جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

جایگاه و اهمیت ازدواج در ادیان آسمانی


جایگاه و اهمیت ازدواج در ادیان آسمانی

ازدواج در جامعه یهود

● ازدواج در جامعه یهود

(در جامعه یهود) اجرای سنتی مراسم ازدواج در زیر یک سایبان، کنایه از آن است که ازدواج بیشتر برای ایجاد یک خانه و کاشانه است تا برقراری یک رابطه. از نظر سنتی، ازدواج تنها به دو نفر مربوط نمی شود، بلکه اتحادی است که در میان دو خانواده به وجود می آید بنابراین جشن ازدواج مستلزم حضور خانواده ی گسترده­ی دو طرف است. این نکته دلیلی است بر کثرت تعداد شرکت کنندگان در جشن­های ازدواج، که معمولا با حضور ۳۰۰ نفر میهمان یا بیشتر برگزار می شود.

الف) ازدواج یهود با غیر یهود

یهودیان سنتی همواره مخالف سرسخت ازدواج یهودی با غیر یهودی بوده­اند. هنگامی که انسان محوریت خانه را در یهودیت مورد توجه قرار می دهد، این امر آن قدرها تعجب آور نیست، اما اغلب دلیل این نکته را درست درک نمی کنند. علت آن که یهودیان نمی خواهند فرزندانشان با غیر یهودی ازدواج کنند آن نیست که احساس می کنند یک همسر غیر یهودی به قدر کافی خوب نیست ، بلکه بدان دلیل است که یک همسر غیر یهودی هر چقدر هم که خوب باشد قادر نیست به یک فرزند یهودی کمک کند تا سرنوشت و نقش اساسی خود را که گسترش ملت یهود و زنده نگهداشتن میراث یهود است ، ایفاء نماید.

یهودیان مترقی، که موضعی نسبتا آزادمنشانه نسبت به آینده دارند، دریافته­اند که بسیاری از همسران غیریهودی به یهودیت رو می­آورند، و در گذشته، والدینی که فرزندشان با غیر یهود ازدواج می کرد، لباس عزا به تن می نمودند و کم نبودند والدینی که دیگر هرگز با فرزندشان صحبت نمی کردند.

ب) مسائل جنسی

در جهان یهود، موضوعات جنسی لزوما از محرمات نیست و هرگز چنین نبوده است . مثلا ، احکام مربوط به روابط جنسی را کودکان بسیار جوان مطالعه می کنند، حیض، مضاجعت و شرمگاه مرد و زن جنبه­های ضروری زندگی محسوب می گردد، که در محاورت از آنها اجتناب نمی شود.

ج) روابط جنسی

در طول زمان و حداقل تا همین اواخر، تعداد فرزندان حاصل از روابط غیر زواجی در جامعه یهود در مقایسه با ارقام جوامع وسیع تری که یهودیان در آن زندگی می کنند، معدود بوده است .

دلیل آن که پذیرش فرزند برای والدین یهودی سنتی بسیار دشوار بوده است.

شایان ذکر است که یکی از ده فرمان، حرمت زناست و یکی از سه قانونی که مجازات آن اعدام است زنا و زنای با محارم می­باشد به نظر می­رسد که این قانون نشان دهنده­ی آن است که قداست خانواده به حدی است که نقض آن برابر ­می­باشد با فدای جان.

● اهمیت ازدواج در دین مسیح علیه السلام

در دین مسیح؛ هفت آیین و شعار شناخته شده است؛ پیروان آن معتقدند که فیوضات خدا از این هفت طریق به صورت نامرئی به انسان می رسد و در نجات و تقدس انسان اثر دارد، ازدواج یکی از این هفت شعار می باشد .

ازدواج مقدسی که در بین این هفت شعار شناخته شده است مانند سایر اعمال صرفا عمل تقدیسی نیست، بلکه پیمان میان زن و شوهر و اموری که ازدواج با آنها تکمیل شود را نیز شامل می شود؛ در کتاب مقدس از ازدواج به سرّ عظیم یاد شده است و آن را نمونه ای زمینی از یک حقیقت آسمانی می داند؛ سرّ عظیم در واقع همان ارتباط میان زن و شوهر است .

