چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

تصویری از زشت ترین ماجراجویی نظامی آمریکا


تصویری از زشت ترین ماجراجویی نظامی آمریکا

نگاهی به فیلم «رویه عملیاتی استاندارد»

تمام مستندسازان (که خودم نیز پس از نوشتن و کارگردانی ۳۷ مستند یکی از آنان هستم) دیر یا زود از محدودیت‌های اینگونه خسته می‌شوند.

این حالت به ویژه هنگام صحبت با کارشناسان یا شاهدان عینی درباره موضوع فیلم قابل احساس است. این افراد گاهی اطلاعات خوبی ارائه می‌دهند، اما اکثر اوقات باعث سردرگمی می‌شوند.

از آنجا که فیلمسازان نیز اکثرا به تصاویر اصلی مورد نیاز برای روایت داستان‌شان دسترسی ندارد، صحبت‌های این افراد تنها منبع شناخته شده برای پر کردن حفره‌های روایتی است.در حقیقت این شاهدان معمولا جذابیت بصری زیادی ندارند و حضور عموما ناگزیرشان مقابل دوربین را می‌توان از دلایل

کم‌تماشاگر بودن فیلم‌های مستند دانست.

تماشای آثار مستند نیز عموما عملی از سر وظیفه است و هیچ‌کس توقع ندارد از دیدن یک مستند به اندازه یک فیلم داستانی سرگرم شود. ارول موریس که به‌خوبی از این نقیصه آگاهی داشته، سعی کرده با بهره‌بردن از آنچه در هالیوود «ارزش‌های تولیدی» می‌نامند، مستندهایش را دیدنی‌تر کند.

موریس در جدیدترین فیلم خود، «رویه عملیاتی استاندارد» با موضوع عکس‌های تکان‌دهنده‌ای که شرایط وحشتناک حاکم بر زندان ابوغریب را فاش کرد، به خوبی از این شیوه‌ها استفاده کرده است.

فیلم با موسیقی آهنگساز هالیوودی دنی الفمن شروع می‌شود که در یک ملودرام داستانی چندان توجهی به آن نمی‌شود، اما در این فیلم نشان از وقوع خبری بد می‌دهد.

ترکیب این موسیقی با صداهایی نامفهوم بر تاثیرگذاری آن افزوده است. سپس شاهد ترکیبی از نماهای مختلف هستیم که از یک سو سربازان آمریکایی در حال بازی با ورق‌هایی منقوش به عکس صدام و سران حکومتش هستند و در نماهایی موازی عکس‌ها و ویدئوهای واقعی که از وقایع زندان ابوغریب گرفته شده، دیده می‌شود.

زیبایی و آراستگی تصاویر این ورق‌ها به وضوح در تضاد با تصاویر تیره و تار زندان است. در نهایت موجوداتی شبح‌وار بر پرده ظاهر می‌شوند که ظاهرا آمران شکنجه شدن زندانیان ابوغریب هستند. به اعتقاد من این تصاویر ارتباط چندانی با داستان هولناک فیلم ندارند. در حقیقت این سبک کار تا حدودی ذهن را از آنچه فیلم می‌خواهد درباره اخلاقیات بگوید، منحرف می‌سازد.

اما وقتی وجه مثبت چهره موریس آشکار می‌شود، شاهد ظهور مستندسازی دلگرم و اخلاق‌گرا هستیم. او به ویژه خواهان از بین بردن نظریه‌ای است که اعمال انجام شده در ابوغریب را تنها کار چند نیروی «فاسد» و رده پایین می‌داند.

این نیروها در بیشتر گفت‌وگوهایی که موریس با آنان دارد، افرادی جوان، کم‌سواد و بسیار تاثیرپذیر مانند کودکان به نظر می‌رسند و کارگردان نیز تا حدودی با آنها همدردی کرده است.

مقامات بالایی و ناپیدا از آنان اطلاعات (به‌ویژه در مورد مخفیگاه صدام) می‌خواستند و مخالفتی نیز با رفتارهای تحقیرآمیز و هولناک جهت گرفتن اعتراف از زندانیان نشان نمی‌دادند.

موریس همچنین به خوبی پرده از این حقیقت برمی‌دارد که پس از افشای وقایع ابوغریب، هیچ‌کس از کسانی که به خاطر این اعمال مورد پیگرد قرار گرفتند، درجه‌ای بالاتر از سرگروهبانی نداشتند.

«رویه عملیاتی استاندارد» به‌طور تلویحی و به درستی این نکته را یادآوری می‌کند که ابوغریب یک اتفاق غیرمعمول یا منفرد نبود که بتوان خیلی راحت از انجامش عذرخواهی کرد، فراموشش کرد و آن را تنها به حساب حماقت و غفلت عده‌ای نیروی «رده پایین» گذاشت.

این اتفاقات نمادی از اشتباه‌ترین و بی‌اخلاق‌ترین ماجراجویی نظامی آمریکا در طول تاریخش است و این‌گونه نیز خواهد ماند. آنچه مورد انتقاد من است، لحن روایتی است که موریس برای فیلم خود برگزیده است که تناسب چندانی با موضوع آن ندارد.

داستان فیلم بسیار هولناک و چندش‌آور است و به همین خاطر به شیوه‌ای پرتحرک‌تر، مستندوارتر و کم‌زرق و برق‌تر برای روایت نیاز دارد.‌ای کاش هرکس پیش از ورود به یک وادی جدید، ابتدا درس‌های مربوط را خوب یاد می‌گرفت.



همچنین مشاهده کنید