پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

عوامل رشد و زوال عقل


عوامل رشد و زوال عقل

عقل بزرگ ترین نعمت الهی به بشر است زیرا آن چیزی که به انسان کرامت و شرافت می بخشد توانائی خاص عقلی اوست

عقل بزرگ ترین نعمت الهی به بشر است؛ زیرا آن چیزی که به انسان کرامت و شرافت می بخشد توانائی خاص عقلی اوست. دراین میان آن چه ارزشی است، به کارگیری عقل در زندگی است که از آن به تعقل و خردورزی یاد می شود. از این رو قرآن تنها برای این دسته از انسان ها ارزش و اعتبار قایل است و آنان را به عنوان خردمندان و اولو الالباب می ستاید و جایگاه ویژه ای برای آنان درنزد خویش اختصاص می دهد.

نویسنده دراین نوشتار به مطالبی از جمله ارزش و جایگاه عقل، زمینه های رشد عقلانی، نقش عقل و عوامل زوال آن از نظر قرآن پرداخته است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● چیستی عقل

عقل واژه ای عربی و در اصل به معنای حبس و امساک است. عاقل را از آن رو عاقل گفته اند که خود را نگهدار بوده و خویشتن را از رفتن به دنبال هواهای نفسانی باز می دارد.

هرچند که همه موجودات از نظر قرآن دارای مراتبی از عقل هستند ولی آن چه انسان را از دیگر جانوران زمینی جدا می سازد و برتری خاصی می بخشد، عقل است. از این رو عقل را مایه امتیاز انسان از سایر جانوران دانسته اند. برخی بر آن هستند که عقل به معنای فهم و ادراک است که ضد آن حماقت نیز آمده است. (لسان العرب، ابن منظور، ج ۹، ص ۳۲۶)

برخی دیگر گفته اند: با توجه به معنای اصلی عقل که بستن و امساک است، بر ادراک با این خصوصیت نیز عقل اطلاق می شود؛ چنان چه مدرکات و یافته های آدمی و نیز قوه ای که به وسیله آن انسان میان خیر و شر و یا حق و باطل تمیز می دهد؛ عقل نامیده می شود که مقابل آن جنون، سفاهت، حماقت و جهل است که هرکدام اعتباری می باشد. (المیزان، علامه طباطبایی، ج۲، ص ۲۴۷)

در قرآن کریم واژه عقل به این شکل به کار نرفته، زیرا آن چه از نظر قرآن مهم و ارزشی است، به کارگیری قوه عاقله است نه خود عقل، از این رو مشتقات آن مانند یعقل، عقلوا، یعقلون و تعقلون آمده است. اما واژگانی دیگر چون قلب، فواد، افئده، الالباب، النهی و حجر بسیار به کار رفته است؛ زیرا این واژگان اسامی و نام هایی است که به عقل کاربردی اطلاق می شود. به این معنا که عقل به جهت خاصی که درآن لحاظ شده و مورد استفاده قرارگرفته ارزشی یافته و شخص را به این نام ها می خوانند و او را متصف به اولو الالباب یعنی خردمندان و صاحبان خرد می کنند.

بنابر این آن چه از نظر قرآن و خداوند یک امر ارزشی تلقی می شود، به کارگیری عقل در زندگی است و کسانی که این گونه عمل کنند متصف به عاقل می شوند و از آن جایی که کاربردها و کارکردهای عقل، گوناگون است، با توجه به کارکردهای آن در زندگی، شخص متصف به یکی از اوصاف عقلی چون حجر و نهی می شود.

● زمینه های رشد عقلی

عقل که یکی از مهم ترین مخلوقات الهی و ارزشمندترین آن است (مومنون آیات ۷۸ و ۸۰ و آیات دیگر) از جمله آفریده هایی است که قابلیت رشد و بالندگی را داراست و انسان هر چه بیش تر از آن بهره گیرد، دامنه کمی و کیفی آن نیز افزایش می یابد. (یوسف آیات ۱۷ و ۲۲)

اموری می تواند زمینه ساز و بستر مناسب برای رشد عقل باشد که در آیاتی از قرآن بیان شده است. از جمله مهم ترین عامل رشد و بالندگی عقل بشر، استفاده درست و مناسب از آن است که در آموزه های قرآنی از آن به شکر نعمت عقل یاد شده است؛ زیرا شکر واقعی،بهره گیری درست و خوب و مناسب از یک نعمت است. خداوند در آیه ۱۵ سوره احقاف، سپاسگزاری در برابر نعمت های الهی و نعمت دهنده حقیقی آن یعنی خداوند متعال را عاملی در جهت کمال یابی عقل واندیشه معرفی می کند و خواهان شکرگزاری برای دست یابی به این کمال می شود.