بر همین اساس ازدواج یک پدیده صرفا دنیوی و انسانی نیست بلکه یک امر آسمانی است و نشانه محبت خداوند به بشریت می­باشد ؛ به همین دلیل طلاق و تجدید فراش در این دین مردود شناخته شده است. چون ازدواج یک پیمان آسمانی است قابل نقض و گسستن نیست و طلاق زن و ازدواج مجدد «او»، در حکم زنا می­باشد.

اما با همه­ی فضیلتی که در این دین برای ازدواج ذکر شده است در مرتبه دوم بعد از تجرد قرار می­گیرد.

و اصل بر مجرد بودن است تمام قداست و فضیلت ازدواج برای دفع شهوت و جلوگیری از معصیت است. ازدواج و به خودی خود تقدسی ندارد و تنها وسیله ای برای محفوظ ماندن ازگناه است در صورتی که شخص احتمال ارتکاب حرام را بدهد مستحب می شود و اگر کسی بتواند شهوت خود را کنترل کند دوری از ازدواج فضیلت بیشتری دارد .

در رساله پولس آمده است که مرد را، نیکو آن است که زن را لمس نکند، لکن برای دوری از زنا مرد، همسر خود را نگه دارد؛ به مجردین و بیوه زنان می گویم که ایشان را نیکوست که مثل من بمانند و اگر پرهیز ندارند نکاح کنند که از آتش هوس بهتر است.

و همچنین در جایی دیگر می گوید : شخص مجرد در امور خداوند می اندیشد که چگونه رضامندی خداوند را بجوید و صاحب زن در امور دنیا می اندیشد که چگونه زن خود را خوش سازد.

به همین جهت ، از باب جمع بین ارزش بودن رهبانیت و تجرد و ضرورت حفظ از گناه، ازدواج با یک نفر و نه بیشتر بدون طلاق، مباح دانسته شده است .

برخی مسیحیان معتقدند که ازدواج؛ راه آسان زندگی دنیایی بدون ریاضت است و عزوبت، و ریاضت دنیوی راه آسان تقرب به خدا می باشد و مجردین مانند ملائکه می شوند.

از بین سه فرقه مسیحیت ، پروتستانها, شعائر دینی من جمله، ازدواج را جزء ضمائم گزینشی زندگی می دانند و؛ برخلاف دو فرقه دیگر که بین آئین دست گذاری[۱]و ازدواج یکی را انتخاب می کنند آنها بین این دو شعار تنا قضی نمی ببینند لذا کشیشا نشان ازدواج می کنند.

در آئین ارتدوکس اگر شخص متأهلی وارد کلیسا شد می تواند کشیش باشد ولی نمی تواند اسقف شود. ولی در فرقه ی کاتولیک به هیچ وجه کشیشها نمی توانند ازدواج کنند.

ویل دورانت معتقد است که این قانون به خاطر سوء استفاده ی برخی روحانیون مسیحی از موقعیت کلیسا وضع شده است و در سه قرن اول کشیشان بعد از ورود به کلیسا هم می توانستند همسران خویش را نگه دارند ولی چون برخی از آنان مرتکب عمل منافی عفت (زنا) بعد از ازدواج می شدند و همچنین برخی از آنان نذورات کلیسا را به نام خود می زده و به فرزندان خود منتقل می کردند؛ شورایی از کشیشان در سال ۳۸۶، تجرد کامل کشیشان را توصیه کرد و یک سال بعد فرمانی صادر شد که هر کشیشی ازدواج کند و یا زندگی با همسر خود را ادامه دهد خلع لباس خواهد شد.

▪ فلسفه ازدواج در مسیحیت

علت اساسی تشریع ازدواج حفظ پاکی و طهارت

در مسیحیت دو سطح پاکی وجود دارد . ۱- پاکی از زنا ۲- پاکی از ارتباط با جنس مخالف هر چند در قالب ازدواج صورت گیرد .

ازدواج برای افرادی تشریع شده می شود که قادر نیستندپاکی نوع دوم را برای خود فراهم آورند از این رو به کشیشان به عنوان برگزیدگان حق ازدواج داده نمی شود زیرا حق ازدواج به کشیشان سبب تضعیف اخلاق عمومی خواهد شد.

