سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

تروریسم اخلاقی پرواز با بال اوهام


تروریسم اخلاقی پرواز با بال اوهام

ترور, فی نفسه قبیح است و توجیه آن به هر بهانه ای, ترویج قانون شکنی است

تروریسم، خشونتی است بی‌پایان که عاملان آن برآنند در مباحث فلسفی توجیهی برای آن بیابند. پیروان غیرنتیجه‌گرایی و حتی گروهی از نتیجه‌گرایان بشدت با کشتار بی‌گناهان و افراد غیرنظامی صرفا به این دلیل که در راستای توجیه اهداف تروریسمی است، مخالفند. چگونه می‌توان وحشت انسان‌های بی‌گناه را پاسخگو بود؟

می‌توان تروریسم را ازلحاظ اخلاقی توجیه کرد؟ به دلیل نبود اتفاق نظر درباره مفهوم تروریسم پاسخ واحدی برای این سوال نمی‌توان یافت؛ حتی اگر تعریف‌های بسیار متفاوت از یکدیگر و دور از مفهوم تروریسم را کنار بگذاریم بر ماست که دریابیم می‌خواهیم محدوده‌ای گسترده برای آن در نظر بگیریم یا آن را محدود کنیم. مفاهیم عام‌تر در تحقیق و بررسی‌های اخلاقی بیشتر مناسبند. افزون بر این، فیلسوفانی که متمرکز بر تعریفی عام از تروریسمند، بیشتر به آن جنبه می‌پردازند که افراد غیرنظامی یا بی‌گناهان را هدف قرار می‌دهند و بر این باورند که توجیه این گونه از تروریسم بسیار دشوارتر از گونه‌ای است که قربانیان مبرا از گناه نیستند و ستم و بی‌عدالتی‌‌ای بر ایشان روا نمی‌شود. تمرکز بحث حاضر بر تروریسم به معنی خشونت علیه مردم بی‌گناه و شهروندان عادی جامعه است. در این وجه هدف تروریست‌ها ارعاب و در پی آن دستیابی به اهداف (سیاسی) و با نگاهی گسترده‌تر اعمال زور و فشار است.

در بررسی جایگاه اخلاقی تروریسم، فلاسفه بر سر کم و کیف آن اختلاف نظر دارند. پیشنهاد نتیجه‌گرایان این است که درباره تروریسم چون دیگر امور، براساس نتایج آن قضاوت کنیم. غیرنتیجه‌گرایان استدلال می‌کنند که جایگاه اخلاقی تروریسم را نه صرفا براساس نتایج آن بلکه براساس آنچه هست باید بررسی کرد. موضعگیری‌ها درباره جایگاه اخلاقی تروریسم محدوده وسیعی دارد که از یک سو شامل مواردی است چون توجیه تروریسم زمانی که در مجموع آثار مثبتی دارد یا پاسخگوی برخی از مقتضیات وظیفه‌شناختی (deontological) در زمینه اخلاق است و از دیگر سو به رد کامل یا تقریبا کامل آن می‌پردازد.

● نتیجه‌گرایی

پیروان نتیجه‌گرایی درباره تروریسم مانند دیگر اعمال براساس نتایجش قضاوت می‌کنند. [به باور آنها] تروریسم فی‌نفسه غلط نیست، مگر این‌که درمجموع نتایج ناگواری داشته باشد. بی‌گناهی قربانیان اصل موضوع را تغییر نمی‌دهد. این نمونه‌ای است از روند کلی نتیجه‌گرایان که در سخن ناقدان بر آن تاکید می‌شود مانند مباحثی که درباره توجیه اخلاقی مجازات‌های قانونی مطرحند. مخالفت با این نظر معمولا به این دلیل است که بر اساس آن مجازات فرد بی‌گناه درصورتی که با در نظر گرفتن تمام جوانب نتایج مفیدی داشته باشد، توجیه‌پذیر است. دلیل مطرح شدن این مخالفت این است که نتیجه‌گرایان این نکته را نادیده می‌گیرند که بی‌گناهی فرد ذاتا از لحاظ اخلاقی دارای اهمیت است.

کسانی که از زاویه دید نتیجه‌گرایان به تروریسم می‌نگرند، ارزیابی‌های متفاوتی از اخلاقی بودن آن دارند. قضاوت آنها درباره تروریسم به نظر ایشان درباره ارتقای خیر از طریق به کارگیری آن و استفاده ابزاری از تروریسم برای این ارتقاست.

