شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

زندگی نامه و معرفی آثار جان استیوارت میل


زندگی نامه و معرفی آثار جان استیوارت میل

جان استیوارت تحت آموزش پدرش در سه سالگی یونانی آموخت چندی بعد توانست به این زبان بخواند درهشت سالگی مشغول آموختن لاتین شد و آثاری را به این زبان خواند همه ساعتهای روز جان صرف مطالعه و سپس آموختن آموخته هایش به برادران وخواهرانش می شد

جان استیوارت میل فیلسوف توانای قرن نوزدم و از برجسته ترین چهره های فلسفه تحلیلی محسوب می شود. آنچه که در پی می‌آید خلاصه‌ای از زنگی‌نامه و معرفی این فیلسوف فایده گرا است.

جان استیورات‌ میل در بیستم مه ۱۸۰۶ در لندن متولد شد. او نخستین فرزند جیمز و هویت بارومیل بود. پدرش جیمز میل یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان زمان خود و تاثیرگذارترین فرد در سال‌های شکل‌گیری شخصیت جان‌استیوارت بود. جیمزمیل برای تربیت فرزندانش به خصوص فرزند بزرگش وقت زیادی سپری کرد.

جان استیوارت تحت آموزش پدرش در سه سالگی یونانی آموخت. چندی بعد‌ توانست به این زبان بخواند. درهشت سالگی مشغول آموختن لاتین شد و آثاری را به این زبان خواند. همه ساعتهای روز جان صرف مطالعه و سپس آموختن آموخته‌هایش به برادران وخواهرانش می‌شد.

در دوازده سالگی، علاوه بر خواندن کلاسیکهای یونان و حتی ریطوریقای ارسطو (Rhetoric) جبر، هندسه، و حساب دیفرانسیل آموخت. در این زمان او حتی تواریخی هم نوشت. در همان سال منطق آموخت و آموزش منطق را با رساله‌های لاتینی درباره منطق مدرسی شروع کرد. جان مدعی بود، «نخستین کار فکری را که در هر حرفه ای بدان متوسل می‌شدم، تحلیل استدلال نادرست و یافتن مطالعه نهفته در آن بود». جان در سیزده سالگی یک دوره‌ی کامل اقتصاد سیاسی را نزد پدرش گذارند.

در چهارده سالگی درسهای رسمی جان تمام شد. میل در زندگی‌نامه نتیجه می‌گیرد که بر اثر آموزش رسمی که از پدرش گرفته بود، زمانی که وارد عرصه زندگی شده دو ربع قرن از معاصرانش پیشتر بود».

آنچه که در زمینه شکل‌گیری شخصیت، افکار و نوع زندگی جان استیورات و پدرش دارای اهمیت است تاثیر عمیق جرمی بنتام بر آنها بود. جیمزمیل از ۱۸۰۸ یعنی وقتی

که جان دو ساله بود با بنتام رابطه‌ی نزدیکی پیدا کرد و بسیاری از افکار خصوصاً فایده‌گرایی که بعدها جان استیوارت به حد اعلا آن را پرورش داد؛ تحت تاثیر بنتام بود. بنتام نیز باتوجه به وضعیت مناسب مالی و جایگاه اجتماعی‌اش کمک‌های زیادی به خانواده میل کرد.

در۱۸۲۰ جان استیورات به دعوت سرسیموئل برادر بنتام راهی فرانسه شد ویک سالی را در فرانسه سپری کرد در آن جا زبان فرانسه را هم آموخت و کلاسیک‌های ادبیات فرانسه را خواند.

