کلمنته در آسمان, تیم ملی در هوا

رقابت های مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ با تساوی تیم ملی ایران مقابل سوریه آغاز شد در حالی که تمام رقیبان قدرتمند آسیایی ما با صلابت و اقتدار حریفان ابتدایی خود را در هم کوبیدند و گام اول را محکم برداشتند, تیم ملی کشورمان در خانه خود با ارائه یک بازی ناهماهنگ نتیجه ای بهتر از تساوی بدون گل به دست نیاورد تا یاس و ناامیدی فضای فوتبال را دربر بگیرد

رقابت های مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ با تساوی تیم ملی ایران مقابل سوریه آغاز شد. در حالی که تمام رقیبان قدرتمند آسیایی ما با صلابت و اقتدار حریفان ابتدایی خود را در هم کوبیدند و گام اول را محکم برداشتند، تیم ملی کشورمان در خانه خود با ارائه یک بازی ناهماهنگ نتیجه ای بهتر از تساوی بدون گل به دست نیاورد تا یاس و ناامیدی فضای فوتبال را دربر بگیرد.

از همان ابتدا که نام خاویر کلمنته برای هدایت تیم ملی ایران دهان به دهان چرخید، احساس غرور کردیم و بادی در غبغب انداختیم که فلان مربی با کلاس و مشهور را به ایران آوردیم. امیدوار شدیم که به زودی زود فوتبال ملی ما را از رخوت نجات خواهد داد.

اما متاسفانه این خوشحالی ما دوام چندانی نداشت چرا که وقایع چند روز اخیر و پرواز مجدد کلمنته به سوی اسپانیا آن هم بدون امضاء هیچ قراردادی، نگرانی های اهالی فوتبال را بابت سرمربیگری تیم ملی صد چندان کرد.

باید اقرار کرد که این نگرانی ها از همان لحظه استقبال باشکوه ورود وی شکل گرفت که اذعان داشت نمی تواند در ایران اقامت داشته و فقط در اردوها و بازی های تیم ملی حضور خواهد داشت.

پر واضح است که سفر چند روزه این مربی اسپانیایی به ایران نه برای عقد قرارداد نهایی بلکه فقط برای بررسی اوضاع و احوال فوتبال بود. به نظر می رسد که نباید به حضور قطعی او در ایران دل بست و حالا حالاها آبی از او برای تیم ملی گرم نمی شود. فوتبال دوستان نیز باید بنشینند و منتظر بمانند تا ببینند آیا این مربی زیرک و البته کمی مغرور کی بله خواهد گفت.

درست از همان لحظه ای که او ایران را به مقصد کشورش ترک کرد، دوباره اخبار ضد و نقیض و شایعات فراوان چتر خود را بر روی فوتبال گسترانید. در حالی که مقامات فدراسیون فوتبال از حضور قطعی و بازگشت کلمنته سخن به میان می آورند، بسیاری ازشواهد و قرائن حاکی از آن است که او قید تیم ملی را خواهد زد چرا که او شروط اصلی خود را قبل از پرواز در جلسه هیات رئیسه فدراسیون فوتبال مطرح کرد و نشان داد که همچنان بر مواضع خود استوار است.

از طرفی کلمنته سردرگمی تیم ملی را از نزدیک به نظاره نشست و متاسفانه تیم ملی نمایش بسیار ناامید کننده ای داشت. یک فوتبال باری به هر جهت و بدون برنامه از آقای فوتبال آسیا در مقابل تیم نه چندان قوی و دفاعی سوریه تمام داشته ها و بضاعت فوتبال بیمار را به رخ کلمنته کشید. لژیونرهای بی انگیزه، ملی پوشان کم تجربه لیگ برتری و گرگم به هوا در یک بازی ضعیف و انتقاد آمیز حاصل بی سروسامانی این مدت اخیر بود.

مرد باسکی در همین روز چند روز اقامت در ایران و با دیدن این بازی در مقابل سوریه بسیاری از نادانسته های فوتبال را دانست و چهره واقعی آن در پرده چشمان تیز بینش نقش بست و فهمید که در راه رساندن تیم ملی به جام جهانی آینده ای بسیار سخت با مشکلات فراوان پیش روی اوست.

از این رو کلمنته سعی دارد با تحمیل خواسته هایش بر فدراسیون فوتبال که مهمترین آن ها اقامت در اسپانیا و استقلال کامل است، امتیازات زیادی را که ضامن موفقیتش در تیم ملی است از آن ها بگیرد. او با تعیین شرایط نهایی توپ را در زمین فدراسیون انداخت!

در این میان اصرار رجال فوتبالی و عده ای از کارشناسان این رشته بر حضور دائم او در ایران و دنبال کردن لیگ فوتبال از نزدیک بجاست اما پافشاری بیش از حد بر این موضوع مته بر خشخاش گذاشتن است چرا که در صورت عقد قرارداد نهایی با خاویر با سابقه ای که از او می شناسیم در همان هفته های اولیه کارش به ترکیب اصلی خود در تیم ملی دست پیدا خواهد کرد. در زمانی که فوتبال ملی برای مدت طولانی تا تشکیل اردوی مجدد تعطیل است چه لزومی دارد که در ایران بماند.

شاید به گمان برخی در هر بازی از لیگ برتر ستاره ای ظهور خواهد کرد که فوتبال ما را متحول می کند. این قبول که تمام استعدادها از دل همین لیگ بیرون می آید اما لیگ برتر با وجود گذشت هفت دوره از برگزاری آن چه چیزی برای گفتن دارد کما اینکه هر مربی چه داخلی و چه خارجی که بر مسند هدایت تیم ملی نشست استفاده از لژیونرها را در دستور کار خود قرار داد و اهمیت کمتری برای لیگ برتری ها قائل شد. چرا که بر آیند فوتبال ما همین لژیونرها هستند که شایستگی های خود را در لیگ برتر به اثبات رسانیده اند.

در حال حاضر دیدن فوتبالی بزن زیرش، بکش بکش و گل بازی در زمستان هیچ گره ای از کار کلمنته باز نکرده و دردی از تیم ملی دوا نمی شود.

به هر حال کلمنته بسان مرغی از قفس فوتبال ما و از بام آزادی به پرواز درآمد و معلوم نیست که آیا بر می گردد یا خیر؟ به قول شاعر «این مرغ وحشی ز بامی که برخاست مشکل نشیند».

حمید رضا ملکی

http://www.iscanews.ir