پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

حلقه مفقوده اخلا ق


حلقه مفقوده اخلا ق

در حاشیه تهاجمات اخیر به اصلاح طلبان

بنیان‌های اخلا‌ق و معنویت در جامعه ما به شدت مخدوش و مغشوش است و هرچه به انتخابات ریاست‌جمهوری نزدیک می‌شویم، این به هم ریختگی به‌ویژه در بین برخی از جریان‌های سیاسی و رسانه‌ها در قالب دروغ، ناسزا، تهمت و... بیشتر خود را نشان می‌دهد. این موضوع تا آنجا که به موضعگیری افراد و شخصیت‌ها برمی‌گردد ممکن است کمی عادی به نظر برسد ولی وقتی رسانه‌ای که به‌عنوان امانتدار قرار است آگاهی‌بخشی کند در میانه راه، امانتداری را به کناری نهاده و خود را در جایگاه کنشگر سیاسی می‌بیند، جنبه بسیار مخرب‌تری به خود می‌گیرد. بسیاری از موضعگیری‌های نادرست و مخرب جریان‌های سیاسی در هر دو اردوگاه اصلا‌ح‌طلب و اصولگرا نسبت به یکدیگر و حتی در درون این جریان‌ها نسبت به هم ناشی از این امر است که متاسفانه عناصر اصلی یک خبر از مرحله تولید تا رسیدن به دست مصرف‌کننده چنان به هم می‌ریزد که برای کنشگران سیاسی راهی جز نقار و دشمنی باقی نمی‌گذارد. اگر بر اساس اصول اقتصاد یعنی عرضه و تقاضا بخواهیم به این موضوع بنگریم باید با هزار افسوس اعتراف کرد که زمینه‌های دروغ، تهمت و افترا، تحریف و تخریب در مصرف‌کنندگان یک خبر تا نباشد این رذیله‌های اخلا‌قی مجالی برای خودنمایی نمی‌یابد. به عبارت دیگر وجود تقاضا در جامعه (جامعه سیاسی) در کنار انگیزه‌ها و منفعت‌ها (محروم کردن رقیب از رسیدن به قدرت) چنین پدیده‌های غیراخلا‌قی را دامن می‌زنند. بهتان زدن و درشتگویی برای از میدان به‌در کردن رقیب متاسفانه متاع عامی است که در این بازار مکاره طرفداران زیادی دارد ولی مهم‌ترین سرمایه‌ای که در این میان هدر می‌رود، <اعتماد> به‌عنوان عنصر اصلی مناسبات انسانی است.

کافی است دو مورد را مثال بزنیم: ‌

۱) یکی از خبرگزاری‌های اصولگرا گزارشی از سخنان اخیر هاشم آقاجری در منزل عبدالله نوری درباره امام خمینی(ره) ارائه کرد و موجی را در میان طرفداران روحانیت و انقلا‌ب به‌ویژه اصولگرایان علیه این شخصیت سیاسی دامن زد که هدفی جز زمینه‌سازی برای حذف رقیب (کلیت اصلا‌ح‌طلبان) ندارد.

حال آنکه از رسانه به‌عنوان امانتدار انتظاری جز این می‌رود. این در حالی است که شخصیت مورد نظر کلیت این اظهارات را به‌گونه‌ای که خبرگزاری مزبور ذکر کرده است مردود می‌داند.

۲) خانم فاطمه رجبی همسر سخنگوی محترم دولت و وزیر دادگستری که اظهارات تندروانه و خارج از عرف او درباره شخصیت‌های نظام مسبوق به سابقه است اخیرا و پس از آنکه مطالبی میان روزنامه کیهان و برخی از اصلا‌ح‌طلبان درباره طرح ترور یا به عبارتی تهدید به ترور خاتمی به میان آمد، در مورد سیدمحمد خاتمی اظهاراتی بر زبان جاری کرد که از مصادیق بارز تخریب شخصیت و نه نقد است.برای روشن کردن موضوع این دو مثال باید میان سه اصطلا‌ح تحریف، تخریب و نقد مرزبندی قائل شد.