پس از بازگشت به انگلستان جیمز میل سعی کرد برای نخستین بار مزه‌ی اندیشه جرمی بنتام خصوصاً اصل فایده را به جان بچشاند. جان استیوارت میل کتاب سه جلدی دومون (Dumont) را که شرح و ترجمه بخشی از آثار منتشر شده ومنتشر نشده بنتام بود (رساله در باب قانونگذاری مدنی وجزایی) خواند، وی بعدها خواندن این کتاب را شروع دوران تازه در زندگی و نقطه‌ی عطفی در پرورش ذهنی‌اش خواند و درباره تاثیر شگرفش نوشت: «آنچه سخت بر من اثر گذاشت فصلی بود که در آن بنتام به داوری شیوه‌های معمول استدلال در اخلاقیات و قانونگذاری، که از عباراتی نظیر «قانون طبیعی»، «عقل سلیم»، «درک اخلاقی»، «صداقت طبیعی» وغیره استنتاج می‌شد، پرداخته و اینها را دگماتیسم نقابدار دانسته بود که عقایدش را بر دیگران تحمیل می‌کند پیش از آن متوجه نشده بود که اصول بنتام نقطه‌ی پایانی بر همه اینها می‌گذارد.»

جان از تابستان ۱۸۲۲ به بعد یعنی از زمانی که نخستین مقاله استدلالی‌اش را نوشت پرورش فکری‌اش را بیش از خواندن با نوشتن ادامه داد. در این زمان تنها قادر بود «استدلال‌های خشک» عرضه کند. در آن سال میل انجمنی از جوانان را تشکیل دادکه اصل فاید را «معیار خودشان در اخلاق و سیاست» می‌دانستند. جان فکر کرد خوب است اسم این گروه را در انجمنی «فایده گرایی» (utilitarianism)بگذارند و واژه‌ی «فایده‌گرایی» بدین ترتیب از میان جمع کوچکی به زبان راه پیدا کرد. البته جان اذعان داشت که این واژه را از رمان گالت (سالنامه‌ی اهالی یک کشیش نشین » اخذ کرده است. در ماه مه ۱۸۲۳ جان استیوارت در شرکت هند شرقی مشغول به کار شد وهم زمان شروع به نوشتن مطلب در روزنامه‌ها هم کرد. در ۱۸۲۵ بنتام از میل خواست که اثر پنج جلدی اش(پایه ی عقلانی گواهیهای قضایی) را ویراستاری کند این کار یک سال تمام همه اوقات فراغت او را گرفت. اما از این کار ناراضی نبود زیرا این کتاب را بسط کامل بخش اعظم بهترین اندیشه بنتام و شروع خوبی برای تقویت قدرت تالیف خودش می دانست.

در ۱۸۳۰ هنگامی که بیست و پنج ساله بود با هریت‌ هاردی تیلور آشنا شد. هریت در زمان آشنایی با میل بیست و سه ساله، همسر جان تیلور و مادر دو فرزند بود. این زن به «زیبایی و هوش و بهره‌مندی از استعدادهای خدادادی شهره بود. در نوجوانی با مردی ازدواج کرده بود که تفاوت سنی فاحشی با او داشت. هریت اگر چه چنان بار آمده بود که تنها آرزوی یک زن را ازدواجی آبرومندانه و داشتن خانواده ای آرام بداند اما به هر روی عیب‌ها و کاستیهایی ازدواجش که باعث شده بود به زینت خانگی یک تاجر تبدیل شود، پی برده بود. میل احساس ستایش بی‌حد و حصری نسبت به توانایی ها و شخصیت او داشت. وی خانم تیلور را معبودی می‌دانست که تجسم همه چیزهای ستودنی در طبیعت انسانی است. به هر روی، هریت تیلور نه تنها عشق بزرگ زندگی جان استیورات میل بود، بلکه شریک و همکار او در نوشتن بسیاری از آثار بزرگش شد. میل می‌گفت: «از تعالیم او بیش از مجموع همه‌ی منابع آموزشی دیگرم چیز یاد گرفته‌ام» و «همه‌ی آثار چاپ شده‌ام همان قدر که از من است از او هم هست و با گذشت سالها سهم او دائماً بیشتر و بیشتر می‌شد».