به بیان دیگر در مسیحیت ازدواج به خودی خود مطلوب نیست و انتخاب اول مسیحیت نمی باشد تا برای خود ازدواج به عنوان ازدواج، فلسفه بیان شود بلکه عزوبت و تجرد، که نقطه ی مقابل ازدواج است؛ گزیده نخست مسیحیت است و برای تجرد باید فلسفه بیان شود نه ازدواج؛ اما از آنجا که عزوبت نمی تواند اهداف دست اول مسیحیت را همانند پاکی از ارتباط با جنس مخالف و رهبانیت ناب تأمین نماید به سراغ ازدواج می آید تا بلکه بتواند به برخی از سطوح پایین تر اهداف خود دست یابد .

▪ علت فرعی تشریع ازدواج نجات و رستگاری

ازدواج یکی از شعائر هفت گانه مسیحیت است که مسیحیان معتقدند برای نجات و رستگاری ضروری هستند البته در نحوه ی تأثیر این شعائر در رستگاری اختلاف نظر دارند.

● اهداف ازدواج

۱) پیدایش نسل پاک: که از اساسی ترین اهداف ازدواج نزد مسیحیان می باشد، لذا ازدواج حتما باید با شرایط معین شده انجام گیرد؛ یعنی باید عقد ازدواج خوانده شود؛ رضایت طرفین کافی نیست و حتما عقد باید توسط کشیش خوانده شود، زوجین مسیحی باشند و اختلاف مذهب مانع ازدواج است .

۲) کثرت نسل: مقصود خداوند این بود که با تولید نسل فرزندان زیاد شوند (از اعتقادات کاتولیک این است که رابطه جنسی بین زن و شوهر تنها برای تکثیر نسل جایز است و نه غیر از آن) ازدواج برای سلامت امت مسیح لازم است و دلیل بر ایمان به خدا و اعتقاد به عنایت خداوند و سبب جلب خوشحالی خانواده می شود . لذا در ممالکی که مسیحیت در اقلیت هستند اهتمام به تکثیر نسل بیشتر است .

۳) ایجاد محبت و وفاداری و یکی شدن زوجین

همچنانکه گفته شد ازدواج نشانه محبت خدا به بشریت است مزدوجین برای تولید مثل، تربیت فرزندان و رشد آنان در فضای ایمان و محبت به خدا تلاش می کنند در واقع ازدواج رمز و نشانه ای بشری از شیوه رفتار خداوند با انسان به شمار می رود.

۴) ایجاد پیوند ناگستی

در دیدگاه مسیحیت عمیق ترین رابطه ها ربط بین دو زوج است و به وسیله ازدواج روح زن و مرد نیز با یکدیگر ارتباطی و اتحادی صمیمی پیدا می کنند بر همین اساس طلاق و تعدد زوجات در این دین مردود و مطرود است . حتی پیش گیری از بارداری و سقط جنین به خاطر سست کننده بودن پیمان ازدواج مطرود هستند.

۵) تشکیل خانواده

برخلاف دین یهود که مبنا را بر تولید و تکثیر نسل قرار داده اند مسیحیت استمرار نسل و آیین مسیحیت را در فضای خانواده می جوید و آن را وظیفه خانواده و حق اجتماع می داند.

ولی بیشتر علمای شیعه و سنی ازدواج را مستحب دانسته و چنین برگفته ی خویش استدلال می آورند :

الف) در آیه ی ۲۵ سوره نساء برای کسانی که توانایی ازدواج با زنان آزاد را ندارند سفارش کرده با زنان پاکدامن از بزرگان ازدواج کنند ولی در عین حال فرموده خودداری از ازدواج با کنیزان بهتر است ...

و من لم یستطع منکم طولا ان ینکح المحصنات المؤمنات فمن ما ملکت ایمانکم من فتیاتکم المؤمنات والله اعلم بایمانکم بعضکم من بعض فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخوان فاذا احصن فان أتین بفاحشهٍ فعلیهن نصف ما علی المحصناتِ من العذاب ذلک لمن خشی .... ( نساء /۲۵ )

« و هر که را وسعت و توانایی آن نباشد که زنان پارسای با ایمان ( و آزاد ) را بگیرد ، می توانند کنیزان پاکدامن و مؤمنه ای را که مالک شده اید به زنی اختیار کنند خدا به ( مراتب ) ایمان شما آگاه تر است که شما ( اهل ایمان ) همه در رتبه یکسانید پس با کنیزکان مؤمنه با اذن مالکشان ( بی هیچ کبر و نخوت ) ازدواج کنید و مهر آنها را به خودشان بدهید به شرط این که کنیزکانی عفیف باشند نه زناکار .... واگر صبر کنید برای شما بهتر است .