الف ) در قرآن‌کریم در سه مورد عبارت <یحرفون الکلم من مواضعه> برای بیان تحریف به کار رفته که از قضا در هر سه مورد اشاره به جماعتی از یهودیان داشته و شگفت آنکه در دو مورد با عبارت <من الدین هادوا( >برخی از یهودیان) از تعمیم تحریف به همه یهودیان خودداری کرده است.آن چیزی که امروز از تحریف مصطلح شده واژه اسرائیلیات است که برای بیان دگرگون شده وقایع تاریخی به کار برده می‌شود. اما متاسفانه این اسرائیلیات امروز در جامعه سیاسی ما برای برچسب زدن به رقیب سیاسی به سکه رایج تبدیل شده است.

ب ) در جامعه سالم، آزاد و پویا فرد برای عقاید و مطرح کردن دیدگاه‌های خود نیازی به تخریب دیگران با ادبیات درشتگونه و ناسزاگویی نمی‌بیند و به کارگیری این ادبیات جز نهادینه کردن منطق خشونت ثمری به بار نمی‌آورد. به ویژه آنکه این ناسزاگویی درباره شخصیت‌ها و بزرگانی باشد که فارغ از هر دیدگاهی و وابستگی به هر اردوگاهی، از استوانه‌ها و پشتوانه‌های یک نظام سیاسی و سرمایه نظام هستند. وقتی حضرت علی(ع) در جنگ صفین لشکریان خود را از ناسزاگویی و دشنام دادن به معاویه باز می‌دارد، به این دلیل که طرف مقابل هم می‌‌تواند همین شیوه را در برابر شما به کار گیرد، به طریق اولی استفاده از چنین روشی در جامعه‌ای که رقابت‌ها نه بر معیار حق و باطل که بر مبنای انتخاب دو شیوه متفاوت برای اداره کشور است معنا و مبنایی ندارد.

تفکر ایرانی امروز به گفته شرق‌شناسان بزرگی همچون هانری کربن از دو آبشخور حکمت ایرانی و دین اسلا‌م سیراب گشته و شگفت‌آنکه به ویژه در بین اهل سلوک و عرفان مهم‌ترین نقطه مشترک این دو، <آیین جوانمردی> ایرانی و <فتوت> اسلا‌می است و به تصریح حکیم سهروردی کسانی چون قصاب آملی، حلا‌ج و بایزید نمایندگان آیین جوانمردی ایرانی هستند و چه از این بالا‌تر که پیامبر بزرگ اسلا‌م در قبل از بعثت با جوانان مکه پیمان جوانمردان <حلف الفضول> را برای دفاع از بی‌پناهان و مظلومان منعقد می‌کند و امام علی(ع) در بین جمیع شیعیان و اهل سنت به فتوت شناخته می‌شود. آیا ما کنشگران سیاسی امروز خواه اصلا‌ح‌طلب، خواه اصولگرا به‌عنوان ایرانی مسلمان شیعه از این بن‌مایه‌های جوانمردی بهره‌ای نداریم؟ آیا منطق دستیابی به قدرت و حذف رقیب از صحنه در جامعه اسلا‌می با منطق ماکیاولیستی هدف وسیله را توجیه می‌کند، یکی است؟ برای اینکه اثبات شود ایران از جامعه‌ای آزاد و دارای حق انتخاب سیاسی برخوردار است، راهی نیست جز فاصله گرفتن از ابزار تحریف و تخریب برای از میدان به در کردن رقیب و روی آوردن به منطق <نقد> که به هر شکل آن حتی گزنده‌اش با تخریب فرسنگ‌ها فاصله دارد و در هر شکل خود چه محتوا، چه عملکرد، سازنده است.بی‌گمان روی آوردن به تخریب دیگران و تحریف مواضع آنها برای اغراض و اهداف سیاسی، شمشیری دولبه است که به کارگیرنده آن را هم از تعرض خود بی‌نصیب نمی‌گذارد اما مهم‌تر از آن بنیان‌های اخلا‌قی و ارزش‌های دینی جامعه را هدف قرار می‌دهد و کسانی که مدعی اصولگرایی‌اند بیشتر از بقیه باید نگران آسیب دیدن این ارزش‌ها باشند. هر چند اصلا‌ح‌طلبان با هر گرایشی مصمم‌اند در برابر این کژی‌ها و انحرافات بایستند و از ارزش‌های اصیل اسلا‌می و انقلا‌بی جامعه دفاع کنند.

مهران کرمی



همچنین مشاهده کنید