال ندانم. سال گذشته علی دایی قهرمان لیگ برتر ما شد و در وصف او هم نثرهای پرطمطراق بسیار نوشتند.

این بار ما را، مرا، معاف کنید آقای قطبی. من قهرمانی پرسپولیس را به شما تبریک می گویم و معتقدم شما می توانید برای این فوتبال حرف های تازه تری بزنید. متاسفم که از این تعبیر آقای بهمن فروتن و همه مربیان سنتی ما خوشحال خواهند شد. متاسفم که آن را تاییدی بر ناتوانی دانش مربیگری خواهند دانست و دوباره فریاد خواهند کرد که مربیگری تنها در چنته خاک خورده های این فوتبال است، اما چاره یی نیست آقای قطبی؛ من مجبورم خوشحالی از قهرمانی پرسپولیس را به دغدغه هایی ببخشم که دگرگونی بنیادین این فوتبال را می خواهند. چیزی که به نظر من با گفتن از «قلب شیر» و «قلب گربه» و «قلب آقای کاشانی» ممکن نخواهد شد. هر چند که برخی معتقدند «شما از جای دیگری آمده اید»، که «ما مثل شما را نداشته ایم» اما من می گویم ما هنوز هم شما را نداریم، یادمان باشد من و شما و امیر قادری همه گذراییم و آنچه می ماند پرسپولیس و این فوتبال است.

سیامک رحمانی



همچنین مشاهده کنید