چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

اندر احوالات موسیقی عرفانی و رابطه آن با موی بلند


اندر احوالات موسیقی عرفانی و رابطه آن با موی بلند

هر موسیقی که بتواند به تفهیم و آگاهی بخشیدن واقعیتهای دینی و عرفانی کمک نماید, یک موسیقی عرفانی و دینی است و اصلاً قالب آن و یا نوع ساز مهم نیست و حتی لازم نیست برای بالا بردن عیار عرفان, نوازنده موهای خود را بلند کرده و از پشت با کش ببندد

قبل از آنکه بپردازم به اصل مطلب , گریزی میزنم بر چند دهه قبل و آن را مقایسه میکنم با جامعه امروزی .

همانطور که اکثر ما جوانان در عکس ها دیده ایم و بزرگان ما نیز خود شاهد ماجراهای گذشته بوده اند تاکنون که چندین دهه از زمان حکومت قاجار و پهلوی ها و رضا شاه و امثالهم میگذرد طرز آرایش زنان و مردان ما با توجه به شرایط زمان تغییراتی اساسی را بخود دیده است . برای درک بیشتر این موضوع توجه خوانندگان محترم را به چند مثال از زمان قدیم تا کنون جلب میکنم :

اگر کمی در صندوقچه خانه خود و یا بزرگان خود جستجویی داشته باشید ؛ میتوانید تصاویری از مردان دوران قدیم را پیدا کنید که دارای سبیل هایی بلند همانند ناصر الدین شاه هستند ؛

زمان را کمی به جلو میبریم . در زمان زمامداری رضا شاه پهلوی و دوران حکومتش آرایش ظاهری مردم تغییری اساسی پیدا میکند اندازه سبیل ها کوتاه تر میشود و حتی گاها به دلیل حکومت هیتلر در آن دوران شاهد انواع سبیل های هیتلری نیز میشویم .

این بار نوبت , نوبت محمدرضا شاه پهلوی است پسر رضا شاه . همه ریش و سبیلها سه تیغ شده و مرتب گشته اند و در اکثر صورتها اثری از سبیل را نمیتوان پیدا کرد . البته در این زمان به دلیل حضور و تعدد مخالفان این حکومت نوع آرایش و ظاهر مخالفان نیز رنگ و بویی تازه تر بخود گرفت. .هم اکنون و در این دوره از حکومت نیز میتوان به راحتی از طرز پوشش و نوع آرایش ظاهری افراد ؛ درصد تمایل آنان را به حکومت کنونی تخمین زد . البته هدف بنده از این نوع نگاه اجتماعی , مقدمه ای بود بر نوشتاری که پیش رو دارید . متاسفانه مدتی است شاهد پدیده ای در بین نوازندگان موسیقی شده ایم که همان حکایت ظاهر سازی و تزویر ما ایرانیان را همانند دهه های و سالیان دور تائید میکند .

بلند کردن مو ها و محاسن و عرفانی ! کردن ظاهر نوازنده گان مسئله ایست که بتازگی در بین نوازندگان رواج یافته است .

البته نباید این مسئله را نادیده گرفت که بزرگانی چون مشکاتیان و امثالهم به حدی رسیده اند که خود سره را از نا سره تشخیص دهند و شخص بنده از آن زمانی که اینان را میشناختم با این چهره و شمایل بوده اند , بگذریم از اینکه آقای مشکاتیان خود از مبارزین و فعالان سیاسی در زمان پهلوی بوده است و در آن زمان توسط رژیم پهلوی نیز به زندان افکنده شده اند که این خود در نظر بنده میتواند ( تاکید میکنم میتواند ) دلیلی بر چهره و ظاهر ایشان باشد . روی سخن بنده با آن جوانیست که هنوز چند صباحی از یاد گرفتن موسیقی وی نمیگذرد و خود را نیز با بزرگان موسیقی هم رده میداند . و از هم اکنون اقدام به بلند کردن موها و محاسن خود نموده است .

چندی پیش مشغول مشاهده اجرای تصویری گروهی موسوم به "همای " بودم . بسیار تاسف خوردم از این همه استقبال مردم . جمعیتی که تالار وحدت را پر کرده بودند و برای مشاهده کنسرتی کم مایه زمانی از وقت خود را در آنجا به بطالت گذرانده بودند . ( بیاد کنسرت استاد محمد موسوی افتادم که با آنهمه نام و نشان و شهرت استقبالی در خور ایشان از جانب مردم به عمل نیامد ) جدای از اشعار و صدای خواننده آن که نقد وبررسی آن نه در حوصله بنده میگنجد و نه درچارچوب این نوشتار , مواردی بسیار آزار دهنده بودند که نمیشد به راحتی از آنها چشم پوشی نمود .

گروهی حدوداً ده نفره ؛ با لباسهایی یکدست و به صورت سنتی نما با پارچه های ساتن سفید رنگ که در هر آستینش چند دست دیگر نیز میتوانست جای گیرد و نوازندگانی با محاسن و زلفهای بلند که بسته به سلیقه آرایشگر و گریمور محترم پریشان ؛ به هم تابیده و یا با کش بسته شده بودند . به این موارد کمی هم چاشنی حرکات اضافی خارج از فرم معمول نوازندگی اضافه کنید . ببینید چه آشی میشود و چه کنسرتی .