● تروریسم توجیه‌پذیر

کای نیلسن، پیرو نتیجه‌گرایی در حوزه مسائل اخلاقی و جامعه‌شناس سیاسی، مسائلی را مطرح می‌کند که به طور عام با خشونت سیاسی و به طور خاص با تروریسم ارتباط دارند. قاطعانه نمی‌توان یکی از این دو را به کنار نهاد؛ همه‌چیز بستگی دارد به کاربرد آنها به عنوان روشی برای دستیابی به اهداف اخلاقی و سیاسی پرارزش مانند «جامعه سوسیالیستی حقیقی» یا آزادی از قوانین استعماری. «این‌که چه هنگام و در چه مکانی... کدام‌یک از این دو را به کار گیریم سوالی است تاکتیکی که باید مانند استفاده سلاح در جنگ براساس موارد... برای آن تصمیم بگیریم.» (نیلسن ۱۹۸۱:۴۳۵)نیلسون تعریفی عام از تروریسم دارد، اما مثال‌های او حاکی از آن است که بی‌گناهی قربانیان تروریسم تفاوتی در توجیه او ندارد. این به آن معناست که نتیجه‌گیری او به هر دو مفهوم گسترده و محدود از این واژه بازمی‌گردد. از نظر او، اعمال تروریستی را از طریق تاثیرهای سیاسی و نتایج اخلاقی آنها باید توجیه کرد. اعمال تروریستی توجیه‌پذیرند آن هنگام که ۱- از لحاظ سیاسی سلاح موثری برای مبارزه انقلابی‌اند و ۲- هنگامی که با در نظر گرفتن تمام جوانب، دلایلی مستند در دست است که با توسل به این نوع از خشونت به جای عدم خشونت یا خشونت از نوعی دیگر، ناعدالتی، رنج و آزار و انحطاط کمتری به جهانیان می‌رسد. (نیلسن ۱۹۸۱:۴۴۶)‌

● تروریسم توجیه‌ناپذیر

نیکولاس فوشن تعریفی گسترده از تروریسم دارد. او نیز پیرو مکتب نتیجه‌گرایی است (هر چند برخی از سخنان او درباره بی‌گناهی بسیاری از قربانیان تروریسم، وی را در کشور خود او در زمره طرفداران اخلاق غیرنتیجه‌گرا قرار می‌دهد). به نظر او ارزیابی‌های شاخص نتیجه‌گرایانی چون نیلسن از تروریسم بسیار مسامحه‌آمیز است. اگر برخی از انواع تروریسم تحت شرایط خاصی توجیه‌پذیر است باید گفت که این شرایط بسیار نادرند.

نکته: تجویز نادیده گرفتن امنیت و بهره‌گیری از تروریسم، حتی در شرایط بسیار خاص، فرصت توجیه قانون‌شکنی را فراهم می‌کند و این پیام را منتقل می‌کند که می‌توان این رفتار را در مواردی مکرر توجیه کرد و به این طریق موارد استفاده از تروریسم افزایش می‌یابد

تروریست‌ها و توجیه‌گران ایشان ارزیابی‌های لازم را به درستی انجام نداده‌اند. یک مساله «خیر برتری» است که تروریسم ارتقادهنده آن است: این مساله اغلب به جای این‌که از تمایل‌های همیشگی و خواسته‌های مردم واقعی نشأت گرفته باشد ریشه در اصطلاح‌های ایدئولوژیکی دارد، اما بیشتر بحث فوشن به دید ابزاری اختصاص دارد؛ اگر قرار است عمل یا مبارزه‌ای تروریستی را از لحاظ ابزاری توجیه کنیم باید مشخص شود که ۱- هدف نهایی آنقدر خیر است که بتوان وسیله را توجیه کرد، ۲- خواست نهایی به طور قطع از طریق تروریسم حاصل می‌شود و ۳- هدف از هیچ راه دیگری که اخلاقی است یا هزینه کمتری در بردارد به دست نمی‌آید. تروریست‌ها نمی‌توانند با تحقق این شرایط بار مسئولیت را از شانه‌های خود بردارند و فوشن نیز استدلال می‌کند که اگر منظور تروریسمی باشد که مردم بی‌گناه را قربانی می‌کند، نمی‌توان خود را از بار مسئولیت آن رهانید. با تمام کسانی که به طور مستقیم قربانی تروریسمند چون اشیایی در دستان تروریست‌ها برخورد می‌شود؛اما، در این میان، قربانیان بی‌گناه نسبت به افراد مقصر وضعیت بدتری دارند. حتی قربانی خطاکار نیز فردی انسانی قلمداد می‌شود. [...] بر اساس این معیار، از نظر تروریست‌ها قربانی بی‌گناه نه انسان است و نه حتی اگر با دید دیگری به موضوع بنگریم دارای ارزش انسانی است. به حتم، تروریست‌ها باید فردی انسانی را برای قربانی کردن برگزینند... زیرا این گونه وحشت بیشتری می‌آفرینند، اما به این نکته توجه نمی‌کنند که قربانیان انسانند. به جای آن، این افراد به این دلیل که انسانند قربانی می‌شوند و در نتیجه چون اشیا با آنها برخورد می‌شود. (فوشن ۱۹۸۱:۴۶۴)‌

