جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

نابخشوده


نابخشوده

درباره رمان «جان کلام» نوشته گراهام گرین

خوشی های اندک و دلهره های بزرگ، همه دارایی مردانی است که گرین در مستعمره نشین های دوردست، مقیم شان می کند تا آدم ها و اقلیم های رنگ به رنگ، زمینه ساز قصه یی شوند درباره آن مردان تنها و از قضا این بار در «جان کلام» بسیار تنها.

کافی است اندکی گرین را بشناسیم تا از انتخاب زاویه دید سوم شخص معطوف به ذهن اسکوبی دریابیم که قهرمان داستان در پایان خواهد مïرد زیرا تنها راویان اول شخص تا انتها حق حیات دارند. گرین هرگز از این پیش بینی، رنجیده خاطر نخواهد شد، خود او بارها حادثه یی را بسیار زودتر از زمان رویدادش، پیامبرگونه پیشگویی کرده زیرا شاید به درستی دریافته که شناخت جهان داستانی او، اگرچه منجر به دسته بندی شخصیت هایش در چند تیپ محدود، آنالیز خط داستانی و درک ساختار تکرار شونده آثارش می شود، اما روح حاکم بر آنها و وسعت جهانی که گرین قصد شناسدن مختصاتش را دارد با تغییر مکان از ویتنام به هائینی، پاراگوئه، آفریقا و... و با تغییر شغل قهرمانش (شغل بسیار مهم است) از خبرنگار به هتلدار، دکتر، پلیس و... و با ثابت ماندن علاقه همه شان به وطن دوم و کشیده شدن پایشان به ماجراجویی و شباهت های روانشناختی فراوان و زن ها... البته زن ها که خود بحث مفصلی دارند و... همه و همه باید آن قدر تکرار شوند تا آن دنیا ملموس شود. هان، این همان دنیای گرینی خودمان است، در این صورت و با اتخاذ چنین رویکردی به جای اینکه تکرارها از ارزش آثار او بکاهند بر قدرت نویسنده شان صحه می گذارند، تا همچون شنونده قصه های شب، مشتاق خواندن رمانی دیگر از او باشیم یا حتی رمانی قدیمی با ترجمه یی تازه.

آدم ها اگرچه در رمان های گراهام گرین شبیه هم به نظر می رسند اما با تغییر جایگاه شان، انگار که سایه روشن های تابلوی نقاشی تغییر کند، پیرزن زشت رو به زنی زیبا تبدیل می شود و خاکستری های غروب دلگیر ناگهان به رنگ شیری صبحی فرح بخش متمایل می شوند. شغل آنها مهم ترین عامل هدایت شان در مسیر داستان است کما اینکه حضورشان در مناطقی آن همه دور دست تنها به واسطه شغل شان اتفاق افتاده است. سکون و ماندن در وضعیت اکنون، میل باطنی و غیرطبیعی همه آنهاست. شاید از همین روست که مرگ هرگز دور از دسترس شان نیست و به راحتی، خود یا نزدیکان شان را به کام می کشد.

جان کلام داستان پلیسی است که پانزده سال در آفریقای غربی زندگی کرده و همچون دیگر قهرمان های گرین برای بازگشت به دنیای متمدن انگلیسی تمایلی نشان نمی دهد. احساس مسوولیتی اغراق آمیز در قبال دیگران (که البته هیچ چیز قهرمانانه یی برای نمایش ندارد) او را گام به گام به پایانی پیش بینی شده نزدیک می کند. مثلث دراماتیک دو زن و یک مرد، بیشتر از آنکه با حادثه های بیرونی پررنگ و لعاب شود، معطوف به درون اسکوبی است و تردیدهای او بخش بزرگی از رمان را به خود اختصاص می دهد. نه تردیدهایش درباره انتخاب یکی از آن دو، تردید در انتخاب سعادت پس از مرگ به قیمت شکستن قلبی یا ساکن ابدی جهنم شدن به خاطر انتخاب نکردن یکی، رها نکردن آن دیگری اما دیگر زنده نبودن آن هم به خواست خود.

قهرمانانه مردن پایانی نیست که گرین برای قهرمان تنهای «جان کلام» در نظر گرفته باشد با اینکه با شغلی که دارد مرگی پرافتخارتر (تنها اندکی پرافتخارتر) چندان دور از دسترسش نیست اما آزمونی دشوار (همچون سایر همگنانش) توسط خالقی سختگیر (گرین) برایش طراحی شده. مرگی خودخواسته، بی افتخار، در تنهایی مطلق، بدون خدایی که صبح آن روز وداعش گفته و بدون انتظار همدلی از سوی زن های دوگانه که حتی برای آمرزش روحش دست به دعا نخواهند برداشت. زن هایی که به واسطه زشت رویی شان، ناکامی ، یأس و بیماری هایشان، ترحم و عشق اسکوبی را برانگیخته اند زیرا احساس عشق با شفقت چنان در هم آمیخته که اغلب می توانیم ترحم اسکوبی را معادل احساس عاشقانه اش فرض کنیم.

اسکوبی بارها در آینه با خود رو به رو می شود اما یک بار در آینه به جز چهره درمانده خودش چهره ناخدایی را می بیند که با ترحم و دلسوزی به او خیره شده (زیرا اسکوبی برخلاف رویه گذشته اش مرتکب خلاف و پنهانکاری شده) و این لحظه، لحظه کشف بزرگی است؛ آیا مردم گاهی با احساسی حاکی از ترحم به من می نگرند؟ با همان احساسی که باعث رنج دائمی من است؟ و درست در این نقطه است که گرین به هنرمندانه ترین شکل ممکن احساس شفقت خواننده را برمی انگیزاند تا اندکی از رنج اسکوبی را برای او قابل درک گرداند. احساس ترحم مان اندک اندک اوج می گیرد تا در صفحات پایانی در بحبوحه صحبت های همسرش و کشیش صدای زمزمه خودمان را بشنویم که با کمرویی برای آمرزش روح سرگردانش دعا می کنیم. باشد که رستگار شود...

نشر بهاران کتاب «جان کلام» را در سال ۱۳۶۵ با ترجمه حسین حجازی منتشر کرد. انتشارات نیلوفر نیز در سال ۱۳۸۳ با ترجمه پرتو اشراق نسخه یی دیگر از این رمان را عرضه کرد.

فرشته احمدی



همچنین مشاهده کنید