جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

حتماً شاید یا هرگز


حتماً شاید یا هرگز

برانكو همان مربی همیشگی بود با همان احتیاط های كشنده كه برای ایرانیان تحقیرآمیز است ما كه سابقه او را در عقب كشیدن تیم برابر تیم هایی چون آذربایجان, بحرین و عمان در استادیوم آزادی می دانستیم, چطور خام شدیم و توقع داشتیم تیم ملی در نیمه دوم مكزیك را از پا درآورد

نه دایی آن قدر ضعیف تر از بازی های ضعیف گذشته اش بود و نه برانكو تفاوت فاحشی با آن مربی محتاط- شما بخوانید ترسو- همیشگی داشت. آن چیزی كه موجب واكنش های مبالغه آمیز پس از شكست ایران در مقابل مكزیك شد، بغض فروخورده چندساله ای بود كه در تمام این مدت در برابر بهانه «نتیجه گرفتن» تیم ملی توان تركیدن نداشت.

برگزاری بازی در یك میدان جهانی و همچنین بازی خوب ایران در نیمه اول هم مزید بر علت شد تا چنین واكنش هایی بروز كند.

برانكو همان مربی همیشگی بود. با همان احتیاط های كشنده كه برای ایرانیان تحقیرآمیز است. ما كه سابقه او را در عقب كشیدن تیم برابر تیم هایی چون آذربایجان، بحرین و عمان در استادیوم آزادی می دانستیم، چطور خام شدیم و توقع داشتیم تیم ملی در نیمه دوم مكزیك را از پا درآورد؟!

ایوانكوویچ نه مانند استادش چیرو آن قدر خونگرم و پرانرژی بود كه مردم در صورت باخت و حذف از جام جهانی هم او را دوست داشته باشند، نه چون ایویچ توانست ساختار دفاعی مستحكمی برای تیم ملی پدید آورد و نه مثل ویرا با بازی هجومی مردم را به وجد آورد. او تنها در پشت آمار و نتایج خود را پنهان كرد. و اینها چیزی نبود كه او را در «دل» ایرانیان جای دهد. بله، ما با پروفسور در رنكینگ فیفا صعود كردیم، اما همه می دانیم كه در جام جهانی رنكینگ چیز مهمی نیست.

برانكو برای نشستن بر روی نیمكت ایران در جام جهانی هر فشار و سفارش و انتقادی را تحمل كرد. او كه توقع داشت به خاطر صعود به جام جهانی حلوا حلوایش كنند، همیشه از انتقادات مخالفانش متعجب بود. تا جایی كه پس از بازی با مكزیك گفت: «در ایران وقتی می بریم هم از ما انتقاد می كنند، چه برسد به موقع شكست.» و او هیچ گاه نفهمید كه ایرانیان نیمه های اول بازی با آلمان و مكزیك را- ولو همراه با شكست- با صدتا بازی دفاعی و بی روح همراه با برد عوض نمی كنند.

تصاویری كه از برانكو در حین بازی با مكزیك پخش شد، محدود به صحنه هایی بود كه دست بر موهای خود می كشید و یا آب می خورد. اصلاً دیده نشد- لااقل در تصاویر تلویزیونی- كه با كسی مشورت كند یا تحركی داشته باشد. (راستی برانكو قرار بود با چه كسی مشورت كند؟! با شاهرخی، بگوویچ، سجادی یا فركی كه نمردیم و فهمیدیم بهتر از او مربی ایرانی نداریم؟!)

در عوض لاوولپه برعكس برانكو بر بازی احاطه داشت. بالا و پایین می پرید، به بازیكنانش انرژی می داد، با دستیارانش صحبت می كرد و در نهایت با تعویض هایش در ابتدای نیمه دوم ثابت كرد كه مقهور و مرعوب بازی نیست. پروفسور ما اما برخلاف همتای آرژانتینی «تعویض» را نه ابزاری در دست مربی، كه بهانه ای برای انتقاد از او می دانست و سعی داشت با رخوتش بازی فقط هر چه زودتر به پایان برسد. چه جوری اش اصلاً مهم نیست. بار اصلی انتقادات از علی دایی هم باید متوجه او باشد. چرا كه اگر دایی هم مثل رونالدو و چندین ستاره دیگر تیم ها تعویض می شد، تا این حد به سوی نابودی نمی رفت.

برانكو پیش از این هم نشان داده كه فرق حمایت به موقع و اصرار بی مورد را نمی داند. آنجا كه با بازی دادن بی چون و چرا به كسانی چون میرزاپور، نصرتی و كمی عقب تر محمد علوی و... با حمایت هایش، آنها را زیر فشار مضاعف قرار داد و اگر این طور نبود، شاید ما الان میرزاپور و نصرتی و حتی دایی آماده تر و باروحیه تری داشتیم.

به هر حال ایوانكوویچ به احتمال زیاد روزهای آخر عمر مربیگری اش را در ایران سپری می كند. قرارداد او پس از جام جهانی به پایان رسیده و تصور اینكه او بعد از این هم با تیم ایران همكاری اش را ادامه دهد، مشكل است. مگر اینكه در این دو بازی و به خصوص بازی امروز، معجزه ای رخ دهد. برانكو می تواند برای اولین بار احتیاط همیشگی اش را كنار گذاشته و با میدان دادن به بازیكنانی از قبیل طالب لو (و یا رودباریان)، برهانی، بختیاری زاده و... ریسك كند. در این صورت اگر ببازد چیز زیادی را از دست نداده و می تواند با ژست عدم موفقیت جوانگرایی به خانه اش بازگردد. اگر هم نتیجه بگیرد كه به قهرمان شجاع (!) ملی تبدیل می شود و احتمال تمدید قراردادش وجود دارد. هر چند با شناختی كه از او داریم، احتمال چنین ریسكی را در حد صفر می دانیم. به هر حال هیچ چیز را نمی توان پیش بینی كرد. اما خدا را چه دیدید. شاید امروز با تعویض های برانكو و گل دایی پرتغال را بردیم و این دو اسطوره شدند.

... و این است حكایت ملتی كه همیشه با یك غوره سردی شان می كند و با یك مویز گرمی!

سیدحمیدرضا منبتی



همچنین مشاهده کنید