تروریست‌ها در پاسخ ممکن است بگویند که قربانی کردن وجود ارزشمند انسانی با تامل صورت می‌گیرد و آن برای دستیابی به خیری فراتر است؛ اما برای آن‌که سخنشان متقاعدکننده بنماید باید ثابت کنند که انتخاب دیگری ندارند. فوشن استدلال می‌کند که تروریست‌ها همواره به جای حمله به افراد بی‌گناه انتخاب‌های دیگری دارند چون حمله به تاسیسات نظامی دشمن و در پی دولتمردانی رفتن که مسئول خطاهایی هستند که تروریست‌ها به آن اعتراض دارند؛ اما آن وجهی از تروریسم که بی‌گناهان را هدف قرار می‌دهد به هیچ وجه توجیه‌پذیر نیست.

● غیرنتیجه‌گرایی

در رویکرد غیرنتیجه‌گرا به مسائل اخلاقی، تروریسم فی‌نفسه غلط است و دلیل آن ذات عمل است و نه نتایج ناگواری که درمجموع دارد. غیرنتیجه‌گرایان معمولاً تروریسم را به دو صورت توجیه می‌کنند. یکی از این دو توجیه ممکن است به مسائل وظیفه‌شناختی استناد کند مانند عدالت یا حقوق دیگران و به این گونه در شرایط خاصی تروریسم را توجیه‌پذیر بداند. صورت دیگر که عده‌ای دیگر براساس آن استدلال می‌کنند این است که توجه بسیار زیاد به عواقب و نتایج تروریسم موجب نادیده گرفتن ملاحظات مهمی چون حقوق دیگران (قربانیان تروریسم) و عدالت (که اجرای آن مستلزم رعایت آن حقوق است) می‌شود ـ بهای سنگینی که برای توجیه نکردن تروریسم باید پرداخت. رد نظر نتیجه‌گرایان به معنای نادیده گرفتن این موضوع نیست که نتایج اعمال و خط‌‌ مشی‌های ما در ارزیابی اخلاقی آنها دارای اهمیت است؛ این ادعای نتیجه‌گرایان است که رد می‌شود و آن توجه صرف به پیامدهاست.

● تروریسم به طور کلی غلط و ناپذیرفتنی است

برخی بر این باورند که تروریسم به طور کلی غلط است. این رویکرد، وجوه متفاوتی دارد. برخی فیلسوفان تعریف گسترده‌ای از تروریسم دارند و می‌گویند که در شرایط خاصی شاید بتوان تروریسم «گزینشی» را که هدف آن کسانی است که دستشان به جنایت‌های بسیاری آلوده است، توجیه کرد. (کورلت ۲۰۰۳، یانگ ۲۰۰۴)‌

استفان ناتانسن به دنبال این است که امنیت مطلق را برای افراد غیرنظامی یا شهروندان معمولی فراهم آورد و تروریسمی را که ریشه در نظریه اخلاق نتیجه‌گرا دارد به طور مطلق منع می‌کند. (ناتانسن ۲۰۸ ـ ۱۹۱: ۲۰۱۰). توسل به تامین امنیت افراد غیرنظامی به جای هرج و مرج‌گرایی یا استناد به هر قانونی که درصدد کاستن از اهمیت امنیت است بهترین راه برای کاستن کشتار و ویرانی در درگیری‌های مسلحانه است. افزون بر این، استناد به قانون مطلق در مقایسه با قانونی که در شرایط اضطراری مواردی را استثنا می‌کند، دارای نتایج مطلوب‌تری است. مفهوم شرایط اضطراری مبهم است و ممکن است از آن برداشتی انتزاعی و فردی شود. دیگر این‌که اینجا بحثی خطیر مطرح است: «تجویز [فاصله گرفتن از قانون امنیت شهروندان مانند بهره‌گیری از تروریسم] حتی در شرایط بسیار ضروری، حصار محدودیت این اعمال را درهم ‌می‌شکند و فرصت توجیه [قانون‌شکنی] را فراهم می‌آورد... و این پیام را منتقل می‌کند که می‌توان چنین رفتاری را در مواردی [مکرر] توجیه کرد... و به این طریق موارد استفاده از تروریسم افزایش می‌یابد». (ناتانسن ۲۰۱۰:۲۰۷)‌

منبع: plato.stanford.edu

نویسنده: پریموراز ایگور

مترجم: سوده جزینی



همچنین مشاهده کنید