چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

یادداشتی بر فیلم درباره الی ساخته اصغرفرهادی توفانی در راه است


یادداشتی بر فیلم درباره الی ساخته اصغرفرهادی توفانی در راه است

در فیلم « درباره الی » تماشاگر از فاجعه ای که در شرف اتفاق است شوکه می شود و تا انتها در هیجان حوادث فیلم روی صندلیش میخکوب می شود

در فیلم « درباره الی » تماشاگر از فاجعه ای که در شرف اتفاق است شوکه می شود و تا انتها در هیجان حوادث فیلم روی صندلیش میخکوب می شود.

فیلم «درباره الی»، آخرین ساخته «اصغر فرهادی» کارگردان نام آشنایی سینمای ایران است فیلمی که برای او «خرس نقرهای جشنواره برلین» و «سیمرغ بلورین» جشنواره بین المللی فیلم فجر را به ارمغان آورده داستان فیلم در مورد جوانی به نام «احمد» با بازی «شهاب حسینی» است که از خارج به ایران آمده است او به تازگی همسر آلمانی خود را طلاق داده و دوست دارد همسری ایرانی اختیار کند. در این شرایط دوستان دوران دانشجویی «احمد» در سفری چند روزه به شمال او را نیز با خود می برند، در این سفر دختری به نام «الی» با بازی «ترانه علیدوستی» نیز که در مهد کودک معلم دختر یکی از دوستان «احمد» کار می کند نیز با آنان همراه می شود.

«احمد» از طریق «سپیده» با بازی «گلشیفته فراهانی» در جریان زندگی «الی» قرار گرفته و کم کم نسبت به او حس عاطفی خوبی پیدا می کند تا اگر شرایط بر وقف مراد بود از او خواستگاری کند. اما اتفاقی باعث می شود که سفر شمال آنها دست خوش حوادثی شود.

فیلم «درباره الی» فیلم تاثیر گذاری است و این را از بازتابهای فیلم در بین اهالی سینما و به خصوص منتقدین سینمایی می توان فهمید. این موفقیت نه تنها در ایران بلکه در خارج از کشور نیز اتفاق افتاده و در آینده نیز خواهد افتاد.

«اصغر فرهادی» با فیلمهای خود به خصوص «شهر زیبا» و «چهارشنبه سوری» نشان داده است که به همان صورت که کارگردان موفقی است تماشاگر و مخاطب ایرانی را نیز به خوبی می شناسد. این شناخت به خصوص در فیلم «چهارشنبه سوری» و اوج آن در فیلم «درباره الی» اتفاق افتاده است. جایی که تا آخر فیلم تماشاگران مشتاقانه فیلم رادنبال می کنند. «فرهادی» با کمک عواملش توانسته به خوبی شخصیتهای فیلمش را در موقعیتی اسفناک قرار دهد. جوری که شخصیت هایش ناخود آگاه در طوفانی گرفتار می شوند که زندگی همه آنها را تحت تاثیر قرار می دهد.

نگاه کنیم به بازیهای راحت فیلم «درباره الی» که به شدت رئالیستی و در عین حال ساده و قابل باور هستند. انگار فیلم تکهای از زندگی است. زندگی که جریان دارد چه دلمان بخواهد و چه نخواهد ادامه خواهد داشت. همه چیز طبیعی، ساده و زیباست. سه خانوادهای که به جای آرامش و لذتی چند روزه و فرار از روزمرگی وتکرار زندگی اسیر اتفاقاتی می شوند که زندگیشان اسیر طوفان و فاجعهای ترسناک می شود.

«احمد» چقدر راحت و آسوده بازی و حتی با نقش زندگی می کند. آدمی شکست خورده که می خواهد دوباره از اول شروع کند. صحنهای که در آن می فهمد «الی» نامزد دارد با بازی خوب «حسینی» زیبا و دوست داشتنی شده و خبر از خرد و متلاشی شدن کاخ آرزوهای «احمد» می دهد. نگاههای کنجکاو «امیر» با بازی «مانی حقیقی» چقدر درست و به جاهستند «مانی حقیقی» در اولین تجربه بازیگری خود موفق عمل می کند و نشان می دهد که می توان بازیگر بود ولی ادا درنیاورد و طبیعی بازی کرد. صحنه کتک زدن همسرش «سپیده » باور پذیر و تلخ و تکان دهنده و عین زندگی است. موارد زیادی وجود دارد که فیلم را برجسته می کند مثل مشاجره «پیمان» با بازی «پیمان معادی» و همسرش «شهره» با بازی «مریلا زارعی»، و دستپاچگی، دلشوره و استرس آنها، نگاههای مات و مبهوت «علیرضا» با بازی «صابر ابر»، خونسردی همراه با سکوت «الی» و از همه مهمتر فیلمبرداری «حسین جعفریان» که نشان از تسلط و شناخت او از سینماست.

