پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

زمستان پرمناقشه دیپلمات ها


زمستان پرمناقشه دیپلمات ها

زمستان كه از راه می رسد فقط مردم عادی نیستند كه با سرما و كمبود سوخت و انرژی دست و پنجه نرم می كنند, چندسالی است, مشكلات وبحران های این فصل دامن دیپلمات ها را هم گرفته است بسیاری از دولت ها اكنون با رسیدن زمستان اتاق بحران تشكیل داده اند و گذر از بحران های زمستان را در سرلوحه امور دیپلماسی خویش قرارداده اند

زمستان كه از راه می رسد فقط مردم عادی نیستند كه با سرما و كمبود سوخت و انرژی دست و پنجه نرم می كنند، چندسالی است، مشكلات وبحران های این فصل دامن دیپلمات ها را هم گرفته است. بسیاری از دولت ها اكنون با رسیدن زمستان اتاق بحران تشكیل داده اند و گذر از بحران های زمستان را در سرلوحه امور دیپلماسی خویش قرارداده اند.

بحران انرژی، به عنوان مركز و مدار مشكلات آخرین فصل سال، هم اكنون در بخشی از مناطق جهان، خطری بیش از یك جنگ و غائله نظامی پیدا كرده است. وحشت ناشی از كمبود سوخت و نبود انرژی در این مناطق بی اندازه و خارج از تصور است. قسمت غم انگیز داستان انرژی اینجاست كه دولت ها و حكومت ها هیچ ابزار دفاعی در برابر این جنگ پیش بینی نشده، ندارند. اقتصاد كشورها بویژه كشورهای مغرب زمین آنقدر دربرابر این بحران شكننده است كه به محض بروز نخستین علائم خطر، همه نهادها به حال آماده باش كامل درمی آیند و موضوع بحران انرژی در شمار مسائل امنیت ملی این كشورها قرار می گیرد. موضوع انرژی امروز در كشورهای فاقد نفت و گاز، میزان الحراره امنیت است و با هر نوسانی در ایستگاه های عرضه و بازار صادرات، حالتی از تشنج واختلال جسم وجان این دولت ها را فرامی گیرد. و همزمان با این اتفاقات رشته بلندی از تئوری ها و توصیه های نخبگان این كشورها برصفحه نخست جراید نقش می بندد كه كارآمدی دولت ها و حكومت های خود را با معیار توانایی آنان در گذر از بحران های زمستان ارزیابی می كنند.

دراین سال ها كه انرژی فسیلی چشمه هایی از آتش تهدید خود را در اروپا و اقمار شوروی سابق، نمایان كرد، اندیشمندان و متفكران نیز منظری تازه برای ارزیابی جهان جدید گشودند، تحلیلی كه بحران انرژی پایه اصلی آن بوده است.

به این ترتیب زمستان پای دیپلمات ها رابه میان كشیده است زیرا دیگر در نگاه هیچ كدام از دولت های درگیر این بحران، پرونده انرژی فقط یك بحران اقتصادی نیست كه امری سیاسی و حیثیتی و بلكه بخشی از امنیت ملی این كشورهاست.

برای نشان دادن آمیختگی سیاست و اقتصاد شاید، پرونده بحران انرژی دقیق ترین و بهترین نمونه باشد. روابط دولت ها درمیدان دادوستد انرژی به پیچیده ترین بخش ازسیاست بین الملل تبدیل شده است. بازار انرژی اكنون به نمایش قدرت دیپلماسی دولت ها تبدیل شده است. بویژه از زمانی كه انگیزه های سیاسی در تصمیم گروه صادركنندگان و واردكنندگان این ماده حیاتی دخیل شده است، صاحبان تجارت و اقتصاد بیش از هر برهه دیگر دست به دامن دیپلمات ها شده اند، تا جایی كه برخی اندیشوران این خطه گفته اند كه گره هیچ قراردادی بی حضور دیپلمات ها گشوده نمی شود و هیچ مناقشه ای در بازار نفت و گاز بدون چانه زنی و لابیگری های سیاسی به صلح و سامان نمی رسد.