هریت تیلور نه می‌توانست از شوهرش جدا شود و نه می‌توانست از همدلی میل چشم بپوشد. بنابراین، این سه نفر به صورت کاملاً محترمانه یک مثلث عشقی را شکل دادند که در آن جان تیلور تا جایی که می‌توانست بیرون غذا می‌خورد وجان میل هم فقط در ساعات معین به خانه آنها می‌رفت. رابطه جان و هریت رابطه‌ی افلاطونی بود البته رابطه‌ی هریت با شوهرش هم پس از به دنیا آوردن هلن تیلور در ۱۸۳۱ آشکارا افلاطونی شد.

میل در ۱۸۳۴ چکیده‌هایی از بسیاری از محاورات افلاطون را همراه با توضیحاتش در مقدمه، منتشر کرد. در ۱۸۳۵ حال پدر میل رو به وخامت گذاشت و در ژوئن ۱۸۳۶ در اثر «سل ریوی» درگذشت. جان استیوارت در این رابطه در زندگی نامه‌اش می‌آورد که : «از کمک‌های پدر محروم شدم،‌اما در عین حال از قیدها و بندها و آزادانه سخن نگفتن‌هایی که بهای این کمک‌ها بود معاف شدم.»

میل در ۱۸۴۳ کتاب «نظام منطق» را منتشر کرد. توفیق آن آنی و چشمگیر بود؛ نخست در آکسفورد و بعد در کمبریج متن درسی شد و در بسیاری از دانشگاه‌های خارج هم خوانده می‌شد.

نظام منطق نخستین کوشش میل برای بیان جامع دیدگاههای تجربه‌گرایانه و فایده‌گرایی اش بود و حمله‌ای بود به «شهودگرایی» .

هریت تیلور که مریض احوال بود بخش عمده‌ هر سال را در ییلاق می‌گذراند و فقط گهگاه سری به شوهرش در لندن می‌زد. میل چه در ییلاق و چه در لندن به دیدن او می‌رفت و بدین‌ترتیب رابطه‌شان محکم و محکمتر می‌شد. آنها طی مباحثه‌شان بیشتر خودشان را متمایل به اقتصاد سوسیالیستی می‌یافتند در عین اینکه با تمام وجود استبداد جامعه را بر فرد که بخش جدایی‌ناپذیری از اکثر نظام‌های سوسیالیستی بود را رد می‌کردند. آنچه آنان فکر می‌کردند برای تغییر انسان از موجوداتی خودخواه به موجوداتی علاقه‌مند به خیر مشترک لازم است «تعلیم وتربیت عادت و پرورش احساسات» بود.

در ۱۹۴۷ نگارش کتاب «اصول اقتصاد سیاسی» به پایان رسید. این کتاب حاوی عقاید تازه میل مبنی بر برتری دموکراسی نمایندگی بر دموکراسی خالص بود. اصول اقتصاد سیاسی مانند نظام منطق توفیق آنی یافت. خود میل علت استقبال از آن را در این می‌دانست که اثری کاربردی است و نه نظریه ی محض.

شوهر هریت تیلور در ژوئیه‌ی ۱۸۴۹ درگذشت و هریت و جان پس از مراعات زمانی مناسب برای عزاداری، در آوریل ۱۸۵۱ با هم ازدواج کردند. دو هفته پیش از مراسم ازدواج، میل سندی امضا کرد و در آن «اختیارات نفرت‌انگیز»ی را که قانون انگلستان به شوهران در برابر زنانشان می‌دادند انکار کرد و به هریت کتباً قول داد که آزادی برای هر کاری و اختیار بر اموالش را به اضافه‌ی نیمی از درآمد کتابهای میل داشته باشد که گویی اصلاًٌ ازدواجی در کار نبوده است. اما زندگی زناشویی آنها هفت سال و نیم بیشتر عمر نداشت زیرا در زمستان ۱۸۵۸-۱۸۵۹ هنگامی که میل نخستین سال بازنشستگی از شرکت هندشرقی را در فرانسه میگذراند، تراژدی زندگی به سراغش آمد و هریت بر اثر «حمله‌ی ناگهانی احتقاق ریوی» در آوینیونن درگذشت. میل کلبه‌ای هر چه نزدیکتر به محل دفن هریت خرید و تصمیم گرفت بیشتر اوقات سال را همراه با هلن تیلور، دختر هریت، در آنجا بگذرانند.