احسان و نیکوکاری به دیگران به ویژه والدین از مهم ترین اسباب رشد و شکوفایی عقل و اندیشه است که در آیه ۱۵۱ سوره انعام به آن سفارش شده است.

تقوا و پرهیز از هر گونه پلیدی و اجتناب از اموری زشت و قبیح چون شرک (انعام آیه ۱۵۱) پرهیز از قتل نفس از جمله قتل فرزند بخاطر ترس از فقر و نداری (همان) و پرهیز از هر گونه فحشا و کارهای زشت و قبیح (همان) از دیگر عواملی است که خداوند از آن ها به عنوان عوامل رشد و کمال یابی عقل یاد کرده است.

بنابر این می توان گفت که بهره گیری از عقل موجب رشد و بالندگی آن می شود چنان که پرهیز از هرگونه زشتی و امور قبیح نیز به این رشد و بالندگی کمک می رساند.

● خصوصیات عاقلان

از نظر قرآن عاقلان و خردمندان نشانه هایی دارند که می توان از طریق آن دانست که چه کسی خردمند است و از خرد خویش به درستی بهره می گیرد. از جمله نشانه های خردمندان می توان به ترجیح دادن زندگی آخرت بر زندگی دنیا درنزد آن اشاره کرد؛ زیرا آنان زندگی آخرت را ماندگارتر و برتر از زندگی دنیا می یابند و برای آخرت تلاش می کنند. (انعام آیه ۳۲)

همین آخرت طلبی، ایشان را به اجتناب از اموری و اقبال به اموری دیگر تشویق می کند و یا باز می دارد. فهم ودرک زوال پذیر قوای جسمانی و ناپایداری سلامتی و دوران نشاط جسمانی (یس آیه ۶۸)، درک ناپایداری دنیا و مواهب دنیایی (یس آیه ۶۸)، شناخت خداوند از راه آیات و نشانه های او در نظام هستی (بقره آیه ۱۶۴ و آیات بسیار دیگر)، درس آموزی از آیات خداوند (آل عمران آیه ۱۱۸)، عبرت و پندآموزی از فرجام هلاکت بار مخالفان و دشمنان خدا و پیامبران (طه آیه ۱۲۸)، مراعات تقوا در اطاعت از فرمان های خداوند (طلاق آیات ۸ و ۱۰) ایمان به پیامبران و تصدیق حقانیت آنان (اعراف آیه ۱۶۹و یوسف آیه ۱۰۹)، تصدیق قرآن (انبیاء آیه ۱۰)، تصدیق حقانیت محمد (ص) و پیامبری او (یونس آیه ۱۶)، احترام و ادب به وی در حضور و غیبتش (حجرات آیه ۴)، جهنم گریزی و توجه به هشدارهای پیامبران (ملک آیات ۹ و ۱۰)، دوری جستن از پلیدی (مائده آیه ۱۰۰)، پرهیز از هواپرستی (فرقان آیات ۴۳ و ۴۴) و وحدت گرایی در جامعه و پرهیز از تفرقه (حشر آیه ۱۴) از مهم ترین نشانه های خردمندان از نظر قرآن است.

هریک از این اعمال و رفتارها که در راستای گرایش به کمال و امور خوب و نیک و یا مخالفت با امور ضدکمالی و قبیح و زشت می باشد، بیانگر این معناست که شخص به درستی از عقل خویش بهره می گیرد و آن را در تشخیص حق از باطل و زشت از خوب به کار می برد. از این رو در بینش و نگرش و کنش و منش خویش به درستی عمل می کند و تعادل و عدالت را در همه امور مراعات می کند و درهر کاری متوجه خدا و آخرت است.

● عوامل زوال عقل

چنان که گذشت عقل، قوه و قدرتی خدادادی در بشر است که قابلیت رشد و زوال دارد. به این معنا که می توان آن را با کمک ابزارها، روش ها و کارهایی به کمال رسانید و همچنین می توان آن را از میان برد و به دست زوال سپرد.