کاملا عرفانی ....! اگر محاسن و موهای بلند مولانا نبود اینان چه میخواستند با خود کنند ؟در این بین سئوالاتی مطرح میگردد . اگر منظور وجود لباسهای یکدست و مرتب است که اینکار را میشود با لباسهایی مناسب تر انجام داد . مگر تنها نشانه یکدست بودن این است ؟

البته شخص اینجانب در قدرت نوازندگی نوازندگان گروه همای هیچ عیب و نقصی نمیبینم ؛ که بسیار نیز از نظر نوازندگی متبحر ظاهر گشتند . اما این خود به تنهایی هیچگاه دلیلی بر تغییر شکل ظاهری شان نیست که چه بسا افرادی چون کیوان ساکت نیز در نوازندگی بسیار متبحر تر از آنانند اما شکل ظاهری خود را هیچگاه بصورتی تغییر نداده اند که نشان دهنده هنرمند بودنشان باشد .

البته این معزل خود در انواع مختلف رشته های موسقیایی نیز چهره هایی متفاوت از خود نشان میدهد ، همانند چهره نوازندگان و فعالان در زمینه موسیقی پاپ و یا موسیقی های غربی که در بعضی از موارد نیز اقتضای آن موسیقی چهره ای متفاوت را می طلبد . شاید برای فروشی بیشتر ...

بیاد تصاویر ویدئویی و فیلمهایی از نوازندگان و هنرمندان دوران قدیم همچون ابوالحسن خان صبا ؛ تاج اصفهان ؛ فرامرز پایور ؛ علی اصغر بهاری ؛ حسن کسایی ؛ حسین تهرانی ؛ جلیل شهناز و.... افتادم .

از این گونه هنرمندان در دوران ما نیز بسیار یافت میشود بزرگانی چون : محمد رضا شجریان ؛ حمید متبسم ؛ کیوان ساکت ؛ سعید فرجپوری ؛ حسین علیزاده ؛ علی اکبر شکارچی ؛ شهرام ناظری ؛ کامکارها ؛ علیرضا افتخاری ؛ صدیق تعریف ؛ سالار عقیلی و علیرضا قربانی ؛ پژمان حدادی ؛ و....

حال در این بین سئوالی مطرح میگردد : آیا اینان از عرفان هیچ نمیدانند ؟ که خود را به شکل و شمایل مولانا در نیاورده اند ؟ یا اینکه اینگونه بلند کردن موها و ریشها نوعی عقده گشایی است ؟

بنده با بند دوم این قضیه بیشتر موافقم . با پای برهنه بر سر صحنه رفتن ؛ سر تکان دادن های بیهوده و به حال اغماء رفتن ها.... این ها هیچگاه توجیهی بر عرفان شناسی نیستند .

البته نمیتوان اینگونه از خود بیخود شدنها را عرفان نامگذاری نمود که لازمه عرفان عقل است و اینگونه از خود بیخود شدنها نشانه تصوف است که در نقطه مقابل عقل است و در منطق آن احساس حکمفرماست .

به قول حسین زمان خواننده موسیقی پاپ : « هر موسیقی که بتواند به تفهیم و آگاهی بخشیدن واقعیتهای دینی و عرفانی کمک نماید، یک موسیقی عرفانی و دینی است و اصلاً قالب آن و یا نوع ساز مهم نیست و حتی لازم نیست برای بالا بردن عیار عرفان، نوازنده موهای خود را بلند کرده و از پشت با کش ببندد(!). »

نکته دیگری که بسیار جلب توجه می نمود هنر نمایی ها ! ی تعدادی از نوازند گان بود که البته اینگونه حرکات در حد و اندازه قابل قبول نه تنها بد منظره نیست بلکه برای مخاطب نیز بسیار جالب است . اما اگر از حد و اندازه گذشت دیگر باعث رنجش خاطر مخاطبین خواهد شد . خواه خود هنرمندان از هنرنمائی هایشان لذت ببرند . که در این راه مهم مخاطبان برنامه هستند و نه خود هنرمند .

بیاد دارم در کنسرتی یکی از سیم های ساز حسین علیزاده پاره شد و ایشان تا پایان آن قطعه با همان ساز برنامه را به اتمام رساندند بدون اینکه کسی متوجه پارگی یک سیم شود . حال خود قضاوت کنید این هنر است یا حرکات اضافی و عشوه های نوازندگی که البته این گونه هنر نمایی!!ها در ساز های کوبه ای بسیار بیشتر مشهود است . این نکته را نیز نباید فراموش کنیم که بسیار از نوازندگان سازهای کوبه ای هستند که همنوازی آنان با یکدیگر بسیار زیبا و پر از خلاقیت هایی است که شنونده را مجذوب خود میکند همانند دو نوازی های بهنام سامانی با پژمان حدادی و حتی تکنوازیهای آنها .

البته در این بین افرادی نیز هستند که با موسیقی اوج میگیرند و در هنگام نواختن از خود بیخود میگردند و نیز افرادی هستند که خانقاه را پیشه خود نموده و بنا برسم و رسوم آنها قدم بر میدارند اما همانطور که در ابتدا نیز عنوان نمودم نمیتوان همه آنانی را که موها و محاسن خود بلند نموده اند جزو این دسته به حساب آورد.

البته بحث در این زمینه و کند و کاو و بررسی علل موضوع مطرح شده از جانب این حقیر چه از دید اجتماعی و یا روانشناسی لازمه تجربه و تخصص در این مورد است که از عهده این حقیر خارج است . و آنچه بیان داشتم نوع نگاهم به این پدیده بوده است که میتوانم آن را نوعی مد و یا برداشتی گاها غلط از گذشتگان نیز بنامم . حال ممکن است برداشت بنده از موضوع اشتباه بوده باشد که نگاه متفاوت هنر دوستان و صاحبنظران نیز در این مورد میتواند موجب راهنمایی گردد .

محمد جواد صحافی



همچنین مشاهده کنید