این نوشتار بیشتر نگاه به اروپا و منطقه دیگری كه ارواسیا نام گرفته است، دارد، از آن رو كه منطقه اوراسیا چندی است كه قلب بحران انرژی ومركزنمایش مهیج ترین كشمكش «دیپلماسی نفت و گاز» شده است. دریك سوی این بحران، روسیه ـ غول انرژی جهان ـ نشسته و در سوی دیگرش چند جمهوری اغلب فقیر و نیازمند اقمار شوروی سابق وچند كشور صنعتی اروپا كه شریان اقتصادشان به شیرهای نفت روس ها وابسته است.

● چشم اندازهای تازه بحران

همه مشتریان انرژی روسیه، سال ۲۰۰۶ رادراضطراب ونگرانی به سركردند و اكنون درواپسین روزهای سال كهنه نیز ناظران می گویند:اروپا سال نو را با بحران كمبود گاز آغاز خواهد كرد.

چنانكه اكونومیست گزارش داده است، شكست مذاكرات روسیه و بلاروس بر سر تعیین قیمت گاز، برای كشورهای اروپایی مهم ترین نشانه بودكه آنهاسال جدید میلادی را با بحران كمبود انرژی آغاز خواهند كرد.

اضطراب اروپایی ها آنقدر بالابود كه شركت گازپروم روسیه، منبع اصلی تصمیم گیری در این بحران، ناگزیر شد در اطلاعیه ای برای آرامش نگرانی مشتریانش دركشورهای اروپایی در خصوص كمبود گاز، اعلام كند كه این شركت ذخایر كافی گاز در اتریش و آلمان در اختیار دارد.

شركت گازپروم بزرگ ترین تولید كننده گاز طبیعی جهان، هم اكنون ۲۵ درصد گاز مورد نیاز اروپا را تأمین می كند كه با افزایش نیاز اروپا به واردات گاز در آینده، این میزان بیشتر نیز خواهد شد.

ماجرای شكست مذاكرات بلاروس از آن جهت اروپا را به وحشت انداخت كه این كشور مسیر مهمی برای صدور گاز روسیه به اروپا به شمار می رود.

تیم فرانكس، ازكارشناسان حوزه انرژی در بروكسل می گوید، آنچه اروپایی ها باید درباره منابع انرژی مورد نیاز خود انجام دهند، می تواند یكی از بزرگ ترین سؤال های سیاسی سال پیش رو باشد چنانكه گفت وگوهای كنونی میان اروپایی ها و روسیه را در هاله ای از سوءظن قرار داد. نشست مسئولان بلندپایه اتحادیه اروپا با مقام های روسیه نه تنها تحت الشعاع مسائل مربوط به انرژی قرارگرفته است، بلكه اساس ماهیت روابط اروپا با روسیه را نیز زیر سؤال برده است. و این ادعا مطرح می شود كه روابط دو طرف به سوی شرایط جنگ سرد گرایش می یابد.

هنوز هیچ كس نمی داندكه جنگ اقتصادی دیپلماتیك روسیه با مشتریان نگرانش چگونه پایان خواهد یافت. آنچه پیش روی ماست یك بحران همه جانبه است كه هر سال و هر فصل بر دامنه و شدت آن افزوده می شود بی آن كه چاره ای برایش یافت شود.

● میدان زورآزمایی مرد نخست كرملین با غرب

بحران انرژی یا بهتر بگوییم بحران دیپلماسی انرژی میان روسیه و مشتریان خرد و كلانش، هرچند دامنه پیچیده و ابعاد وسیعی دارد، اما ماهیتی ساده دارد زیرا این ماجرا قطعه ای از پازل رقابت سیاسی و بین المللی مسكو با حریف های منطقه ای وفرا منطقه ای برسر ترسیم حوزه های نفوذ است. لذا آنچه درمیدان مذاكرات انرژی و اجلاس های اقتصادی روسیه و این كشورها می بینیم تنها بازخورد و بازتاب های این كشمكش پشت پرده است.