دوربین جعفریان چون شخصیتی عمل می کند که ناظر و همراه تمام شخصیتهای فیلم است. کارگردانی هوشمندانه «اصغر فرهادی» در روایت روزانهای از زندگی سه خانواده که رفته رفته این روز مرگی تبدیل به فاجعه می شود استادانه است. در هم رفتن شخصیتهای فیلم در صحنهای که «الی» ناپدید می شود یا صحنهای که پسربچه فیلم «آرش» در آب می افتد و هر کس به نوعی خودش را به آب و آتش می زند تا او را نجات دهد، چقدر میزانسن ها و بازیها در خدمت فیلم هستند. تدوین اصلا در فیلم دیده نمی شود انگار واقعا تدوینی وجود ندارد و همه اتفاقات بدون قطع دوربین پشت سر هم اتفاق می افتد. روایت «فرهادی» از آدمهای نسل سومی است که آشفته، سرگشته و کم طاقت هستند و این سرگشتگی و تباهی در روزگار ما که جامعه در حال عبوراز «سنت» به «مدرنیته» است قابل لمس و باور پذیر است.

صحنه بادبادک هوا کردن «الی» را به یاد بیاوریم که او به یاد دوران کودکیش سر از پا نمی شناسد و در حالی که دوربین در نمایی نزدیک صورت او را نشان می دهد صدای دریا آرام آرام خوف انگیز و ترسناک می شود انگار دریا، بر آشفته و طغیان می کند، دریا نیز برای این روزمرگی به پا می خیزد، غرش می کند و تماشاگررا دلواپس و نگران پسربچه فیلم «آرش» می کند که در سکانس قبلی در آب بازی می کرده است. فیلم حساب شده و لحظه به لحظه تماشاگرش را در واقعیت تلخ خود شریک می کند. فضایی رمز آلود که تا آخر ادامه پیدا می کند. صمیمیتی که در نیمه اول فیلم بین شخصیتها وجود دارد در نیمه دوم جای خود را به جدایی، تفرقه، جر و بحث، شک، دروغ، نزاع و آشفتگی می دهد.

دریا در ابتدای فیلم آرامش خیال انگیزی دارد اما از جایی که «الی» گم می شود شخصیتی سهمگین، ترسناک و کابوسناک می یابد، در طول فیلم تماشاگر به شناختی ازشخصیتها دست پیدا نمی کند. آنها نیز چون خود فیلم رمزآلود و ناشناخته اند. اما به محض به وجود آمدن مشکل آنها خود واقعی خود را نشان می دهند و مدام روی اعصاب همدیگر می روند، وقتی فاجعهای اتفاق می افتد ناخودآگاه همه درگیر آن می شوند، خشک و تر با هم می سوزند. در فیلم« درباره الی» همه در این اتفاق سهیم می شوند. هر چند خود ادعا می کنند مقصر اصلی «سپیده» است.

تعلیق، کشمکش، تردید، هسته مرکزی فیلم «درباره الی» است که وابسته به کنش و موقعیت صحنههای فیلم هستند. سکانس به سکانس میزانسنهای فیلم حساب شده اند و بازیهای پرقدرت بازیگران نفس گیر، جذاب و هنرمندانه است. حتی «فرهادی» از کودکان فیلم هم مثل بازیگران حرفهای بازی خوبی گرفته و آنها هم در جهت فیلم بازیهایی یک دست و راحتی دارند. یا نگاه کنیم به صحنه آخر فیلم و رفتن «علیرضا» به سردخانه برای شناسایی جسد نامزدش «الی»، مشخص نمی شود آیا جسد متعلق به «الی» است یا نه، فرهادی قصه خود را گنگ و بدون باز کردن گره داستانی تمام می کند چرا که مشکلات و سرگشتی انسان معاصر وجود دارد و تمام نشدنی است.

در آخر فیلم دوربین از نگاههای شرمگین و غمگین «سپیده» با بازی خوب «گلشیفته فراهانی» با خس خس صدایش که در تنهایی و سرگشتگی خود از اتفاقی که افتاده آزرده و ناراحت است چون می داند انگشت اتهام به طرف او نشانه رفته، چیزی که همیشه ما ایرانیها وقتی اتفاق می افتد به جای حل مشکل شروع به اشکال تراشی، بهانه گیری و مقصر کردن همدیگر می کنیم. در فیلم «درباره الی» هم همه تلاش می کنند خود را مقصر ندانند. در صورتی که همه مقصرند. دوربین با نگاههای «سپیده» به طرف ماشین قرمزی می رود که همچنان در گل فرو رفته و همه با زور می خواهند آن را بیرون بکشند غافل از آن که نمی توان با زور مشکلات و گرفتاریها را رفع و رجوع کرد فاجعهای که بعضی وقت ها از ما آدمهایی دروغگو، ریاکار و خودخواه می سازد. مشکلاتی که هنوز ادامه دارند و بشر سرگشته امروزی گرفتار درسنت ومدرنیته نمی تواند راه حل مناسبی برای آن بیابد و به ناچار روبه سرپوش گذاشتن آنها می کند.

نویسنده : علی یعقوبی



همچنین مشاهده کنید