یاد و خاطره هریت «دین ومذهب» میل شده بود و باقی عمرش را صرف دنبال کردن هدف های مشترکشان کرد.

میل «رساله‌ی آزادی» را در سال ۱۸۵۹ پس از پنج سال تلاش در بازخوانی، بازنویسی و ویرایش جمله به جمله منتشر کرد. کتابی که به گفته وی بیش از هر کتاب دیگرش مستقیماً و عملاً محصول مشترک او و هریت بود؛ این اثر تاثیر صاعقه‌واری بر مردان و زنان مشتاق نسل جوان داشت.

پس از انتشار رساله‌ی آزادی، شرایط سیاسی روزگار میل را به فکر انداخت که جزوه ی «اندیشه‌هایی در باب اصلاحات پارلمانی» را که سالها پیش نوشتنش را شروع کرده بود به پایان ببرد. پس از آن گزیده‌ای از نوشته‌های کوتاهش را، که خودش و هریت با هم انتخاب کرده بودند، با عنوان «گفتارها و بحث‌‌ها» منتشر کرد. پس از آن مشغول تکمیل دو اثر دیگر برای انتشار شد: «ملاحظاتی در باب حکومت انتخابی» و «فایده‌گرایی». «فایده‌گرایی» ابتدا در فریزرز مگزین چاپ شد و سپس به صورت کتاب درآمد.

میل در همین دوره «انقیاد زنان» را به پیشنهاد هلن تیلور نوشت، گفته می‌شود این کتاب یگانه اثرمهم فمنیستی به قلم یک مرد است که عموماً نظریه‌پرداز زندگی در سنت سیاسی غرب شمرده می‌شود.

در ۱۸۶۵ به میل پیشنهاد شد که کاندیدای نمایندگی در مجلس عوام شود. این اولین بار نبود که به او چنین پیشنهادی می‌شد اما چون پیش از این در استخدام مجلس هندشرقی بود به دلیل تضاد منافع نمی‌توانست کاندیداتوری برای مجلس عوام را مورد توجه قرار دهد. شرط میل برای پذیرش این درخواست این بود که مجبور به تامین مخارج انتخابات یا استفاده از پول خودش نباشد چون اعتقاد داشت این بدان معنا است که کاندیدا، کرسی مجلس را می‌خرد. علاوه بر این، از اول شرط کرد که اگر انتخاب شود وقتی را صرف منافع محلی نخواهد کرد. میل انتخاب شد و کمک فراوانی به تصویب «لایحه‌ی اصلاحات» کرد.

در ۱۸۶۸ پارلمان منحل شد و میل از اینکه به زندگی خصوصی‌اش باز می‌گشت خوشحال بود و بیشتر اوقاتش را در فرانسه در نزدیکی گور همسرش می‌گذراند و فقط گهگاه سری به لندن می‌زد.

جان استوارت میل در هشتم مه ۱۸۷۳ به دنبال حمله‌ی قلبی ناگهانی، در آوینیون درگذشت . آخرین کلماتش این بود: «می‌دانم که کارم را کرده‌ام».

او را کنار هریت در گورستان محقر سن‌وران در بیرون دروازه‌های شهر باستانی آوینیون به خاک سپردند. «زندگی‌نامه شخصی» میل که از ۱۸۵۳ دست به کار نوشتنش شده بود و هر سال مطالبی بر آن می‌افزود، چندماهی پس از مرگش منتشر شد.



همچنین مشاهده کنید