ب) در بین صحابه کسانی بودند که تا آخر عمر ازدواج نکردند و رسول الله ( صلی الله علیه و آله ) آنها را از این کار برحذر نداشت . و نیز در زمان ما علما و عرفایی بوده و هستند که به اذن الهی در حال تجرد بسر می برند .

ج) اگر ازدواج واجب می بود خداوند در قرآن مسلمانان را میان ازدواج یا استفاده از کنیز مخیر نمی فرمود . با توجه به آیه ۳ سوره نساء :

وان خفتم الا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدهً او ماملکت ایمانکم ذلک ادنی الّا تعولوا .

« اگر بترسید که مبادا درباره ( یتیمان دختر به هنگام ازدواج ) مراعات عدل و داد نکنید پس زنان نیکو و مناسب را به نکاح خود در آورید دو یا سه یا چهار همسر ( نه بیشتر ) و اگر بترسید که ( چون زنان متعدد گیرید ) راه عدالت نپیمایید پس تنها یک زن اختیار کنید یا چنانچه کنیزانی دارید به آنها اکتفا کنید این به ( عدالت ) و ترک ستمکاری نزدیک تر است .

نتیجه آنکه : « ازدواج گاهی بر اثر عوارض جانبی ، « حرام » ، « واجب » ، « مکروه » یا « مباح » می شود . وقتی شخص خوف وقوع در حرام یا ضرر داشته باشد ازدواج واجب می شود . اگر شخص ۴ زن دائم دارد ازدواج دائم دیگر حرام است . ازدواج با انتفای شهوت مکروه است و یا وجود دو مصلحت مساوی در فعل و ترک مباح است . »[۳]

به طور کلی می توان گفت : طبق آیات الهی ، سیره نبوی و بزرگان دین اسلام اگر چه کسی ازدواج نکند مرتکب گناهی نشده است اما به دلیل آنکه ازدواج موجب دور ماندن از بسیاری از گناهان می شود و محاسن بی شماری بر آن مترتب است ، به این امر ( ازدواج ) بسیار تأکید و سفارش شده است .

● ازدواج در یهود

ازدواج با غیر هم دین، در آیین یهودیت مردود شناخته شده است و از طرفی تبلیغ برای گسترش این دین محدود است، چون این قوم خود را برگزیده خدا می­د انند و هر کسی را لایق پذیرش در جمع خود نمی­دانند ، لذا به خاطر تولید و تکثیر نسل به ازدواج اهمیت ویژه­ای داده شده است. در متون مقدس یهود (تورات و تلمود) تشریفات و تأییدات زیادی بر امر ازدواج وجود دارد. اشتیاق انسان به روابط جنسی مذموم نیست، ولی دستوراتی برای مهار کردن آن در تلمود آمده است، که از جمله­ی آن؛ سختکوشی و مطالعه تورات می­باشد، همچنین شخص باید از هر موضعی که شور و شهوات نفسانی را برانگیزد ، دوری جوید؛ نباید بیش از اندازه با زنان تکلم نماید؛ به هنگام راه رفتن پشت سر زنی، حتی همسر خویش راه نرود، ولی در عین حال نوعی مجوز برای اعمال منافی عفت شناخته شده است و آن این که اگر مبارزه با نفس برای کنترل غریزه سود نبخشید بهتر است مرد لباس سیاه بر تن کرده و در محلی ناشناس تمنیات قلبی خویش را برآورد اما نباید آشکارا نام امت یهود را آلوده سازد.

