پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

استعاره چیست آرایه استعاره


استعاره چیست آرایه استعاره

استعاره چیست استعاره نوعی تشبیه می باشد که بعضی از ارکان تشبیه در آن حذف می شود و بعضی دیگر باقی می مانند برای مثال در استعاره مصرّحه, مشبه حذف می شود و مشبه به ذکر می شود در این مقاله به تعریف مبسوط استعاره و انواع آن اشاره شده است

استعاره چیست؟

استعاره مفهومی کمکی است که برای رساندن مفاهیم سخت و دیریاب از جهان هستی مورد استفاده قرار می گیرد. هم اسطوره و هم فلسفه، زبانی استعاری دارند که جهان بیرون ذهن را با کمک استعاره به جهان ذهنی تقلیل می دهند تا آن را قابل فهم سازند.

در هر دو مورد ما در واقع با تلاش بشری روبه رو هستیم که برای گریز از امر ناشناخته برای غلبه بر ترس از طبیعت ناشناخته، سعی کرده تا آن ناشناخته بیرونی و درونی (طبیعت بیرونی و درونی) را نظم ببخشد و آن را معنادار ساخته تا بتواند آن را تحمل کند. بی شک فقدان عناصر قدرتمندی مثل وزن، قافیه و استعاره ضربه مهلکی بر استدلال انتزاعی در فلسفه وارد می کند.

ویکو ادعا می کند که همین تمایزی که بین «حقیقی» و «استعاری» قائل هستیم، تنها در جوامعی دیده می شود که توانایی تفکر انتزاعی را کسب کرده اند. هر جا که تفکر «انضمامی» است، مثل مورد بچه ها، یا در آنچه مردم شناس فرانسوی، کلود لوی اشتراوس «ذهن وحشی» نامیده است، چنین تمایزی وجود ندارد. خلاصه آنکه استعاره «گل و بته دوزی» تفننی بر امور واقع نیست؛ راهی است برای تجربه کردن آن امور واقع؛ راهی است برای اندیشیدن و زندگی کردن؛ نمایش خیالی حقیقت است.

اگر زبان را نظامی سازمند، قائم به ذات و خودمختار بدانیم تجربه را با شرایط خود و به روش خود تقسیم بندی می کند و در جریان این فرآیند «قالب» خاص خود را بر جهان آنهایی می زند که به این زبان سخن می گویند.

پس در نتیجه زبان و تجربه کنش و واکنش دارند و تردیدی باقی نمی گذارد که چنان در اساس درهم ادغام شده اند که دشوار می توان آنها را دو وجود مجزا دانست. زبان، واقعیت را به هیات خود خلق می کند، پس کاربرد زبان به این شکل، اساسا مستلزم آن است که از طریق یک نوع واقعیت به واقعیت دیگر برسد. این فرآیند در اساس فرآیندی «انتقالی» است و استعاره به عنوان یکی از مفاهیم زبانی نقش بسزایی در این مورد دارد.

واژه metaphor، از واژه یونانی Metaphora گرفته شده که خود مشتق است از Meta به معنای «فرا» و Pherein به معنای «بردن».

مقصود از این واژه، دسته خاصی از فرآیندهای زبانی است که در آنها جنبه هایی از یک شی ء به شیء دیگر «فرابرده» یا منتقل می شوند، به نحوی که از شیء دوم به گونه ای سخن می رود که گویی شیء اول است. استعاره را همواره اصلی ترین شکل زبان مجازی دانسته اند. زبان مجازی یعنی زبانی که مقصودش همان نیست که می گوید. عبارات هرگاه در معنای حقیقی با یک شیء در ارتباط باشند، به شیء دیگری نیز می توان منتقل شان کرد. این تصرف به صورت انتقال یا فرابری در می آید و هدفش دست یافتن به معنای جدید، وسیع تر، خاص یا دقیق تر است.

صورت های مختلف «انتقال» را صناعات ادبی یا انواع مجاز می نامند. یعنی چرخش های زبان از معنای حقیقی به سوی معنای مجازی.

یونانیان تردیدی نداشتند که زبان از برجسته ترین ویژگی های انسان است، تا آنجا که برای تعریف انسان از زبان استفاده می کردند. به نظر آنان، انسان حیوان ناطق است و همین توانایی تفکر، انسان را از سایر جانوران متمایز می کند. از نظر ارسطو فنون زبان به سه مقوله متمایز تقسیم می شود: منطق، فن خطابت و فن شعر. تفاوت این سه مقوله تا حدود زیادی از استعاره ناشی می شود.