طرف های غربی باصراحت به این مسأله اقرار كرده اندكه روسیه از منابع نفت و گاز خود برای اثبات اقتدار بر اروپا و كشورهای همسایه استفاده می كند.

جاناتان ماركوس گزارشگر امور اقتصاد سیاسی اروپا می گوید: این یك بحران چند سویه میان روسیه با اروپا و آمریكا است و مسكو در این میدان رقابت، ابزاری دردست دارد كه به او این امكان راداده كه از موضعش در روابط با اروپا وغرب كوتاه نیاید.

غرب واتحادیه اروپااكنون با این واقعیت روبه روست كه روسیه بیش از پیش بر ذخیره انرژی خود به صورت یكی از اهرم های قدرت در سیاست خارجی تكیه می كند.

البته ۵ یا ۶ سال پیش نیز مسأله انرژی در پوشش سیاست امنیت ملی روسیه قرار گرفته بود، اما آن روزهاهنوز جنبه واقعیت سیاسی و اقتصادی پیدا نكرده بود. بنابراین پاسخ این سؤال كه روس ها ازچه چیزی نگران هستند و با اهرم انرژی خودكدام رفتار غربی ها را تلافی می كنند، روشن است. «طرح گسترش به سوی شرق» آمریكا و ناتو و نیز برنامه توسعه اتحادیه اروپا، كه كشورهای اقماری روسیه را دربرگرفته است، از نظر روس ها به تغییر موازنه منجر شده است.

درگذشته با وجود هرگونه اختلافاتی كه وجود داشت، روسیه می توانست با فرانسه، آلمان و بریتانیا روابط نزدیك برقرار كند، اما حال ناتو وآمریكا به همه حوزه های استراتژیك روس ها چنگ تعرض انداخته اند و اروپا دندان طمع برای تغییر حكومت های دوست روسیه در این جمهوری ها تیزكرده است. دیگر برای كرملین زمان مدارا و وقت مماشات سپری شده است. در گزارش تحلیلگران اروپایی بر این نكته اشاره جدی شده كه از وقتی كه كشورهای حوزه بالتیك به عضویت اتحادیه اروپا در آمده اند (بویژه كشور لهستان كه احساسات ضد روسی در آن حتی در سطح دولت محسوس است)، برای روسیه دستیابی به توافق مشكل تر شده است. كرملین امروز بیش ازهر زمان خود را در تهدید آشكار به سوی انزوا می بیند. تاجایی كه حتی میخائیل گورباچف، رئیس جمهور سابق روسیه كه سهم بسزایی در وحدت اروپا داشت، گفته است كه در برخی قسمت های اتحادیه تلاش می شود تا صدای روسیه را خاموش نگاه دارند.

درجریان كشمكش سال۲۰۰۶ دیپلمات های روسی و غربی این بخش از ماهیت اختلاف دو طرف صورت عریانی پیداكرد.

بزرگترین حلقه این زورآزمایی زمانی بودكه دیك چنی، معاون رئیس جمهوری آمریكا، مه ۲۰۰۶ پس از آن كه مذاكرات طولانی اروپا و روس ها برسر انرژی به بن بست رسید در یك سخنرانی در كشور لیتوانی، دولت روسیه را به زبانی تند و غیرمنتظره مورد انتقاد قرار داد.

چنی مدعی شدكه دولت روسیه از نفت و گاز به جای ابزاری برای وحشت یا باجگیری از دیگر كشورها استفاده می كند. این سخنان در واقع آغاز یك جنگ دیپلماتیك بود.