همان گونه که مهم ترین عوامل رشد و بالندگی عقل، بهره گیری از آن است، عدم بهره گیری از آن می تواند موجبات تضعیف عقل بشری شود؛ زیرا عدم بهره گیری از عقل موجب می شود تا انسان در مقام تشخیص و عمل، ناتوان شود و نتواند حق را از باطل و کمال را از نقص بازبشناسد و در زندگی سرگردان شود. سرگردانی و حیرانی، دیوانگی می باشد که به معنا فقدان عقل است. این گونه است که انسان با قرار دادن عقل در موضعی نامناسب، موجب می شود تا از کار بیفتد و قدرت عمل نداشته باشد.

خداوند در آیه ۷۱ سوره انعام به سرگردانی بشر اشاره می کند که به سبب عدم بهره گیری از عقل و حرکت در مسیر کفر و شرک بدان گرفتار می شود. به این معنا که عقل خویش را از دست می دهد و مانند متحیران در بیابان راه خویش را نمی تواند تشخیص دهد و به آن سمت برود. (مجمع البیان، ج ۳ و ۴، ص ۴۹۳)

برخی از اعمال زشت همانند عدم اجتناب از قتل و زشتی ها و پلیدی ها عامل مهم دیگری در زوال عقل است که آیات پیش گفته به گونه ای به آن اشاره کرده است.

همچنین برخی از خوراکی ها و نوشیدنی ها موجب می شود تا عقل و هوش آدمی زایل شود و شخص ناتوان از بهره گیری از عقل و خرد خود شود. خداوند در آیه ۴۷ سوره صافات، شراب و خمر را مایه ضرر و زیان به عقل و هوش آدمی معرفی می کند و از خوردن آن بر حذر می دارد.

دراین آیه از غول سخن به میان می آید که به معنای فساد عقل است چنان که نزف به معنای مستی است (مجمع البیان، ج ۷ و ۸، ص ۶۹۲) نفی غول و نزف در شراب های بهشتی به معنای آن است که در شراب های دنیوی این عنصر فساد وجود دارد و به آدمی اجازه نمی دهد تا از عقل سالم برخوردار باشد.

عقلی که زایل و فاسد شده باشد قدرت تشخیص خود را از دست می دهد و نمی تواند راهنمای خوبی برای بشر باشد. از این رو از انسان ها خواسته شده تا با عواملی که موجب زوال و یا فساد عقل می شود مبارزه کنند و به آن امور نزدیک نشوند.

عقل سالم است که به آدمی امکان تشخیص عدم یکسانی نابینایی با بصیرت را می دهد و تفاوت جهل و علم را بیان می کند (انعام آیه ۵۰ و هود آیه ۲۴ و فاطر آیه ۱۹) چنان که عقل سالم به انسان قدرت تشخیص عبادت آفریدگار و پروردگار به جای عبادت معبودان ناتوان را می بخشد و به او کمک می کند تا خداوند یکتا را به عنوان خدا بشناسد و عبادت کند و یا از دستورهای پیامبران اطاعت نماید و حق را شایسته پیروی بداند (یونس آیه ۳۵)

از آن جایی که عقل، مهم ترین عامل دینداری بشر و توحیدگرایی اوست، خداوند خواهان حفظ و نگهداشت آن از فساد است، زیرا بدون عقل و خردورزی، دینداری معنا و مفهوم ندارد. اصولا این که انسان خود را متعبد می کند و به طور تعبدی به عبادت های وحیانی عمل می کند، حکم عقل سالمی است که به این نتیجه می رسد که خدا حق است و عبادت او لازم، و تنها راه رسیدن به کمال، پیمودن راه دین است.

● نقش عقل در زندگی بشر

خداوند برای عقل جایگاه بلند و خاص و کارکردهای بسیاری برای آن در زندگی بشر قایل است. از جمله این که عقل مهم ترین وسیله برای شناخت حقایق است. (یونس آیه ۱۶ و حج آیه ۸ و روم آیات ۲۴ و ۲۸ و لقمان آیه ۲۰) عقل است که توانایی جدایی حق را از باطل برای آدمی فراهم می کند.