شعر از استعاره بسیار سود می جوید زیرا با فرآیند محاکات [یا تقلید] سر و کار بسیار دارد و ویژگی اش جستجوی «تمایز» در بیان است. اما هدف منطق و خطابت به ترتیب «ایضاح» و «امتناع» است و هر چند ممکن است این دو برای ایجاد تاثیراتی خاص از استعاره سود جویند، پیش از همه با رسانه نثر و ساختارهای کلام «متعارف» سر و کار می یابند. ارسطو، استعاره را به منزله جدا شدن از شیوه های متعارف زبان می داند. از نظر او، استعاره نوعی «اضافه افزوده» به زبان است، «چاشنی زدن به گوشت» است. او هشدار می دهد که زیاده روی در کاربرد استعاره ممکن است زبان متعارف را بیش از حد لزوم به شعر تشبیه کند و صراحتا می گوید که این راه به جایی نمی برد.

از نظر ارسطو کلمات غریب، تنها مایه سردرگمی ما می شوند؛ کلمات متعارف هم فقط آنچه را از پیش می دانیم به ما منتقل می کنند؛ تنها با استعاره می توان به بهترین وجهی چیزی تازه به حاصل آورد. در واقع، استعاره بخشی از فرآیند یادگیری است.

به نظر می رسد که دیدگاه کلاسیک نسبت به زبان و استعاره، استعاره را «انفکاک ناپذیر» از زبان می داند؛ صناعتی که می توان توان برای حصول تاثیرات ویژه و از پیش اندیشیده وارد زبان کرد. این تاثیرات به زبان کمک می کنند تا به آنچه هدف اصلی اش تلقی می شود برسد، یعنی افشای «واقعیت جهانی» که بلاتغییر ورای آن قرار دارد. این دیدگاهی است که می توان آن را رمانتیک نامید و به موجب آن استعاره از زبان جدایی ناپذیر است؛ زبانی که بالضروره استعاری است و واقعیتی که در نهایت محصول غایی کنش و واکنش اساسا استعاری کلمات است .

انواع استعاره

1- استعاره مصرّحه :بیان «مشبهٌ به» و اراده تمامی ارکان تشبیه است و نامیدن این استعاره به مصرحه (آشکار) به سبب آن است که از طریق مشبهٌ به، به آسانی می توان به وجه شبه و مشبه دست یافت

- مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدّش

فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم

«حافظ»

سرو استعاره از قد محبوب/ مشبه: محبوب یا معشوق /

مشبهٌ به: سرو /وجه شبه: تناسب قد سرو است.

که ما درین بیت فقط مشبه به را میبینیم.

2-استعاره مکنیه :مشبهی است که به همراه یکی از اجزا یا ویژگیهای مشبهٌ به می آید.

- استعاره مکنیه ای که از اضافه شدن چیزی به مشبه به دست می آید را «اضافه استعاری» می گویند.

- استعاره مکنیه ای که که مشبهٌ به آن «انسان» می باشد را «تشخیص» یا «انسان انگاری» گویند.

کسی چو حافظ نگشود از رخ اندیشه نقاب / تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدندحافظ»

رخ اندیشه :استعاره مکنیه (تشخیص) به دلیل وجود ترکیب اضافی ،اضافه استعاری هم هست./ زلف سخن : استعاره مکنیه (تشخیص) مثل نمونه قبلی

در اصل اندیشه به انسانی تشبیه شده که طبیعتا رخ(صورت)دارد.

وسخن به انسانی که مو دارد.

فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد

استعاره مکنیه (اضافه استعاری) «حافظ»

مشبه: حقیقت / مشبهٌ به: پیشگاه / وجه شبه: آستانه و درگاه خانه که آشکار است.

درین مثال چون مشبه به انسان نیست تشخیص نداریم.

مجاز استعاره با علاقه مشابهت است. کنایه اما از مقوله استعاره نیست جمله یا عبارتیست که معنای ظاهری آن مورد نظر نیست اما ضمنا قرینه ای که ما را از معنای ظاهری متوجه معنای باطنی کند نیز وجود ندارد.اما در مجاز این قرینه وجود دارد. معمولا در کنایه با جمله یا عبارت روبرو هستیم(البته کنایه هایی هم هستند که کلمه اند اما شما نمیخوانید.) در حالیکه در مجاز یک کلمه مقابل ماست.

منبع: جام جم آنلاین,تبیان



همچنین مشاهده کنید