این درگیری لفظی درحالی روی دادكه تنها ۲ ماه به نشست سران ۷ كشور صنعتی دنیا وروسیه، موسوم به گروه ،۸ در شهر سن پترزبورگ باقی مانده بود.

دراین حمله صریح، دیك چنی به اختلاف اروپا وروسیه بسنده نكرد،اوبه نمایندگی از بوش اعلام كردكه روسیه هرچه بیشتر به سوی اقتدارگرایی پیش می رود. معاون رئیس جمهوری آمریكا دراین موضعگیری پیام دعوت به شورش نیز به سمت شركای سابق مسكو فرستادو بخصوص از كشورهای حوزه بالتیك به عنوان نمایندگان «خط مقدم جبهه آزادی» در جهان مدرن نام برد.اظهارات وی بیش از پیش جو اجلاس گروه ۸ را كه قرار بود اواسط ماه ژوئیه به میزبانی ولادیمر پوتین برگزار شود، تیره كرد. سخنگوی كرملین، كاخ ریاست جمهوری روسیه، در واكنش به این اظهارات آن را «به طور كامل نامفهوم» توصیف كرد.

اما مسكو در پاسخ جنگ روانی چنی به این بیانیه بسنده نكرد وشخص پوتین ناگزیر شد واردصحنه شود و رئیس جمهوری روسیه آن نطق معروف ۲۰۰۶را ایراد كرد. پوتین دراین نطق ضمن آنكه كشورهای غربی را به بزرگنمایی نگرانی های ناشی از صادرات انرژی كشورش متهم كرد،برای نخستین بار تهدید كرد كه درخواست محدود كردن فروش انرژی روسیه به بازارهای اروپا، كشورش را واداشته است تا در جست وجوی بازارهای تازه برای نفت و گاز خود باشد.

رئیس جمهوری روسیه با دفاع سرسختانه از اعتبار كشورش به عنوان تأمین كننده انرژی، گفت كه مسكو حتی در دوران جنگ سرد هم با كشورهای اروپایی دادو ستد های انرژی داشته است: «وقتی ما چنین اظهاراتی را می شنویم، آنها را تلاش هایی برای محدود كردن فعالیت شركت های روسی تلقی می كنیم و در یافتن بازارهای جدید بر می آییم.»

جالب ترین نكته در این نزاع سیاسی كه دیك چنی شعله ور كرد این بود كه ۲قدرت پشت صحنه بحران انرژی سرانجام رودر روی هم ایستادند وازطرفی روشن شد كه محورومركز چالش های قدرت های جهانی چیزی جز انرژی نیست.به عبارتی آن بازی بزرگ كه ناظران قرن جدید وعده اش راداده بودند، نمایان شد.تكاپو برای دسترسی به منابع انرژی - دیپلماسی خط لوله یا هر نام دیگری كه بخواهید بر آن بگذارید - آن چیزی كه به «بازی بزرگ» قرن جدید برای نفوذ در آسیای میانه واقمار شوروی سابق تعبیر و تشبیه می شود.

به این ترتیب حتی تهدیدات پوتین نیز به این غائله خاتمه نداد.دیك چنی پس از این به قزاقستان رفت تا ساخت یك خط لوله گاز تازه كه از خاك روسیه نخواهد گذشت را ترغیب كندوهمزمان خط تنش چنی را ورشو دنبال كرد.مقام های لهستانی اظهاراتی مشابه دیك چنی، معاون رئیس جمهوری آمریكا، را منعكس كردند با این مضمون كه روسیه از صدور گاز به صورت ابزاری برای باجگیری از همسایه های خود استفاده می كند.

ورشو به اتفاق شماری ازمحافل ضدروسی، اروپا رابه سختگیری علیه مسكو فراخواند ودرپیامی كه باز كرملین رابه خشم آورد ازطرف های غربی خواست تا ازاهرم فشاردموكراسی برای تمكین پوتین بهره گیرند.

محمد بخشنده


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید