چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

انواع حکومت در اسلام


انواع حکومت در اسلام

حکومت الهی حکومت پیامبر و امامان معصوم و کسانی که با داشتن شرایط ویژه, حق حکومت را از سوی آنها دریافت می کنند و خداوند سعادت بشری را در پیروی از این نوع حکومت می داند

آنچه از آیات قرآن در مورد حکومت بر می‌آید این است که خداوند در قرآن دو نوع حکومت را معرفی می‌کند:

۱) حکومت الهی حکومت پیامبر و امامان معصوم و کسانی که با داشتن شرایط ویژه، حق حکومت را از سوی آنها دریافت می‌کنند و خداوند سعادت بشری را در پیروی از این نوع حکومت می‌داند. خداوند در سوره بقره آیه ۲۵۱ در مورد حکومت عظیم حضرت داود(ع) می‌فرماید: “واتاه الله الملک و الحکمه و علمه مما یشاء”.

۲) حکومت طاغوت که براساس حاکمیت فرد یا گروه خاص بنا شده است و قوانین بر محور اراده فرد یا آن گروه خاص دور می‌زند و اینها کسانی هستند که به هیچ چیز جز حفظ منافع خود نمی‌اندیشند لذا برای حفظ خویش در طول تاریخ جامعه را به بردگی و بر مردم ظلم‌ها روا داشته‌اند. خداوند در سوره نمل آیه ۳۴ می‌فرماید: “ان الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها و جعلوا اعزه اهلها و کذلک یفعلون”. حکومت اسلامی (الهی) در اسلام حاکمیت مطلق از آن خداست و اوست که این حاکمیت را به پیامبر اکرم و امامان معصوم و در زمان غیبت امام عصر(عج) به فقهای جامع الشرایط اسلام به صورت عام تفویض کرده است. اما باید توجه داشت که تعیین سرنوشت سیاسی مردم بر عهده خود آنها گذاشته شده است انسان با توجه به عقل کمال‌گرای خود درصدد است. که بهترین نوع حکومت که سعادت او را تامین کند برای خود فراهم آورد. این آیه از قرآن کریم “ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم”‌موید این مطلب است و اثرات آن (نوع تصمیم‌گیری سیاسی)خوب یا بد به نوع عملکرد انسان باز می‌گردد.در تاریخ سیاسی اسلام شاهد این جمله مشهور از امام(ع) پس از مرگ عثمان هستیم: “اگر حجت به سبب حضور حاضران بر من تمام نمی‌شد افسار شتر خلافت را بر گردنش می‌انداخته‌ام” که حاوی دو نکته مهم است:

۱)مردم خود برای تشکیل حکومت باید گام بردارند که در اندیشه سیاسی اسلامی تحت عنوان “تحقق” مشروعیت سیاسی نام برده می‌شود.

۲) با توجه به شخصیت همه جانبه علی(ع) که در تمام فضایل عالم یگانه بوده‌اند این نکته برداشت می‌شود که حق حکمرانی در اسلام بر عهده شایسته‌ترین افراد است و هر فردی حق حکمرانی بر مسلمانان را ندارد.سیره امام علی(ع) در حکومت چند ساله خود به عنوان یک حاکم اسلامی برای شناسایی رفتارها و الگوهای اجرایی می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد.

امام علی درباره اندیشه ضد حکومت و مخالفت حق حاکمیت مردم که از جانب خوارج مطرح شده بود می‌فرماید: “نعم انه لاحکم الا لله ولکن هولاء یقولون لاامره الا لله و انه لابد للناس من امیر بر او فاجر” آری حکم جز از آن خدا نیست، لیکن اینان می‌گویند فرمانروایی و حکومت جز برای خدا روا نیست در حالی که مردمان را حاکمی باید نیکوکار یا تبهکار” “نشان دهنده دیدگاه امام(ع) درباره خاستگاه حکومت است و اینکه حاکمیت مطلق در همه امور از آن پروردگار عالمیان است و هم او حق حکومت به انسانها بخشید و مردمان را بر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خویش حاکم ساخته است.

” حکمرانان باتوجه به نگرش به حکومت در جوامع مختلف حکمرانی کرده‌اند. کسانی که حکومت را به معنای پاسداری، امانت، خدمتگزاری و راهنمایی اطلاق کرده‌اند خود را فرمانبردار و امانتدار مردم دانسته‌اند و همواره در تحقق این امر کوشیده‌اند. اما کسانی که حکومت را به معنای قدرتمندی، سلطه‌گری، فرمانفرمایی و خودکامگی دانسته‌اند همواره بر مردمان بزرگترین ظلم‌ها و جنایات را تحمیل کرده‌اند. در منظر امام علی(ع) حکومت فی حدذاته برای ایشان از یک کفش کهنه کم ارزش‌تر است. مگر اینکه به وسیله آن عدل برپا شود.

“والله لهی احب الی من امرتکم الا ان اقیم حقا او ادفع باطلا” به خدا سوگند این کفش بی‌ارزش نزد من محبوب‌تر از حکومت بر شما، مگر آنکه حقی را برپا دارم یا باطلی را براندازم.” دلالت سخن امام(ع) بر اینکه حکومت فی نفسه هیچ ارزشی ندارد و امری آلی است نه عالی وسیله‌ای در جهت اقامه حق و دفع باطل بیش نیست کاملا روشن است.امام خمینی(ره) در این باره چنین فرموده است: “عهده‌دار شدن حکومت فی حد ذاته‌ شان و مقامی نیست، بلکه وسیله انجام وظیفه اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است.”

مهدی نادری باب اناری



همچنین مشاهده کنید