عقل هم چنین وسیله تشخیص ارزش ها از ضد ارزش ها و پیدا کردن زندگی بهتر و برتر است (قصص آیه ۶۰)؛ زیرا عقل به آدمی این توان را می بخشد تا حسن و قبح را بشناسد و زشتی ها را از نیکی ها و خوبی ها را از بدی ها جدا سازد. (بقره آیه ۴۴ و انعام آیه ۱۵۱) از این رو انسان قادر به تشخیص زشتی و قباحت شرک به خدا می شود (همان) و یا زشتی کشتن فرزند به سبب ترس از فقر و تنگدستی را درک می کند و زشتی ترک احسان به والدین و قباحت کشتن نفس محترم را می فهمد. (همان)

عقل انسانی، ابزار شناخت پاکی ها و ناپاکی ها و تشویق کننده برای دست یابی به ارزش های برتر پاکی هاست. (مائده آیه ۱۰۰) چنان که همین عقل موجب می شود تا انسان در مقام تشخیص خوبی از بدی بتواند درست عمل کند و مسیر حق را بیابد و برای زندگی برتر و خوب تلاش کند. (بلد ۴ و ۱۰)

خداوند در آیه ۱۲۸ سوره طه تبیین می کند که عقل همانطور که امکان تشخیص حقایق را به آدمی می دهد، او را از نابکاری ها نیز باز می دارد و به عنوان عامل پیشگیری کننده عمل می کند.

انسان با ابزار عقل آیه بودن رخدادهای طبیعی را درک می کند؛ زیرا عقل به وی کمک می کند تا هدفمندی هر رخدادی را بشناسد و همه چیز را در سایه حکمت الهی تفسیر کند. چنین امری موجب می شود تا رخدادهای طبیعی را به عنوان آیه و نشانه ای از خداوند بداند و از هشدارهای متضمن در آن بهره گیرد و مسیر درست را بشناسد و از مسیر انحرافی و کژروی پرهیز کند و به راه راست باز گردد. (روم آیه ۲۴ و آیات دیگر)

خداوند، عقل را به عنوان ابزار ادراکی برای انسان پدید آورد (مومنون آیه ۷۸) تا انسان با نیروی ادراکی آن، راه خویش را بشناسد و با بهره گیری از نعمت های الهی برای تعالی، در عمل شکرگزار نعمت عقل و دیگر نعمت های الهی باشد (همان)

از نظر قرآن، انسان لازم است از عقل برای مطالعه نعمت ها و بهره گیری درست و مناسب از آن استفاده کند (انعام آیه ۴۶ و مومنون آیات ۷۸ و ۸۰)؛ زیرا مهم ترین سرمایه بشر در دنیا و آخرت همین عقل و بهره گیری از آن است (شعراء آیه ۸۹)

از نقش عقل همین بس که آدمی باورها و اعتقادات درست خویش را از راه آن به دست می آورد و اگر عقل نبود انسان نمی توانست حتی دین را بشناسد و توحید و معاد و نبوت را اثبات کند و در مسیر آن گام بردارد. بنابر این این عقل است که موجب می شود تا آدمی دین را بشناسد و در مسیر آن گام بردارد. (شعراء آیات ۷۵ و ۷۷ و ۸۹) به این معنا که شناخت آیات الهی در تکوین و تشریع، تنها با قوه درونی عاقله انسانی شدنی است و انسان با قوه عقل در می یابد که قرآن کتابی حق از جانب خداست؛ زیرا مطابق با احکام عقل مستقل می باشد و هرگز برخلاف عقل مستقل و کامل، حکمی را صادر نمی کند (یوسف آیه ۲ و انبیاء آیه ۱۰ و زخرف آیه ۳)

آیه ۸۹ سوره شعراء در خصوص جایگاه و نقش ارزشمند عقل می فرماید که تمامی ارزش های وجودی انسان، در پاکی و سلامت عقل و قلب است که تبلور می یابد و آدمی با چنین عقلی می تواند خدایی شدن را درک کند وبه مقام متالهین برسد و خلافت الهی را شایسته شود.

با این همه بسیاری از صاحبان عقل و جن و انسان، به درستی از عقل خویش بهره نمی برند و شکرگزار این نعمت با استفاده از آن نمی شوند. (اعراف آیه ۱۷۹) و تنها اقلیتی از مردم هستند که با استفاده درست از نعمت عقل، شکرگزار آن می باشند. (مومنون آیه ۷۸)

صائب مصطفوی



همچنین مشاهده کنید