یکشنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۱ / 22 May, 2022
مجله ویستا
داستانک

حسین تولایی
قرار ملاقات
دکمه های پیراهن نارنجی اش را بست
کت و شلوار زردش را پوشید
دستمال گردن قرمزش را گره زد
با عطر باران خودش را خوشبو کرد
کفش های قهوه ای اش هم جفت شده بود
پاییز به مهمانی باغ می رفت
همچنین مشاهده کنید