در تلمود، تجرد زن ، مانع رشد و کمال او شناخته شده است و اوج کمال زن رسیدن به مرحله یک مادر کامل است، همچنانکه اوج کمال مرد، پدر شدن می باشد . از فضائل پدر آن است که؛ با پس­انداز، وسائل ازدواج پسران و دختران خود را فراهم آورد، تا آنان در سن ازدواج که، برای پسران ۱۸ سالگی و برای دختران ۱۴ سالگی است، بتوانند ازدواج کنند. از دیگر قوانین ازدواج در این دین ازدواج با محارم است که اکنون منسوخ شده است.

همچنین تعدد زوجات پذیرفته شده است؛ با این تفاوت که عده­ای آن را به چهار زن محدود کرده و عده­ای دیگر محدودیتی برای آن قائل نیستند، ولی فتوای روحانیون فعلی بر تک همسری است.

عقد ازدواج در بین یهودیان امری معنوی است که براساس آن برکت خدا را طلب می کنند. مراسم ازدواج در زیر سایه­بانی که (چاپا) نام دارد و نماد خانه و محل زندگی زوج می­باشد در ملأ عام، همراه با جشن برگزار می شود و مرد قراداد ازدواج را که کتوبه نام دارد به همسرش تقدیم می کند.

طلاق در فرهنگ یهودیان «گت» نام دارد و اختیار آن با مرد است که با تسلیم سند طلاق «گت» توسط مرد به زن محقق می­شود. برخی از موارد جواز طلاق در این دین عبارتند از:

- زمانی که زن زنا کند طلاق او واجب است.

- مرد هر عمل ناشایستی از همسر خود دید می تواند او را طلاق دهد.

- اگر زنی زیباتر از همسر خود ببیند می تواند همسرش را طلاق دهد.

- اگر زنی از شریعت یهود سرپیچی کرد ؛ مثلا بدون حجاب به میان مردم رفت یا در ملأعام نخ ریسی کرد یا در خانه با صدای بلند در مورد مسائل زناشویی صحبت کرد به نحوی که همسایگان صدای او را شنیدند؛ مرد می­تواند بدون پرداخت مهریه که (کتویا) نام دارد همسرش را طلاق دهد.

- اگر زن تا ده سال بعد از ازدواج باردار نشد همسرش می تواند او را طلاق دهد ؛ مرد در هنگام طلاق موظف است مهریه و جهیزیه زن را به او بپردازد.

- در برخی موارد نظیر ناسازگاری، ستمکاری مرد؛ عقیم بودن و یا فلج بودن و ... علمای یهود اجازه درخواست طلاق را به زن داده­اند.

منابع و مآخذ

تاریخ تمدن(عصر ایمان) ویل دورانت.

سایت خبرگزاری فارس (مقاله فلسفه ازدواج در اسلام و مسیحیت ) علی زینتی و سایت تبیان .

وبلاگ دانستنی هایی در مورد ازدواج.

سایت مسیحیان...

[۱] - یعنی شخص خود را وقف خدمت به مسیحیت و کلیساکند (همان روحانیون مسیحی که سه درجه دارند کشیش ،اسقف، شماس ).

ادیان آسمانی

در تمامی دین ها، مذهبها ، قوم ها قوم ها و ملتها ازدواج یک امر پذیرفته شده است و هر یک نوعی ازدواج دارند همان گونه که پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) فرمود : ۰۳۹;۰۳۹; برای هر قومی نکاحی است ۰۳۹;۰۳۹;[۱]

- ازدواج در دین اسلام [۲

عده ای ( اهل ظاهر ) با توجه به آیاتی که در آنها امر به ازدواج شده است ازدواج را امر واجبی می دانند و به آیاتی همچون ؛ نساء /۳ ، نور /۳۲ و ... استدلال می کنند .

وان خفتم الا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا .... ( نساء /۳)

۱. وسایل الشیعه ،ج ۱۲ ، ص ۲۲۲

۲. برداشت از دائره المعارف قرآن کریم ، ج ۲ ، ص ۵۴۹ ، ۵۵۰

۳. جواهر الکلام ، ج۲۹ ، ص ۳۳

منابع :

تاریخ تمدن (عصر ایمان) ویل دورانت .

سایت ویکی پدیا

سایت دانستنیهایی در مورد ازدواج

سایت ؟؟روز.

توسط محسن عزیزی

http://mohsenazizi.blogfa.com



همچنین مشاهده کنید